از نظر مطهری به هوش باشیم که انقلاب اسلامی دچار کدام سرنوشت نشود؟

از نظر مطهری به هوش باشیم که انقلاب اسلامی دچار کدام سرنوشت نشود؟
خبر آنلاین

یکی از ویژگی‌های واقعه کربلا روشن‌بینی و بصیرت است. یک نگاه ظاهربین در زمان قیام امام‌حسین علیه‌السلام چنین حکم می‌کرد که اسلام برقرار است و چیزی آن را تهدید نمی‌کند، سرزمینِ تحت حکومت مسلمین بسیار گسترده شده، نمازهای جمعه و جماعت برقرار است، حج به صورت باشکوه برگزار می‌شود و حکومت اسلامی در جهان قدرتمند است. ولی نگاه ریزبین و تیزبین امام و پیشوای راستین جامعه که آنچه را دیگران در آیینه نمی‌بینند او در خشت خام می‌بیند، احساس می‌کند که از اسلام جز پوسته و ظاهری باقی نمانده و باطن و هسته آن نابود شده است، محتوای آن از دست رفته و فقط قالب آن باقی مانده است، روح اسلام که عدالت و آزادی و حقوق مردم در مقابل حاکم و مانند اینهاست از بین رفته و تنها جسم بی‌جان آن باقی مانده است.

امام حسین علیه‌السلام به خوبی درمی‌یابد که موروثی شدن حکومت و جایگزین شدن سلطنت به جای خلافت در دوره یزید و نیز شخصیت خاص یزید که مردی فاسد و متجاهر به فسق بود و اساسا اعتقادی به اسلام نداشت، شرایط را به گونه‌ای کرده است که اگر او قیام نکند و پیام خود را با خون خود و اصحاب و فرزندان و برادرزادگان و اسارت اهل‌بیت خود به دنیا ابلاغ نکند، در آینده‌ای نزدیک اثری از اسلام باقی نخواهد ماند. امام علیه‌السلام برای انجام این رسالت خود محاسبه دقیق کرده بود و این‌طور نبود که از روی احساسات و تحت‌تاثیر هیجانات دست به قیام بزند. عامل اصلی قیام امام حسین(ع) امر به معروف و نهی از منکر بود.

لذا وقتی از کوفه خبر می‌رسد که مردم کوفه عقب‌نشینی کرده‌اند شعارهای امام حماسی‌تر و تندتر می‌شود، چراکه قبول دعوت مردم کوفه برای امام حسین(ع) صرفا یک اتمام حجت بود تا پاسخی برای آیندگان و برای تاریخ داشته باشد. آنچه انگیزه اصلی امام را تشکیل می‌داد وظیفه امر به معروف و نهی از منکر بود و هیچ منکری بالاتر از حکومت فاسد یزید نبود. کسی که در جای پیامبر (ص) نشسته بود علاوه بر اینکه حکومت موروثی و سلطنتی را تثبیت کرده بود فاسدترین مردم زمان بود و سکوت در چنین زمانی بر هیچ‌کس جایز نیست چه رسد به امام و پیشوای امت.

امام حسین علیه‌السلام در شب عاشورا از برادرش ابوالفضل خواست که به قبیله بنی‌اسد برود و از آنها کمک بخواهد. فرضا صد نفر به کمک امام می‌آمدند، در مقابل سی هزار لشکر عمر سعد چه کار می‌توانستند بکنند؟ این نشان می‌دهد که امام می‌خواست پیام قیام خود را هر چه رنگین‌تر و خونین‌تر و موثرتر به دنیا برساند و این اقدامات او مانند همراه بردن نزدیکان و اهل بیت خود، همه از روی محاسبه دقیق بود.

آری روشن‌بینی امام حسین(ع) و دیدن واقعیت جامعه اسلامی از پشت پرده‌های فریب و نفاق و به دنبال آن احساس خطر کردن برای اسلام، ویژگی بارز نهضت حسینی است و این وظیفه همه مسلمانان در همه زمان‌هاست که محتوابین و باطن‌بین باشند نه قالب‌بین و ظاهربین.

اما اینکه چگونه شد که جامعه اسلامی صدر اسلام پس از پنجاه سال از رحلت پیامبر اسلام به آنجا رسید که امت پیغمبر فرزند پیغمبر را کشتند و بلکه قاتلان امام حسین(ع) یعنی مردم کوفه شناساترین مردم نسبت به امیرالمومنین علی علیه‌السلام و فرزندانش بودند، پرسشی است که باید به آن پاسخ داد. از نظر نگارنده، این اتفاق، یعنی انحراف انقلاب اسلامی صدر اسلام از زمان رحلت رسول اکرم تا جنگ‌های جمل و صفین و نهروان و تا واقعه کربلا، ناشی از مساله نفاق بود؛ یعنی کسانی مانند ابوسفیان زمانی به اسلام گرویدند که لشکر اسلام پشت دروازه مکه بود و در واقع به قول عمار یاسر اسلام نیاوردند بلکه اظهار اسلام کردند و همواره مترصد بودند که نهضت اسلامی را به جاهلیت عرب بازگردانند.

لذا این گروه منافق در نقاط عطف تاریخِ بعد از رسول خدا از مومنان جاهل به عنوان ابزار برای مقابله با پرچمداران واقعی اسلام استفاده می‌کردند. لشکرکشی معاویه با صد هزار سرباز از شام به کوفه در جنگ صفین و لشکرکشی یزید با سی هزار نفر برای جنگ با امام حسین(ع) از همین قبیل بود، یعنی مومنان نادان ابزار دست منافقان زیرک قرار گرفتند. به قول استاد شهید مطهری: جامعه اسلامی همیشه از داخل تهدید می‌شود، به این صورت که منافقان زیرک مومنان ناآگاه را وسیله اهداف خود قرار می‌دهند. به هوش باشیم که انقلاب اسلامی ما دچار چنین سرنوشتی نشود.

۲۱۶۲۲۰

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: از نظر مطهری به هوش باشیم که انقلاب اسلامی دچار کدام سرنوشت نشود؟