این «آقازاده» باید سیلی میخورد!/حرف «گاندو» و «شیشلیک» یکی است
خبرگزاری مهر - گروه هنر- زهرا منصوری: «زبان را نگهدار باید بُدَن، نباید روان را به زهر آژدَن / که بر انجمن مرد بسیارگوی، بکاهد به گفتار خود آبروی» در لابهلای حرفهای آفرکورد یا همان خارج از مصاحبه، ناگهان سر ذوق آمد و با ارجاع به این ابیات از حکیم فردوسی، نگاهش را درباره زیادهگویی و موضعگیری یک هنرمند در هر زمینه و هر موضوعی بیان کرد. وحید رهبانی هرچند در سالهای فعالیت حرفهایاش در تئاتر، تلویزیون و سینما، حاشیههایی را هم پشتسر گذاشته اما خودش هیچ علاقهای به حاشیهسازی ندارد. رویکردی که در همین گفتگو هم میتوان رگههایی از آن را دید.
او که در عنفوان جوانی با نقشآفرینی در سریال «خانه ما» به کارگردانی مسعود کرامتی تبدیل به چهرهای آشنا برای مخاطبان تلویزیون در دهه ۷۰ شد، در مقطعی از فضای کارهای تلویزیونی فاصله گرفت و تمرکز ویژه خود را بر نمایشنامهنویسی، بازیگری و کارگردانی تئاتر گذاشت. او در مقام مترجم، برخی متنها را به زبان فارسی بازگرداند که گروههای دیگر آنها را به صحنه بردند. در ادامه همین فعالیتها اما بازهم این تلویزیون بود که ضریب دوبارهای به شهرت او داد و با ایفای نقش «محمد» در سریال «گاندو» بار دیگر شهرت را تجربه کرد.
او پس از این تجربه تلویزیونی بار دیگر سراغ سینما هم آمد و میتوان گفت در دو سه سال گذشته بازیگری پرکار هم بوده است. این مسیر جدید با «مصلحت» آغاز شد و بعد با «شیشلیک» و «هناس» ادامه پیدا کرد. «یادگار جنوب» هم تا به اینجا آخرین فیلم اوست که در جشنواره گذشته فیلم فجر رونمایی شد اما هنوز به اکران عمومی در نیامده است.
در روزهایی که فیلم سینمایی «مصلحت» پس از سه سال توقیف در حال اکران در سینماهای کشور است، در خبرگزاری مهر میزبان وحید رهبانی بودیم تا در اولین گفتگوی مشروح خود درباره تجربه حضور در این فیلم سینمایی به کارگردانی حسین دارابی، علاوهبر بازخوانی این تجربه از زاویه نگاه خود نسبت به کاراکترهایی که در سالهای اخیر نقش آنها را ایفا کرده است بگوید.
ماحصل گفتگوی صریح خبرگزاری مهر با وحید رهبانی را در ادامه میخوانید.
* وقتی فرآیند فعالیت حرفهای شما در بازیگری را رصد میکنیم، شاهد برخی مقاطع هستیم که گویی خودخواسته یا براساس دلایلی دیگر، از این عرصه فاصله گرفتهاید. با همین نگاه «مصلحت» را میتوان اولین فیلم مهم شما در دوره تازه بازیگریتان در سینما بدانیم. اتفاقاً حضور خوبی هم در این فیلم دارید اما با توجه به اینکه کمی پیشتر در «گاندو» ایفای نقش کرده بودید، نگران قضاوتها درباره مسیر بازیگری خود نبودید؟ به تعبیر دیگر فیلمنامه «مصلحت» چه ویژگیای داشت که شما را برای ایفای نقش وسوسه کرد؟
درباره بخش ابتدایی سوالتان این توضیح را بدهم که من باور ندارم در مقاطعی از کار حرفهایام فاصله گرفتهام چرا که فعالیت حرفهایام را تنها هنرپیشگی در سینما نمیدانم. برخی دوستان از من میپرسند چرا تئاتر کار نمیکنی، در حالی که متنهایی که من ترجمه کردهام دارد روی صحنه اجرا میشود و این هم بالاخره بخشی از کار حرفهای من است. من شاید متنی را ۶ سال پیش در خلوت خودم ترجمه کرده باشم اما امروز آن متن روی صحنه میرود. پس اینگونه نیست که در مقاطعی از کارم فاصله گرفته باشم.
معتقدم شما وقتی پایتان را به دره شهرت میگذارید، حالا چه در زمین فوتبال و چه در عرصه سینما و هر عرصه دیگر، باید منتظر باشید عدهای شما را فحش بدهند و شروع به قضاوت کردن شما کنند. عدهای علیه شما بد میگویند و عدهای خوب
نکته دوم اما درباره قضاوتهاست؛ معتقدم شما وقتی پایتان را به دره شهرت میگذارید، حالا چه در زمین فوتبال و چه در عرصه سینما و هر عرصه دیگر، باید منتظر باشید عدهای شما را فحش بدهند و شروع به قضاوت کردن شما کنند. عدهای علیه شما بد میگویند و عدهای خوب. وقتی این واقعیت را پذیرفتید، به راحتی به این عرصه وارد میشوید. در زمینه بازیگری هم ممکن است برخی آثارتان در مقاطع زمانی خاص و متأثر از شرایط پیرامونی مورد قضاوت مثبت و یا منفی افراد جامعه قرار بگیرد.
درباره هر اثر هنری، این نظرات منفی و مثبت حکم ترازو را دارند و باید هر دو وجود داشته باشند. برای من هم اصل موضوع در فرآیند پذیرش یک نقش این است که ببینم آن نقش چقدر من را به هیجان میآورد و چقدر گروه تولید یک کار را دوست دارم تا برای چند روز در کنارشان باشم. «مصلحت» هر دو این ویژگیها را داشت و به همین دلیل حضور در آن را پذیرفتم. بسیار هم از بازی در این فیلم خوشحالم.
امروز هم وقتی در کنار مردم و در سینما به تماشای فیلم مینشینم، بهخوبی میتوانم احساس کنم که قصه فیلم آنها را درگیر خود کرده است و فیلم درست ساخته شده است. اساساً به برخی از آثار هنری هم باید در گذر زمان پرداخت. شاید در زمان عرضه موجهای عجیب و غریبی را ایجاد نکنند، اما در گذر زمان تأثیرگذاری آنها مشخص میشود.
* اما خب از منظر بازیگری این ریسک هم وجود داشت که بهواسطه استمرار حضور در آثار یکسان، کارگردانان یک طیف خاص مدام برای نقشهای مشابه مثلاً یک مأمور امنیتی، سراغتان بیایند...
خب بیایند، چه ایرادی دارد؟ من در هر مقطعی آزاد هستم در پذیرش یا عدم پذیرش یک پیشنهاد. وجود آن طیفبندی که به آن اشاره میکنید را نمیتوان کتمان کرد اما از آنجایی که هنرپیشگی هیچگاه برای من شغل نبوده است، بابت این اتفاقات نگرانی ندارم.
* درباره اینکه هنرپیشگی برایتان شغل نیست را کمی توضیح میدهید یعنی چه؟
هنرپیشگی شغل من نیست.
* یعنی محل درآمدتان نیست؟
هم از منظر ممر درآمدی و هم از وجوه دیگر. بالاخره شغل شما، آن حرفهای است که مدام میخواهید در آن پیشرفت کنید و به مدارج بالاتر برسید اما من اساساً در بازیگری این مسیر را نرفتهام و بعدها هم نخواهم رفت. یک زرنگی شاید این بود که بعد از دیده شدن «گاندو» سراغ فرصتهای بهتری باشم تا در فیلمهای جدیتر و بزرگتر دیده شوم اما من بعد از «گاندو» بسیاری از پیشنهادها را رد کردم. پیشنهادهایی که خیلی از آنها فیلمها و سریالهای خوبی هم بودند.
به همین دلیل است که میگویم هیچوقت بهعنوان یک شغل به بازیگری نگاه نکردهام. بخشی از آنچه بهعنوان فاصله گرفتن از این عرصه در سوال اول به آن اشاره کردید هم میتواند به دلیل همین مسئله باشد. شاید از بیرون اینگونه به نظر برسد که من از کارم فاصله گرفتهام اما میتوان اینگونه هم در نظر گرفت که در آن مقاطع من پیشنهادهایی را رد کردهام و نمیخواستم مدام هنرپیشگی کنم.
* اما خیلی از بازیگران معتقدند برای موفقیت در این عرصه مدام باید مقابل چشم باشند. غیبت طولانیمدت از عرصه بازیگری میتواند منجر به فراموشی شما شود!
خدا کند این اتفاق بیفتد! (میخندد)
* یعنی واقعاً قبول کنیم که یکی از آرزوهایتان این است که مردم دیگر شما را نشناسند!؟
نه واقعاً که این آرزو را ندارم. شاید کمی اغراقآمیز به سوالتان جواب دادم. منظور از آن «خدا کند» ی که گفتم معنای دیگر دارد. شما همین الان همراه من به خیابان بیایید، خواهید دید که مردم چقدر برخورد خوبی با من دارند و بسیار به من لطف دارند. به همین دلیل هیچوقت مشکلی با این مسئله نداشتهام و همواره از مردم عشق دریافت کردهام. ممکن است چهار نفر هم در فضای مجازی حرفهایی دربارهام بنویسند، کمااینکه درباره خیلیهای دیگر هم مینویسند.
واقعاً باور ندارم که ما در زمانه بدی هستیم. ایران دارای یک فرهنگ بسیار قدرتمند است که مانند چرخدندههای غولپیکری که اتومبیلها و قطعات بزرگ آهنی را در خود میبلعند و له میکنند، با هر چیزی مواجه شود آن را در خود هضم میکند. خوشبختانه ایران ما چنین فرهنگی دارد. باید از چه چیز بترسیم؟
معتقدم این واکنشهای فضای مجازی را نمیتوان به همه مردم تعمیم داد. این مخصوص ایران هم نیست. شما بروید بررسی کنید ببینید ترامپ چگونه توانست از مردم آمریکا رأی جمع کند؟ نمیخواهم وارد این جزئیات شوم اما واقعیت این است که همه مردم، محدود به این جماعت آنلاین نیستند که گاهی هر چه دلشان میخواهد هم میگویند.
مصاحبهای از ادل میخواندم که میگفت: «زمانی چاق بودم، عدهای فحش میدادند چرا چاق هستی، بعدها لاغر شدم، عدهای با فحش میدادند که چرا لاغر شدهای! زمانی بچه نداشتم، فحش میدادند چرا بچه نداری! بعدها بچهدار شدم، باز میگویند چرا بچهدار شدی و فحش میدهند!» این همان واقعیتی است که ابتدا اشاره کردم همراه هر شهرتی وجود دارد و نمیتوان کاریاش کرد.
من واقعاً باور ندارم که ما در زمانه بدی هستیم. ایران دارای یک فرهنگ بسیار قدرتمند است که مانند چرخدندههای غولپیکری که اتومبیلها و قطعات بزرگ آهنی را در خود میبلعند و له میکنند، با هر چیزی مواجه شود آن را در خود هضم میکند. خوشبختانه ایران ما چنین فرهنگی دارد. وقتی مغول و اعراب نتوانستند با فرهنگ ما کاری کنند و بعد از یک دورهای اتفاقاً آنها شبیه ما شدند، ما دیگر باید از چه چیز بترسیم؟ من هیچ نگرانیای بابت آینده ایران ندارم. امواجی میآیند و میروند اما فرهنگ ایرانی مانند چشم طوفان است و گویی از آن بالا مسیر حرکت طوفانها را هم هدایت میکند اما هیچ آسیبی نمیبیند.
* شعار که نمیدهید؟
اصلاً. من نمیگویم که حال همه مردم خوب است. حال بد حتماً وجود دارد و میتوان دلایل آن را هم ارزیابی کرد. اتفاقاً کار من هم نیست و باید جامعهشناسان و مردمشناسان درباره آن صحبت کنند که من هیچکدام نیستم. در حد خودم میدانم ما امروز با اختلافها و شکافهایی مواجه هستیم که میتوانیم درباره آنها حرف بزنیم، از همین منظر اتفاقاً فکر میکنم بهتر که «مصلحت» به جای آنکه سه سال پیش و بدون توقیف اکران شود، امروز روی پرده رفته است. حسم این است که این فیلم در زمانه بهتری دارد اکران میشود.
من هم در متن همین مردم زندگی میکنم و قطعاً هم بابت دودستگیهایی که دچارش شدهایم ناراحتم، بهخصوص که جزو گروه آشتیطلبانم. معتقد نیستم که ایران ما دچار مشکلی نمیشود، اما مهم این است که بدانیم این مشکلات را در خودش حل میکند. فرهنگ ایران بسیار قدرتمند است و این قدرت را هم فارغ از حکومتهای مختلفی که در طول تاریخ آمدهاند و رفتهاند، ثابت کرده است.
* شما در مقطعی زندگی در خارج از کشور را هم تجربه کردهاید، این حجم از باورمندی و عرق به ایران، از زبان شما جذابتر است. برخلاف عدهای که مدام میخواهند بر آتش یک تنفر نسبت به این خاک بدمند.
خاطرم هست همان زمان که میخواستم برای تحصیل به خارج بروم، کم نبودند آنهایی که میگفتند طوری رفتار کن که راحت ویزایت را بگیری و بروی! اما در همان مصاحبهام در سفارت گفتم همین الان که دارم میروم، دو نمایشنامهام در حال اجرا روی صحنه است و هیچ مشکلی هم برای کار در کشورم ندارم، فقط برای تحصیل میخواهم بروم. واقعیت هم همین بود و هیچگاه قصد فرار نداشتم، همان روز اولی که میرفتم میدانستم که برخواهم گشت. در عین حال که بهعنوان یک هنرمند معتقدم باید شرق و غرب عالم را هم بشناسم تا بهتر بفهمم ایران چگونه جایی است.
اینگونه نیست که در غرب همه چیز خیلی خوب باشد. من کسی هستم که میتوانم درباره این مسئله صحبت کنم چرا که زندگی در آنجا را تجربه کردهام. آنجا کار کردهام و درس خواندهام. فکر میکنید چه چیزی مرا به اینجا بازگرداند؟ اینکه فهمیدم واقعاً آنجا خبری نیست!
بله من هم دوستان زیادی دارم که از زاویه همان تنفری که به آن اشاره میکنید، میخواهند از کشور فرار کنند. مدام هم حکم صادر میکنند که مملکت ما فلان و بهمان است! همینها وقتی میروند و با مشکلات آن طرف مواجه میشوند، تازه سر درددلشان باز میشود! البته که برخیهایشان رویاش را ندارند که واقعیتها را بپذیرند. واقعیت این است که اینگونه نیست که در غرب همه چیز خیلی خوب باشد. من کسی هستم که میتوانم درباره این مسئله صحبت کنم چرا که زندگی در آنجا را تجربه کردهام. آنجا کار کردهام و درس خواندهام. فکر میکنید چه چیزی مرا به اینجا بازگرداند؟ اینکه فهمیدم واقعاً آنجا خبری نیست!
من نگاه خاص خودم را دارم. روزی در جمع دوستان میگفتم که من پیشبینی میکنم تا سال ۲۰۵۰ کارگرهایی که روی زمینهای کشاورزی ما در ایران کار میکنند، مهاجران اروپایی خواهند بود! آنها خیلی از حرف من تعجب کردند اما من واقعاً چنین نگاهی نسبت به چرخش روزگار دارم. نمیگویم همین امروز چنین اتفاقی رخ میدهد اما معتقدم گردش زمانه همواره یکسان نبوده است. قطعاً امواج تغییری در زمانه رقم میخورد که ای کاش زنده بمانیم و ببینیم.
اعتقاد دارم که ما رو به پیشرفت هستیم. باور دارم که از نظر فرهنگی دچار معضلات و مشکلاتی هستیم که این مشکلات حکمرانان را هم شامل میشود. زمام فرهنگ در هر مقطعی باید در دست فرهنگیان باشد. این یک «باید» است و بیتوجهی به این «باید» است که باعث رجوع مردم به تریبونهای فارسی زبان بیگانه مانند ایران اینترنشنال و منوتو میشود. چرا مردم ما باید مخاطب آنها باشند؟ چون ما چیزی برای عرضه به آنها نداشتهایم! در این زمینه باید در سطوح بالای حکمرانی تصمیمگیری صورت بگیرد تا امور فرهنگی به اهالی فرهنگ واگذار شود. من خودم از زخمخوردگان، نبود این قاعده در سالهای گذشته محسوب میشوم. نمیخواهم به عقب بازگردم ولی تأکیدم بر این است که از آنچه میگویم، منظورم این نیست که همه چیز گل و بلبل است.
منبع خبر: خبرگزاری مهر
اخبار مرتبط: این «آقازاده» باید سیلی میخورد!/حرف «گاندو» و «شیشلیک» یکی است
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران