روایتی از دوست و دشمن در سنگر قرآن

روایتی از دوست و دشمن در سنگر قرآن
ایسنا

دفاع مقدس و فرهنگ مقاومت، برآیند و محصولی از قرآن و عترت است که چه در دوره جنگ هشت‌ساله و چه پس از آن تا روزگار کنونی، توانسته به‌عنوان یک امر مقدس و قرآنی جلوی دشمن بایستد.

به گزارش ایسنا، با کمی اندیشه باید به عمق آنچه در هشت سال دفاع مقدس بر مادران و پدران این سرزمین گذشت پی ببریم. باید بدانیم چه عاملی موجب آرامش پدران و مادرانی که تنها فرزند خود را یا پدران و مادرانی که دو، سه، چهار و حتی بیشتر از این تعداد را در راه خدا تقدیم کردند، می‌شد و چرا در برابر شهادت عزیزان خود خم به ابرو نمی‌آوردند و با قامتی استوار از شهدای خود به عنوان ادامه دهندگان شهدای عالی مقام کربلا یاد می‌کردند.

قرآن کریم از جایگاه ویژه‌ای در نزد مسلمانان برخوردار است. این کتاب آسمانی راه‌گشای انسان‌ است و در طول جنگ تحمیلی نیز الگو و پناهی برای برایشان محسوب می‌شد.  پس از هشت سال جنگ تحمیلی، رویکرد دشمنان ایران اسلامی برای مبارزه با انقلاب و اسلام رویکرد دیگری پیدا کرد.

مردم ایران در دفاع مقدس با فرهنگ مقاومت، چه در دوره جنگ هشت‌ساله و چه پس از آن تا روزگار کنونی، توانسته‌اند به‌عنوان یک امر مقدس و قرآنی جلوی دشمن بایستد. نکته قابل توجه درباره قرآن این است که حتی دشمنان ما در زمان جنگ تحمیلی در پناه آن به اسارت نیروهای ایرانی در می‌آمده‌اند تا به اعتبار آموزه‌های الهی و انسانی با آنها برخورد شود.

پس‌از آن که احمد زیدان؛ فرمانده نیروهای مستقر در خرمشهر، روی مین رفت و کشته شد، برخی از نیروهای دشمن که با استفاده از هر وسیله ممکن (مانند تیوپ خودروها و کلمن های آب) برای عبور از رودخانه اروند تلاش کردند، تعدادی از آنها در آب غرق و کشته شدند و برخی دیگر همچنان در انتظار بودند.

بر همین اساس محمد درودیان از راویان مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس بیان می‌کند: « روز ۲ خرداد ۱۳۶۱ حلقه محاصره خرمشهر تنگ‌تر شد و دشمن که بخشی از نیروهایش به اسارت درآمده بودند، ناامید از شکستن محاصره، مذبوحانه برای نجات نیروهایش تلاش می‌کرد. در این حال، پس‌از آن که احمد زیدان؛ فرمانده نیروهای مستقر در خرمشهر، روی مین رفت و کشته شد، برخی از نیروهای دشمن که با استفاده از هر وسیله ممکن (مانند تیوپ خودروها و کلمن های آب) برای عبور از رودخانه اروند تلاش کردند، تعدادی از آنها در آب غرق و کشته شدند و برخی دیگر همچنان در انتظار بودند.

طولی نکشید که صدای رزمندگان از بلندگوها پخش شد و باقی‌مانده نیروهای دشمن را که از هرگونه ارسال کمک یا عبور از رودخانه اروند ناامید شده بودند؛ دعوت به تسلیم کرد. به دنبال آن، از حدود ساعت ۱۰ صبح ۳ خرداد ۱۳۶۱ از گوشه و کنار شهر، نیروهای عراقی درحالی‌که دست‌ها را بر سر گذاشته بودند و برخی هم قرآن و عکس امام خمینی را در دست داشتند و «الموت لصدام» می‌گفتند، فوج فوج خود را تسلیم کردند.»

در روایت دیگری کوروش اسکندری از آزادگان دوران هشت سال دفاع مقدس با اشاره به فراگیری قرآن توسط اسرای ایرانی می‌گوید: «عراقی‌ها از ۸ صبح تا ۱۱ شب که خاموشی می‌زدند برای دقیقه‌های زندگی‌مان هم برنامه ریزی داشتیم. هرکسی بسته به نوع استعدادش. یکی مثل من که آدم عملیاتی بودم بیشتر دنبال کار بودم. ارشد باشم، تئاتر برم، یکی دنبال کتاب خواندن، یکی دنبال کلاس رفتن، یکی دنبال حفظ قرآن، ورزش و حتی ورزش‌های ممنوعه مثل ورزش رزمی یا ورزش‌هایی که از نظر عراقی‌ها مشکلی نداشت مثل فوتبال و والیبال. یعنی یک جامعه کاملا هدفمند با تشکیلات منسجم داشتیم.

ماه رمضان هم فرصت خوبی بود که حجم کلاس‌ها کمتر می‌شد. عراقی‌ها هم زیاد سخت‌گیری نمی‌کردند. اکثر بچه‌ها تا سحر بیدار بودند. خواندن نمازشب برای بچه‌ها مانند نماز یومیه شده بود. حفظ ادعیه، حفظ قرآن و کلاس‌های اعتقادی ادامه داشت تا نماز صبح؛ بعداز نمازصبح بچه‌ها استراحت می‌کردند.»

انتهای پیام

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: روایتی از دوست و دشمن در سنگر قرآن