صدایی که از خرمشهر می‌آید

محسن و خانواده‌اش هم مجبور به ترک شهر شدند؛ البته خانواده او، بومی ‌خرمشهر نبودند ولی شغل پدرش در شرکت نفت باعث شده بود آنها در این شهر زیبای جنوب کشور ساکن شوند و بعد از شروع جنگ، آنها ابتدا به کرمانشاه، سپس به مشهد و سرانجام به تهران مهاجرت کردند. 

محسن در تمام این سال‌ها، علاقه شدیدی به موسیقی داشت و به‌دنبال این هنر رفت به گونه‌ای که بعد از بازگشت از خدمت سربازی در 24 سالگی اولین آلبوم موسیقی خود را با نام «نفرین» کامل کرد، ولی سه سال طول کشید تا برای انتشار یک آلبوم مجوز بگیرد، آلبومی‌ به نام «‌یه شاخه نیلوفر».

 اما هر هنرمندی برای این‌که به خوبی دیده شود و مورد توجه قرار گیرد، باید شانس هم داشته باشد. این یکی از سختی‌های کار هنری است که خوشبختانه محسن چاوشی از این نظر، اقبال بلندی داشت. در میانه دهه80، داریوش مهرجویی در تدارک ساختن فیلم «سنتوری» بود که به زندگی یک خواننده جوان می‌پرداخت. محسن چاوشی توانست نظر مساعد مهرجویی را به‌عنوان خواننده و آهنگساز جلب کند و صدایش روی فیلم نشست. محسن چاوشی درباره شیوه ضبط صدایش برای آهنگ‌های فیلم سنتوری گفته است: «چاره‌ای جز این نداشتم که در خانه و در یکی از اتاق‌های‌مان کار ضبط را انجام بدهم. به کمک مادرم یک پتو را با میخ به جلوی پنجره زدیم و دیوارها را هم با پتو پوشاندیم تا صدا نپیچد. مادرم از اتاق بیرون رفت و با یک پتو از بیرون، در اتاق را پوشاند. خودم هم از این طرف در، یک پتو آویزان کردم تا بتوانم در نهایت فضایی را در اختیار داشته باشم که در آن بشود وکال گرفت. پس از همه این ماجراها، پتو را کشیدم روی سرم و در همان شرایط خواندم و همه وکال را ضبط کردم. از زیر پتو که بیرون آمدم، «علی سنتوری» به دنیا آمده بود. همان نسخه هم نهایی و پخش شد». او در این فیلم، چهار قطعه اجرا کرد. دو قطعه «سنگ صبور» و «من با تو خوشم» را امیر ارجینی سروده بود و ترانه قطعات «زخم زبون» و «خیانت» را به ترتیب حسین صفا و ترانه مکرم سروده بودند. سنتوری ابتدا توقیف و بعد با اما و اگر پخش شد اما موسیقی متنش مورد توجه مردم قرار گرفت و نام محسن چاوشی را یک نام محبوب و خاطره‌انگیز تبدیل کرد. 

اما داستان محسن چاوشی و سینما بعد از سنتوری خوب پیش نرفت. نه‌تنها او برای بازی در قسمت دوم فیلم سنتوری نتوانست با داریوش مهرجویی به توافق برسد، حتی نتوانست با ابراهیم حاتمی‌کیا هم به توافق لازم برای ساخت موسیقی و خواندن تیتراژ فیلم «چ» برسد و البته پرونده این همکاری همان اول با دلخوری بسته شد. 

او بعدها تیتراژهایی برای فیلم‌های «‌لامپ ۱۰۰‌» سعید آقاخانی، «شبی که ماه کامل شد» نرگس آبیار و «ژن خوک» سعید سهیلی خواند که زیاد در ذهن کسی نمانده است. هرچقدر رابطه چاوشی با فیلم‌های سینمایی بد پیش رفت، رابطه او با سریال‌سازها نخست در صداوسیما و سپس با به میدان آمدن شبکه نمایش‌خانگی، در بسترهای نمایش اینترنتی خوب پیش رفته است. دلدار، سایه‌بان، بانوی عمارت، شهرزاد، رهایم کن، عقرب عاشق، آمستردام، خسوف و  هم‌گناه از جمله سریال‌هایی است که صدای چاوشی در آنها طنین‌انداز شده و برخی از تیتراژهای او برای این سریال‌ها، جزو آثار ماندگار اوست.

ترانه‌هایی ماندگار

چاوشی در این مدت، علاوه بر این‌که خود ترانه بعضی کارهایش را سروده، با ترانه‌سرایان مختلفی همکاری کرده که در این میان همکاری او با حسین صفا و امید روزبه جدی‌تر بوده است. حسین صفا چند سال با چاوشی همکاری مستقیم و نزدیکی داشت. او که شاعر ششدانگی است و نه‌تنها در ترانه‌سرایی، بلکه در سرودن شعر چه غزل و چه شعر سپید، کارنامه سنگین و قابل اعتنایی دارد، برخی از بهترین ترانه‌های چاوشی را سروده است. دایره واژگان وسیع، تخیل خوب و تسلط بر زبان، باعث شده است حسین صفا در ترانه‌سرایی و شعر امروز به یک برند تبدیل شود و البته بخش مهمی ‌از این آوازه، مدیون صدای خاص چاوشی است که از عهده شعرهای او برآمده است. همکاری این دو مدتی است کمرنگ شده و شاید بهتر است بگوییم پایان یافته اما چاوشی همکاری با ترانه‌سرای خوب و جوان دیگری را آغاز کرده، به نام امید روزبه. روزبه که شاعر جوان به‌شدت خوش‌ذوقی است، ترانه‌های کارهای جدید چاوشی از جمله ترانه «آوازخون» را که به‌تازگی منتشر شد و مورد توجه زیادی هم قرار گرفت، سروده است. در این میان ترانه‌هایی که خود چاوشی سروده است، نسبت به بقیه کارهایش از نظر کلام در سطح پایین‌تری قرار دارد و شاید بهتر باشد خواننده خوش‌صدا، کار سرودن را به اهلش واگذارد و خود روی آهنگسازی و خوانندگی تمرکز کند. 

آقای خاص موسیقی

چاوشی امروز یکی از پرطرفدارترین خوانندگان بازار موسیقی ایران است، البته بخش عمده‌ای از این استقبال از کارهای او، به صدای خاصش بازمی‌گردد. او توانسته با صدایش که حزن مخصوصی دارد و تکنیک ویژه‌اش در خوانندگی، بخشی خالی از موسیقی پاپ امروز را پر کند. او در زمانی که صدای خوانندگان جوان، خوانندگان دهه‌های پیش را به ذهن می‌آورد، به میدان آمد و با صدایی ویژه و غیرتقلیدی توانست مخاطبانش را جذب خود کند. 

بخش دیگری از موفقیت او، به توانایی ویژه‌اش در آهنگسازی برمی‌گردد و البته سلیقه خوبش در انتخاب شعر. او حتی وقتی با خوانندگان جوان همکاری نکرده است، بیشترین استفاده را از آثار مولانا کرده است. به عبارت بهتر، او توانسته شعر پرخروش و شورشی مولانا را در موسیقی پاپ دوباره زنده کند. اگر در دهه 60، شهرام ناظری با رویکرد سنتی، استفاده از شعر مولانا را در موسیقی ترویج داد، چاوشی کار او را در موسیقی پاپ ادامه داد و با توجه به وجه عامه‌پسندانه‌تر این نوع موسیقی، کار چاوشی سخت‌تر هم بوده است. 

از طرف دیگر چاوشی در تمام این سال‌ها، سعی کرده است رازناکی و در دسترس نبودن خود را حفظ کند. این باعث می‌شود که مخاطبانش برای پیدا کردن رد و اثری از او تشنه‌تر باشند. نه اهل مصاحبه است، نه اهل حضور در برنامه‌های شو و فرش قرمز، نه با همه عکس می‌گیرد و نه به هر مناسبتی اظهار‌نظری جنجالی می‌کند و از همه مهم‌تر اهل کنسرت گذاشتن و بیلبورد زدن در سطح شهر نیست. البته این رازناکی و در صحنه نبودن، هزینه‌هایی هم داشته است چنان‌که برخی خودداری او را از برگزاری کنسرت، به ضعف او در اجرای زنده نسبت داده‌اند که البته خود او سعی کرده با اجرای زنده چند کار در صفحات شبکه‌های اجتماعی پاسخی به این شایعات بدهد. 

همه اینها به کنار، سلوک او به‌عنوان یک شهروند دغدغه‌مند هم مورد توجه مخاطبانش بوده است. فعالیت‌های نیکوکارانه چاوشی از جمله فعالیت‌های خیریه برای آزادی محکومان به اعدام و تأمین مالی برای آزادی زندانیان جرایم غیرعمد و بیماران خاص، همواره نام او را به‌عنوان یک چهره دارای کنش اجتماعی مطرح کرده است. سال گذشته مدیرعامل ستاد مردمی‌ رسیدگی به امور دیه و کمک به زندانیان نیازمند، آماری اعلام کرد که براساس آن در مدت دو سال، ۸۵۱ زندانی غیربزه‌کار با کمک‌های دنبال‌کنندگان صفحه اجتماعی محسن چاوشی از بند‌ رهایی یافته‌اند. فعالیت‌هایی که امسال با اعلام رسمی‌ تأسیس «جمعیت حیدر» را برای حمایت از ایتام و نیازمندان توسط این خواننده، شکل و شدتی دیگر خواهد یافت. 

یک سلبریتی واقعی 

محسن چاوشی را باید در زمره یک سلبریتی واقعی دانست؛ کسی که بی‌حاشیه خود را وقف مردم کرده و از هیچ تلاشی برای حمایت از آنها دریغ نمی‌کند. انتشار جدیدترین اثرش آواز‌ خون هم که ادای دین به شهدای کربلا بود نشان می‌دهد در کنار مردم بودن برای این هنرمند بیش از هر چیز اهمیت دارد. چاوشی که همواره تاکید داشته «برای مردم و ایران و همه دغدغه‌هایش می‌خوانم و تا ابد صدای محرومان و همین مردم خواهم ماند» گرامیداشت یاد و نام ائمه‌اطهار به‌عنوان حامیان همیشگی مظلومان و محرومان در گستره تاریخ به‌ویژه یاد کربلا و سرور و سالار آزادگان جهان امام‌حسین(ع) را همواره در برنامه‌ها داشته و دارد. چاوشی در این سال‌ها از قطعات متعددی همچون راه کربلا با شعری از امیر ارجینی، ظهر عطش با شعری از محمدرضا آقاسی، غدیر خون با شعری از امیر ارجینی، نخلای بی‌سر، حسین، عباس و ... با تمرکز بر واقعه کربلا منتشر کرده است. باید بپذیریم چاوشی نه به‌خاطر ویژگی و امتیازات خوب در فرم، لحن و مضمون آثارش که بی‌شک قابل ستایش هستند، بلکه به‌خاطر تلاش برای آنچه مردم دوست دارند، یک سلبریتی واقعی است؛ حتی اگر منتقدانش به‌واسطه نداشتن کنسرت و اجرای زنده، ترانه‌هایش را زیر سؤال ببرند!

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: صدایی که از خرمشهر می‌آید