به یاد «شیرکو بیکس»؛ امپراتور شعر جهان
زمانی کە چشم باز کرد، لالایی مادر، حماسه سرایی پدر و کتابهایی ممنوعە، مونس شبها و همبازی روزهای کودکی و نوجوانی اش شد.
لالایی مادری که خود دردمند بود و میدانست درد را چگونه توصیف کند. حماسه سرایی پدری که خود خالق حماسه و رنج کشیده روزگار بود. خون شعر در رگ آجرهای خانه در فوران بود و مادر، پرستار هر لحظه این آجرها؛ پرستاری که میدانست شیر دادن به شیرکوه، بسان شیر دادن به شعرهای خفته در قلب دیوارهای خانه است و شورش همه مصرعها را با نبض جان میستود.
مادری که آوارگیهای پدر را با آرامش به فرزندان خود گوش زد میکرد و بزرگی وظیفه پدر را برای آنها ستودنیتر جلوه میداد. ستودنی از جنس ایمان، اعتماد، باور و اندیشە بلند میهن پرستی.
شیرکوه، شیر میدان تجلی شعر دردمند کردی و همە آزارها و کاستیهای طبیعی و دست ساز زمانه خود است. شعری از جنس مرهم بر زخم ناپیدا، اما مدام در حالِ سوزش.. سوزشی که انفال، حلبچه و قیام ایلول را جانی دوباره بخشید و به جهانیان نشان داد تا همه سیاستمداران بر کرده خود اقرار کنند.
«برهان» یکی از دوستان خانوادگی شیرکوه میگوید: دوم ماه «می» خود را خرسندترین ماه سال میداند، چون بزرگ مرد تاریخ شعر کُردی «Şêrko Bêkes» چشم بر جهان هستی گشود؛ او در محله «گویژه» شهر سلیمانیه عراق به دنیا آمد تا راز همه واژههای ممنوعه را به گوش هستی برساند. او اولین شعر خود را در ۱۷ سالگی چاپ کرد و در سال ۱۹۶۸ اولین مجموعه شعریش به نام «تریفەی هەلبست» بە زیور چاپ آراسته شد.
در همان اوایل با گروهی از شاعران صاحب سبک هم سن و همفکر خود برای تازه کردن شعر زمان خود به یکی از آوانگاردهای شعر کردی معرفی شد.
برهان میگوید: شیرکوه شاعر معاصر کرد عراقی در سال ۱۹۸۸ از سوی انجمن قلم سوئد، برنده جایزه توخولسکی (Tucholsky-Preis) شد.
سرودههای او که به زبان کردی میباشد، در زمان حیات خود شاعر به چندین زبان زنده دنیا از جمله «انگلیسی، آلمانی، سوئدی، فارسی، عربی» ترجمه و چند نمونه از شعرهایش جزو کتاب درسی در کشور سوئد است.
شیرکوه در ایران شاعر نامآشنایی است که ضمن دیدار و مراوده با کسانی، چون احمد شاملو و سیدعلی صالحی، شعرهایش را بازسرایی کرده اند. احمد شاملو در مصاحبهای میگوید «اگر زودتر شیرکوه را میشناختم هرگز کارهای لورکا را ترجمه نمیکردم. سید علی صالحی به شیرکوه بیکس لقب «امپراتور شعر جهان» را داده است.
شیرکو بیکس، فرزند «فائق بیکس» به دلیل مشکلات سیاسی پنج سال در سوئد زندگی کرد و پس از آن به عراق بازگشت.
از این شاعر نام آور کُرد، چندین مجموعه شعر، دو نمایشنامه منظوم و ترجمه «پیرمرد و دریا» نوشته ارنست همینگوی و «عروسی خون» اثر لورکا به زبان کردی به چاپ رسیده است.
وی میگوید: برای شناختن شخصیت و هویت ملی شیرکوه، جدای از خواندن مجموعه شعرهایش، پیشنهاد میکنم کتاب «نوشتن با آب خاکستر» مجموع خاطراتی که خود شاعر در زمان حیات نگاشته است مطالعه کنید؛ خاطراتی شعر گون و منحصر به فرد؛ خاطراتی که تاریخ یک ملت را بازگو میکند و چه بی دریغ لحظههای غم و اندوه را به شالوده کلمات میآراید و جان نامیرایی را به کتاب بخشیده است. کتابی که به گفته کتاب شناسان با هر بار خواندن آن، برگی گمشده از انسانیت را رو میکند.
شیرکوه در وصیت نامه خود چنین مینویسد: «نمیخواهم در هیچ کدام از تپهها و گورستانهای مشهور شهر به خاک سپرده شوم؛ اول به خاطر اینکه جای خالی ندارند و دوم اینکه جاهای شلوغ را دوست ندارم. میخواهم اگر شهرداری شهرمان اجازه دهد پیکر مرا در جوار تندیس شهدای ۱۹۶۳ سلیمانی به خاک بسپارند، زیرا فضای آن جا لذت بخشتر است و نفسم نمیگیرد. من دوست دارم پس از مرگم نیز همدم همشهریان و صدای موسیقی و رقص و زیباییهای این پارک باشم. کتابخانه و دیوانهای اشعار و عکسهایم را نیز به کنار مزارم ببرید. یک کافه تریا و باغچهای کوچک هم در نزدیکی مزارم درست شود تا شاعران، نویسندگان و دختران و پسران عاشق به بهانه آن مهمان من باشند. دوست دارم از حالا این صحنهها را مانند یک رؤیا ببینم».
شیرکو بیکس در ۴ آگوست ۲۰۱۳ میلادی، در ساعت ۲:۳۵ دقیقه بعد از ظهر در شهر ستوکهولم پایتخت کشور سوئد، بر اثر سرطان درگذشت و بنا به وصیت شاعر در پارک «آزادی» شهر سلیمانیه زادگاهش به خاک سپرده شد.
منبع خبر: آفتاب
اخبار مرتبط: به یاد «شیرکو بیکس»؛ امپراتور شعر جهان
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران