سرنوشت نوزادی که بهطور معجزهآسا در زلزله سوریه نجات پیدا کرد چه شد؟
- فتحی بنعيسى
- بیبیسی عربی
عفرا شش ماه بعد از نجات یافتن از زیر آوار ، سالم و شاد است
وقتی افرا را از زیر آوار زلزله در سوریه نجات دادند هنوز بند ناف او به مادرش وصل بود. مادرش پس از بهدنیا آوردن او جان خود را از دست داده بود. فیلم نجات معجزهآسای نوزاد از میان آوار زلزله در ماه فوریه در سراسر جهان پربیننده شد. از آن زمان تابهحال کودک بهبود فوقالعادهای پیدا کرده است.
اکنون عفرا ششماهه است، کودکی سالم و شادمان.
عمه و شوهرعمهاش او را در کنار هفت فرزند دیگر خود در شهر جندیرس در نزدیکی مرز ترکیه بزرگ کردهاند.
خلیل السوادی، شوهرعمه عفرا در حالی که کودک را در تخت آویزش تاب میدهد میگوید: «او هنوز خیلی کوچک است اما بهخصوص لبخندش مرا به یاد خواهرش و پدرش میاندازد. آنها هم در زلزله جان خود را از دست دادند. آنها بیشتر اوقات پیش ما بودند. نگهداری عفرا هیچ زحمتی برای ما ندارد.»
توضیح تصویر،عفرا با خلیل شوهر عمهاش
۶ فوریه، همزمان با زلزله ویرانگر در جندریس مادر عفرا زایمان کرد و کودک خود را در زیر آوار زلزله بهدنیا آورد. او پیش از آنکه امدادگران او را بیابند جان خود را از دست داد.
Skip مطالب پیشنهادی and continue readingمطالب پیشنهادی- زلزله ترکیه و سوریه: چقدر میتوان زیر آوار زنده ماند؟
- زلزله ترکیه و سوریه؛ هزاران نفر میخواهند نوزاد یافت شده در زیر آوار را به فرزندی بپذیرند
- راستی آزمایی اطلاعات نادرست در مورد زلزله ترکیه؛ از انفجار تاسیسات اتمی تا سونامی
- همزمان با عبور شمار قربانیان زلزله از مرز ۲۰ هزار نفر، نخستین کمکهای سازمان ملل به سوریه رسید
End of مطالب پیشنهادی
عفرای نوزاد تنها عضو خانواده بود که زنده ماند، پدرش و چهار خواهر و برادر دیگرش هم جان باختند.
خلیل میگوید: «من شاهد بودم که خانه فروریخت. همسرم جیغ میزد وای برادرم، برادرم!».
خلیل بهخوبی لحظه بیرون آوردن عفرا از زیر آوار را بهخاطر دارد: «سقف روی آنها افتاده بود. یک نفر مرا صدا زد و گفت جسد زنی را زیر آوار پیدا کرده است. تا رسیدم شروع کردم به کنار زدن خاک و آوار و ناگهان صدایی شنیدم. صدای عفرای نوزاد بود که هنوز به بند ناف مادرش وصل بود. ما مصمم بودیم او را هر طورشده نجات دهیم او تنها بازمانده خانوادهاش بود».
فیلم دردناکی از عملیات نجات نوزاد در شبکههای اجتماعی منتشر و بازنشر و پربیننده شد. نوزاد را به بیمارستان رساندند و همان زمان نام آیه را بر او گذاشتند که در زبان عربی به معنای نشانه و معجزه است.
منبع تصویر، AFP
توضیح تصویر،پس از آنکه امدادگران عفرا را از زیر آوار نجات دادند تحت درمان قرار گرفت
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدصفحه ۲در این برنامه با صاحبنظران درباره مسائل سیاسی و اجتماعی روز گفت و گو میکنیم.
پادکست
پایان پادکست
دکتر نوزاد را معاینه کرد و دید جراحت و کبودیهای بر بدنش دارد و بهسختی تنفس میکند. شش ماه از آن روز گذشته و از آن زخم و جراحتها اثری نمانده است. خلیل میگوید: «بلافاصله بعد از زلزله او مشکلاتی در ناحیه قفسه سینه داشت که بهدلیل گردوخاک آوار بود اما حالا صحیحوسالم است. من او را مرتب برای معاینه نزد پزشک میبرم و حالا وضعیت سلامتی او عالی است».
این شش ماه اما آسان سپری نشده است. وقتی عفرا در بیمارستان بود خلیل و همسرش برای ترخیص او از بیمارستان ناچار شدند اثبات کنند بستگان نزدیک او هستند. «من احساس میکردم نمیخواهند نوزاد را به ما بسپارند».
ناچار شدند آزمایش دیانای بدهد. «ابتدا فقط نمونه خون گرفتند اما پس از یک هفته دوباره ما را خبر کردند و نمونههایی از خون و موی همسرم گرفتند. حدود ده روز طول کشید تا نتیجه آزمایشها را به ما خبر دهند».
آنها بهقدری به ماجرای عفرا علاقمند شده بودند که خلیل و خانوادهاش نگران بودند که در مدت زمانی که منتظر جواب آزمایشهای دیانای هستند نوزاد ربوده شود. آنها تا میتوانستند در بیمارستان میماندند همه مراقبتهای لازم را در نظر داشتند. خلیل میگوید: «نیروهای پلیس و ارتش به ما در محافظت از او کمک میکردند. تعداد زیادی از افراد این نیروها در اتاق کناری عفرا حضور داشتند و شبانهروز از او مراقبت میکردند».
وقتی نتایج آزمایش دیانای مشخص شد تائید کردند که خویشاوند خونی هستیم و ما توانستیم دختر کوچولو را از بیمارستان مرخص کنیم.
توضیح تصویر،افرا با عمه و شوهرعمهاش و هفت فرزندانشان زندگی میکند
اولین کاری که خلیل و هلا انجام دادند انتخاب نام تازهای برای او بود. آنها دخترک را به نام مادرش افرا نامیدند.
خلیل میگوید: «اکنون او یکی از فرزندان من است، دیگر طاقت دوریاش را ندارم».
«وقتی او بزرگ شود به او خواهم گفت چه اتفاقی افتاده و تصویر مادر و پدر و خواهر و برادرانش را به او نشان خواهم داد. یک روز بعد از فاجعه آنها را در نزدیکی روستایی به نام حاجاسکندر دفن کردیم. جایی که نیروهای امدادی گورهای فراوانی برای قربانیان آماده کرده بودند».
هلا همزمان با مادر افرا باردار بود و سه روز پس از تولد افرا نوزاد خود را بهدنیا آورد. نوزاد هلا هم دختر است. آنها نام او را عطا گذاشتند که نام خواهر دیگرشان است که در زلزله جان خود را از دست داد.
خانه آنها در جیندریس چنان آسیب دیده بود که نمیتوانستند دیگر در آنجا زندگی کنند. خلیل میگوید: «تَرَکها و شکافهای عمیقی بر سقف و دیوارها افتاده بود. من خانه و اتومبیلم را از دست دادم. درست مثل اینکه دوباره از صفر شروع کنم. دیگر حتی نمیتوانستم بچههایم را به مدرسه بفرستم».
آنها حدود دو ماه در چادری در اردوگاه زندگی کردند که شرایط دشواری بود، «هوا خیلی گرم بود و دو نوزاد داشتیم که باید از آنها مراقبت میکردیم».
توضیح تصویر،خلیل خانه جدیدی برای خانوادهاش پیدا کرده است اما نگران است زیرا نمیتواند مدت زیادی در این خانه بماند
سرانجام خانواده توانستند خانهای اجاره کنند که اکنون در آن زندگی میکنند اما نگران این هستند که نتوانند مدت زیادی در این خانه بمانند. خلیل میگوید: «بهای اجاره خیلی بالاست و نمیدانم تا چه زمانی میتوانیم اینجا بمانیم چون صاحبخانه خودش به آن نیاز دارد».
گروهی پیشنهاد کمک و انتقال آنها به امارات متحده عربی یا بریتانیا را دادهاند اما خلیل این پیشنهادات را رد کرده است.
«راستش را بخواهید هنوز میترسم اگر به خارج از کشور برویم عفرا را از ما بگیرند». او خاطرنشان کرد که «در جندریس خانوادههایی هستند که در شرایطی بسیار بدتر از ما زندگی میکنند».
توضیح تصویر،عکسی از نمای بالا که با پهپاد از جندریس گرفته شده میزان ویرانی را نشان میدهد
زادگاه او یکی از شدیدترین عوارض زلزله را داشته است و هزاران خانواده در وضعیت اسفناک مشابهی هستند.
بنابر آمار سازمان ملل در کل بیش از ۵۰٬۰۰۰ نفر در زلزله سوریه و ترکیه جان خود را از دست دادند. حداقل ۴۵۰۰ نفر از آنها از شمالغربی سوریه بودند که در این منطقه بیش از ۵۰٬۰۰۰ خانواده بیخانمان شدند.
ارسال کمک به چهارمیلیون نفر در منطقه آسیبدیده از زلزله در سوریه دشوارتر است چون بیشتر ساکنان این منطقه بر اثر جنگ دوازدهساله این کشور سالهاست بیخانمان و آواره هستند.
بیشتر بخوانید:
زلزله ترکیه و سوریه؛ نوزادی که زیر آوار به دنیا آمده بود به فرزندخواندگی گرفته شد
زلزله ترکیه و سوریه؛ هزاران نفر می-خواهند نوزاد یافت شده در زیر آوار را به فرزندی بپذیرند
زلزله ترکیه؛ بازسازی محله «افغانستان کوچک»
سامانه اخطار گوگل الرتس نتوانست برای مردم ترکیه هشدار زلزله بفرستد
پسر ۵ ساله ترک که میگوید قربانی زلزله اخیر است، تنها در هلند پیدا شد
حمایت از کودکان زلزله زده؛ باران اسباب بازی در ورزشگاه بشیکتاش
- فتحی بنعيسى
- بیبیسی عربی
وقتی افرا را از زیر آوار زلزله در سوریه نجات دادند هنوز بند ناف او به مادرش وصل بود. مادرش پس از بهدنیا آوردن او جان خود را از دست داده بود. فیلم نجات معجزهآسای نوزاد از میان آوار زلزله در ماه فوریه در سراسر جهان پربیننده شد. از آن زمان تابهحال کودک بهبود فوقالعادهای پیدا کرده است.
اکنون عفرا ششماهه است، کودکی سالم و شادمان.
عمه و شوهرعمهاش او را در کنار هفت فرزند دیگر خود در شهر جندیرس در نزدیکی مرز ترکیه بزرگ کردهاند.
خلیل السوادی، شوهرعمه عفرا در حالی که کودک را در تخت آویزش تاب میدهد میگوید: «او هنوز خیلی کوچک است اما بهخصوص لبخندش مرا به یاد خواهرش و پدرش میاندازد. آنها هم در زلزله جان خود را از دست دادند. آنها بیشتر اوقات پیش ما بودند. نگهداری عفرا هیچ زحمتی برای ما ندارد.»
۶ فوریه، همزمان با زلزله ویرانگر در جندریس مادر عفرا زایمان کرد و کودک خود را در زیر آوار زلزله بهدنیا آورد. او پیش از آنکه امدادگران او را بیابند جان خود را از دست داد.
عفرای نوزاد تنها عضو خانواده بود که زنده ماند، پدرش و چهار خواهر و برادر دیگرش هم جان باختند.
خلیل میگوید: «من شاهد بودم که خانه فروریخت. همسرم جیغ میزد وای برادرم، برادرم!».
خلیل بهخوبی لحظه بیرون آوردن عفرا از زیر آوار را بهخاطر دارد: «سقف روی آنها افتاده بود. یک نفر مرا صدا زد و گفت جسد زنی را زیر آوار پیدا کرده است. تا رسیدم شروع کردم به کنار زدن خاک و آوار و ناگهان صدایی شنیدم. صدای عفرای نوزاد بود که هنوز به بند ناف مادرش وصل بود. ما مصمم بودیم او را هر طورشده نجات دهیم او تنها بازمانده خانوادهاش بود».
فیلم دردناکی از عملیات نجات نوزاد در شبکههای اجتماعی منتشر و بازنشر و پربیننده شد. نوزاد را به بیمارستان رساندند و همان زمان نام آیه را بر او گذاشتند که در زبان عربی به معنای نشانه و معجزه است.
دکتر نوزاد را معاینه کرد و دید جراحت و کبودیهای بر بدنش دارد و بهسختی تنفس میکند. شش ماه از آن روز گذشته و از آن زخم و جراحتها اثری نمانده است. خلیل میگوید: «بلافاصله بعد از زلزله او مشکلاتی در ناحیه قفسه سینه داشت که بهدلیل گردوخاک آوار بود اما حالا صحیحوسالم است. من او را مرتب برای معاینه نزد پزشک میبرم و حالا وضعیت سلامتی او عالی است».
این شش ماه اما آسان سپری نشده است. وقتی عفرا در بیمارستان بود خلیل و همسرش برای ترخیص او از بیمارستان ناچار شدند اثبات کنند بستگان نزدیک او هستند. «من احساس میکردم نمیخواهند نوزاد را به ما بسپارند».
ناچار شدند آزمایش دیانای بدهد. «ابتدا فقط نمونه خون گرفتند اما پس از یک هفته دوباره ما را خبر کردند و نمونههایی از خون و موی همسرم گرفتند. حدود ده روز طول کشید تا نتیجه آزمایشها را به ما خبر دهند».
آنها بهقدری به ماجرای عفرا علاقمند شده بودند که خلیل و خانوادهاش نگران بودند که در مدت زمانی که منتظر جواب آزمایشهای دیانای هستند نوزاد ربوده شود. آنها تا میتوانستند در بیمارستان میماندند همه مراقبتهای لازم را در نظر داشتند. خلیل میگوید: «نیروهای پلیس و ارتش به ما در محافظت از او کمک میکردند. تعداد زیادی از افراد این نیروها در اتاق کناری عفرا حضور داشتند و شبانهروز از او مراقبت میکردند».
وقتی نتایج آزمایش دیانای مشخص شد تائید کردند که خویشاوند خونی هستیم و ما توانستیم دختر کوچولو را از بیمارستان مرخص کنیم.
اولین کاری که خلیل و هلا انجام دادند انتخاب نام تازهای برای او بود. آنها دخترک را به نام مادرش افرا نامیدند.
خلیل میگوید: «اکنون او یکی از فرزندان من است، دیگر طاقت دوریاش را ندارم».
«وقتی او بزرگ شود به او خواهم گفت چه اتفاقی افتاده و تصویر مادر و پدر و خواهر و برادرانش را به او نشان خواهم داد. یک روز بعد از فاجعه آنها را در نزدیکی روستایی به نام حاجاسکندر دفن کردیم. جایی که نیروهای امدادی گورهای فراوانی برای قربانیان آماده کرده بودند».
هلا همزمان با مادر افرا باردار بود و سه روز پس از تولد افرا نوزاد خود را بهدنیا آورد. نوزاد هلا هم دختر است. آنها نام او را عطا گذاشتند که نام خواهر دیگرشان است که در زلزله جان خود را از دست داد.
خانه آنها در جیندریس چنان آسیب دیده بود که نمیتوانستند دیگر در آنجا زندگی کنند. خلیل میگوید: «تَرَکها و شکافهای عمیقی بر سقف و دیوارها افتاده بود. من خانه و اتومبیلم را از دست دادم. درست مثل اینکه دوباره از صفر شروع کنم. دیگر حتی نمیتوانستم بچههایم را به مدرسه بفرستم».
آنها حدود دو ماه در چادری در اردوگاه زندگی کردند که شرایط دشواری بود، «هوا خیلی گرم بود و دو نوزاد داشتیم که باید از آنها مراقبت میکردیم».
سرانجام خانواده توانستند خانهای اجاره کنند که اکنون در آن زندگی میکنند اما نگران این هستند که نتوانند مدت زیادی در این خانه بمانند. خلیل میگوید: «بهای اجاره خیلی بالاست و نمیدانم تا چه زمانی میتوانیم اینجا بمانیم چون صاحبخانه خودش به آن نیاز دارد».
گروهی پیشنهاد کمک و انتقال آنها به امارات متحده عربی یا بریتانیا را دادهاند اما خلیل این پیشنهادات را رد کرده است.
«راستش را بخواهید هنوز میترسم اگر به خارج از کشور برویم عفرا را از ما بگیرند». او خاطرنشان کرد که «در جندریس خانوادههایی هستند که در شرایطی بسیار بدتر از ما زندگی میکنند».
زادگاه او یکی از شدیدترین عوارض زلزله را داشته است و هزاران خانواده در وضعیت اسفناک مشابهی هستند.
بنابر آمار سازمان ملل در کل بیش از ۵۰٬۰۰۰ نفر در زلزله سوریه و ترکیه جان خود را از دست دادند. حداقل ۴۵۰۰ نفر از آنها از شمالغربی سوریه بودند که در این منطقه بیش از ۵۰٬۰۰۰ خانواده بیخانمان شدند.
ارسال کمک به چهارمیلیون نفر در منطقه آسیبدیده از زلزله در سوریه دشوارتر است چون بیشتر ساکنان این منطقه بر اثر جنگ دوازدهساله این کشور سالهاست بیخانمان و آواره هستند.
بیشتر بخوانید:
- فتحی بنعيسى
- بیبیسی عربی
وقتی افرا را از زیر آوار زلزله در سوریه نجات دادند هنوز بند ناف او به مادرش وصل بود. مادرش پس از بهدنیا آوردن او جان خود را از دست داده بود. فیلم نجات معجزهآسای نوزاد از میان آوار زلزله در ماه فوریه در سراسر جهان پربیننده شد. از آن زمان تابهحال کودک بهبود فوقالعادهای پیدا کرده است.
اکنون عفرا ششماهه است، کودکی سالم و شادمان.
عمه و شوهرعمهاش او را در کنار هفت فرزند دیگر خود در شهر جندیرس در نزدیکی مرز ترکیه بزرگ کردهاند.
خلیل السوادی، شوهرعمه عفرا در حالی که کودک را در تخت آویزش تاب میدهد میگوید: «او هنوز خیلی کوچک است اما بهخصوص لبخندش مرا به یاد خواهرش و پدرش میاندازد. آنها هم در زلزله جان خود را از دست دادند. آنها بیشتر اوقات پیش ما بودند. نگهداری عفرا هیچ زحمتی برای ما ندارد.»
۶ فوریه، همزمان با زلزله ویرانگر در جندریس مادر عفرا زایمان کرد و کودک خود را در زیر آوار زلزله بهدنیا آورد. او پیش از آنکه امدادگران او را بیابند جان خود را از دست داد.
عفرای نوزاد تنها عضو خانواده بود که زنده ماند، پدرش و چهار خواهر و برادر دیگرش هم جان باختند.
خلیل میگوید: «من شاهد بودم که خانه فروریخت. همسرم جیغ میزد وای برادرم، برادرم!».
خلیل بهخوبی لحظه بیرون آوردن عفرا از زیر آوار را بهخاطر دارد: «سقف روی آنها افتاده بود. یک نفر مرا صدا زد و گفت جسد زنی را زیر آوار پیدا کرده است. تا رسیدم شروع کردم به کنار زدن خاک و آوار و ناگهان صدایی شنیدم. صدای عفرای نوزاد بود که هنوز به بند ناف مادرش وصل بود. ما مصمم بودیم او را هر طورشده نجات دهیم او تنها بازمانده خانوادهاش بود».
فیلم دردناکی از عملیات نجات نوزاد در شبکههای اجتماعی منتشر و بازنشر و پربیننده شد. نوزاد را به بیمارستان رساندند و همان زمان نام آیه را بر او گذاشتند که در زبان عربی به معنای نشانه و معجزه است.
دکتر نوزاد را معاینه کرد و دید جراحت و کبودیهای بر بدنش دارد و بهسختی تنفس میکند. شش ماه از آن روز گذشته و از آن زخم و جراحتها اثری نمانده است. خلیل میگوید: «بلافاصله بعد از زلزله او مشکلاتی در ناحیه قفسه سینه داشت که بهدلیل گردوخاک آوار بود اما حالا صحیحوسالم است. من او را مرتب برای معاینه نزد پزشک میبرم و حالا وضعیت سلامتی او عالی است».
این شش ماه اما آسان سپری نشده است. وقتی عفرا در بیمارستان بود خلیل و همسرش برای ترخیص او از بیمارستان ناچار شدند اثبات کنند بستگان نزدیک او هستند. «من احساس میکردم نمیخواهند نوزاد را به ما بسپارند».
ناچار شدند آزمایش دیانای بدهد. «ابتدا فقط نمونه خون گرفتند اما پس از یک هفته دوباره ما را خبر کردند و نمونههایی از خون و موی همسرم گرفتند. حدود ده روز طول کشید تا نتیجه آزمایشها را به ما خبر دهند».
آنها بهقدری به ماجرای عفرا علاقمند شده بودند که خلیل و خانوادهاش نگران بودند که در مدت زمانی که منتظر جواب آزمایشهای دیانای هستند نوزاد ربوده شود. آنها تا میتوانستند در بیمارستان میماندند همه مراقبتهای لازم را در نظر داشتند. خلیل میگوید: «نیروهای پلیس و ارتش به ما در محافظت از او کمک میکردند. تعداد زیادی از افراد این نیروها در اتاق کناری عفرا حضور داشتند و شبانهروز از او مراقبت میکردند».
وقتی نتایج آزمایش دیانای مشخص شد تائید کردند که خویشاوند خونی هستیم و ما توانستیم دختر کوچولو را از بیمارستان مرخص کنیم.
اولین کاری که خلیل و هلا انجام دادند انتخاب نام تازهای برای او بود. آنها دخترک را به نام مادرش افرا نامیدند.
خلیل میگوید: «اکنون او یکی از فرزندان من است، دیگر طاقت دوریاش را ندارم».
«وقتی او بزرگ شود به او خواهم گفت چه اتفاقی افتاده و تصویر مادر و پدر و خواهر و برادرانش را به او نشان خواهم داد. یک روز بعد از فاجعه آنها را در نزدیکی روستایی به نام حاجاسکندر دفن کردیم. جایی که نیروهای امدادی گورهای فراوانی برای قربانیان آماده کرده بودند».
هلا همزمان با مادر افرا باردار بود و سه روز پس از تولد افرا نوزاد خود را بهدنیا آورد. نوزاد هلا هم دختر است. آنها نام او را عطا گذاشتند که نام خواهر دیگرشان است که در زلزله جان خود را از دست داد.
خانه آنها در جیندریس چنان آسیب دیده بود که نمیتوانستند دیگر در آنجا زندگی کنند. خلیل میگوید: «تَرَکها و شکافهای عمیقی بر سقف و دیوارها افتاده بود. من خانه و اتومبیلم را از دست دادم. درست مثل اینکه دوباره از صفر شروع کنم. دیگر حتی نمیتوانستم بچههایم را به مدرسه بفرستم».
آنها حدود دو ماه در چادری در اردوگاه زندگی کردند که شرایط دشواری بود، «هوا خیلی گرم بود و دو نوزاد داشتیم که باید از آنها مراقبت میکردیم».
سرانجام خانواده توانستند خانهای اجاره کنند که اکنون در آن زندگی میکنند اما نگران این هستند که نتوانند مدت زیادی در این خانه بمانند. خلیل میگوید: «بهای اجاره خیلی بالاست و نمیدانم تا چه زمانی میتوانیم اینجا بمانیم چون صاحبخانه خودش به آن نیاز دارد».
گروهی پیشنهاد کمک و انتقال آنها به امارات متحده عربی یا بریتانیا را دادهاند اما خلیل این پیشنهادات را رد کرده است.
«راستش را بخواهید هنوز میترسم اگر به خارج از کشور برویم عفرا را از ما بگیرند». او خاطرنشان کرد که «در جندریس خانوادههایی هستند که در شرایطی بسیار بدتر از ما زندگی میکنند».
زادگاه او یکی از شدیدترین عوارض زلزله را داشته است و هزاران خانواده در وضعیت اسفناک مشابهی هستند.
بنابر آمار سازمان ملل در کل بیش از ۵۰٬۰۰۰ نفر در زلزله سوریه و ترکیه جان خود را از دست دادند. حداقل ۴۵۰۰ نفر از آنها از شمالغربی سوریه بودند که در این منطقه بیش از ۵۰٬۰۰۰ خانواده بیخانمان شدند.
ارسال کمک به چهارمیلیون نفر در منطقه آسیبدیده از زلزله در سوریه دشوارتر است چون بیشتر ساکنان این منطقه بر اثر جنگ دوازدهساله این کشور سالهاست بیخانمان و آواره هستند.
بیشتر بخوانید:
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: سرنوشت نوزادی که بهطور معجزهآسا در زلزله سوریه نجات پیدا کرد چه شد؟