بیم نابودی باغ‌های تهران

بیم نابودی باغ‌های تهران
تابناک

به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه هم میهن، جامعه‌شناسان، شهرسازان و معماران بیش از چهارساعت‌ونیم درباره «باغ‌های تهران» بحث کردند؛ در یکی از شب‌های گرم مردادماه در شهری که باغ‌های زیادی از آن باقی نمانده است و اینترنت آن مدام قطع و وصل می‌شد. اینترنت به‌حدی ضعیف بود که پرویز پیران، جامعه‌شناس و یکی از اعضای پنل درنهایت با تماس تلفنی سعی کرد تا جملات خود را به گوش شنوندگان برساند: «سرمایه‌داری نادان و طماع، باغ‌ها را نابود کرده است.»

باغ، از نگاه یکی دیگر از کارشناسان حاضر در پنل، عنصر شهری است، المانی که هویت شهر‌های ایرانی به آن گره خورده است. یکی دیگر از کارشناسان از تاثیر باغ در سلامت روان گفت و دیگری تاکید کرد که هیچ راهی تاکنون برای حفظ باغ و حفظ حقوق مکتسبه صاحب آن به‌صورت برد-برد اختراع نشده است.

در ماه‌های اخیر بیم نابودی باغ‌های تهران بیش‌ازقبل حس می‌شود. شهرداری تهران پیشنهاد اصلاح دستورالعمل ماده ۱۴ قانون زمین‌شهری را به شورای‌شهر تهران برده است. براساس این لایحه، احداث بنای بلندمرتبه یعنی ۱۲ طبقه و بیشتر با سطح اشغال بیش از ۳۰ درصد، در باغ‌ها با ارائه طرح امکان‌سنجی، قابلیت رسیدگی در کمیسیون ماده ۵ را دارد. موضوعی که برخی فعالان محیط‌زیست آن را نگران‌کننده می‌دانند. حتی نگران‌کننده‌تر از مصوبه برج‌باغ. در این لایحه برای باغ‌های تا مساحت ۷۵۰ مترمربع، سطح اشغال ۴۰ درصد و ساخت‌وساز ۳ طبقه پیش‌بینی شده است. برای اجرا نشدن این لایحه، گروه‌های زیادی نامه‌نگاری کردند؛ جامعه مهندسان مشاور ایران، کانون معماران دانشگاه تهران، کانون معماران دانشگاه بهشتی و انجمن طراحان شهری، هر گروه به‌صورت جداگانه در بیانیه‌ای این لایحه را محکوم و خواستار توقف آن شدند. انجمن طراحان شهری در نامه خود خطاب به مهدی چمران، رئیس شورای‌شهر تهران نوشته بود که احیای لایحه برج‌باغ و تخریب باغ‌ها به‌بهانه تأمین منافع معدود مالکین باغات پایتخت و البته بعضاً سوداگران املاک، با ادعای نبود تعادل در نظام قوانین جاری میان املاک با نوعیت باغ و غیرباغ صورت گرفته و نتیجه این موضوع، تخریب تدریجی باغات است.

کارشناسان و پژوهشگران حاضر در پنل گفت‌وگوی روز شنبه ۱۴ مردادماه، اما هم از حقوق مکتسبه گفتند، هم از لزوم حفظ اندک باغات باقیمانده در شهر تهران. آن‌ها به قوانینی اشاره کردند که گاه خودشان به نابودشدن باغات تنه می‌زنند. مرکز مطالعات شهرداری تهران به‌تازگی در یک پژوهش همین قوانین را تحلیل کرده است. در این پژوهش تاکید شده است که چالش حفظ و توسعه باغ پیچیدگی‌های زیادی دارد، از لزوم حفظ منافع بخش عمومی گرفته تا حفظ حقوق مکتسبه. در آن تاکید شده که حتی بعد از لغو مصوبه برج‌باغ به‌دلیل حقوق مکتسبه افراد در بازه‌زمانی سال ۹۶ تا ۱۴۰۱ توانستند پروانه برج‌باغ بگیرند: «عمده پروانه‌های اخذشده طی دوره‌زمانی سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ -یعنی پس از لغو مصوبه برج‌باغ- براساس همین مصوبه برج‌باغ بوده (۱۲۶ پروانه از ۱۳۳ پروانه) و فقط هفت‌مورد پروانه خانه‌باغ (هفت‌پروانه از ۱۳۳پروانه) در این دوره (بیش از سه‌سال) صادر شده است. پروانه‌های برج‌باغ اخذشده در دوره‌زمانی ۱۳۹۵-۱۳۸۱ برابر ۱۷۱مورد بوده است.» این یعنی حقوق مکتسبه بیش از هر عامل دیگری تعیین‌کننده است. حالا باتوجه به قوانین پیشین و تحولات احتمالی تازه، برای باغ‌های تهرانی باید چه نسخه‌ای پیچید؟ کارشناسان پاسخ داده‌اند.

سرمایه‌داری نادان، باغ‌ها را تخریب کرد
    پرویز پیران/ جامعه‌شناس

واقعا شرایط طوری است که اصلا نمی‌دانم چه باید گفت، اما درعین‌حال باید ناامید نشد. من تصورم این است برای اینکه سیستماتیک جلو برویم و بگوییم که چرا باغ‌های تهران ویران می‌شود و به راه‌حل برای آن برسیم، باید کمی با غرب و مدرنیته غرب آشنا شویم. وقتی کلیسا دچار انحطاط مالی شد و شروع کرد به فروش زمین‌ها، ادامه این منجر شد به سقوط اخلاقی. اگر سرمایه‌داری را پازل ۴۰ قطعه بدانیم، حتما ۱۰ قطعه آن از کلیسا می‌آید. یعنی چطور شد سود که حرام بود، حلال شد و سرمایه‌داری از آن نشأت گرفت. این پازل‌ها را که بشناسیم، سرمایه‌داری پدید می‌آید. اما سرمایه‌داری چه تحولاتی داشته است؟ سرمایه‌داری تجاری، چطور سرمایه‌داری صنعتی شد؟ سرمایه‌داری صنعتی چطور سرمایه‌دار انحصاری شد؟ دولت ادغام می‌شود در اقتصاد متشکل جهانی.

وقتی سرمایه‌داری می‌آید، ارزش‌مبادله جای ارزش‌مصرف می‌آید و میل به انباشت شکل می‌گیرد. ما باید از این بحث‌ها تمثیل‌هایی بگیریم برای مسئله خودمان. قبل از این‌ها باید ویژگی‌های کشور خودمان را بشناسیم. ما در شرایط جامعه لحظه‌ای هستیم؛ یک لحظه برق می‌رود، آب نیست و تانکر می‌آید یعنی شما نمی‌توانید برنامه‌ریزی کنید. این شرایط که پیش می‌آید، مردم جدا می‌شوند و سرمایه اجتماعی به صفر می‌رسد و خبرگیری به خارج از کشور می‌رود. این بحث‌ها می‌آید و می‌گوییم ارزش مبادله آمده است، جامعه قطبی می‌شود و عده‌ای در بالا در حکومت ادغام شدند درنتیجه هرکاری بخواهند می‌کنند. کجا سود می‌دهد؟ کندن درخت سود می‌دهد، کجا سود می‌دهد؟ ساختمان‌سازی سود می‌دهد.

من نمی‌گویم در نظام اداری، آدم باتجربه نیست اتفاقا مملو از آدم باتجربه است، اما کاره‌ای نیستند؛ در شرایط روزمره‌شدن باید تصمیمات مشارکتی گرفت که مردم پای کار بیایند. در شرایط حال‌حاضر ایران، توجهی به شرایط جامعه نمی‌شود. جامعه‌شناسان که باید دماسنج باشند، کجا هستند؟ وقتی سرمایه اجتماعی نیست و فقر به‌حدی می‌رسد که اکثریت جامعه، نزدیک به جامعه هستند، مگر می‌توانید بخشنامه دهید و مگر اصلا قانون اجرا می‌شود؟

درواقع سرمایه‌داری نادان، باغ‌ها را تخریب کرده است. البته این فقط نادانی نیست، باید نکات دیگری هم به آن اضافه شود؛ سرمایه‌داری نادان باتوجه به سودجویی لحظه‌ای، به‌اضافه ندانم‌کاری بزرگ کسانی که این کار به‌عهده آنهاست. سرمایه‌داری اصلا اینطوری که آن را می‌فهمیم نیست. اولین مشکل ما این است که سرمایه‌داری را درست نفهمیدیم. ما احساس با طبیعت را از دست داده‌ایم، ما از طبیعت جدا شده‌ایم، فرد دودوتا چهارتا می‌کند، باغ را تخریب می‌کند، نظام را فاسد می‌کند، باید از سمت خرد بیاییم و به ساختار برسیم. این آوار فاجعه‌بار تحریم از مدرنیته سرمان آمده است. اینجاست که واژه سرمایه‌داری نادان طماع و زودبازده معنا می‌دهد. وقتی به سود می‌رسید، ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال سود می‌برید. این سرمایه‌داری قمارخانه‌ای، اروپا و آمریکا را هم نابود کرد.

موضوع دیگر برای حفظ باغات ازنظرمن، مشارکت بیشتر زنان است. ۴۰ سال است که می‌گویند رهایی و توسعه ایران دست زنان ایران است؛ زنان ایرانی نه اینکه از ما جدا هستند، اما چون محدود بودند مثل ما فاجعه‌بار تخریب نکردند و نمی‌کنند، بنابراین در موضوع حفظ باغات تهران هم می‌توانند تاثیر بیشتری داشته باشند.

هیچ راهی برای حفاظت از باغ‌ها جواب نداد
    سهراب مشهودی/ شهرساز

در گذشته باغ در تهران به‌معنای امروزی نبود، بخشی از زندگی ما بود. افراد زیادی بودند که شغل‌شان باغداری بود. ۴ نوع باغ داریم؛ باغ‌های مثمر، باغ با درختان غیرمثمر، باغ توأمان و حیاط‌های بزرگی که در آن‌ها درخت کاشته می‌شود. موضوع ساده نیست و عوامل اقتصادی زیادی در کار است. من موردی را به‌خاطر می‌آورم؛ فردی ۴۰ سال‌پیش زمینی داشت و در آن درخت کاشته بود، بعد از مدتی نمی‌توانست به باغش دست بزند و در آن ساخت‌وساز انجام دهد. درحالی‌که زمین کناری آن که متعلق به برادرش بود و زمین بایر بود، به‌راحتی ساخت‌وساز کرد. درواقع به زبان ساده باید بگویم، باغداری به‌صرفه نیست و گاهی زیان دارد. برای نگهداری باغات، چند موضوع اساسی وجود دارد، مثل مشکل تامین آب، مشکل دیگر وراثت است و مشکل دیگر تعیین شغل. به‌این‌معنا که وقتی به کسی می‌گوییم باغ را حفظ کن به‌این‌معناست که باید شغلت را هم به باغداری تغییر دهی. درحالی‌که براساس اصل ۴۴ قانون اساسی، تعیین‌شغل برخلاف قانون است. درواقع باغداران دچار بی‌عدالتی بزرگی هستند. تاکنون راه‌حل‌های مختلفی برای حفظ باغ‌ها صورت گرفته که یکی از راه‌حل‌ها حفاظت خشک بود. به‌این‌معنا که هیچ تغییری در اراضی صورت نمی‌دادیم و می‌گفتیم که باغ باید در هرحالتی حفظ شود. با این‌نگاه اولین طرح جامع اراک هم نوشته شد. در آن‌زمان اراک ۳ هزار باغ داشت و برای دومین‌بار وقتی به آن رجوع کردیم و خواستار اصلاح آن شدیم، متوجه شدیم که تنها ۳۰۰ باغ از آن‌تعداد باقی مانده است، چون افراد خودشان روی باغ‌ها آهک می‌ریختند. راه‌حل بعدی، ۳۰-۷۰ بود. به‌این‌معنا که ۳۰ درصد از فضا به باغدار داده می‌شد تا در آن متناسب با زمین ساخت‌وساز کند و ۷۰ درصد باقیمانده به شهرداری واگذار می‌شد به‌این‌امید که باغ، نگهداری و حفظ شود. اما این راه‌حل هم جواب نداد، چون با مشارکت در بخش باقیمانده ساخت‌وساز صورت می‌گرفت. در طرح مکان‌یابی به ساختمان‌های بلند تهران فکر کردیم تا بتوانیم راه برد- برد پیدا کنیم. به‌این‌معنا که باغداران در ۱۵ درصد زمین که درختی وجود ندارد در ارتفاعی که به عمق زمین مربوط است، ساخت‌وساز انجام دهند و ۸۵ درصد زمین باغ باقی بماند. من تصور می‌کردم این‌طرح، طرح خوب و جامعی باشد. اما برای همین ۱۵ درصد هم مشخص نیست که صددرصد جواب داده باشد؛ نه حفاظت خشک، نه معامله‌کردن. به‌نظرمن فقط یک راه‌حل وجود دارد که منفعت عمومی را هم در نظر بگیرد و آن‌هم این است که شهرداری و وزارت کشور ازطریق اعطای زمین معوض، باغ را حفظ و نگهداری کند.

فرصت برای حفظ باغ‌ها از دست رفت
گیتی اعتماد/ معمار و شهرساز

 باغ و اهمیت حفظ آن، موضوعی است که تهران سال‌های زیادی است که با آن درگیر است. من برای اینکه از اهمیت حفظ باغات بگویم، صحبتم را با طرح جامع آغاز می‌کنم. طرح جامع اول تهران توسط فرمانفرمایان در دهه ۱۳۴۰ تهیه شد. در آن طرح، منطقه‌های ۲۱ و ۲۲ تهران را به‌عنوان ریه‌های تهران در نظر گرفته بودند. در برنامه تاکید شده بود که در این دومنطقه فضا‌های سبز و باغ برای ۲۵ سال آینده تامین شود، اما متاسفانه این‌طرح اجرا نشد و منطقه ۲۲ هم‌اکنون به یکی از متراکم‌ترین فضا‌ها تبدیل شده که مملو از برج‌های بلند است. غیر از این موضوع، متاسفانه در سال‌های گذشته در همه قسمت‌های تهران به‌ویژه شمیرانات که با آن آشنایی دارم، باغ‌های بسیاری از بین رفت؛ یکی از مهم‌ترین‌های آن باغ ۱۰ هزارمتری در نزدیک سرپل تجریش بود که مجموعه ارگ در آن بنا شد. البته تعداد باغ‌هایی که در منطقه از بین رفته، بسیار است. همه باغات اول به خانه‌های ویلایی، سپس به برج‌های ۶ و ۷ طبقه تبدیل شدند. اکنون در یک کوچه ۸ متری، همه ساختمان‌ها تجمیع شدند و غیر از یک یا دو خانه ویلایی، همه به برج تبدیل شدند. این برج‌های بلند، زندگی‌کردن در تهران را دشوار کرده است. همه این‌ها یعنی ما فرصت‌ها را از دست دادیم و نیاز داریم تا باغ‌های اندکی را که در تهران باقی‌مانده است با چنگ و دندان حفظ کنیم. اما پیش از آنکه بگویم چه باید کرد؟ می‌خواهم صحبتم را با نقل‌قولی از قطب‌الدین صادقی، استاد تئاتر آغاز کنم. دکتر صادقی می‌گوید، اهمیت یک جامعه به رنجی که تحمل می‌کند نیست بلکه به راه‌حلی است که می‌تواند برای پایان‌دادن به درد و رنج خود پیدا کند. راه‌حل پیداکردن، کار مشکلی است و پیگیری و اعتقاد می‌خواهد. درواقع باید ابتدا مشکل را شناخت. راه‌حل اصلی‌ای که باید به‌دنبال آن باشیم، فرهنگ‌سازی است. فرهنگ‌سازی از مهد کودک آغاز می‌شود و آدم بزرگ، سخت‌تر فرهنگ را می‌پذیرد. ما با طبیعت بیگانه‌ایم و باید مدیران، اهل حرفه و مردم عادی را با اهمیت حفظ باغ و تاثیر آن بر سلامت آشنا کنیم. این موضوع رفته‌رفته موجب ایجاد مطالبه‌گری در مردم هم خواهد شد. قوانین ما کمبود دارد، اما قوانین خوبی هم که وجود دارند، به‌خوبی اجرا نمی‌شوند؛ بنابراین به‌عقیده من تا زمانی که فرهنگ ایجاد نشود، قوانین کار نمی‌کنند. اگر بخواهم به‌صورت اجمالی بگویم که اکنون چه باید کرد، باید بگویم که اکثر باغ‌های ما برای افرادی‌اند که می‌خواهند حداکثر استفاده از آن‌ها را بکنند و درعین‌حال باغ‌ها را هم حفظ کنند. من افرادی را می‌شناسم که توان مالی کافی برای حفظ باغ‌ها را ندارند. شهرداری باید به این افراد کمک کند. باغ‌ها را باید سرمایه ملی خود بدانیم که نیاز به حفاظت دارند. به‌نظرمن ازنظر اقتصادی باید کاری کنیم که مبادله صورت بگیرد و باغ‌ها را حفظ کنند.

اقتصاد رانتی، بلای جان باغات تهران
لادن اعتضادی/ معمار و مدرس دانشگاه

اگر بخواهم نگاه تاریخی داشته باشم، باید بگویم تمام شهر‌های ما به‌نوعی یک همزیستی با باغ داشتند. ما باید تلاش کنیم باغ با درختانی سایه‌گستر را که مناسب اقلیم ما هستند، به‌عنوان میراث شهری و فرهنگی حفظ کنیم. بحثی که می‌خواهم ازنظر تئوری مطرح کنم، متوجه دست‌اندرکاران شهری است. موضوع بحث من کیفیت فضای شهری است. شهر‌های ما به‌طور تاریخی به‌دلیل همزیستی با باغ، کیفیت خاصی داشتند و می‌توانم به‌طورکلی بگویم که هویت شهر ایرانی با باغ تعیین می‌شده است. اصولا پایتخت‌ها در ایران پیش از اسلام شهر‌هایی بودند شامل کاخ و باغ. بعد از اسلام هم شهر‌های ما به‌نوعی همزیستی با باغ را تجربه کردند. این میراث که ساختار کالبدی و میراثی شهر ما به آن وصل بوده و یک سیستم شهری تاریخی را رقم می‌زده، امروزه هم بسیار موردتوجه است. کریستوفر الکساندر وقتی صحبت از بنا و شهر می‌کند، رسما باغ را جزو عناصر شهری می‌آورد. عنصری که باید در شهر حفظ شود. مشکلات در این جلسه برشمرده شد؛ ارزش کاذب زمین، مالکیت، نبود برنامه‌ریزی شهری، منطقه‌ای و ملی برای قیمت زمین، قیمت باغ و تفاوت قیمت زمین بایر و زمین دارای‌درخت. محدودیت دیگری که ما داریم، مشکل کم‌آبی در مقیاس خرد و کلان است. یکی دیگر از مشکلات ما در موضوع باغات، اقتصادی است؛ اقتصاد تماما سودجویانه و رانتی و بدون‌توجه به برنامه‌ریزی ملی و شهری برای حفظ محیط‌زیست برای فرهنگ و اقتصاد شهری ما. این‌مسائل به‌نظرمن راه‌حل کلانی دارد که باید در سطح‌ملی حل شود و نیازمند برنامه‌ریزان دلسوز است. مشکل اساسی‌ای که من می‌خواهم به آن بپردازم، عدم‌توجه به کیفیت زیست انسان در شهر است. موضوعی که چندین‌دهه است در جهان، تئوریسین‌های معماری و شهرسازی به آن توجه دارند، بحث عبور از کمیت‌ها و رسیدن به کیفیت‌ها مانند روانشناسی محیط است. اگر تصور کنیم در درازمدت مشکلات فوق رفع شود، مشکلی که از آن ناآگاهیم و از کودکی باید آموزش داده شود، بحث انسان و کیفیت زیست او در شهر است که اگر از کودکی با این کیفیت‌ها آشنا نشویم، عاقبتش این روزگاری است که امروزه با آن مواجهیم. معماران و شهرسازان در این موضوع نقش دارند، اما توجه به این کیفیت بازهم به برنامه‌های ملی باز می‌گردد. یک نظریه می‌گوید یک شهر خوب، ویژگی‌هایی دارد که حال‌وهوای خاصی را در انسانی که شهر زیستگاهش است، ایجاد می‌کند. کیفیت‌های عمده‌ای که با نظریه دیگری با عنوان روح مکان هم معنی می‌شود. در این‌نظریه از سرزندگی صحبت می‌شود و اینکه شهر‌های ما باید سرزندگی داشته باشند. یکی از عناصر مهم که می‌تواند سرزندگی را در شهر بیاورد، باغ‌ها هستند. شهر را اگر به‌مثابه سیستم ببینیم، قطعا تمامیت و کمال آن با نابودی باغ‌ها خدشه‌دار می‌شود. راحتی و آسایش، یکی دیگر از عناصر شهر است که باغ‌ها تضمین‌کننده آن هستند. نظریه‌ها می‌گویند که شهر حاوی رویداد و خود حضور باغ در شهر یک‌رویداد است. این حضور و نبود حضور، دو کیفیت متفاوت به شهر می‌دهند. ازبین‌رفتن باغ‌ها باعث می‌شود این سیستم دچار خدشه شود و شهر ما همینی می‌شود که امروزه در آن احساس ناآرامی، خستگی و دلزدگی داریم. نهایت اینکه مجموعه این کیفیت‌ها عناصری‌اند که عامل هویت هر شهری می‌شوند. نتیجه این است که شهر معاصر ما، آنچنان به‌هم‌ریخته است که باید تمثیل شترگاو پلنگ را برای آن به‌کار ببریم.  

منبع خبر: تابناک

اخبار مرتبط: بیم نابودی باغ‌های تهران