پایتخت رهاشده و زاکانی خندان!

آفتاب‌‌نیوز :

دیروز در صحن شورای شهر تهران، ماجرای حادثه تخریب غیراصولی ساختمان‌های غیرمجاز منطقه ۱۹ مورد بررسی قرار گرفت. بررسی‌ای که بیشتر از آنکه به طرح پرسش‌های اساسی از مسببان این حادثه و مرگ ۵ نفر منجر شود، تنها به بیان توجیهات اعضای شورا در دفاع از شهرداری و متهم کردن جریان رسانه‌ای مخالف آن‌ها که به بررسی جزئیات این حادثه پرداخته بودند، گذشت. مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران اعلام کرد که؛ «با چهار تا عکس و فیلم نمی‌توان درباره کیفیت تخریب ساختمان ناایمن خلازیر قضاوت کرد» و محمد آخوندی، رئیس کمیسیون بودجه شورای شهر تهران و از یاران غار زاکانی گفت که «انتقاداتی که از عملکرد شهرداری تهران در ماجرای مرگ ۵ نفر می‌شود، عقده‌گشایی سیاسی است». او همچنین خبرنگاران رسانه‌های اصلاح‌طلب را متهم کرد که با رسانه‌های خارجی در ارتباط هستند. پرویز سروری، نایب رئیس شورا و بزرگ‌ترین مدافع زاکانی گفت که «تخریب ساختمان‌های غیرمجاز، کار بزرگی بوده و می‌ترسم ماجرای پیش آمده، سبب شود که اصل موضوع در حاشیه قرار گیرد!» مهدی عباسی، عضو قالیبافی شورا که مدتی است در زمره یاران زاکانی قرار گرفته، اعلام کرد که «در این ماجرا باید تمام‌قد پشت شهرداری تهران باشیم تا تخریب غیرمجاز‌ها با قوت ادامه پیدا کند». تورج فرهادی، شهردار منطقه ۱۹ ماجرای ساخت‌وساز‌های غیرمجاز را به اعتراضات سال گذشته نسبت داد و گفت که «در جریان اغتشاشات و در همان روز‌های اول هر کسی که کاغذی در دست داشت، اقدام به دیوارکشی کرد».

به گفته فرهادی؛ «در روز‌های اغتشاشات، مافیای ساخت‌وساز غیرمجاز با قدرت نفوذ خود و در دسترس داشتن سیستم‌های خود باعث عدم هماهنگی و انسجام بین سیستم‌های ما می‌شدند». در نهایت علت فاجعه رخ داده را نتیجه برخورد با مافیای ساخت‌وساز اعلام کرد!

هر چند که خود او نیز گفت که مدیر عملیات، نظری معاون خدمات شهری شهردار تهران بوده است، اما بررسی‌های خبرنگار سازندگی نشان می‌دهد که نظری تمایلی نداشت تا به عنوان مقصر اصلی حادثه، پاسخگوی اعضای شورا و شهروندان تهرانی باشد.

در این بین، اما ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران تنها کسی بود که سوالات اساسی‌تری در رابطه با این ماجرا مطرح کرد. او به تخریب غیراصولی سازه اشاره کرد و گفت که؛ «قرار بوده ساعت ۱۲:۴۰ دقیقه سیم بکسل توسط دستگاه کشیده شود، آیا همه خبردار بودند و آیا با بلندگو هشدار داده بودند که همه از آن محدوده خارج شوند؟ معلوم است که اعلام نشده بوده، چون همه در صحنه غافلگیر می‌شوند!» او ادامه می‌دهد: «پس افراد توجیه نشده بودند و نمی‌دانستند قرار است ساعت ۱۲:۴۰ دقیقه در آنجا تخریب انجام گیرد. این چه نوع سازمان‌دهی است؟! چهار دهه است که از مهندسی تخریب در جهان استفاده می‌شود و بزرگ‌ترین برج‌های دنیا که سنگین‌ترین سازه‌ها هستند، تمیز تخریب می‌شوند و از دماغ کسی خون نمی‌آید و کوچک‌ترین آسیبی به ساختمان‌های مجاور وارد نمی‌شود. چطور این تکنولوژی جدید و مدرن را کنار می‌گذاریم و برای تخریب ساختمانی که با فاصله چند متر آن چند ساختمان که با یک باد کوچک تخریب می‌شود، می‌خواهند با سیم‌بکسل تخریب کنند؟!» به گفته امانی؛ «آنچه که از تصاویر و فیلم‌ها می‌بینیم، معلوم است یک اشتباه جدی در تخریب یک ساختمان رخ داده و کسی نمی‌تواند این را انکار کند». او این پرسش را مطرح کرد که چه کسی مسئولیت تخریب را بر عهده داشته است؟ کدام شرکت یا شخصیت حقیقی و حقوقی؟ اساسا چه برنامه‌ای برای تخریب در نظر گرفته شده است و چرا جزئیات آن نشد؟ البته که به هیچ یک از این پرسش‌ها پاسخی داده نشد و مسببان مرگ ۵ نفر بر اثر تخریب غیر اصولی در میان سلام‌وصلوات اعضای شورا و تقدیر و تشکر از عملکرد درخشان‌شان راهی و از صحن شورا خارج شدند. از دست رفتن جان ۵ عزیز را هم احتمالاً اهدایی شهرداری تهران و فراجا برای مبارزه با مافیای ساخت‌وساز می‌دانند!

سریال حاشیه‌های زاکانی

هرچند که این اولین و آخرین حادثه‌ای نیست که در دوران شهرداری زاکانی رخ داده است؛ جمعه گذشته دست یک کودک اتباع ۹ ساله در پله‌برقی متروی علی‌آباد از مچ قطع شد! خارج شدن قطار از ریل، هک شدن سیستم‌های شهرداری در کنار عملکرد ضعیف او و دستاویز قرار دادن ته‌مانده ظرفیت ساخت‌وساز تهران برای درآمدزایی در کنار وضعیت اسفبار نظافت و شرایط غمبار حمل‌ونقل عمومی از دیگر نماد‌های عملکردی او به عنوان شهرداری است که دکترای پزشکی هسته‌ای دارد. شهرداری که تهران را تبدیل به یک میدان بزرگ بازی سیاسی کرده و رویکرد‌های اصولگرایی و ایدئولوژیک را با پول شهروندان پایتخت در آن پیاده می‌کند و اولویتی غیر از شهر تهران دارد.

طی دو سال اخیر عملکرد زاکانی در صدور پروانه ساخت و کمیسیون ماده ۵ مورد انتقاد گسترده قرار گرفت به طوری که میرسلیم طی نامه سرگشاده‌ای از زاکانی به دلیل صدور مجوز هتل ۳۰ طبقه روی گسل انتقاد کرد. البته زاکانی مدعی است که یکی از اساتید با ادله‌ای که برایش آورده، گفته که در تهران ۳۰۰۰ سال است که زلزله نیامده و تهدیدی در حوزه زلزله برای تهران وجود ندارد! دبیر شورای عالی معماری و شهرسازی دولت نیز هشدار‌های متعددی درباره تخلفات ساخت‌وساز زاکانی داده بود که البته با آمدن خسرو دانشجو همان نیمچه امید برای جلوگیری از رویکرد‌های بی‌حساب‌وکتاب شهردار فعلی تهران نیز از دست رفت. او این روز‌ها فکر و خیال‌هایی هم برای بازگرداندن رویه مصوبه موسوم به برج‌باغ که طی آن ۱۲۸ هکتار از باغات مرغوب تهران نیز نابود شدند، دارد تا ته‌مانده باغات تهران نیز تبدیل به دیوار‌های بتونی شوند. قرارگاه‌های متعددی که به بهانه حل معضلات تهران راه‌اندازی کرد، اما به‌جز بار مالی و مسئولیت برای شهرداری و شهروندان تهران سودی نداشت و خروجی ویژه‌ای هم نداشتند. شاید تنها خروجی این قرارگاه‌ها در شهرداری تهران، هزینه‌کرد‌های میلیاردی باشد که برخی از آن‌ها نه در مسئولیت‌های شهرداری تهران دیده شده و نه آنکه اولویت شهر محسوب می‌شوند، زیرا شهر تهران اولویت‌های مهمی، چون توسعه حمل‌ونقل عمومی دارد و شهروندان پایتخت تمایل دارند به جای هزینه‌کرد در اتفاقاتی که جنبه مردمی دارد، شهرداری حواسش به ترافیک، آلودگی هوا و نحوه ترددشان باشد. مردم توقع دارند تا شهرداری تهران در حوزه ذاتی خود که نظافت شهر است، فعال باشد، اما این روز‌ها پایتخت شکل و شمایل بسیار کثیفی به خود گرفته و اوضاع نگهداشت شهر به فاجعه نزدیک شده است. در هر کوچه و معبر تلی از زباله دیده می‌شود و موش‌ها به پادشاهان جو‌های آب بدل شده‌اند. همزمان مردم در گرمای ۴۰ درجه تهران ساعت‌ها زیر آفتاب منتظر اتوبوس‌های مستهلکی هستند که جز پنجره‌هایی که هوای داغ را به داخل خودرو هدایت می‌کنند، هیچ سیستم تهویه‌ای دیگری ندارند. مترو حتی در حد ایستگاه‌های افتتاح شده هم ظرفیت خدمات‌رسانی ندارد و پله‌های برقی در شهر تهران کار نمی‌کنند یا اگر کار کنند، مچ دست یک کودک طعمه‌شان می‌شود. اما در مقابل عضو شورا معتقد است که باید پله‌برقی‌ها را از سطح شهر تهران جمع کرد تا هیچ حادثه‌ای پیش نیاید و اعضای دیگر شورا نیز بر این باورند که نقد به عملکرد فاجعه‌بار زاکانی تنها عقده‌گشایی سیاسی و تحت تاثیر ارتباط با رسانه‌های خارجی است!

سکوت در مقابل زاکانی

محمد علیخانی؛ رئیس سابق کمیسیون عمران و حمل‌ونقل شورای شهر تهران

تفکر امثال آقای زاکانی ریشه تمام مشکلات تهران است. تمام دلسوزان این کشور بار‌ها و بار‌ها اعلام کردند که اگر مشکل‌مان را با دنیا حل نکنیم جز اینکه وضعیت بدتر می‌شود هیچ سود دیگری نخواهد داشت. نگهداشت شهر و تجهیز ناوگان حمل‌ونقل نیاز به بودجه دارد و هر زمانی که بودجه سرمایه‌گذاری نباشد یا بودجه موجود صرف اهداف دیگری شود، در نهایت فرسودگی دامان شهر را می‌گیرد. شهردار تهران به جای آنکه ماهانه ۱۲ میلیون تومان به افرادی بدهد که حجاب زنان ایران را کنترل کنند، افرادی را مامور کند تا حواس‌شان به جای مردم در استفاده از پله‌برقی‌های فرسوده و دارای نقص فنی باشد. مگر نمی‌گفتند تحریم ۲۰ درصد تاثیر دارد؟ پس ۸۰ درصد عرضه مدیریت داشته باشند. البته که اظهارات آقای زاکانی نشان می‌دهد که ایشان هیچ آشنایی با اصول مدیریتی ندارند، جایی که زلزله تهران را انکار می‌کنند و می‌گویند تهران ۳ هزار سال است که زلزله نیامده است! در شرایطی که شهر دچار پسرفت جدی شده است، اما شهردار تهران حتی وقعی به تذکرات برخی از اعضای شورای شهر تهران هم نمی‌نهد و با شورا برخورد چکشی می‌کند. البته که شورا هم مقصر است و به جز چند نفر مابقی در قبال عملکرد زاکانی ساکت هستند و منافع حزبی را به جان و مال مردم ترجیح داده‌اند.

شهر کثیف مستهلک

مجید فراهانی؛ رئیس سابق کمیته بودجه و نظارت شورای شهر تهران

زاکانی اساساً در حوزه درآمدی و هزینه‌کرد کاری به خواسته مردم و آینده شهر ندارد. در هزینه‌کرد نگاه ایدئولوژیکی بر مسائل شهر دارد که مثال آن را در تابلو‌های شهر به عینه می‌توان دید که تا چه اندازه تبدیل به تریبون یک حزب خاص شده‌اند. سازمان زیباسازی متولی پله‌های‌برقی است و هزینه تابلو‌های شهر باید صرف نوسازی و بازسازی پله‌های‌برقی شود، اما این تابلو‌ها در خدمت یک تفکر ایدئولوژیک است. در بعد درآمدی نیز زاکانی به هر راهی برای درآمدزایی دست می‌زند به طوری که مطابق با آمار سال ۱۴۰۱ بیشترین تعداد صدور پروانه ساخت از سوی کمیسیون ماده ۵ مربوط به منطقه یک تهران است. صدور پروانه ساخت روی گسل از جمله دیگر نگاه زاکانی به شکل درآمدزایی است. البته که از شهرداری که تخصصی در هیچ یک از امور شهری ندارد جز این عملکرد بعید نیست. نمونه دیگر آن را در نحوه تخریب یک ساختمان غیرمجاز هم می‌توان دید؛ فارغ از اینکه اساساً چرا یک ساختمان باید به این مرحله برسد تا تصمیم به تخریب گرفته شود، نوع تخریب هم نشان‌دهنده یک فاجعه مدیریتی است. به اضافه اینکه شهرداری این روز‌ها حتی به وظیفه ذاتی خود که نظافت شهر هست هم عمل نمی‌کند و تهران یک شهر کثیف، فرسوده و مستهلک است.

عدم شفافیت

محسن هاشمی‌رفسنجانی؛ رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران نیز در یادداشتی نوشت: تهران یک طرح جامع حمل‌و‌نقل عمومی دارد که مصوب وزارت کشور است و باید در تهران اجرا شود. ۲۰ تا ۲۲ میلیون سفر در تهران انجام می‌گیرد و براساس آیین‌نامه‌های موجود باید حداقل ۱۵ میلیون سفر توسط حمل‌ونقل عمومی انجام شود تا مصرف سوخت، آلودگی هوا و ترافیک پایین کاهش یابد. از این ۱۵ میلیون سفر باید ۱۰ میلیون با مترو و ۵ میلیون با اتوبوسرانی انجام شود. در دنیا تاکسیرانی را جزو حمل‌ونقل عمومی حساب نمی‌کنند؛ اما در ایران، چون تاکسی‌ها مشارکتی است گاهی ون را جزو حمل‌ونقل عمومی حساب می‌کنند. برای اینکه ۱۰ میلیون سفر با مترو انجام دهیم باید حدود ۱۲ خط مترو، ۲۵۶ ایستگاه مترو و ۵ تا ۷ هزار قطار و واگن داشته باشیم. در حال حاضر ۷ خط مترو و حدود ۱۴۰ ایستگاه داریم در نتیجه در حد نصف هم نیستیم. البته که با همین شرایط نیز به دلیل کمبود واگن باید حداقل ۵ میلیون سفر انجام دهیم که تنها حدود دوونیم میلیون سفر انجام می‌شود.

در شورای شهر و شهرداری سابق هم موفق نشدیم واگن بیاوریم و این یک معضل کشوری شده است. به رغم اینکه چهار واگن‌سازی در کشور احداث کردیم، اما چون باید دولت پول مترو را بدهد و نمی‌دهد و تحریم هم هست و فاینانس هم نمی‌تواند انجام شود، تحریم اثر زیادی بر مترو به خصوص در بخش تجهیزات گذاشته است. در دو سال شورا و شهرداری جدید هم نتوانستند این موضوع را راهبری کنند. حجم پول برای پرداخت واگن زیاد و حدود ۶۰ تا ۷۰ هزار میلیارد تومان یعنی به اندازه کل بودجه شهرداری است و اگر دولت بودجه نگذارد، نمی‌تواند کاری انجام دهد و شهرداری واقعی نمی‌گوید که دولت می‌دهد و ما می‌گیریم، زیرا ابتدا باید در قانون بودجه بیاید و اگر نباشد، نمی‌شود.

در حوزه اتوبوسرانی هم تهران ۹ هزار اتوبوس می‌خواهد و در خطوط بی‌آرتی اتوبوس‌ها باید برقی یا گازی باشد و توصیه من این است که برقی باشد. در حال حاضر تعداد اتوبوس سالم تهران زیر ۲ هزار و ۵۰۰ عدد است. در شورا و شهرداری سابق ۳۰۰ اتوبوس اضافه شد و در این دوره هم حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ اتوبوس اضافه شد که زمینه‌سازی ورود آن‌ها هم مربوط به دوره قبل است. در نتیجه می‌شود گفت که شهرداری در دوران آقای زاکانی در حوزه حمل‌ونقل عمومی تا به حال موفق عمل نکرده به جز اینکه توانسته تعدادی از ایستگاه‌های موجود که ساخت آن از دوره آقای قالیباف، مدیریت بنده و شورا و شهرداری سابق است را افتتاح کند. در واقع پروژه‌هایی که شهرداری زاکانی افتتاح می‌کند مربوط به سال ۸۶ است و اکثر ایستگاه‌ها پیشرفت ۸۰ تا ۹۰ درصدی دارند. اما این ایستگاه‌ها، چون واگن ندارند، کارایی هم ندارند و کارآمدی‌شان به شدت پایین است. باید به شهرداری تهران کمک کرد و از دولت خواست که به وظیفه‌اش در حمل‌ونقل عمومی عمل کند؛ چون بیشترین سود را دولت می‌برد؛ در بعد عدالت محوری، کم کردن مصرف سوخت، صرفه‌جویی در وقت مردم و بعد هم در کم کردن بیماری‌ها در سطح شهر به خاطر کاهش آلودگی هوا. بر اساس قوانین موجود دولت باید به حمل‌ونقل عمومی تهران کاملا یارانه بدهد. در دنیا کشور‌های پیشرفته به هیچ چیزی یارانه نمی‌دهند، اما به حمل‌ونقل عمومی یارانه می‌دهند و در کشور ما ماجرا برعکس است و به سوخت یارانه می‌دهیم. البته که این موضوع را به گردن شهرداری تهران نمی‌اندازم و مشکل اصلی این است که دولت این کمک را نمی‌کند. تا زمانی که تحریم‌ها نبود از طریق فاینانس‌های بین‌المللی ۱۱ ساله توسعه خوبی در مترو ایجاد شد، اما بعد از تحریم‌ها یک دفعه دچار مشکل تامین اعتبار شدیم. در دوران ما ۱۵۰۰ واگن خریده شد و ۱۴۰ کیلومتر خط مترو ساخته شد. در حال حاضر خط مترو ۲۰۰ کیلومتر است، ولی ۱۵۰۰ واگن داریم و اتوبوس بین ۶ هزار تا ۷ هزار دستگاه بوده که در حال حاضر ۲ هزار و ۵۰۰ دستگاه است در واقع مرتب شرایط پسرفت کرده است.

تنها کسی که باید پاسخگو باشد دولت است و شهرداری و شورای شهر به دلیل عدم پیگیری و عدم گفتن و، چون مدیریت شهری و دولت به لحاظ سیاسی یکدست هستند نمی‌گویند که نمی‌دهند و شاید سیاست می‌کنند و از دولت تعریف می‌کنند که دلشان رحم بیاید. در واقع کسانی که این طرف نشستند تخصص پیگیری دریافت وام و پول از دولت را ندارند و وقتی می‌گویند با تهاتر نفت مشکل را حل کردیم یا با واگن ملی حل شد قول‌های غیرواقعی می‌دهند و این‌ها خبرسازی‌های مثبتی است که پس از دو سه ماه مردم می‌فهمند دروغ است. نباید این کار‌ها را بکنند و باید شفاف به مردم بگویند برای اینکه حمل‌ونقل عمومی تهران را درست کنیم ۱۰۰ هزار میلیارد تومان پول می‌خواهیم و این پول باید در بودجه و از طریق دولت در طول سه چهار پنج سال به ما داده شود و دولت بایستی سالانه ۲۰ هزار میلیارد تومان برای حمل‌ونقل عمومی تهران به ما پول بدهد.

منبع خبر: آفتاب

اخبار مرتبط: پایتخت رهاشده و زاکانی خندان!