زنی بورژوآ اما ناتوان در دل آثار یونسکو

زنی بورژوآ اما ناتوان در دل آثار یونسکو
خبر آنلاین

مهسا بهادری: اوژن یونسکو، نویسنده و نمایشنامه‌نویس رومانیایی-فرانسوی بود که بیشتر آثارش را به فرانسوی می‌نوشت. یونسکو به‌عنوان یکی از پدران «تئاتر آوانگارد» یا «تئاتر نو» در ادبیات قرن ۲۰ فرانسه شناخته می‌شود.

او انقلابی را در ایده‌ها و تکنیک‌های نمایشی، به‌ویژه با نمایشنامه آوازه خوان طاس آغاز کرد. بهتر است نگاهی به زندگینامه اوژن یونسکو بیندازیم تا با این نویسنده صاحب‌سبک و رسالتش در نگارش و اجرای آثار نمایشی بیشتر آشنا شویم. ایده‌های پشت تئاتر پوچ‌گرا، که یونسکو تأثیر مهمی بر آن‌ها داشت، مکاتب نمایشی فرانسه را به چالش کشید. در آثار اوژن یونسکو، اغلب دادائیست‌ها و سوررئالیست‌ها را تحسین می‌شوند؛ همچنین این درام‌نویسِ تئاتر نو به پاتافیزیک، علم راه‌حل‌های تخیلی نگاه ویژه‌ای داشت.

یونسکو جنسی از ناامیدی را به تصویر می‌کشد که در مورد انزوای فرد در جهان و اجتناب ناپذیری مرگ است. از آن جایی که این مرد، مردِ تصور و زیستن در جهان‌های بی‌معنی است، عجیب نیست که مرز بین داستان و واقعیت در بهترین کتاب های اوژن یونسکو به‌طور مداوم محو می‌شود؛ آنقدر که به سختی قابل لمس کردن است!

کتاب های اوژن یونسکو عبارتند از؛ «کرگدن»، «آدمکش»، «مردی با چمدان‌هایش»، «طنزآوران جهان نمایش»، «پیاده در هوا»، «تشنگی و گشنگی»، «بداهه گویی آلما»، «آوازخوان طاس»، «مکبس یک تراژدی کمدی»، «شاه می‌میرد»، «عابر هوایی»، «قاتل بدون مواجب»، «هذیان دونفره» و «قربانیان وظیفه».

محل بحث ما درباره نمایشنامه «آوازه خوان طاس» است که اولین اثر نمایشی مهم در میان آثار اوژن یونسکو تلقی می‌شود و رکورد اجرای آثار نمایشی آوانگارد را هم بارها شکسته است. این کتاب روایت‌گر ماجرای دو زوج فرانسوی است که هم‌دیگر را ملاقات می‌کنند. در طی این ملاقات شما قرار نیست حرف‌های روزمره و درست و حسابی بشنوید! بلکه پوچ‌ترین و بی‌معناترین مکالمه‌ها و بحث‌ها روی اعصاب‌تان رژه می‌روند! اگر طرفدار این سبک باشید، لذتش را هم درک خواهید کرد.

حالا حمیدرضا مرادی این نمایش را روی صحنه تئاتر برده، نمایشی که بی‌محتوایی و عدم توانایی در برقراری ارتباط میان آدم‌ها را به نمایش گذاشته و نظام سرمایه داری در سراسر نمایش به چشم می‌خورد، به بهانه همین ماجرا با بیتا پورحسینی، بازیگر نقش خانم مارتن در این نمایش به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

حسینی پور در ابتدا گفت: «"من در دل پوچی فرو می‌روم تا هزل آن را نشان دهم و با خنده از سنگینی اشیا بکاهم، و حضور مجدد آدمی را تضمین کنم.»

او درباره درک شخصیت خانم مارتن می‌گوید: «درک شخصیت خانم مارتن با شناختی که پیش ازین از آثار یونسکو داشتم و مطالعه موردی و دقیق‌تر این نمایشنامه حین تمرین‌ها، شکل گرفت. خانم مارتن کاراکتری ناآرام و دوگانه داشت؛لحظه‌ای از وضعیت موجود، ناراضی و کلافه است، لحظه‌ای دیگر غرق شنیدن و خندیدن به لطیفه‌ها، همه‌ی مرزبندی‌هایش را در هم می‌شکند. همین دوگانگی و بی‌ثباتی شخصیت برایم چالش‌برانگیز و توامان لذت‌بخش بود و انگیزه‌ی بالایی برای مطالعه، غور و کشف شخصیت، در من ایجاد می‌کرد.از آن‌جایی که کاراکتر، زنی از طبقه بورژوا است، شناخت کلی و همه‌جانبه‌ ویژگی‌ها، آداب و فرهنگ آن طبقه‌ی اجتماعی ضروری و کمک‌کننده بود.»

حسینی‌پور درباره طراحی صحنه و لباس می‌گوید: «طراحی‌صحنه، لباس و گریم، تلاش دارد متناسب با ماهیت ابزورد متن، ویژگی‌هایی همچون تناقض، عدم ارتباط، پراکندگی و عدم ثبات را به نمایش بگذارد؛ این امر هم در شناخت بهتر شخصیت برای بازیگر، هم در تولید فضای حاکم بین شخصیتها موثر واقع شده است.»

او در پایان گفت : «به قول یونسکو: برای پشت سر گذاشتن پوچی، باید در دل آن فرو رفت.»

۲۴۵۲۴۵

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: زنی بورژوآ اما ناتوان در دل آثار یونسکو