چرا نیروهای آلمان نازی ۱۱ راهبه را به قتل رساندند؟
- سوامیناتان ناتاراجان
- بیبیسی
منبع تصویر، By arrangement
توضیح تصویر،اول اوت ۱۹۴۳ نازیها یازده راهبه را کشتند
«این که آنها چگونه مردند البته بخش مهمی از این داستان است. اما برای من، آنها فقط زنان معمولی و راهبههای معمولی بودند که کار خارقالعادهای انجام دادند. این چیزی است که این ماجرا را خاص میکند.»
هشتاد سال پیش، اول اوت ۱۹۴۳ نیروهای نازی آلمان یازده راهبه کلیسای کاتولیک را به قتل رساندند.
خواهر کلارا وُلچِک اغلب از محل دفن «مری استلای مقدس و ده همراهش» که بیشتر به عنوان «شهدای نووگرودک» شناخته میشود، بازدید میکند.
خواهر کلارا که از بلاروس با تلفن با بیبیسی صحبت میکرد، گفت: «این راهبهها به نجات ۱۲۰ نفری کمک کردند که از مرگ در امان ماندند، اما مجبور شدند به اردوگاههای کار اجباری روند.»
منبع تصویر، Klara Volchek
توضیح تصویر،خواهر کلارا داستان راهبههایی که در طول جنگ جهانی دوم به شهادت رسیدند، را بازگو میکند
در ۵ مارس ۲۰۰۰، پاپ ژان پل دوم، راهبه ها را آمرزش کرد، که یک مرحله قبل از قدیس شدن است.
Skip مطالب پیشنهادی and continue readingمطالب پیشنهادی- روایتهایی از جامعه ایران؛ در محرم امسال چه گذشت و چه تفاوتی با محرم سالهای قبل داشت؟
- سه دلیل منحصر به فرد بودن تدفین بندیکت شانزدهم در تاریخ کلیسای کاتولیک
- شیرازه - کتابخانه قرن (۳۴): خداوند الموت
- کشیشها و کارکنان کلیسای کاتولیک کلن از رایانههای محل کار برای دیدن فیلم پورن استفاده میکردند
End of مطالب پیشنهادی
او پرسید: «این زنان از کجا چنین قدرتی یافتند که در ازای جان ساکنان زندانی نووگرودک، جان خود را ببخشند؟»
اما هیچ مدرک روشنی مبنی بر کشته شدن راهبهها در ازای آزادی زندانیان وجود ندارد.
جستجوی حقایق
داستان در ۴ سپتامبر ۱۹۲۹ آغاز میشود که دو خواهر از گروه «خانواده مقدس ناصره» به شهر کوچک نووگرودک وارد شدند.
این شهر در طول قرنها بارها دست به دست شده است و در آغاز جنگ جهانی دوم، خانه حدود ۲۰ هزار نفر و تحت کنترل لهستان بود.
در سپتامبر ۱۹۳۹ این شهر به تصرف نیروهای اتحاد جماهیر شوروی درآمد. راهبهها مجبور شدند صومعه خود را ترک کنند و به خانههای اهل کلیسا نقل مکان کنند.
در سال ۱۹۴۱، نیروهای نازی آلمان، به عنوان اشغالگر جانشین نیروهای شوروی شدند. راهبهها تشویق شدند که به صومعه خود بازگردند. حدود نیمی از جمعیت شهر یهودی بودند و نازیها شروع به کشتن آنها کردند.
اولین قتل عام در دسامبر ۱۹۴۱ رخ داد که در آن ۵۱۰۰ یهودی کشته شدند. ۴۵۰۰ یهودی دیگر در اوت ۱۹۴۲ به قتل رسیدند.
تا سال ۱۹۴۳، گروههای مختلف پارتیزانی در این منطقه فعال بودند. گشتاپو، پلیس مخفی نازیها، ۱۸۰ نفر را از ۱۷ تا ۱۹ ژوئیه دستگیر کرد تا این مقاومت را خنثی کند. به زودی شایعاتی مبنی بر اعدام همه دستگیرشدگان منتشر شد.
روایت یک کشیش
کشیش الکساندر زینکیویچ تنها کشیش کاتولیک بود که در آن زمان در نووگرودک باقی مانده بود.
جماعت راهبهها ۱۲ نفر بودند که خواهر مری استلا ۵۵ ساله بزرگترین و خواهر مری بوروما ۲۷ ساله جوانترین آنها بودند.
پدر زینکیویچ نحوه واکنش «مادر استلا» به دستگیریاش را ثبت کرده است.
او با بیآلایشی خاص خود گفت: «خدایا، اگر جانفشانی لازم است، [جان را] از ما که از تکالیف خانوادگی مبرا هستیم، بپذیر و از کسانی که زن و بچه دارند، بگذر. ما حتی برای این دعا هم میکنیم.»
منبع تصویر، Klara Volchek
توضیح تصویر،داستانهای فداکاری قهرمانانه راهبهها همچنان الهام بخش زائران است
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدصفحه ۲در این برنامه با صاحبنظران درباره مسائل سیاسی و اجتماعی روز گفت و گو میکنیم.
پادکست
پایان پادکست
او میافزاید: «هیچ سندی وجود ندارد که اشخاص یا وسایلی را که مشیت الهی برای دخالت در برنامههای تدارک دیده شده برای اعدام زندانیان استفاده کرده باشد نشان بدهد.»
یک هفته بعد راهبهها به پاسگاه پلیس احضار شدند.
پدر زینکیویچ در ۳۱ ژوئیه با خواهر استلا ملاقات کرد. او «اضطراب و دلهره» را در خواهر استلا تشخیص داد. این دیدار آخرین ملاقات آنها بود.
خواهر استلا به او گفت که انتظار دارد آنها را برای کار اجباری به آلمان بفرستند.
سپس خواهر استلا از خواهر مالگورزاتا خواست که در آنجا بماند و ۱۰ راهبه دیگر او را تا پاسگاه پلیس همراهی کردند.
روز بعد، پدر زینکیویچ مراسم عشای ربانی را برگزار کرد اما متوجه فضای خالی شد که معمولا راهبهها آنجا را پر میکردند. او «احساس ماتم» کرد.
هنگامی که برای شنیدن اعترافات آماده میشد، متوجه شد که راهبهها در صبح روز اول اوت ۱۹۴۳ به قتل رسیدهاند.
انگیزه برای او روشن نبود. این کشیش این حدس را شنیده بود که هویت آنها را اشتباه گرفته بودند و گشتاپو میخواسته اعضای یک فرقه دیگر را که مشکوک به کمک به چریکهای شوروی بودند بکشد.
پس پدر زینکیویچ خود را پنهان کرد. در مارس ۱۹۴۵، پس از شکست نازیها در این منطقه، او نبش قبر اجساد راهبهها را رهبری کرد و آنها را در نزدیکی کلیسایشان دفن کرد.
شواهد
روایت این کشیش با تحقیقات تامارا ورشیتسکایا مطابقت دارد. او موزه مقاومت یهودیان را در نووگرودک در سال ۱۹۹۲ تأسیس کرد. او پس از بازنشستگی همچنان درگیر تحقیقات درباره هولوکاست است.
خانم ورشیتسکایا میگوید: «تا آنجایی که من میدانم، این دو رویداد با هم تداخل ندارند. آنها بسیار به هم نزدیک بودند، اما به نظر نمیرسد به هم مرتبط باشند».
منبع تصویر، Tamara Vershitskaya
توضیح تصویر،تامارا ورشیتسکایا نتوانست ارتباطی بین کشتن راهبهها و تصمیم به اعدام نکردن زندانیان لهستانی پیدا کند
در سال ۲۰۱۱، او با همکاری موزه یادبود هولوکاست ایالات متحده با شاهدان عینی و بازماندگان مصاحبههای ویدئویی انجام داد.
خانم ورشیتسکایا میگوید: «ماریا کاراوایسکا تنها منبع دست اول بود که ماجرا را به من گفت. دو برادر او از جمله لهستانیهایی بودند که به آلمان فرستاده شدند.»
ماریا به او گفت که ۱۱۲ لهستانی به آلمان فرستاده شدند.
خانم ورشیتسکایا فهرستی را در آرشیو کشف کرد که به زبان آلمانی نوشته شده بود. او میگوید که این فهرست شامل اسامی ۹۵ لهستانی بود که در نهایت احتمالاً تا ۲۴ ژوئیه به آلمان فرستاده شدند.
ماریا در این مصاحبه درباره دستگیری برادرانش صحبت کرده است.
او گفت: «سه برادرم دستگیر شدند اما یکی از آنها موفق به فرار شد. آنها متهم به اداره یک سازمان پارتیزانی زیرزمینی بودند. آلمانیها قصد داشتند آنها را اعدام کنند. حتی گورهایشان را هم کنده بودند.»
منبع تصویر، USHMM
توضیح تصویر،برادران ماریا کاراوایسکا در ژوپیه ۱۹۴۳ به اردوگاههای کار اجباری فرستاده شدند
در ابتدا ۱۸۰ نفر توسط گشتاپو دستگیر شدند. این دستگیریها زمانی اتفاق افتاد که افسر مسئول، ویلهلم تراوب، غایب بود. او اهل خانوادهای از ملاکان آلمان بود.
خانم ورشیتسکایا میگوید ویلهلم تراوب به محض شنیدن خبر دستگیریها، به پایتخت، مینسک سفر کرد و از مافوق خود درخواست کرد که زندانیان را برای کار در مزرعهاش بفرستند.
«ماریا به من گفت که تراوب با برادرانش به زبان لهستانی صحبت کرده و از آنها خواسته بود که برای یک شب به خانه برگردند تا وسایل ضروری سفر را بیاورند.»
او میافزاید: «روز بعد از همه زندانیان خواسته شد به ایستگاه راه آهن بروند.»
منبع تصویر، Handout
توضیح تصویر،شماره ۵۲ یکی از برادران ماریا است که در فهرست مردان لهستانی که برای کار اجباری به آلمان فرستاده شدند
خانم ورشیتسکایا میگوید: «این کاملاً حقیقت دارد که پس از دستگیری، خانوادههای لهستانی به کلیسا رفتند و درخواست کمک کردند.»
خانم ورشیتسکایا میگوید: «راهبهها دعا کردند. این احتمال وجود دارد که راهبه بزرگ در طول نیایش گفته باشد که اگر باید کسی قربانی شود، بگذار جان ما باشد. من معتقدم که این میتواند درست باشد.»
او می افزاید، اما هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد بین راهبهها و نازیها در مورد سرنوشت این مردان مذاکره شده است.
خانم ورشیتسکایا میگوید: «به نظر نمیرسد که دلایل دستگیری راهبهها به آزادی این گروه از لهستانیها مرتبط باشد.»
ندایی آسمانی
خانم ورشیتسکایا میگوید تمام افرادی که برای کار اجباری به آلمان برده شدند از جنگ جان سالم به در بردند.
خواهر آمابیلیس رئیس جماعت خانواده مقدس ناصره است و اسناد کلیسا را در مورد این رویداد به اشتراک گذاشته است.
در این سند آمده است: «همه شاهدان زندگی خواهران متقاعد شدهاند که این خواهران با هدایت ایمان و عشق به خدا و همسایه جان خود را فدا کردند.»
خواهر آمابیلیس هنگامی که از طریق ایمیل در مورد عدم وجود شواهد مستقل تحت فشار قرار گرفت، گفت: «خواهران سخن از قربانی شدند گفتند و ما معتقدیم که خداوند قربانی آنها را پذیرفت.»
منبع تصویر، Klara Volchek
توضیح تصویر،گور راهبهها که برای خواهر کلارا اهمیت ویژه دارد
از آنجایی که جامعه مذهبی در نووگرودک رو به کاهش است، خواهر کلارا بر ایمان خود ثابت قدم است.
او میگوید: «من به فداکاری خواهرانمان که منجر به نجات زندانیان شد ایمان دارم.»
«من میدانم که منطق بشری میتواند حقایق را به گونهای متفاوت تفسیر کند، اما خداوند صدایشان را شنید و قربانی آنها را پذیرفت.»
بیشتر بخوانید:
- هولوکاست چیست و چرا میلیونها نفر کشته شدند؟
- بازماندهٔ هولوکاست که نازیها را بخشید
- چگونه زنان معمولی شکنجهگران آلمان نازی شدند
ماجرای کشیش لهستانی که با نجات جان یک زندانی قدیس شد
- سوامیناتان ناتاراجان
- بیبیسی
«این که آنها چگونه مردند البته بخش مهمی از این داستان است. اما برای من، آنها فقط زنان معمولی و راهبههای معمولی بودند که کار خارقالعادهای انجام دادند. این چیزی است که این ماجرا را خاص میکند.»
هشتاد سال پیش، اول اوت ۱۹۴۳ نیروهای نازی آلمان یازده راهبه کلیسای کاتولیک را به قتل رساندند.
خواهر کلارا وُلچِک اغلب از محل دفن «مری استلای مقدس و ده همراهش» که بیشتر به عنوان «شهدای نووگرودک» شناخته میشود، بازدید میکند.
خواهر کلارا که از بلاروس با تلفن با بیبیسی صحبت میکرد، گفت: «این راهبهها به نجات ۱۲۰ نفری کمک کردند که از مرگ در امان ماندند، اما مجبور شدند به اردوگاههای کار اجباری روند.»
در ۵ مارس ۲۰۰۰، پاپ ژان پل دوم، راهبه ها را آمرزش کرد، که یک مرحله قبل از قدیس شدن است.
او پرسید: «این زنان از کجا چنین قدرتی یافتند که در ازای جان ساکنان زندانی نووگرودک، جان خود را ببخشند؟»
اما هیچ مدرک روشنی مبنی بر کشته شدن راهبهها در ازای آزادی زندانیان وجود ندارد.
جستجوی حقایق
داستان در ۴ سپتامبر ۱۹۲۹ آغاز میشود که دو خواهر از گروه «خانواده مقدس ناصره» به شهر کوچک نووگرودک وارد شدند.
این شهر در طول قرنها بارها دست به دست شده است و در آغاز جنگ جهانی دوم، خانه حدود ۲۰ هزار نفر و تحت کنترل لهستان بود.
در سپتامبر ۱۹۳۹ این شهر به تصرف نیروهای اتحاد جماهیر شوروی درآمد. راهبهها مجبور شدند صومعه خود را ترک کنند و به خانههای اهل کلیسا نقل مکان کنند.
در سال ۱۹۴۱، نیروهای نازی آلمان، به عنوان اشغالگر جانشین نیروهای شوروی شدند. راهبهها تشویق شدند که به صومعه خود بازگردند. حدود نیمی از جمعیت شهر یهودی بودند و نازیها شروع به کشتن آنها کردند.
اولین قتل عام در دسامبر ۱۹۴۱ رخ داد که در آن ۵۱۰۰ یهودی کشته شدند. ۴۵۰۰ یهودی دیگر در اوت ۱۹۴۲ به قتل رسیدند.
تا سال ۱۹۴۳، گروههای مختلف پارتیزانی در این منطقه فعال بودند. گشتاپو، پلیس مخفی نازیها، ۱۸۰ نفر را از ۱۷ تا ۱۹ ژوئیه دستگیر کرد تا این مقاومت را خنثی کند. به زودی شایعاتی مبنی بر اعدام همه دستگیرشدگان منتشر شد.
روایت یک کشیش
کشیش الکساندر زینکیویچ تنها کشیش کاتولیک بود که در آن زمان در نووگرودک باقی مانده بود.
جماعت راهبهها ۱۲ نفر بودند که خواهر مری استلا ۵۵ ساله بزرگترین و خواهر مری بوروما ۲۷ ساله جوانترین آنها بودند.
پدر زینکیویچ نحوه واکنش «مادر استلا» به دستگیریاش را ثبت کرده است.
او با بیآلایشی خاص خود گفت: «خدایا، اگر جانفشانی لازم است، [جان را] از ما که از تکالیف خانوادگی مبرا هستیم، بپذیر و از کسانی که زن و بچه دارند، بگذر. ما حتی برای این دعا هم میکنیم.»
او میافزاید: «هیچ سندی وجود ندارد که اشخاص یا وسایلی را که مشیت الهی برای دخالت در برنامههای تدارک دیده شده برای اعدام زندانیان استفاده کرده باشد نشان بدهد.»
یک هفته بعد راهبهها به پاسگاه پلیس احضار شدند.
پدر زینکیویچ در ۳۱ ژوئیه با خواهر استلا ملاقات کرد. او «اضطراب و دلهره» را در خواهر استلا تشخیص داد. این دیدار آخرین ملاقات آنها بود.
خواهر استلا به او گفت که انتظار دارد آنها را برای کار اجباری به آلمان بفرستند.
سپس خواهر استلا از خواهر مالگورزاتا خواست که در آنجا بماند و ۱۰ راهبه دیگر او را تا پاسگاه پلیس همراهی کردند.
روز بعد، پدر زینکیویچ مراسم عشای ربانی را برگزار کرد اما متوجه فضای خالی شد که معمولا راهبهها آنجا را پر میکردند. او «احساس ماتم» کرد.
هنگامی که برای شنیدن اعترافات آماده میشد، متوجه شد که راهبهها در صبح روز اول اوت ۱۹۴۳ به قتل رسیدهاند.
انگیزه برای او روشن نبود. این کشیش این حدس را شنیده بود که هویت آنها را اشتباه گرفته بودند و گشتاپو میخواسته اعضای یک فرقه دیگر را که مشکوک به کمک به چریکهای شوروی بودند بکشد.
پس پدر زینکیویچ خود را پنهان کرد. در مارس ۱۹۴۵، پس از شکست نازیها در این منطقه، او نبش قبر اجساد راهبهها را رهبری کرد و آنها را در نزدیکی کلیسایشان دفن کرد.
شواهد
روایت این کشیش با تحقیقات تامارا ورشیتسکایا مطابقت دارد. او موزه مقاومت یهودیان را در نووگرودک در سال ۱۹۹۲ تأسیس کرد. او پس از بازنشستگی همچنان درگیر تحقیقات درباره هولوکاست است.
خانم ورشیتسکایا میگوید: «تا آنجایی که من میدانم، این دو رویداد با هم تداخل ندارند. آنها بسیار به هم نزدیک بودند، اما به نظر نمیرسد به هم مرتبط باشند».
در سال ۲۰۱۱، او با همکاری موزه یادبود هولوکاست ایالات متحده با شاهدان عینی و بازماندگان مصاحبههای ویدئویی انجام داد.
خانم ورشیتسکایا میگوید: «ماریا کاراوایسکا تنها منبع دست اول بود که ماجرا را به من گفت. دو برادر او از جمله لهستانیهایی بودند که به آلمان فرستاده شدند.»
ماریا به او گفت که ۱۱۲ لهستانی به آلمان فرستاده شدند.
خانم ورشیتسکایا فهرستی را در آرشیو کشف کرد که به زبان آلمانی نوشته شده بود. او میگوید که این فهرست شامل اسامی ۹۵ لهستانی بود که در نهایت احتمالاً تا ۲۴ ژوئیه به آلمان فرستاده شدند.
ماریا در این مصاحبه درباره دستگیری برادرانش صحبت کرده است.
او گفت: «سه برادرم دستگیر شدند اما یکی از آنها موفق به فرار شد. آنها متهم به اداره یک سازمان پارتیزانی زیرزمینی بودند. آلمانیها قصد داشتند آنها را اعدام کنند. حتی گورهایشان را هم کنده بودند.»
در ابتدا ۱۸۰ نفر توسط گشتاپو دستگیر شدند. این دستگیریها زمانی اتفاق افتاد که افسر مسئول، ویلهلم تراوب، غایب بود. او اهل خانوادهای از ملاکان آلمان بود.
خانم ورشیتسکایا میگوید ویلهلم تراوب به محض شنیدن خبر دستگیریها، به پایتخت، مینسک سفر کرد و از مافوق خود درخواست کرد که زندانیان را برای کار در مزرعهاش بفرستند.
«ماریا به من گفت که تراوب با برادرانش به زبان لهستانی صحبت کرده و از آنها خواسته بود که برای یک شب به خانه برگردند تا وسایل ضروری سفر را بیاورند.»
او میافزاید: «روز بعد از همه زندانیان خواسته شد به ایستگاه راه آهن بروند.»
خانم ورشیتسکایا میگوید: «این کاملاً حقیقت دارد که پس از دستگیری، خانوادههای لهستانی به کلیسا رفتند و درخواست کمک کردند.»
خانم ورشیتسکایا میگوید: «راهبهها دعا کردند. این احتمال وجود دارد که راهبه بزرگ در طول نیایش گفته باشد که اگر باید کسی قربانی شود، بگذار جان ما باشد. من معتقدم که این میتواند درست باشد.»
او می افزاید، اما هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد بین راهبهها و نازیها در مورد سرنوشت این مردان مذاکره شده است.
خانم ورشیتسکایا میگوید: «به نظر نمیرسد که دلایل دستگیری راهبهها به آزادی این گروه از لهستانیها مرتبط باشد.»
ندایی آسمانی
خانم ورشیتسکایا میگوید تمام افرادی که برای کار اجباری به آلمان برده شدند از جنگ جان سالم به در بردند.
خواهر آمابیلیس رئیس جماعت خانواده مقدس ناصره است و اسناد کلیسا را در مورد این رویداد به اشتراک گذاشته است.
در این سند آمده است: «همه شاهدان زندگی خواهران متقاعد شدهاند که این خواهران با هدایت ایمان و عشق به خدا و همسایه جان خود را فدا کردند.»
خواهر آمابیلیس هنگامی که از طریق ایمیل در مورد عدم وجود شواهد مستقل تحت فشار قرار گرفت، گفت: «خواهران سخن از قربانی شدند گفتند و ما معتقدیم که خداوند قربانی آنها را پذیرفت.»
از آنجایی که جامعه مذهبی در نووگرودک رو به کاهش است، خواهر کلارا بر ایمان خود ثابت قدم است.
او میگوید: «من به فداکاری خواهرانمان که منجر به نجات زندانیان شد ایمان دارم.»
«من میدانم که منطق بشری میتواند حقایق را به گونهای متفاوت تفسیر کند، اما خداوند صدایشان را شنید و قربانی آنها را پذیرفت.»
بیشتر بخوانید:
- سوامیناتان ناتاراجان
- بیبیسی
«این که آنها چگونه مردند البته بخش مهمی از این داستان است. اما برای من، آنها فقط زنان معمولی و راهبههای معمولی بودند که کار خارقالعادهای انجام دادند. این چیزی است که این ماجرا را خاص میکند.»
هشتاد سال پیش، اول اوت ۱۹۴۳ نیروهای نازی آلمان یازده راهبه کلیسای کاتولیک را به قتل رساندند.
خواهر کلارا وُلچِک اغلب از محل دفن «مری استلای مقدس و ده همراهش» که بیشتر به عنوان «شهدای نووگرودک» شناخته میشود، بازدید میکند.
خواهر کلارا که از بلاروس با تلفن با بیبیسی صحبت میکرد، گفت: «این راهبهها به نجات ۱۲۰ نفری کمک کردند که از مرگ در امان ماندند، اما مجبور شدند به اردوگاههای کار اجباری روند.»
در ۵ مارس ۲۰۰۰، پاپ ژان پل دوم، راهبه ها را آمرزش کرد، که یک مرحله قبل از قدیس شدن است.
او پرسید: «این زنان از کجا چنین قدرتی یافتند که در ازای جان ساکنان زندانی نووگرودک، جان خود را ببخشند؟»
اما هیچ مدرک روشنی مبنی بر کشته شدن راهبهها در ازای آزادی زندانیان وجود ندارد.
جستجوی حقایق
داستان در ۴ سپتامبر ۱۹۲۹ آغاز میشود که دو خواهر از گروه «خانواده مقدس ناصره» به شهر کوچک نووگرودک وارد شدند.
این شهر در طول قرنها بارها دست به دست شده است و در آغاز جنگ جهانی دوم، خانه حدود ۲۰ هزار نفر و تحت کنترل لهستان بود.
در سپتامبر ۱۹۳۹ این شهر به تصرف نیروهای اتحاد جماهیر شوروی درآمد. راهبهها مجبور شدند صومعه خود را ترک کنند و به خانههای اهل کلیسا نقل مکان کنند.
در سال ۱۹۴۱، نیروهای نازی آلمان، به عنوان اشغالگر جانشین نیروهای شوروی شدند. راهبهها تشویق شدند که به صومعه خود بازگردند. حدود نیمی از جمعیت شهر یهودی بودند و نازیها شروع به کشتن آنها کردند.
اولین قتل عام در دسامبر ۱۹۴۱ رخ داد که در آن ۵۱۰۰ یهودی کشته شدند. ۴۵۰۰ یهودی دیگر در اوت ۱۹۴۲ به قتل رسیدند.
تا سال ۱۹۴۳، گروههای مختلف پارتیزانی در این منطقه فعال بودند. گشتاپو، پلیس مخفی نازیها، ۱۸۰ نفر را از ۱۷ تا ۱۹ ژوئیه دستگیر کرد تا این مقاومت را خنثی کند. به زودی شایعاتی مبنی بر اعدام همه دستگیرشدگان منتشر شد.
روایت یک کشیش
کشیش الکساندر زینکیویچ تنها کشیش کاتولیک بود که در آن زمان در نووگرودک باقی مانده بود.
جماعت راهبهها ۱۲ نفر بودند که خواهر مری استلا ۵۵ ساله بزرگترین و خواهر مری بوروما ۲۷ ساله جوانترین آنها بودند.
پدر زینکیویچ نحوه واکنش «مادر استلا» به دستگیریاش را ثبت کرده است.
او با بیآلایشی خاص خود گفت: «خدایا، اگر جانفشانی لازم است، [جان را] از ما که از تکالیف خانوادگی مبرا هستیم، بپذیر و از کسانی که زن و بچه دارند، بگذر. ما حتی برای این دعا هم میکنیم.»
او میافزاید: «هیچ سندی وجود ندارد که اشخاص یا وسایلی را که مشیت الهی برای دخالت در برنامههای تدارک دیده شده برای اعدام زندانیان استفاده کرده باشد نشان بدهد.»
یک هفته بعد راهبهها به پاسگاه پلیس احضار شدند.
پدر زینکیویچ در ۳۱ ژوئیه با خواهر استلا ملاقات کرد. او «اضطراب و دلهره» را در خواهر استلا تشخیص داد. این دیدار آخرین ملاقات آنها بود.
خواهر استلا به او گفت که انتظار دارد آنها را برای کار اجباری به آلمان بفرستند.
سپس خواهر استلا از خواهر مالگورزاتا خواست که در آنجا بماند و ۱۰ راهبه دیگر او را تا پاسگاه پلیس همراهی کردند.
روز بعد، پدر زینکیویچ مراسم عشای ربانی را برگزار کرد اما متوجه فضای خالی شد که معمولا راهبهها آنجا را پر میکردند. او «احساس ماتم» کرد.
هنگامی که برای شنیدن اعترافات آماده میشد، متوجه شد که راهبهها در صبح روز اول اوت ۱۹۴۳ به قتل رسیدهاند.
انگیزه برای او روشن نبود. این کشیش این حدس را شنیده بود که هویت آنها را اشتباه گرفته بودند و گشتاپو میخواسته اعضای یک فرقه دیگر را که مشکوک به کمک به چریکهای شوروی بودند بکشد.
پس پدر زینکیویچ خود را پنهان کرد. در مارس ۱۹۴۵، پس از شکست نازیها در این منطقه، او نبش قبر اجساد راهبهها را رهبری کرد و آنها را در نزدیکی کلیسایشان دفن کرد.
شواهد
روایت این کشیش با تحقیقات تامارا ورشیتسکایا مطابقت دارد. او موزه مقاومت یهودیان را در نووگرودک در سال ۱۹۹۲ تأسیس کرد. او پس از بازنشستگی همچنان درگیر تحقیقات درباره هولوکاست است.
خانم ورشیتسکایا میگوید: «تا آنجایی که من میدانم، این دو رویداد با هم تداخل ندارند. آنها بسیار به هم نزدیک بودند، اما به نظر نمیرسد به هم مرتبط باشند».
در سال ۲۰۱۱، او با همکاری موزه یادبود هولوکاست ایالات متحده با شاهدان عینی و بازماندگان مصاحبههای ویدئویی انجام داد.
خانم ورشیتسکایا میگوید: «ماریا کاراوایسکا تنها منبع دست اول بود که ماجرا را به من گفت. دو برادر او از جمله لهستانیهایی بودند که به آلمان فرستاده شدند.»
ماریا به او گفت که ۱۱۲ لهستانی به آلمان فرستاده شدند.
خانم ورشیتسکایا فهرستی را در آرشیو کشف کرد که به زبان آلمانی نوشته شده بود. او میگوید که این فهرست شامل اسامی ۹۵ لهستانی بود که در نهایت احتمالاً تا ۲۴ ژوئیه به آلمان فرستاده شدند.
ماریا در این مصاحبه درباره دستگیری برادرانش صحبت کرده است.
او گفت: «سه برادرم دستگیر شدند اما یکی از آنها موفق به فرار شد. آنها متهم به اداره یک سازمان پارتیزانی زیرزمینی بودند. آلمانیها قصد داشتند آنها را اعدام کنند. حتی گورهایشان را هم کنده بودند.»
در ابتدا ۱۸۰ نفر توسط گشتاپو دستگیر شدند. این دستگیریها زمانی اتفاق افتاد که افسر مسئول، ویلهلم تراوب، غایب بود. او اهل خانوادهای از ملاکان آلمان بود.
خانم ورشیتسکایا میگوید ویلهلم تراوب به محض شنیدن خبر دستگیریها، به پایتخت، مینسک سفر کرد و از مافوق خود درخواست کرد که زندانیان را برای کار در مزرعهاش بفرستند.
«ماریا به من گفت که تراوب با برادرانش به زبان لهستانی صحبت کرده و از آنها خواسته بود که برای یک شب به خانه برگردند تا وسایل ضروری سفر را بیاورند.»
او میافزاید: «روز بعد از همه زندانیان خواسته شد به ایستگاه راه آهن بروند.»
خانم ورشیتسکایا میگوید: «این کاملاً حقیقت دارد که پس از دستگیری، خانوادههای لهستانی به کلیسا رفتند و درخواست کمک کردند.»
خانم ورشیتسکایا میگوید: «راهبهها دعا کردند. این احتمال وجود دارد که راهبه بزرگ در طول نیایش گفته باشد که اگر باید کسی قربانی شود، بگذار جان ما باشد. من معتقدم که این میتواند درست باشد.»
او می افزاید، اما هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد بین راهبهها و نازیها در مورد سرنوشت این مردان مذاکره شده است.
خانم ورشیتسکایا میگوید: «به نظر نمیرسد که دلایل دستگیری راهبهها به آزادی این گروه از لهستانیها مرتبط باشد.»
ندایی آسمانی
خانم ورشیتسکایا میگوید تمام افرادی که برای کار اجباری به آلمان برده شدند از جنگ جان سالم به در بردند.
خواهر آمابیلیس رئیس جماعت خانواده مقدس ناصره است و اسناد کلیسا را در مورد این رویداد به اشتراک گذاشته است.
در این سند آمده است: «همه شاهدان زندگی خواهران متقاعد شدهاند که این خواهران با هدایت ایمان و عشق به خدا و همسایه جان خود را فدا کردند.»
خواهر آمابیلیس هنگامی که از طریق ایمیل در مورد عدم وجود شواهد مستقل تحت فشار قرار گرفت، گفت: «خواهران سخن از قربانی شدند گفتند و ما معتقدیم که خداوند قربانی آنها را پذیرفت.»
از آنجایی که جامعه مذهبی در نووگرودک رو به کاهش است، خواهر کلارا بر ایمان خود ثابت قدم است.
او میگوید: «من به فداکاری خواهرانمان که منجر به نجات زندانیان شد ایمان دارم.»
«من میدانم که منطق بشری میتواند حقایق را به گونهای متفاوت تفسیر کند، اما خداوند صدایشان را شنید و قربانی آنها را پذیرفت.»
بیشتر بخوانید:
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: چرا نیروهای آلمان نازی ۱۱ راهبه را به قتل رساندند؟