اولین نشانه‌های حکومت علماو روحانیون

در اینجا مراد از راویان حدیث نیز نمی‌تواند هر کسی باشد که تنها راوی ساده روایات ائمه اطهار (علیهم‌السلام) است. زیرا کسی که می‌خواهد روایتی را از آن بزرگواران نقل کند باید به علوم و دانش‌هایی مربوط احاطه داشته باشد تا بتواند اولا صحت و سقم آن حدیث را دریابد و ثانیا با توجه به آیات قرآن و سیره معصومین (علیهم السلام) آن را توضیح داده و زمینه‌های عملی شدن و به کار بستن حدیث یاد شده را تبیین کند. مثلا او باید برای این امور به علومی مانند تاریخ یا رجال و درایه برای فهم حدیث احاطه داشته باشد که این از جمله تخصص فقها و عالمان در دین است. در روایت مقبوله عمر بن حنظله معنی و مفهوم و شرایط روایان حدیث از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) چنین نقل شده است. ایشان فرمودند: 
... من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکماً فانی قد جعلته علیکم حاکماً ... 
یعنی...هر کسی از شما که راوی حدیث ما باشد و در حلال و حرام ما بنگرد و احکام ما را بشناسد، او را به عنوان حکم بپذیرید‌، همانا من او را حاکم بر شما قرار دادم ... 
و اینچنین بود که نخستین بارقه‌های حکومت علما، فقها و روحانیون در روایات ائمه اطهار (علیهم‌السلام) به خصوص حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السلام) و حضرت ولی عصر (عجل‌ا... تعالی فرجه‌الشریف) نمایان شد.

عصر مرجعیت

پس از غیبت صغری، عصر مرجعیت فقیهان و علما فرا رسید. در این دوره جانشینی فقها و علما برای امامان معصوم مطرح شد و حل و فصل امور در اختیار آنان قرار گرفت. در واقع واژه مرجعیت از همان توقیع شریف حضرت ولی عصر امام زمان (عج) گرفته شده  که ایشان در پاسخ این سوال مبنی بر مراجعه به چه کسی در هنگام حوادث زمان غیبت امام معصوم (علیه‌السلام)، نوشتند:
و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا. فانهم حجتی علیکم و انا حجه ا....
حضرت در این دستور، فقهای شیعه را به عنوان مرجع و محل رجوع مسلمانان تعیین می‌کنند. این دستور علاوه بر آن بود که فقها از قبل، نوعی مرجعیت و جانشینی در افتا و قضا از طرف امامان معصوم (علیهم‌السلام) پیدا کرده بودند و غیبت امام (علیه‌السلام) نیز موجب شد تمام مرجعیت دینی و قضایی به آنان منتقل شود.
در آن زمان به دلیل پراکندگی دوستداران اهل‌بیت در عراق، حجاز، ایران، مصر، مغرب و قسمت‌هایی از شام، فقهای محلی به رتق و فتق امور مسلمانان می‌پرداختند و از طرف دیگر با نبود وسایل حمل و نقل سریع و ارتباط جمعی، وحدت مرجعیت غیر ممکن به نظر می‌آمد. در عین حال بغداد به دلیل نزدیکی به سامراء محل تبعید امام دهم و یازدهم و محل ولادت امام دوازدهم و همچنین محل سکونت نواب اربعه و کثرت دوستداران اهل بیت، به زودی مرکز علمی و فقهی پیروان امامت شد و فقهای بلاد مختلف برای کسب علم و فقه به آنجا می‌شتافتند و علوم اهل بیت را به سایر شهرهای مسلمان‌نشین، گسترش می‌دادند. 
حوزه علمیه بغداد به دست شیخ مفید درخشید و پس از وی سید مرتضی، رئیس حوزه علمیه بغداد شد و سپس شیخ طوسی، زعیم حوزه گشت.  البته قبل از حوزه علمیه بغداد، حوزه‌های مدینه، کوفه، ری و قم هم بود اما این مدارس مانند مدینه و کوفه، به دلیل ظلم حاکمان از رونق افتاده یا به دلیل گرایش‌های حدیثی مانند قم و ری فعال نبودند.
حوزه علمیه بغداد به دلیل این‌که شیخ مفید صاحب مکتب فقهی و کلامی بود، برای دوستداران اهل بیت و طلاب علوم دینی سرزمین‌های اسلامی، جاذبه عمیقی پیدا کرده بود. در این باره مرحوم حجت‌الاسلام علی دوانی می‌نویسد‌:
...خصوصا که در زمان شیخ مفید، علم کلام و اصول فقه در میان دانشمندان اهل سنت رونقی به سزا یافته بود. فقها و متکلمین بسیاری از اطراف و اکناف سرزمین‌های اسلامی در بغداد گرد آمدند و در رشته‌های مختلف علمی به خصوص اصول عقاید و دیگر علوم و فنون متداول مشغول بحث و جدل بودند... مرحوم دوانی ادامه می‌دهد‌:
...پیش از شیخ مفید، شیخ صدوق، رئیس علمی و دینی حوزه، سبک ساده‌ای در تصنیف و تالیف به وجود آورده بود. اما ادامه آن وضع با کوتاهی دیگر طلاب و دانش‌پژوهان، به تدریج می‌‌رفت تا رکودی در کارشان به‌وجود آورد و در این باب لزوم یک تحول اساسی در سبک استدلال و نگارش علوم و فنون اسلامی به خوبی احساس می‌شد. شیخ مفید در ابداع، تعمیم و توسعه این مکتب کوشید و با استفاده از مبانی علم کلام و اصول فقه‌، راه بحث و استدلال را به روی مسلمانان گشود...
از این جهت حوزه علمیه بغداد برای مسلمانان دوستدار اهل بیت، مرکزیت یافت و علما و روحانیون سرزمین‌های دور و نزدیک برای کسب دانش و علوم اهل‌بیت به آنجا می‌شتافتند و در بازگشت به ابلاغ و ترویج آن می‌کوشیدند.
حوزه علمیه بغداد به زعامت شیخ طوسی در آسمان اسلام همچنان می‌درخشید که طغرل بیگ، حاکم ترک، بغداد را به تصرف خود درآورد، میان شیعه و سنی آتش فتنه را مشتعل کرد، خانه‌هایی را در کرخ منهدم کرد، به خانه شیخ حمله کرد و رسائل و کتب و کرسی درس حوزه را به آتش کشید. شیخ طوسی پس از آن به نجف مهاجرت و حوزه علمیه نجف را تاسیس کرد. فقها و علما از هر نقطه‌ای به سوی آن روان شدند و بدین سان حوزه نجف جایگزین حوزه بغداد و مهد مرجعیت اسلامی شد. 
حوزه علمیه نجف با همه فراز و نشیب‌ها، تاکنون خود را حفظ کرده است. در طول تاریخ غیبت‌، صدها فقیه مجتهد را در دل خود پرورش داده و همواره چشم دوستداران اهل بیت (علیهم‌السلام) به آنجا دوخته شده است. تنها در دوره‌ای کوتاه بین سال‌های ۱۲۹۱ تا شعبان ۱۳۱۲ هجری قمری بود که مرجعیت عظمای اسلامی با هجرت میرزای شیرازی از نجف به سامرا، مرکزیت خود را از دست داد، هرچند در همان زمان از رونق علمی حوزه نجف کاسته نشد. 
بعد از میرزای شیرازی، بار دیگر نجف مرکزیت خود را باز یافت و در جریان مشروطه، مراجع نجف، انقلاب را از آن پایگاه علمی هدایت می‌کردند.در جنگ جهانی اول، حوزه علمیه نجف، شهرت خود را به آفاق رساند. مبارزه آزادیبخش مردم عراق و جنوب ایران بر ضد انگلیسی‌ها به رهبری مراجع از نجف رهبری می‌شد. نجف همچنان مرکزیت خود را حفظ کرد تا این‌که حوزه علمیه قم توسط حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، تاسیس شد و آیت‌ا... بروجردی پس از ایشان، رهبری و هدایت حوزه و حرکت دینی و اجتماعی مسلمانان را به دست گرفت و از آن به بعد، حوزه علمیه قم و نجف، مرجعیت را دست به دست می‌چرخاندند و با حفظ توازن، به رهبری امت اسلام می‌پرداختند.

۱ - حر عاملی -محمد‌بن الحسن - وسائل الشیعه - تهران- مکتبه‌الاسلامیه - جلد ۱۸- صفحه ۱۰۱
۲  - وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۹۹    
۳- الحر العاملی - محمد بن الحسن - وسائل الشیعه- همان جلد ۱۸- ص ۹۹
۴  - طوسی، محمد بن حسن- کتاب الغیبه- صفحه ۲۹۱.
۵  - جعفر سبحانی- موسوعه طبقات الفقهاء- جلد ۲ از مقدمه- صفحه ۲۷۷
۶  - علی دوانی- مفاخر اسلام- جلد ۳- صفحه ۲۳۰
۷  - همان
۸-  جعفر سبحانی- پیشین- صفحه ۲۷۸.

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: اولین نشانه‌های حکومت علماو روحانیون