ابراهیم گلستان نماد ناکامی جریان روشنفکری ایران درگذشت

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو، ابراهیم تقوی شیرازی مشهور به ابراهیم گلستان متولد مهر سال ۱۳۰۱ بود که سه‌شنبه، ۳۱ مردادماه در خانه‌اش در انگلستان و در کنار خانواده‌اش از دنیا رفت.

 

گفته شده که به خواست خود او مراسم خاکسپاری‌اش خصوصی برگزار خواهد شد.

 

ابراهیم گلستان، داستان‌نویس، سینماگر، مترجم، روزنامه‌نگار و عکاس، از چهره‌های مطرح و پرحاشیه هنر معاصر ایران است.

 

 

او در آغاز جوانی برای تحصیل، از زادگاهش، شیراز، به تهران آمد و به خانه عمویش رفت. پس از مدتی با دخترعمویش فخری گلستان ازدواج کرد. ابراهیم و فخری به زودی صاحب دختری شدند که امروز یکی از مترجمان بنام و مدیر گالری گلستان است؛ لیلی گلستان.

 

ابراهیم گلستان پس از مدتی کارمند شرکت نفت شد و به همراه خانواده‌اش به آبادان رفت. چند سال بعد هم پسرش به دنیا آمد؛ کاوه گلستان، عکاسی که هنگام انجام کارش در عراق بر اثر انفجار مین کشته شد.

 

گلستان پس از چند سال به تهران بازگشت و به گفته دخترش، خانه‌اش در تهران به مرکز فرهنگی هنری تهران و پاتوق نویسنده‌ها، شاعران و هنرمندان مشهور آن زمان ازجمله جلال آل احمد، مهدی اخوان ثالث، صادق چوبک و... تبدیل شد.

 

گلستان فعالیت ادبی را با ترجمه داستان‌هایی از ارنست همینگوی و ویلیام فاکنر آغاز کرد. «آذر، ماه آخر پاییز»، «شکار سایه»، «جوی و دیوار و تشنه»، «اسرار گنج دره‌ی جنی»، «مد و مه» و «خروس» از آثار داستانی این نویسنده‌اند. او از نخستین نویسندگان معاصر ایران است که به زبان داستان توجه خاصی نشان داد و نثری آهنگین را در قالب‌های داستانی مدرن به‌کار گرفت.

 

گلستان که پایه‌گذار استودیو سینمایی گلستان بود، ساخت فیلم‌هایی همچون «موج و مرجان و خارا»، «از قطره تا دریا»، «یک آتش»، «خواستگاری»، «تپه‌های مارلیک»، «خشت و آینه» و «اسرار گنج دره‌ی‌ جنی» را در کارنامه دارد و یکی از پایه‌گذاران جریان موج نو در سینمای ایران محسوب می‌شود. همچنین تهیه‌کننده فیلم «خانه سیاه‌ است» است که فروغ فرخزاد آن را کارگردانی کرده است.

مرگ فروغ در سال ۱۳۴۵ و در سن ۳۲ سالگی این فرایند مشترک خلاقیت و جوشش هنری را متوقف می کند. ابراهیم گلستان وارد دوره ای عمیق و طولانی از افسردگی و فاصله عمیقش با خانواده اش می شود. ابراهیم گلستان در دهه ۵۰ تقریبا هیچ حاصل چشمگیری برای فرهنگ کشور نداشت به جز «اسرار گنج دره جنی» که آن هم فیلم چندان مهمی محسوب نمی شود. گلستان از سال ۵۷ به انگلستان مهاجرت کرد و دور از خانواده اش به زندگی در آنجا پرداخت.

 

*بخشی از مصاحبه گلستان با رادیو دویچه وله در پائیز سال ۱۳۸۹ در توصیف عادات ایرانیان در عزیز داشتن پس از مرگ، طعنه هایی به تغییر دیدگاه رضا براهنی نسبت به فروغ می زند:

 

نمونه آن در مجله فردوسی اتفاق افتاد که آقایی برای این که سیمین خوشش بیاید و او را به عنوان معاون خودش قبول کند، خود را یکه تاز انتقاد هنری کرده بود و در چندین شماره، فحشهای عجیب و غریبی نسبت به فروغ می نوشت که آخرین آن، دو روز قبل از مرگ فروغ به چاپ رسیده بود. این مقاله پر از فحش روز پنج شنبه درآمد، دوشنبه اش فروغ مرد و پنج‌شنبه بعدی، همین آقا مقاله ای نوشته بود پر از تعریف از فروغ. مصاحبه گر: آقای براهنی را می گویید؟ گلستان: نمیدانم؛ من اسم ها را فراموش کرده ام…

 

ابراهیم گلستان چند سال پیش از انقلاب برای همیشه ایران را ترک کرد و در انگلستان ساکن شد. او در تمام سال‌های زندگی به فعالان فرهنگی انتقادهای بسیاری وارد کرد؛ انتقادهایی جسورانه و بی‌پرده که گاه به مرز توهین نیز رسیدند. یکی از منابعی که نظرها و انتقادهای بی‌پایان او را نسبت به اهل فرهنگ، هنر و ادبیات ثبت کرده، کتاب «نوشتن با دوربین» شامل گفت‌وگوی پرویز جاهد با اوست. 

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: ابراهیم گلستان، نویسنده و سینماگر سرشناس درگذشت