دورهمی هنرمندان به یاد «ایران»/ یک چوب کبریت هم برای غربیها نگذاشت!
یاد ایران درودی یک روز قبل از تولد این هنرمند زن نقاش در مراسمی با عنوان «شب ایران درودی» در خانه هنرمندان ایران گرامی داشته شد.
به گزارش خبرنگار ایسنا، مراسمی با عنوان «شب ایران درودی» عصر جمعه ١٠ شهریور ماه، در سالن شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
این مراسم یادبود با حضور تعداد قابل توجهی از هنرمندان و اهالی فرهنگ و هنر و نزدیکان این هنرمند از جمله محمدرضا شفیعی کدکنی، رویا نونهالی، سیدمحمد بهشتی شیرازی، طاها بهبهانی، علی اسدی، عبدالرحمن نجل رحیم، علی دهباشی و... همراه بود.
در شب ایران درودی تمامی صندلیهای سالن استاد شهناز از جمعیت تکمیل شده بود و علاوه بر حاضرانی که در این سالن به صورت ایستاده مراسم را دنبال میکردند، سالن امیرخانی خانه هنرمندان نیز برای حضور علاقهمندان اختصاص داده شد.
شب ایران درودی یک روز قبل از سالروز تولدش در ١١ شهریور ماه برگزار شد. ایران درودی زاده ١١ شهریور ماه ١٣١۵ بود و ٧ آبان سال ١۴٠٠ درگذشت.
مدیریت این مراسم را علی دهباشی و تکتم نعیمی برعهده داشتند.
در ابتدای مراسم علی دهباشی که وضعیت جسمی مناسبی نداشت دقایقی صحبت کرد و ضمن خیر مقدم به حاضران در این مراسم گفت: جمعه دهم شهریور ماه ١۴٠٢ در تالار جلیل شهناز دور هم جمع شدیم و با همراهی موسسه ایراندخت درودی، یک ماه برای برگزاری این مراسم تلاش کردیم تا از یکی از فرزندان ایران به نام «ایران» یاد کنیم. در جشن ٨٨ سالگی ایران درودی، هنرمندان بسیاری در جمع ما هستند. ایران سالها به فکر وطنش بود و هر آنچه حاصل عشقش به ایران بود به وطنش بخشید. او باید الگویی برای تمام هنرمندانی باشد که در این رشته کار میکنند. او پس از زندگی در غرب، یک چوب کبریت هم برای غربیها باقی نگذاشت و همه را برای ایران آورد. امشب یاد و خاطره او را گرامی و نام ایران را پاس میداریم تا ادای دینی از سوی ما نسبت به نام گرامی و بلند او باشد.
در ادامه ویدیویی که سالشماری از زندگی ایران درودی محسوب میشد، برای حاضران نمایش داده شد. در این ویدیو کلیپ به تحصیلات ایران درودی و برگزاری ۶۴ نمایشگاه انفرادی او در سراسر جهان اشاره شده بود. همچنین به شرکت در ٢۵٠ نمایشگاه گروهی که در کارنامه هنری ایران درودی دیده میشود، اشاره شد.
پس از پایان پخش ویدیو کلیپ، اعلام شد که این مراسم مصادف با سفر سالیانه دکتر ژاله آموزگار بوده بر همین اساس پیام او برای این مراسم به صورت تصویری پخش شد.
ژاله آموزگار در این پیام تصویری گفت: هر روز هزاران انسان چشم به جهان میگشایند به زندگی سلام میگویند و سرانجام آهنگ وداع میخوانند. در میان آنها شاید معدود کسانی هستند که آمدنشان نشانه نعمت و رفتنشان با دریغ بسیار همراه است. ایران درودی یکی از این شخصیتهاست.
آموزگار ادامه داد: او در کتاب خواندنی و شیرین «در فاصله دو نقطه» زندگی خود را روایت کرده است، اما من به صورتی دیگر به این رویداد مینگرم. من به خط تیرهای فکر میکنم که میان ١١ شهریور ١٣١۵ و ٧ آبان ١۴٠٠ قرار گرفت. آیا این خط تیره همسان همه تیرههاست که فاصله زندگی و مرگ همه انسانها را نشان میدهد؟ همه میدانیم که اینطور نیست. بسیاری کسان در فاصله این خط تیره فقط زندهاند، بدون اینکه زندگی کرده باشند؛ کسانی نیز هستند که چنان با سیاه بیتی سیاه کاری این خط را طی می کنند که مردمان می گویند کاش چنین خط تیره ای هرگز وجود نداشت، اما برخی دیگر چنان نوری بر این خط تیره می بخشند که تجلی آن بر دل های دیگران می نشیند. چنین افرادی دری را همراه با زیبایی و احساس همراهی و همدلی برای انسانهایی که فقط گوشت و پوست و استخوان نیستند باز میکنند؛ ایران درودی یکی از آن هاست. او زندگی پراحساس و پردردی داشت. با غم آشنا بود. خود رنج کشیده بود و از این رو رنج، آرامش او بود، ولی شادی و زندگی را نیز دوست داشت و عاشق مردم بود.
آموزگار گفت: من تخصصی ندارم که درباره ویژگی هنری آثار ماندگارش صحبت کنم اما میتوانم اقرار کنم که هم از خواندن آثار نگارشی او و بهخصوص کتاب «در فاصله دو نقطه» لذت بردم و در برابر زیباییهای نقاشیهای او سر تعظیم فرود میآورم.
او گفت: ایران درودی در جسم به خاک سپرده است اما جان و روانش در میان آثارش همیشه زنده است و به ما مینگرد.
در ادامه نیز سید محمد بهشتی شیرازی دقایقی سخنرانی کرد و گفت: در مورد مرحوم ایران درودی چند نکته به نظر من میرسد که عرض میکنم. مرحوم ایران درودی در طول عمر انگار درباره یک مقوله نقاشی کرد. شما فراز و نشیب چندانی در آثار او نمیبینید و چه کارهای اول و چه کارهای آخر مشخص است کار یک نفر و درباره یک چیز است. اما آن چیز چیست؟
او ادامه داد: مرحوم ایران درودی همواره درباره یک جایی نقاشی و یک جایی را گزارش کرد. یک جایی است که اگر که ما فصل مشترک بین آثار را در نظر بگیریم آن یک جا بودن بیشتر نمایان میشود. مثل اینکه تمام عمر برای یکی نامه مینوشت و یک نفر مخاطب نامههای او بود یا از یک جا گزارش میکرد. اما آنجا کجاست؟ به نظر من آنجا ایران است. ایران، اما جوهر و عطر ایران است. ما یکی از هنرهای بزرگی که داشتیم عطاری و عصاری بود و کار هنرمندان ما نیز عطاری و عصاری بود. در کار ایران درودی نیز حاصل همین عطاری و عصاری را میتوان دید. آن چه چیز مشترکی است که علیرغم همه تنوع این سرزمین، ویژگیها را در خود جمع و بیان میکند؟ از این جهت مرحوم ایران درودی تمام عمر یک سخن گفت و بر یک عهد پیمان بود. گویی عشق ورزید به یک جا و حقیقتا از معدود کسانی است که نامش با خودش تناسب دارد.
او ادامه داد: ایران درودی از یک جهت دیگر نیز به نظر من قابل توجه است. ما در روزگاری زندگی میکنیم که دعوای بین سنت و مدرنیته زیاد شنیده میشود که به نظر من آدرس غلطی است؛ ما دعوای سنت و مدرنیته نداریم چون نه مدرنیته ما مدرنیته است و نه سنت، سنت. اینجا دعوا میان تجدد و پرهیز از معاصر شدن است. معاصر شدن یعنی اتصال به ریشه و انعطاف نسبت به متغیرها که جاریست و هر موجود زندهای برای بقای خود انجام میدهد. در کارهای مرحوم ایران درودی ما کوشش برای معاصر شدن میبینیم و نه برای مدرن شدن و نه چیزی که تحت آن سنت وجود دارد؛ یعنی مربوط به این روزگار است و چیزیست که میان گمشدههاست و کمتر کسانی به آن نگاه کردند.
بهشتی شیرازی ادامه داد: مرحوم ایران درودی دلش میخواست جاودانه شود و از جمله کوششهای او این بود که تا حد ممکن نگذاشت آثارش پراکنده شود. امیدوارم یادش زنده بماند و راهش چراغی روشن و هموار برای هنرمندان باشد.
در ادامه تیزر دیگری با عکس کودکی ایران درودی آغاز و پس از آن صدای ایران درودی و تصاویر دیگری از این هنرمند پخش شد که از آرزوی راهاندازی موزهاش میگفت؛«امیدوارم همه هموطنان هنرمندم روزی در این موزه نمایشگاه بگذارند و یاد من را زنده نگه دارند. واقعا آرزو دارم که بتوانم به عنوان یک هموطن در مملکتم فرهنگسازی کنم برای همین هم فکر میکنم باید زنده باشم تا آن مرکز فرهنگی که آرزو دارم ایجاد کنم؛ مرکز تبادل فرهنگی ایران با کشورهای دیگر باشد.»
و در ادامه نیز همراه با تصاویری از ایران درودی آهنگ «دیار عاشقیهایم» به خوانندگی همایون شجریان پخش شد.
سپس رویا نونهالی روی سن آمد و ضمن پوزش بابت لرزش صدایش و بیان اینکه با تماشای تصاویر پخششده تحت تاثیر قرار گرفته است، اظهار کرد: ایران درودی از بودن طفره نرفته است. از لحظهها نترسیده است و با شجاعت خودش است و هست. من چه میتوانم بگویم جز چند عبارت که عبارتند از طوری که من ایشان را به یاد میآورم. نقاش فضاها، مکانها و ماجراهای کیهانی و چشم انداز عالم از مزیت انتخابهایی که دوستش دارد و سرمست میکند.
نونهالی ادامه داد: او دوست خوب زندگی بوده است و دوستان فراوان معتبری داشته است که هر بار خواستند در خاطرشان مرورش کنند یاد کسی افتادند که در ستایش مهر بومهایش را آفتابی میکرده است و معلوم است اهل معاشرت با اسطورههاست. اسطوره برایش روح فضای مستعد قصههاست؛ قصههایی از تاریخ پابرجا و بیش از آن صحنههایی از جغرافیایی از نمادهای آشنا و نشانی نشانههایی که بیننده جهانی را مهمان خانه میکنند.
او ادامه داد: خوانش درام زندگی ایران درودی شورانگیز است، دعوتکننده است و اساسا چندوجهی است و به این ترتیب از ایرانیترین چهره های جهانی این اقلیم است. او هم نقاش بود و هم نویسنده فضاها و احوالی که زندگی کرد و هم نقال باشکوهی بود؛ باورپذیر، جذاب، زیبا، سینمایی و همیشه مشوق؛ تشویق به زندگی بیوقفه جادوییست. او آنقدر با وسواس و شوق و استمرار بی وقفه مشغول زندگی بود که می شود مثل افسانه ها تعریفش کرد و ما با ایشان اینجا هستیم و من با وجود اینکه میدانم این ایام حرف، رونق خود را از دست داده نتوانستم به دعوت چیزی گفتن برای ادای احترام به ایران و نور و شوق، نه بگویم.
نونهالی گفت: روزشمار زندگی او یعنی کارهایش، مانند فیلمنامه اثری است که کسی را معطل نمیکند و در شکل و معنا خوش ریتم است.
این بازیگر چنین ادامه داد: بانو ایران درودی نقاش ماهر و خلاق درام زندگی خود بوده است. او معلم و مربی انواع نمایش، هر چه لطیفتر بود.
نونهالی گفت: در هر درام هر وقت پای تحول و تغییر و رهایی به میان کشیده میشود وقت سنجش عیار میرسد و زمان اصلی واقعه است که بدانی کجای کاری؛ کار یا میشود و باورکردنی میشود و به طریقی حرکت و حافظه و ماندگاری و یادآوری ممکن میشود یا نمیشود؛ اگر نشوند چیزها فراموش میشوند و کسی ماجراها، شخصیتها و فضاها را تعریف نمیکند و وجدی صورت نمیگیرد.
او گفت: ایران درودی با تمام بالا و پایینی که نقل میکند از نوسان سایه و آوار تاریکی دست از کنجکاوی مدام در نور برنداشت و به خاطر ستایش رویش نور میهمانی، رقص و شادکامی گلها در دشتهای معلق را در خاطر ما کاشت و نقاشیاش مثل شعر و روایتش از تاریخ رایحه داشت و خوشبوست. هر جا، هر وقت هر بار از کنارش رد شوی دعوتیست گرم به قدری ماندن و بسیار رفتن و هیچوقت نمیشود دوباره حالتش را از نو نخواند و برق چشمهای چالاکش را ندید و نگاه نکرد که شوریدگی به روایت و تصدیق هربارهاش جوهر نوشتن داستان زندگی و آدمها و فضاهاست. درهای باز، شیشههای شسته با بوی باران باریده و …
او گفت: در حکمت و عرفان ایرانی حقیقت وقتی بیش از نور رازآمیز شود و به یادآورنده، حرف بوی خوش دوست به میان آورده میشود. خیلی میخوانیم و میشنویم که اثر هنرمند آنچه است که توفیق هنرمند یا فیلسوف جهان او زیسته، تجربههای منحصر و ناب و خود خود اوست … ایران نقاش در کودکی هموارهاش به جبر روزگار زود بالغ شد و فراگیر شد در خودش و در تالار وسیع سینمای زندگیاش که هر آن نسخهای نو اکران می کرد از کسی که توانست و حق داشت خودش را ستایش کند و در آغوش بگیرد. ایران درودی رازهایش را برملا کرد و یاد داد مثال تماشایی آن چیزیست که یکدست و هماهنگ برای زیستن منحصر سمفونی تناقضهای معمای برای خود کسی بودن، منحصر به فرد اما قابل انتشار. ایران چنین بود و صدا و تصویر و متن او ترکیب غیرقابل تفکیکی از علاقهای حقیقی بود. بلورهایی که محصول کارگاهش هستند که در آن جبر به اختیار بدل شد. ایران گرهها را باز کرد تا نقطه و خط و طرح و رنگ، روان شوند و نفسی بکشند و ما یادمان نرود نفسی بکشیم عمیق و باشکوه. ایران عادت تفکیکهای جنسیتی، طبقاتی، ادواری، مرزهای قراردادی زشت و زیبایهای ملال انگیز را در جهانی که از خود ساخت منهدم کرد و دلش خواست و خواستنی شد و نقاشی خودش را با خودش و سرزمینی که پدید آورد کشید. و از انواع مبارزانی بود که پایکوبی مدام بر صحنه زندگی را بلدند و در آنچه نوشت، گفت و کشید، ملایمتی ماجراجو، فروتنی سربلند و نجوایی به رسم فریاد پیداست. ایران بهتر از هر کسی از ایرانی که بود و میخواست و میتوانست باشد نشان به جا گذاشته است… داستان او دعوت سزاوارانهای به زندگیست، هست، خوش به حالش.
پس از آن علی دهباشی به دو شعر از احمد شاملو و شفیعی کدکنی که در زمان حیات ایران درودی در رسای او سروده شده بود اشاره کرد و سیدمحمد طباطبایی شعر «بخوان به نام گل سرخ» را خواند.
پس از آن نیز شعری که شاملو در وصف ایران درودی سروده بود با دکلمه این شاعر پخش شد.
در میانه این برنامه وضعیت جسمی علی دهباشی نامساعد شد. او از روی سن پایین آمد و پزشکانی که در این مراسم حضور داشتند به وضعیت او رسیدگی کردند.
بر اساس گزارش ایسنا، در ادامه تکتم نعیمی با اشاره به وضعیت جسمی علی دهباشی و با تشکر از حاضران در این مراسم، پیام امیر نایینی را خواند که او را یار دیرین خانم ایران درودی معرفی کرد.
او گفت: ایران درودی عزیز ما تصویرگر رنگ و نور و بلور و آویزهای اشک اکنون در میان ما نیست اما حضور پررنگش را احساس میکنیم و چه خوب که گرد هم آمدیم که به او پیام دهیم که پیوسته هستی و از خاطرمان نرفتی. درباره او، درباره هنر تصویرگریاش، درباره نقاشی و تجلی فوقالعاده درونی او که بر بوم فرو میریخت و برایش مقدس بود، درباره استعداد درونی او که همه جا میدرخشید، از کارگردانی تا نویسندگی و همین بس که کتابش را به چاپ سی و ششم رساند. درباره نیروی آفریننده او بسیار گفتند، میگویند و باز هم خواهند گفت.
تکمیل میشود.
منبع خبر: ایسنا
اخبار مرتبط: دورهمی هنرمندان به یاد «ایران»/ یک چوب کبریت هم برای غربیها نگذاشت!
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران