تاملی بر رابطۀ شعر و دگرگونی*، مهدی استعدادی شاد - Gooya News

از طریق اشاره به آثار چهار شاعر (فریدریش هولدرلین، هاینریش هاینه آلمانی زبان و نیز مهدی اخوان ثالث و کمال رفعت صفایی فارسی سرا) اینجا می‌خواهیم به رابطهای ارجاع دهیم که میان شعر و دگرگونی میتواند برقرار شود.
در واقع دگرگونی را از دریچۀ مشاهده و تأمل شاعرانی در نظر میگیریم که یا با امر انقلاب همعصر بوده یا سپس بدان واکنش نشان داده و در مورد پیامدهایشان تامل کردهاند. تأمل بر رابطۀ شعر و دگرگونی، البته، نبایستی به ابزاری شدن یکی از دو قطب بحث ما منجر شود.
در واقع قصد سخن این نیست که شعر را به دستگاه تبلیغاتی انقلاب، گو هر گونه که انقلابیگری باشد، بدل کنیم. به عبارت دیگر اینجا به شعر انقلابی نمیپردازیم، که میخواهد مردم را بیشتر هیجانی و در راه انقلابی‌گری بسیج کند.
در هر حالت افزایش هیجان گاهی با خود پیامدهای شومی بهمراه داشته است. چرا که گاهی نه فقط حضور خردمندی و سنجشگری را کمرنگ ساخته بلکه به خود سراینده نیز آسیب و صدمه زده است. در این رابطه دو نمونه را یادآور شویم. یکی، خودکشی مایاکوفسکی (شاعر آوانگارد) در پس انقلاب اکتبراست؛ چون "نظم جدید"، هنر را فقط بعنوان ابزار تبلیغ خود تحمل میکرد. دیگری اعدام سعید سلطانپور (هنرمند رزمجو) پس از انقلاب بهمن ۵۷ است؛ انقلابی که غول بنیادگرایی اسلامی را از چراغ جادو بیرون داد و مثل پیلی سرمست در بازار بلور فروشان همه چیز را پایمال کرد.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: تاملی بر رابطۀ شعر و دگرگونی*، مهدی استعدادی شاد - Gooya News