تکرار حماسه عاشقی در خوزستان/ شور حسین غوغا می‌کند

تکرار حماسه عاشقی در خوزستان/ شور حسین غوغا می‌کند
خبرگزاری مهر

خبرگزاری مهر؛ گروه استان‌ها: «آقای مهربان، سلام. من یک خادمم» چشم‌هایش این را می‌گوید و حتی دستانش که وزن سینی لیوان‌های آب‌لیمو را تحمل می‌کنند، حکایت از خادم بودنش دارد.

او رو به جمعیتی که در حال بازگشت از کربلا هستند، ایستاده است و لام تا کام حرف نمی‌زند، یکی از داخل موکب داد می‌زند «ریحانه، بیا بابا» و تازه می‌فهمد که سینی در دستش خالی شده و او چند دقیقه‌ای به سمت مرز خیره نگاه می‌کرده است.

بدو بدو به سمت موکب می‌رود، صورت سرخ عرق کرده‌اش را به سمت پنکه‌های آبپاش می‌گیرد، حالا عرق و آب قاطی می‌شود.

ریحانه، یک دختر ۶ ساله است، پدرش می‌گوید: «دخترم اصرار دارد برای خدمت به زائران بیاید» و ریحانه دلیلش را در یک جمله خلاصه می‌کند، «حُب الحسین».

او از حسین، شجاعتش را می‌شناسد، اسبش را، مهربانی با رقیه و صد البته کربلا را؛ البته مسیر کربلا را هم تصور کرده است، از زبان خودش که بشنوی، می‌گوید: «پشت دروازه، توی صحرا یک گنبد طلایی وجود دارد و آنجا کربلاست».

خادمان خیس

صدای نوحه پخش شده از بلندگوی موکبی در همان حوالی ناگهان بلندتر می‌شود «نأتیک زحفنا یا حسین (به‌سوی تو سینه‌خیز می‌آییم ای حسین)» و یکی از اهالی همان موکب نیز بلندتر فریاد می‌زند «هلا بزوار الحسین (زائران حسین خوش آمدید

صاحب صدا، سید حسن است که از موکب‌داران قدیمی شلمچه به‌شمار می‌رود؛ او می‌گوید که زود به زیارت اربعین رفته و برگشته تا مثل هر سال در موکب برای خدمت به زوار باشد.

گرمای ۴۵ درجه مانع خدمت نمی‌شود

او چند بطری آب به دست زائران از سفر برگشته می‌دهد و بر می‌گردد تا قالب‌های یخ را جابه‌جا کند. اینجا در مرز شلمچه و در دمای بالای ۴۵ درجه قالب‌های بزرگ یخ هم زود ذوب می‌شوند ولی این گرمای جان‌سوز مانع از خدمت‌رسانی به زوار حسینی نشده است.

از سید حسن که لباسش از اشک یخ، عرق تن و جبین خیس شده است، دلیل اصرارش را برای تکرار تجربه خادمی که بپرسی در جواب می‌گوید: هیچ دلیل منطقی وجود ندارد جز «حب الحسین» و چه جایگاهی بالاتر از خادم درگاهش بودن؟

او می‌گوید: خیلی‌ها نذر دارند و پول جمع می‌کنند تا در موکب بین زائران توزیع شود ولی خدمت زائران نباید محدود به توزیع آب و غذا باشد.

سید حسن می‌گوید: گاهی زائری سوالی دارد مثلاً محل اورژانس یا صرافی و یا مسیر رفتن را جویا می‌شود و همین راهنما بودن هم جزو خدمت به زوار و سعادت است.

میدان ارزشمند

دشداشه‌اش «لباس بلند محلی مردان عرب» را که دور کمرش بسته بود، باز می‌کند و با سینی به سمت جمعیت می‌رود. پیرمردی با قامت خمیده و عصایی در دست جلو می‌آید و با لهجه شیرازی می‌گوید «خیر ببینی بابا» و به سرفه می‌افتد. یکی دو جرعه شربت می‌نوشد.

بپرسی رنج سفر به چه قیمتی؟ بلافاصله می‌گوید «زیارت قبل از مرگ می‌ارزد، باباجان» و آخرش دعا می‌کند که زیارت مرقد امام حسین قسمت همه شود.

بانویی ۴۰ و چند ساله با پوستی که گرما رنگش را تیره‌تر کرده هم دنبال او راه می‌آید. آب را که می‌نوشد، می‌گوید: سلام بر حسین.

از ظاهر و قدم برداشتن او در مسیر درست به سمت خروج، متوجه می‌شوی که تجربه اولش نیست. او می‌گوید: «پنجمین بار است که زیارت اربعین می‌روم» و نگاه به انگشتان دست راستش می‌کند، گویی در ذهنش خاطرات و تاریخ را ورق می‌زند و ادامه می‌دهد: «نه، ششمین بار است و عمر چه زود می‌گذرد».

فوج زائران متوقف نمی‌شود

از شلوغی مرز تعریف می‌کند و از شوری که همچون شعله‌های خورشید در تمام مسیر روشن می‌ماند و فوج فوج زائری که همچون امواج رود فرات به سمت مقصد می‌روند. باز هم آب می‌نوشد و این بار به یاد علمدار تشنه لب.

در این بحبوحه آمد و شد برخی اما از خنکای آب گذشته و زمین و خاک را برگزیده‌اند. عده‌ای پاکبان هستند و برخی دیگر انتخاب کرده‌اند تا پاکبان مسیر قدم‌هایی باشند که امتداد وصول به معشوقشان حسین باشد و بس.

خدمت برای آنان سن و سال نمی‌شناسد، کودکانی هم هستند که همچون بزرگ‌ترها سطل‌ها را روی آسفالت تفتیده می‌کشند و دستکش‌های بزرگ‌تر از دستان را می‌پوشند

خدمت برای آنان سن و سال و حتی سمت رسمی نمی‌شناسد. کودکانی هم هستند که همچون بزرگ‌ترها سطل‌ها را روی آسفالت تفتیده می‌کشند و دستکش‌های بزرگ‌تر از دستان را می‌پوشند و هر آنچه ناپاکی است را از زمین به ارابه‌های پلاستیکی رنگارنگ منتقل می‌کنند.

محمود، کارگر شهرداری است؛ تعداد دفعات خم و راست شدنش در این روزها از حاصل‌ضرب کار هر روزش بیش از ۱۰ بار بیشتر شده اما به گفته خودش متوجه گذر زمان نیست.

او می‌گوید که دیگرانی که در قامت پاکبان جلو آمده‌اند، این را می‌بینند که خستگی و تحمل شعله‌های سوزان آفتاب مرز برایش ساده‌تر هم می‌شود.

خوزستان پایتخت موکب‌ها شد

این روزها در مرزهای ششگانه همه چیز پیدا می‌شود به‌خصوص موکب و مقر برای خادمی و این امر در مرزهای شلمچه و چذابه به‌مراتب بیشتر عیان است و طبق گفته مسئول کمیته رسانه و فضای مجازی ستاد اربعین حسینی خوزستان، شمار مواکب این استان پنج برابر مواکب برپا شده در کل کشور است و همین امر خوزستان را «پایتخت موکب‌ها» تبدیل کرده است.

حضور مردم جلوه‌ای بی‌نظیر از مراسم پیاده‌روی اربعین حسینی است در آن سوی مرز نیز مردم و دولت عراق این سخاوتمندی و کرامت را نسبت به زائران اربعین حسینی دارند

علی‌اکبر حسینی‌محراب، استاندار خوزستان نیز در این زمینه می‌گوید: در ایام اربعین حسینی مردم ولایتمدار و مؤمن خوزستان سخاوت، کرامت و مهمان نوازی خود را به نمایش گذاشتند و اکرام و اطعام زائران در این سطح گسترده به صورت مردمی انجام شد؛ البته دستگاه‌ها هم کمک داشتند اما حضور مردم جلوه‌ای بی‌نظیر از مراسم پیاده‌روی اربعین حسینی است. در آن سوی مرز نیز مردم و دولت عراق این سخاوتمندی و کرامت را نسبت به زائران اربعین حسینی داشتند.

وی می‌افزاید: در خوزستان حدود هزار موکب کار پذیرایی و خدمت رسانی به زائران را بر عهده داشتند و ۷۲ موکب ایرانی نیز در شلمچه و شیب (چذابه) عراق مشغول این مهم هستند و روند تردد زائران روان و امن است.

حسینی محراب می‌گوید: توصیه ما به آن دسته از زائران که با خودروهای شخصی عازم این سفر شده‌اند این است که قبل از حرکت به شهرهای خود استراحت کافی داشته باشند تا خدای ناکرده شاهد حوادث تلخ نباشیم.

رئیس ستاد اربعین حسینی خوزستان عنوان می‌کند: خوشبختانه آمار تصادفات نسبت به سال گذشته کاهش قابل توجهی داشته است به طوری که حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد از تعداد مصدومان سوانح جاده‌ای کاهش داشته است.

استاندار خوزستان می‌گوید: در زمینه حمل و نقل نیز اتوبوس به تعداد کافی تدارک دیده شده است و تعداد ۱۰ رام قطار نیز زائران را از خرمشهر به سطح کشور منتقل می‌کنند. همچنین تعداد ۸۰ هزار نفر از طریق هواپیما به عتبات عالیات مشرف شدند. خوشبختانه تاکسی‌های اینترنتی و خودروهای شخصی نیز در امر حمل و نقل به کمک آمدند و امیدواریم روند بازگشت زائران به همین شکل به سهولت و به صورت روان تداوم داشته باشد.

اینجا همه سعی می‌کنند در این شور حسینی نقش داشته باشند و خدمت به زائران حسین (ع) را اوج خوشبختی می‌دانند.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: تکرار حماسه عاشقی در خوزستان/ شور حسین غوغا می‌کند