سینمای شاهنشاهی چگونه ورشکسته شد؟

خبر و گزارش‌های آن به نقل از دست‌اندرکاران وقت سینمای ایران از جمله تهیه‌کنندگان و دفاتر پخش فیلم و سینماداران در نشریه رستاخیز جوان، شماره ۹۸ به تاریخ ۹ تیر ۵۶ و مجله ستاره سینما، شماره ۹۹۶ به تاریخ ۴تیر۵۶ درج گردید؛ یعنی حدود هفت ماه پیش از آغاز اوج‌گیری نهضت امام(ره) در آبان همان سال. درواقع برخلاف بسیاری از ساختارهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی سلطنت که با شروع مبارزات فراگیر مردمی و گسترش تظاهرات و اعتصابات و اجتماعات مردم علیه رژیم شاه، به‌تدریج دچار فروپاشی شدند، سینما ماه‌ها پیش از شکل‌گیری آن مبارزات، طی یک روند درونی، خود به خود از هم پاشیده بود. درواقع علی‌رغم همه تلاش‌های رنگارنگی که در طول بیش از ۵۰سال برای گسترش سینمای طاغوت و نفوذ آن در زندگی مردم برای تغییر سبک زندگی و تضعیف باورها و عقاید دینی و مذهبی به عمل آمد اما مردم مسلمان ایران، همچنان این سینما را برنتابیدند و با وجود دام‌های مختلفی که این سینما در مسیرشان گسترده بود، دچارش نشده و حتی آنان که زمانی ناآگاهانه فریبش را خورده بودند، دیگر به سینما نرفته و آن را گرفتار بحران عمیقی ساختند. بحرانی که باعث شد در فروردین ۵۶ فقط یک فیلم پروانه نمایش بگیرد!(در حالی که در زمان مشابه سال قبل ۱۴فیلم ایرانی پروانه نمایش گرفته بود‌).همزمان با این قضیه پس از سال‌ها برخی گروه‌های نمایش‌دهنده فیلم‌های ایرانی در اواخر فروردین از هم پاشیده شدند یا به نمایش آثار خارجی روی آوردند. 
ماهنامه ستاره سینما در سرمقاله شماره ۹۸۷ خود مورخ ۳۰اردیبهشت۵۶ تحت عنوان «در مرز سقوط» نوشت:«...فعالیت سینمای ایران در آستانه سال تازه به صفر رسیده است و بیکاری دارد چهره کریه خود را نشان می‌دهد...‌» 
«ستاره سینما»، روند بی‌قانونی، عدم ضوابط روشن، فقدان شناخت دقیق از میزان واقعی سرمایه‌گذاری در سینمای ایران، حضور بی‌رویه عده‌ای فرصت‌طلب در طول هشت سال قبل در جمع دست‌اندرکاران، افزایش دستمزدها و هزینه‌های جاری فیلمسازی را علت واقعی تشدید بحران می‌دانست.

حزب رستاخیز هم به میدان آمد

کار به آنجا رسید که حزب رستاخیز شاه هم وارد گود شد تا بلکه علت احتضار سینمای ایران را دریابد. به نقل از جمال امید در کتاب تاریخ سینمای ایران (۱۳۵۷-۱۲۷۹)، در نخستین جلسه این حزب که ۱۸ خرداد ۵۶ برگزار شد، داریوش همایون (قائم‌مقام دبیرکل حزب)، عبدالمجید مجیدی (وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه) و نمایندگانی از وزارتخانه‌های فرهنگ و هنر، دارایی و امور اقتصادی، کار و امور اجتماعی، شهرداری تهران و هنرمندان و روزنامه‌نگاران حضور داشتند و عباس شباویز (دبیر انجمن تهیه‌کنندگان)، هاشم خردمند (مشاور وزیر فرهنگ و هنر و معاون حوزه سینمایی )، علی عباسی (تهیه‌کننده)، سعید مطلبی ( نویسنده، کارگردان و نماینده انجمن کارگردانان)، رضا فاضلی (تهیه‌کننده و بازیگر)، محمد کهنمویی (بازیگر)، نظام فاطمی (نویسنده و کارگردان)، مسعود بهنود (روزنامه‌نگار)، محمد ابراهیمیان (منتقد فیلم) و علیرضا میبدی (سرپرست جلسه از سوی حزب رستاخیز) در رابطه با بحران موجود سخنرانی کردند.  جلسات مشابه دیگری هم در تاریخ‌های ۲۸ خرداد و ۴ تیر برگزار شد. سرانجام جلسات فوق و نامه‌نگاری‌ها به تشکیل کمیته‌ای انجامید که گویا قرار بود تا پایان تیر ۵۶، طریق جامع و عملی جهت اجرای طرح گسترش سینمای ایران ارائه کند اما چنین طرحی هیچ گاه تدوین نشد! گویا با نزدیک‌شدن پایان کار رژیم شاه، سینمایش نیز به آخر کار خود رسیده بود!

ذائقه مخاطب سینمای ایران تغییر کرده بود

عباس شباویز در گفت‌وگو با نگارنده در مصاحبه‌ای به مناسبت ۱۰۰ سالگی سینمای ایران درباره علل ورشکستگی این سینما و جلسات فوق‌العاده حزب رستاخیز برای آن گفت: «... تماشاگر سینمای ایران دیگر با این نوع فیلم‌ها راضی نمی‌شد. فیلم‌های موج نو حتی آن فروش و استقبال فیلمفارسی را هم نداشتند و اگر حمایت و پول‌های دربار، و سازمان‌های وابسته به دولت و همان چهار نفر راس هرم سینمای آن روزها نبود، به هیچ وجه حتی یکی از آن فیلم‌ها قدرت تولید نداشتند. حتی میثاقیه، سینما کاپری را به نمایش همین فیلم‌ها اختصاص داده بود. تعداد اندکی از آن فیلم‌ها توانستند به فروش خوبی برسند؛ از جمله قیصر که آن هم تبلیغات زیادی پشت سرش بود. اما تقلید از قیصر و همان حاکمیت قیصریسم آنقدر شور شد که دیگر حوصله مردم را سر برد و دیگر کسی از این دسته فیلم‌ها هم استقبال نکرد.  بله در سال ۵۶، قدرت مالی سینمای ایران بسیار اندک شد و دیگر قدرت تولید فیلم نداشت. کار به جایی رسید که حزب رستاخیز شاه مستقیما وارد میدان شد. جلسات متعددی با عوامل حزب و وابستگانش برگزار شد تا چاره‌ای اندیشیده شود و سینمای ایران را نجات دهند.  یادم هست که در آن جلسات فردین،علی عباسی، ناصر تقوایی، آلبرت کوچویی، سعید مطلبی، مسعود بهنود، اسحاق زنجانی حضور داشتند و علیرضا میبدی هم بود که حالا در کانال‌های آن طرف مشغول بد و بیراه‌گفتن است! داریوش همایون به عنوان قائم‌مقام دبیرکل حزب هم حضور داشت. خود مسئولان حزب با تاکید شخص شاه و توسط قاجار مظفری معاون حزب رستاخیز، طرح ۱۸ماده‌ای را دادند که سینمای ایران زنده شود، اما نشد. مردم دیگر آن سینما و آن فیلم‌ها را نمی‌خواستند و سینماها یکی‌یکی تعطیل می‌شدند. من هم در روزنامه‌های آن زمان رسما اعلام کردم که سینمای ایران ورشکسته شد...»

موریانه‌ها باید از بین می‌رفتند

روزنامه کیهان در گفت‌وگویی که ۱۹ اردیبهشت ۵۶ با کیوان سپهر از ژورنالیست‌های برجسته آن دوران داشت و در نشریه تماشا، شماره ۳۲۱ به تاریخ ۲۵ تیر ۵۶ نیز منتشر شد، واقعیات سینمای ورشکسته آن روزگار ایران را اینچنین مورد توجه قرار داد: «...در حالی که امسال دو فستیوال بزرگ در کشورمان تشکیل می‌شود (منظور جشنواره فیلم تهران و جشن هنر شیراز) و به عنوان برگزارکننده فستیوال‌های سینمایی شهرت یافته‌ایم، سینمای ما از بعضی جهات به ورشکستگی و افلاس رسیده است. حاشیه‌های دست و پاگیری که در مسیر کارهاست یا به گفته شما موریانه‌ها را باید هرچه زودتر از میان برد، محیط آزاد و سالمی برای فکر و زندگی هنرمند فراهم آورد...پس از سال‌ها تجربه، مساله امروز ما این است که سینما نداریم. البته نباید فراموش کرد که ابتذال کار هم در این ورشکستگی سهم عمده‌ای داشته است....» به این ترتیب سرانجام تمامی تعاملات حکومت پهلوی با سینمای ایران در واقع به بن‌بستی تکان‌دهنده انجامید که این سینما را به ورطه نابودی و هلاکت کشانید. یعنی تمامی برنامه‌ها و طرح‌های استعماری و امپریالیستی همپای سیاست‌های تقریبا نیم‌قرنی آنها در مقابل آگاهی مذهبی، شور انقلابی و اعتماد و باور توده‌های مردم به رهبران دینی خود رنگ باخت و نابود شد. شکست سینمای شاهانه چه از نوع فیلمفارسی و چه از مدل موج نو و شبه‌روشنفکری‌اش در سال ۵۶ نشانگر مرگ محتوم پروژه‌های درازمدت و کوتاه‌مدت استعمار و امپریالیسم جهانی در مقابل اعتقادات اسلامی ملت ایران بود.

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: سینمای شاهنشاهی چگونه ورشکسته شد؟