روایتی از حماسه کربلا در ۵ پرده
پرده اول/ زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
پرده اول نمایش به گونهای تقابل خیر و شر است. روایتی موسیقایی که ابتدا توسط گروه کر و با اشعاری از حافظ شیرازی مرور میشود و درنهایت ابلیس وارد صحنه میشود و ستار روزبه، اشعاری از فردوسی را میخواند:
چو ضحاک شد بر جهان شهریار
بر او سالیان انجمن شد هزار
سراسر زمانه بدو گشت باز
برآمد بر این روزگار دراز
در ادامه گروه کر اجرا را پی میگیرد و با خوانش اشعاری از حافظ و ابوتراب جلی، فضایی بهتآمیز را در سالن مسلط میکند.
پرده دوم/ مرد جنگی را هراس از جنگ نیست
پرده دوم اما راوی صبح عاشورا است و با رجزخوانی عمر سعد (امیرحسین سمیعی) آغاز میشود:
آمدهام امروز پیکاری کنم
خون ز قلب تیغها جاری کنم...
سپس مجتبی عسگری (راوی شخصیت امام حسین(ع)) وارد صحنه میشود و به رجزخوانی عمر سعد پاسخ میدهد:
مرد جنگی را هراس از جنگ نیست
زیستن با ظلم غیر از ننگ نیست
گر غریبی خسته دور از میهنم
میهمانم بر شما کی دشمنم
این گفتوگو با همراهی گروه و سازهای ارکستر ادامه مییابد و در نهایت وارد پرده سوم میشود.
پرده سوم/ وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم
پرده سوم اجرا، راوی بازگشت جناب حُر نزد لشگر امام حسین(ع) است؛ جایی که سازها راوی یک جنون میشود و اینجا گفتوگویی آهنگین و چالشبرانگیز میان حُر، شمر و عمربن سعد درمیگیرد:
جناب حر:
یا رب چگونه میشود امروز کار ما
خیر است یا شر عاقبت کارزار ما...
شمر:
بنگر همای بخت که بر شانهات نشست
آبادی و امید که بر خانهات نشست
عمر بن سعد:
جز ما امیر بر همه عالم نیستی
فرمانروای پهنه این دشت کیستی
و در نهایت با آواز مجتبی عسگری در اوج پایان میگیرد:
روز ازل که عهد خلایق ستاندهاند
نام تو را به جرعه پاکان نشاندهاند
تو حر عاشقی و چه زیباست نام تو
حقا تو را چه خوش که به این نام خواندهاند
پرده چهارم / ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
پرده چهارم یک سوگ عمیق است. سازها و نواها برای روایت شهادت حضرت عباس(ع) همصدا میشود و گروه کر آغازکننده است:
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بینفخ صور خاسته تا عرش اعظم است...
سپس یک عاشقانه آرام میان هادی فیضآبادی(حضرت عباس(ع)) و مجتبی عسگری(امام حسین(ع)) شکل میگیرد و در نهایت گروه کر خبر میدهد که:
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...
پرده پنجم /وقت سفر رسیده و هنگام دوری است
پرده پنجم اجرا، همان پایان کار، یعنی شهادت امام حسین(ع) است. گروه کر شعری از مولانا «کجایید ای شهیدان خدایی» را میخواند و شمر همچنان رجز میخواند. همنوازی بینظیری در ارکستر شکل میگیرد و مجتبی عسگری (امام حسین(ع)) میخواند:
وقت سفر رسیده و هنگام دوری است
بر من بلاست قسمت و بر تو صبوری است
ما زیر بار ظلم کمر خم نمیکنیم
مردن به چشم باز به از ننگ کوری است
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: روایتی از حماسه کربلا در ۵ پرده
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران