جایگاه و سهم زنان در جنبش زن، زندگی، آزادی
با این حال، چنان که بسیاری از فعالان حقوق زن در ایران و بیرون از ایران میگویند، «انقلاب زنانه» به معنای انقلاب فمینیستی نیست. به عبارت دیگر، جنبش «زن، زندگی، آزادی» اگرچه خواستههای زنان ایرانی را در صدر خواستههای خود نشانده است، اما چنان نیست که تنها برای برآوردن آن خواستهها و ستاندن حقوق زنان به راه افتاده باشد.
جنبش زن، زندگی، آزادی خواهان برچیده شدن بساط جمهوری اسلامی است و اگر زنان پیشگامان این جنبشاند، علت آن را در آپارتاید جنسیتی جمهوری اسلامی باید جست. آشکارترین نماد این آپارتاید نیز حجاب اجباری است که خمینی آن را به یکی از ارکان اصلی نظام جمهوری اسلامی تبدیل کرد. بنابراین، مقاومت در برابر حجاب اجباری مقاومت در برابر کلیت نظام اسلامی است. با نگاهی به تاریخچۀ حجاب اجباری در جمهوری اسلامی بهتر میتوان جایگاه و سهم زنان را در جنبش زن، زندگی، آزادی فهمید.
موضوع حجاب اجباری را نخستین بار خمینی در ۱۶ اسفند ۱۳۵۷ نزدیک به یک ماه پس از پیروزی انقلاب و یک روز پیش از نخستین تظاهرات زنان در ۸ مارس، روز جهانی زن، پیش کشید. تظاهرات گستردۀ زنان برضد حجاب اجباری در ۸ مارس و سخنانِ آشتی جویانۀ آیت الله طالقانی سبب شد که خمینی برای مدتی از پافشاری بر حجاب اجباری دست بردارد.
آن تظاهرات نخستین مبارزۀ جمعی زنان با جمهوری اسلامی بود که خمینی را به عقبنشینی واداشت. با آن تظاهرات زنان به نیروی خود در مقابله با جمهوری اسلامی پی بردند. روزنامۀ اطلاعات در ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ نوشت: در مورد حجاب اجبار در کار نیست. حتی دادستان کل انقلاب اعلام کرد: مزاحمان خانمهای بیحجاب ضدانقلابیاند.
در آن زمان سراسر کشور آشفته و ناآرام و جمهوری نوبنیاد اسلامی ناپایدار بود. اما همین که پایههای نظام اندکی استوارتر شد، دوباره صدای خمینی برضد «نشانههای شاهنشاهی» در ادارات دولتی بلند شد. او در تیرماه ۱۳۵۹ در یک سخنرانی دولت را به سبب اهمال در اسلامی کردن ادارات به باد انتقاد گرفت و به بنی صدر ۱۰ روز مهلت داد تا ادارات را اسلامی کند.
شورای انقلاب در ۱۶ تیرماه ۱۳۵۹ به ریاست ابوالحسن بنیصدر حجاب اجباری را تصویب و علیاکبر هاشمی رفسنجانی آن را ابلاغ کرد: «خانمها بدون حجاب اسلامی حق ورود به ادارات را ندارند».
در پی ابلاغ این مصوبه، علی قدوسی، دادستان کل انقلاب، اعلام کرد که از ۸ صبح ۱۷ تیرماه ۱۳۵۹ با زنانی که پوشش اسلامی را رعایت نکنند، به شدت برخورد خواهد شد و زنانی که بیحجاب در محل کار حاضر شوند، از حقوق و مزایا محروم خواهند شد. در اعتراض به این تصمیم چندین راهپیمایی اعتراضی انجام گرفت، اما رژیم همه را با خشونت پراکند و بسیاری از معترضان را بازداشت کرد.
نبردی که از آن پس میان زنان آزادیخواه ایران و جمهوری اسلامی درگرفت، هرگز فرو ننشست. زیرا رژیم حجاب اجباری را به آشکارترین نماد قدرت نمایی خود تبدیل کرد و مخالفت با آن را مخالفت با اساس جمهوری اسلامی دانست.
در سال ۱۳۵۸ خمینی با فرستادن نامهای به دولت موقت بازرگان درخواستِ تشکیل وزارتخانۀ مستقلی با عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» کرد. درخواست او در اوضاع و احوال آشوبزدۀ سالهای اول انقلاب عملی نشد. او در خرداد ۱۳۶۸ درگذشت و خامنهای به جای او نشست.
خامنهای در محرم ۱۳۷۲ در یک سخنرانی در جمع بسیجیها از تهاجم فرهنگی، غارت فرهنگی و شبیخون فرهنگی سخن گفت و خواستار احیای دو فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر در کشور شد.
در پی آن سخنرانی جلسهای با شرکت خود او و جمعی از سران جمهوری اسلامی تشکیل شد که موضوع آن ایجاد «ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر» بود. خامنهای وظیفۀ ایجاد تشکیلات آن ستاد را به آیتالله جنتی واگذار کرد. به دستور او هفتۀ اول ماه محرم نیز به نام «هفتۀ امر به معروف و نهی از منکر» نامگذاری شد.
ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر رفته رفته به یکی از ارکان جمهوری اسلامی تبدیل شد. در کتاب «فرهنگنامۀ نهادهای انقلاب اسلامی» که به توضیح ۹۷ نهاد تأسیس شده پس از انقلاب اسلامی پرداخته، وظیفۀ آن ستاد «ارتقا و تقویت روحیۀ مسئولیتپذیری در مردم» تعریف شده که باید از راه «فرهنگ سازی»، «الگوسازی» و «رفتارسازی» انجام گیرد.
یکی از وظایف اصلی این ستاد نظارت بر رفتار و پوشش زنان ایرانی در فضای عمومی است. در شهریور ۱۳۸۰ دفتری در آن ستاد زیر عنوان «دفتر امور زنان» تشکیل شد که هدف آن، «ترویج معروف و نهی منکرات در میان بانوان» است. مبارزه با بی حجابی و بدحجابی به این دفتر واگذار شده است. «گشت ارشاد» یکی از اهرمهای اصلی رژیم در این مبارزه است.
تا ۱۳۶۲ جمهوری اسلامی نتوانسته بود به حجاب اجباری جنبۀ قانونی ببخشد. در اوایل انقلاب بعضی از روحانیان بانفوذ با اجباری کردن حجاب مخالفت کردند و گفتند چنین اجباری نه تنها توجیه شرعی ندارد بلکه امری غیراخلاقی است. در قرآن نیز اشارۀ روشنی به آن نشده است. اما با تصویب قانون مجازات اسلامی در سال ۱۳۶۲ جمهوری اسلامی توانست به حجاب اجباری در معابر عمومی جنبۀ قانونی ببخشد.
با قانونی شدن حجاب اجباری جنگ نابرابر زنان با رژیم وارد مرحلۀ تازهای شد. به گفتۀ مریم فومنی، فعال حقوق زنان، در چهل و چند سال گذشته، حجاب اجباری همواره با مقاومت روزمرۀ فردی و خودانگیختۀ زنان رو به رو بوده است. بسیاری از زنان بیش از آنکه برای حقوقی مانند حق طلاق برابر، حِضانت و دیگر حقوق مساوی بجنگند، با حجاب اجباری جنگیدهاند.
با مرگ مهسا امینی و جنبشی که به خونخواهی او به راه افتاد، مبارزه زنان با جمهوری اسلامی دوباره شکل جمعی به خود گرفت. در یک سال گذشته، همبستگی زنان و دختران جوان در ایران و جهان حیرتانگیز بود. فهرست زنان نامدار ایرانی که مشعل این مبارزه را در کنار زنان و دختران جوان گمنام فروزان نگاه داشتهاند، فهرست بلند بالایی است. حضور هنرمندان شناخته شدهای مانند گلشیفته فراهانی، ترانۀ علیدوستی، نازنین بنیادی، مرجان ساتراپی و نگار جوادی در این جنبش در جلب حمایت زنان جهان از جنبش زن، زندگی، آزادی بسیار اثرگذار بود.
زنان ایران نشان دادند که مبارزه با حجاب اجباری شاهراهی است که به آزادی جامعه میانجامد. همۀ کسانی که خواهان برچیدن بساط جمهوری اسلامیاند ناگزیرند به این مبارزه بپیوندند. بیجهت نیست که بسیاری از کارشناسان ایرانی و جهانی معتقدند زنان آزادیخواه ایران در به زانو درآوردن جمهوری اسلامی نقش تعیین کننده خواهند داشت. آری، به قول فریدون مشیری، کاوۀ آیندۀ ایران زن است.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شویداخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید
منبع خبر: آر اف آی
اخبار مرتبط: جایگاه و سهم زنان در جنبش زن، زندگی، آزادی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران