سیر تمدن و حریم خصوصی، سیامک قاجار قیونلو - Gooya News
سیامک قاجار قیونلو (وکیل دادگستری) - شرق
گفتم: کار یا درست به اتمام میرسد یا هیچگاه به اتمام نمیرسد.
گفت: صبر کن، میخواهیم کاری کنیم کارستان، همه ازجمله تو را به کمال خواهیم رساند.
پرسیدم: چگونه؟
گفت: ما با عظمت خود آن تمدن را خواهیم ساخت... .
گفتم: جایی که عشق نیست، تمدنی هم نیست... .
احترام به حریم خصوصی «فرد»، بنیان تمدن جدید و راز بقای طبیعت زنده، شادابی و نشاط بشریت است. از این نظر، بحث راجع به پیشینه تاریخی و تحولات حریم خصوصی، همزمان راوی آن دسته از خصوصیات و انگارههای فکری است که میتواند هر نظم سیاسی-حقوقی را در مسیر یک حکمرانی خوب در هر دو فضای سنتی و سایبر قرار دهد. فقط کافی است این ارتباطات پیچیده را کشف و توصیف کرد.1 توفیق این گفتارها زمانی است که بتواند قطعات مبهم این مبحث را در زمینه حدود آزادی-حق بشر-حریم شخصی-سبک زندگی از هم تفکیک کند و دوباره به هم بدوزد تا ورای ظاهر منقطع و بیارتباط این موضوعات، داستان واقعی تمدن و کارکرد بیبدیل حفظ حرمت حریم خصوصی را در ذات رفتارهای فردی و اجتماع سالم نشان داده باشیم. به این منظور، اجمالا باید یک اشتباه معمول روشنفکر سیاسی را یادآور شویم و آن تردید اساسی در این گفته مشهور احمد فردید است که «صدر تاریخ ما ذیل تاریخ غرب است» و در نتیجه، رنسانس ایرانی-اسلامی را مقدم بر قرون وسطی اروپایی دانست. این باور باعث بروز اشتباهات بسیار بزرگ بعدی شده است. خطای بزرگی است اگر فکر کنیم اسلام، دوران رنسانس خود را در گذشته طی کرده و اروپاییان با ربودن آن گوهر نوزایش بر ما سبقت گرفته و سپس چیره شدند. رنسانس یک حادثه نیست؛ یک فرایند تکاملی معطوف به تشخصیافتن «فرد» در طول زمان است با همه عناصر حیاتیاش مثل احساس انسانی، ادبیات، فکر متکی به فرد، فلسفیدن، زیباییشناسی و... . آغاز رنسانس اصلا جنبش علمی نبود که علوم بالنده اسلامی را دلیل تقدم رنسانس اسلام بدانیم، بلکه در اساس، عصیانی ادبی-احساسی بود که نگاه نوع بشر را از آسمان به زمین آورد و نخستین نطفههای فردیت انسانی را در مقابل هر آنچه مانع دیدن این فردِ «انسان» بود، قرار داد. رنسانس، در اساس یک تکامل غیرقابل رجعت است و اینگونه نیست که ملت یا جماعتی آن را در گذشته تحصیل کرده و بعد از دستش داده باشند. چنین چیزی محال است؛ مگر آنکه روزی فرارسد تا نسل آن ملت، دین یا جماعت از روی نقشه کره زمین برکنده شود که حتی باز هم وقوع چنین پدیدهای، غیرممکن است.
اومانیسم و آغاز احترام به کرامت انسان
از آن هنگام که فرانچسکو پترارک و جووانی بوکاچیو (قرن چهاردهم میلادی) در پیکار برای تغییر زاویه نگاه عاشقانه از آسمان به زمین، مفهوم اومانیسم را بنیان گذاشتند، تا حدود 200 سال، زادگاه رنسانس -فلورانس- به دلیل زاویه نگاهی که عشق بین مخلوق را «فساد اخلاقی» میانگاشت، بشر فلورانسی را با بخش بزرگی از اروپای آن زمان متمایز کرد تا آن هنگام که روزنههای آزادی مدنی در نتیجه انفکاک اقتصاد شهری از اقتصاد زمین، با نهضتهای آزادی فکری از قرن هفدهم تا قرن نوزدهم شکل میگیرد که در آغاز ساده و به تدریج بغرنج میشود و مشخصه آن «فردیت» است. نخستین شکاف را دستگاه مذهب پروتستان پدید آورد که گفت شورای عمومی کلیسا ممکن است مرتکب خطا بشود. بهاینترتیب تعیین حقیقت از صورت یک کار اجتماعی به صورت یک کار «فرد»ی درآمد؛ ولی چون افراد مختلف به نتایج مختلف میرسیدند، جدال برپا میشد و حل اختلافات نه در این مجامع بلکه در میدان جنگ صورت میگرفت و چون هیچیک نتوانست دیگری را منهدم کند، سرانجام معلوم شد که باید روشی پیدا کرد تا فردیت اخلاقی با نظم زندگی اجتماعی موافق شود.
منبع خبر: گویا
اخبار مرتبط: سیر تمدن و حریم خصوصی، سیامک قاجار قیونلو - Gooya News
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران