درگذشت و تشییع نادر شبانی آذر، عکاس پرتره در بی‌خبری همکارانش

درگذشت و تشییع نادر شبانی آذر، عکاس پرتره در بی‌خبری همکارانش
خبرگزاری دانشجو

 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نادر شبانی آذر، عکاس پیشکسوت ژانر پرتره در حالی که فقط ۷۳ سال داشت، سه‌شنبه ۲۸ شهریور به دلیل یک اتفاق عجیب در ۷۳ سالگی درگذشت و هم‌اکنون مراسم تشییع و خاکسپاری او بدون حضور عکاسان در بهشت زهرای تهران در جریان است.

نادر شبانی را که عکاسان به دلیل کسوت هنری‌اش «عمو نادر» خطاب می‌کردند، متولد اول فروردین ۱۳۲۹ تهران بود که اواخر شهریور برای یک عمل جراحی ساده در بیمارستان بستری شد، اما هنگام عمل سکته کرد و پس از انتقال به بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان با سکته دوم دچار بیهوشی شد. او پس از چند روز کما، سرانجام در ظهر سه‌شنبه ۲۸ شهریور دار فانی را وداع گفت و هم‌اکنون پیکر او در قطعه ۶۹ بهشت زهرا در حال خاکسپاری است.

استاد نادر شبانی آذر به پرتره‌هایش معروف است. مدت‌ها در حاشیه جلسات یا در گوشه مراسم می‌ایستاد و از دریچه دوربینش می‌پایید تا یک لحظه ناب را شکار کند و تصویری را به ثبت برساند.

او پیرمردی رعنا، خوش‌لباس، مبادی آداب با چهره‌ای آرام، لبخند بر لب و دوربین نیکون در دست و کوله‌باری از لنز و تجهیزات بر پشت، تمام مراسم خیرین و نیکوکاران را عکاسی می‌کرد.

نادر شبانی‌آذر از ۱۵ سالگی در عکاسی شیما در خیابان وزرا به مدیریت احمد صفایی مشغول به فعالیت شد. این همکاری بعد از فوت احمد صفایی در سال ۱۳۷۷ به اتمام می‌رسد و «عمو نادر» تا دو سال بعد هم در آن مغازه برای ورثه آقای احمد صفایی کار می‌کند تا بازنشسته می‌شود.

یک سال بی‌کار می‌ماند و در سال ۸۰ عکاسی از پروژه‌های مدرسه‌سازی خیرمدرسه‌ساز، جواد موفقیان به ایشان سپرده می‌شود. هفته‌ای دو روز هم در دفتر ایشان در خیابان …. کار‌های دفتری را پیگیری می‌کند. این همکاری تاکنون با فراز و نشیب ادامه داشته است. از سال ۸۸ و همزمان با نگارش کتاب زندگینامه جواد موفقیان با حسن حمزه‌زاده، مدیر موسسه مطبوعاتی هزاربرگ آشنا می‌شود و این همکاری تا آخرین روز‌های زندگی مرحوم ادامه داشت.

حمزه‌زاده درباره مرحوم شبانی آذر می‌گوید: «بسیار متشخص بود و مبادی آداب. هرگز نشنیدم به کسی توهین کند یا شخصی را رنجانده باشد. با صبر و حوصله کار می‌کرد. اصلا عجله نمی‌کرد. کم نمی‌گذاشت. کمتر از ۵۰۰ شات نمی‌زد؛ حتی برای یک مراسم ساده. نیم ساعت قبل از مراسم می‌آمد و بعد از همه می‌رفت.»

مریم قوام، همسر این عکاس پیشکسوت نیز می‌گوید: «آقا نادر به شدت به کارش علاقه داشت. عشق اول او در زندگی کار عکاسی بود. زمانی که در عکاسی شیما مشغول بود از ساعت ۹ صبح تا ۱۰ شب یکسره کار می‌کرد. اداره عکاسخانه و عکاسی‌هایش با ایشان بود. سفارش‌های مراسم‌ها و عروسی‌ها را هم ایشان پوشش می‌داد.»

به گفته وی، نادر یک بحران بزرگ در زندگی داشته و آن این است که در سال ۸۲ دزد به خانه‌اش می‌زند و دوربین او را با تمام متعلقاتش به سرقت می‌برد. نادر که در تمام طول زندگی‌اش به جز عکاسی کار دیگری بلد نبود، یک سال با بی‌کاری دست و پنجه نرم می‌کند؛ تا اینکه یکی از دوستانش یک دستگاه دوربین نیکون برایش از کانادا می‌فرستد و به مرور نادر ابزار کارش را تکمیل می‌کند.

حمزه‌زاده درباره «عمو نادر» می‌گوید: او عاشق کارش بود. آرشیو کاملی از تمام عکس‌هایش داشت؛ چه آن زمان که آنالوگ عکاسی می‌کرد و عکس‌هایش را در تاریکخانه عکاسی شیما در محدوده خیابان وزرا ظاهر و چاپ می‌کرد و چه در عصر دیجیتال که روی سی‌دی رایت می‌کرد یا روی هارد می‌ریخت، با تاریخ دقیق و موضوع عکاسی، همه را نگهداری می‌کرد.

نادر شبانی‌آذر از بیماری فتق رنج می‌برد. نارسایی مادرزادی هم در قلبش بود که البته به گفته پزشکان مشکل‌ساز نبود. البته بیش از یک دهه هم مبتلا به بیماری قند خون بود. پزشکان توصیه می‌کنند که بار بیش از یک کیلوگرم بلند نکند و این با طبیعت کار یک عکاس سازگار نبود. به همین دلیل حین عمل، همان نارسایی قلبی کار دست نادر می‌دهد و ایست قلبی می‌کند و با تلاش پزشکان احیا می‌شود و در آی‌سی‌یو بستری می‌شود. او بعد از یک هفته دسته و پنجه نرم کردن با عوارض ناشی از سکته قلبی سرانجام در ۱۱ صبح سه‌شنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ جان به جان‌آفرین تسلیم می‌کند.

پیکر او هم‌اکنون در قطعه ۶۹ بهشت زهرا بدون آن‌که عکاسان و همکاران او در این مراسم حاضر باشند، در حال خاکسپاری است.

خبرگزاری دانشجو، درگذشت این هنرمند پیشکسوت را تسلیت می‌گوید.

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: درگذشت و تشییع نادر شبانی آذر، عکاس پرتره در بی‌خبری همکارانش