مردی که گل بیخار بود
در مراسم «تولد یک استاد» درباره شخصیت علمی و اخلاقی اسماعیل سعادت گفته شد.
به گزارش ایسنا، غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در مراسم «تولد یک استاد» به مناسبنت نودوهشتمین سالروز تولد اسماعیل سعادت که در محل فرهنگستان برگزار شد، گفت: پنجم مهرماه زادروز اسماعیل سعادت است و ۱۲ شهریور، سالروز درگذشت این استاد فقید است که با آن هم فاصله چندانی نداریم. سه سال است که فرهنگستان و جامعه علمی، ادبی و فرهنگی ایران از نعمت وجود استاد سعادت محروم مانده است. ما که از چنین نعمتی برخوردار بودیم، فقدان ایشان را به معنای تمام کلمه، احساس میکنیم.
او اسماعیل سعادت را فرد کمنظیری خواند و افزود: اگر بخواهیم درباره مقام علمی و خدمات او سخن بگوییم، تفصیل خواهد داشت. بنده به دو سه جنبه بارز شخصیت ایشان اشاره میکنم. یک جنبه بسیار بارز در شخصیت ایشان، جنبه علمیاش بود؛ کمالِ اولِ سعادت، دانشمندیاش بود. دقت نظر، خوشفهمی، علاقه به فهمیدن و علاقه به فکر کردن، وسعت اطلاعات، ذوق سلیم، اعتدال و توازن و دانش گسترده از دیگر ویژگیهای او بود.
او با بیان اینکه یادکردن از سعادت به عنوان ویراستار، محدود کردن شخصیت علمی اوست، گفت: سعادت در دهههای اخیر عمر پربرکتش، کار بزرگی کرد، و آن برگردان آثار ارسطو به زبان فارسی بود. اهل فن، معنی این کار را میدانند. در اروپا این کارها سنت دیرینه دارد، در اروپا هم کسانی که از یونانی یا لاتین آثار علمی و فلسفی حکمای بزرگ را به نحو شایسته عرضه کنند، نادرند و در ایران نادرترهستند. سعادت اعتقاد داشت باید این میراث به زبان فارسی منتقل شود و علاقهمند بود میراث علمی و فرهنگی غرب به زبان فارسی برگردانده شوند. کمتر مترجمی را میتوان پیدا کرد که ترجمههایش قابل اعتماد باشد. این یکی از خدمات استاد سعادت بود. او دانمشندی دقیق، پرحوصله و عاشق علم و فهم بود.
حدادعادل خصوصیت دیگر سعادت را مدیریت امور خواند و گفت: اینکه فردی دانشمند باشد، به این معنا که بتواند کار علمی را هدایت کند، نیست. استاد سعادت به مدد دانش و مدیریت «دانشنامه زبان فارسی» را سرپرستی کرد و به انجام رساند. به صراحت میگویم اگر سعادت نبود دانشنامه ۱۲ جلدی دانشنامه زبان و ادب فارسی را نمیتوانستیم داشته باشیم.
او افزود:سعادت سر ساعت معینی، پشت میز بود و در ساعت معینی دقیق کار میکرد. حداکثر کار را از حداقل نیرو میگرفت. با کسی که خوب کار میکرد، مهربان بود و با کسی که اهل کار کردن نبود، رودربایستی نداشت و کمکاری را در حوزه کاریاش تحمل نمیکرد. او با مدیریت خود از صدها نفر مقاله گرفت، تکمیل و ویرایش کرد. اهمیت مدیریت او کمتر از اهمیت دانمشندیاش نبود.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه سخنان خود به شخصیت اخلاقی اسماعیل سعادت پرداخت و بیان کرد: استاد سعادت، گل بیخار بود. در فرهنگستان کسی نیست که از دست و زبان او رنجیده باشد. مهربان، متواضع و اخلاقی بود به طوری که همه او را دوست داشتند و مهر و محبتش در دل همه جا باز کرده بود و این موضوع سبب شد بعد از گذشت سه سال سالروز ولادت او را بهانه کنیم تا تجدید خاطره و یاد کنیم و دل خودمان را تسلی بدهیم.
حداد عادل با اشاره به آخرین اثر اسماعیل سعادت گفت: او کتاب «فیزیک» ارسطورا ترجمه کرده بود اما مقدمهاش کامل نشده بود. همچنین بازبینی نشده بود و نیاز بود تا فرد بصیری دستنوشتههایش را بخواند. آقای معصومی همدانی لطف کردند و به خواهش و موافقت خانواده آقای همدانی با همه اشتغالات این کار سترگ را به انجام رساند و مقدمهای هم نوشت که امیدوارم بهزودی کتاب در انتشارات هرمس منتشر شود و به بهانه مجلس رونمایی فرصتی به دست دهد تا ادای احترام به سعادت و ویراستار دانشمند آقای معصومی داشته باشیم.
او در پایان یادآور شد: خانواده استاد سعادت لطف کردند و کتابخانه استاد را به فرهنگستان هدیه کردند. مسئولان کتابخانه نیز جای ویژهای در نظر گرفتند که یادآور سعادت باشد و امروز افتتاح میشود.
سپس حسین معصومی همدانی با اشاره با زمینۀ آشناییاش با اسماعیل سعادت گفت: من پیش از انقلاب و در انتشارات فرانکلین با اسماعیل سعادت آشنا شدم، آن زمان ایشان مسئول مجله پیک بودند و پس از آن در سازمان ویرایش دانشگاه آزاد و مرکز نشر در یک اتاق با دو طبیعت مختلف با همکار بودیم. او صبح پشت میز مینشست و تا پایان ساعت کاری پشت میزش مشغول کار بود؛ اما، من به فراخور طبیعتم مدام بیرون میرفتم و برمیگشتم. آن زمان او ویراستار مجله علمی و بیمانند معارف بود.
او افزود: نخستین ترجمه اسماعیل سعادت کتاب میکلآنژ رومن رولان بود که در سال ۱۳۳۳ منتشر شد و همان سال برنده کتاب مجله سخن شد. کسانی که آن زمان با پرویز خانلری در مجله سخن کار میکردند، در داوری دقت نظر داشتند. این جایزه از نظر علمی اعتبار خاصی داشت.
معصومی همدانی افزود: عمده آثاری که اسماعیل سعادت بیش از انقلاب ترجمه کردهاند در حوزه ادبیات است. او پیش از انقلاب جزء مترجمان پرکار نبود اما همواره جزء مترجمان برجسته شناخته میشد. اما آثاری که پس از انقلاب ترجمه کردهاند در حوزه فلسفه است و آثار مهم و ارزشمندی را ترجمه کردند. آخرین کتابی که ترجمه کردند فیزیک ارسطو بود که پس از درگذشت استاد ویراستاری این کتاب به من سپرده شد.
او ادامه داد: سوالی که این جا مطرح میشود این است که چرا اسماعیل سعادت که تحصیلات فلسفی نداشت سراغ ترجمه آثار فلسفی رفته است؟ این ایراد را به بسیاری از مترجمان که فلسفه نخوانداند میگیرند، از جمله حمید عنایت که کتاب فلسفه هگل را ترجمه کرده بود. این حرف برپایه سوءتفاهم است و مترجم انگار باید قبل از این که یک اثر را ترجمه کند، کل آن را خوانده و به جزئیات علم اشراف داشته باشد. چنین چیزی محال است.
معصومی همدانی ادامه داد: فکر میکنم دکتر موحد هم که در دهه ۳۰ ابن بطوطه را ترجمه کرده بود با این مشکلات برخورده بود، زبان نامانوس ابن بطوطه، اسامی مکانهای جغرافیایی و موضوعاتی از این قبیل. اینها چیزهایی هستند که در جریان ترجمه باید آنها را حل کرد. البته اگر مترجم اهلیت داشته باشد و بیاموزد. سعادت به این مسئله واقف بود و صرفا با دانستن خلاصهای از اندیشه یک فرد و نظریاتش نمیشود درباره آن آدم و کتابهایش ترجمه کرد.
او با بیان اینکه کتابهای ارسطو پیوسته در غرب در حال ترجمه است و پیشاز آن نیز به عربی ترجمه شده بود، اظهار کرد: آثار ارسطو پر از مسائلی است که برای اهل فن هنوز حل نشده و بر سر آن اختلافنظر وجود دارد. سعادت در ترجمههایش به منابع مختلفی رجوع میکرد و برای همین یکی از مشکلاتی که من در مواجهه با کتاب فیزیک ارسطو داشتم این بود که او فرصت نکرده بود فهرست منابع ترجمه خود را تدوین کند و من باید میگشتم تا این منابع را تدوین کنم. او در ترجمه کتاب حداقل از سه منبع انگلیسی و سه منبع فرانسه استفاده کرده بود.
معصومی همدانی خاطرنشان کرد: در ترجمه ارسطو باید بسیار محتاط بود و سعادت نه تنها در ترجمه ارسطو بلکه در تمام آثاری که ترجمه کرده بود این رفتار را پیش گرفت. سعادت جملههای ارسطو را نشکسته و ساختار کار را حفظ کرده است. سعادت به زبان نویسنده حرف میزند و زبان فارسیاش متناظر با زبان اصلی است. کتاب ارسطو پر از اساطیر و نقل اقوال متفکران گذشته است.
او افزود: برای ترجمه آثار فلسفی در درجه اول باید مترجم بود و صرف داشتن دکتری نمیتوان ترجمه کرد؛ زیرا این فرد آثار دیگری غیر از کتاب درسی نخوانده است. مسلما آثار ادبیای که اسماعیل سعادت ترجمه کرده به ترجمه آثار خشک و دشوارفهم فلسفی کمک کرده است.
موسی اسوار، مترجم زبان عربی و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نیز در سخنانی، اظهار کرد: استاد سعادت در دو سه حوزه برای پیشبرد هدفهای مورد نظرش اشتغال داشت؛ استاد سعادت از نیمه دوم دهه ۶۰، علاوه بر فعالیتهایش در مرکز نشر دانشگاهی، فعالیتهای دیگری را شروع کردند، پیش بردند و به سرانجام رساندند.
او افزود: نیمه سال ۱۳۶۷ بود که فکر ترجمه و انتشار «فرهنگ آثار» در انتشارات سروش شکل گرفت و مجموعهای از استادان برای سرپرستی شورای علمی در نظر گرفته شدند؛ اسماعیل سعادت، احمد سمیعی گیلانی، ابوالحسن نجفی و رضا سیدحسینی. کار برنامهریزی ترجمه دانشنامه مدتی طول کشید. ترجمه مقالات دانشنامه به عهده این استادان بود. البته رضا سیدحسینی بیشتر کارهای اجرایی را برعهده داشت و بیشترین سهم ترجمه برای سعادت بود و دشوارترین مقالات درباره منابع مذاهب شرقی، غربی، چینی و ژاپنی را سعادت ترجمه کرد. کمتر کسی سراغ این مقالات میرفت اما استاد سعادت با درایت و توانایی آنها را میپذیرفت و نه تنها در ترجمه مقالات سهیم بود بلکه در ویرایش مقاله ها نیز سهم داشت.
او در در ادامه سخنان خود گفت: شروع همکاری استاد سعادت با «فرهنگ آثار» در سازمان شورای کتاب سروش بود. در مقطعی شورایی متشکل از سمیعی، سعادت، نجفی، معصومی، کامران فانی، جلالالدین اعلم و بنده تشکیل شد. این دوره به دوره طلایی انتشارات سروش معروف شد.
او افزود: در نیمه دوم دهه ۶۰ شاهد بخشی از مهمترین فعالیتهای اسماعیل سعادت هستیم که شاید کمتر کسی اطلاع داشته باشد. این دورۀ کاری اسماعیل سعادت با تشکیل شورای عالی ویرایش صدا و سیما در اردیبهشت ۱۳۷۰ آغاز شد و تا آذر ۱۳۹۳ ادامه پیدا کرد. شورا منشأ خدمات بسیاری شد. اهل قلم اشراف دارند که ممکن است سالیان سال طول بکشد تا تاثیر کار او درک شود.
منبع خبر: ایسنا
اخبار مرتبط: مردی که گل بیخار بود
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران