ناقوس مرگ، آویخته بر فراز اوین/ نامه نوید میهن دوست از زندان اوین

    خانه  > slide, زندانیان  >  ناقوس مرگ، آویخته بر فراز اوین/ نامه نوید میهن دوست از زندان اوین

  •  خبر اختصاصی
  •  تاریخ : ۱۴۰۲/۰۷/۰۷
  •  دسته : slide,زندانیان
  •   لینک کوتاه :
  •  کد خبر : 0207071044
چاپ خبر

ناقوس مرگ، آویخته بر فراز اوین/ نامه نوید میهن دوست از زندان اوین

خبرگزاری هرانا – نوید (رضا) میهن دوست، نویسنده و کارگردان سینما که در زندان اوین محبوس است، با نگارش نامه ای ضمن اشاره به فوت یک زندانی در این زندان، به معضلاتی که منجر به مرگ زندانیان میشود، پرداخته است. وی در این نامه وضعیت نامناسب بهداشت زندان، کمبود امکانات پزشکی و بی‌ توجهی مسئولان را از جمله عوامل در خطر افتادن جان زندانیان برشمرد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نوید (رضا) میهن دوست، نویسنده و کارگردان سینما محبوس در زندان اوین با نگارش نامه ای نسبت به فوت یک زندانی واکنش نشان داد.

او در بخشی از نامه مذکور نوشت: “پزشک متعهد و پیگیر بودن با مدیریت یک مرکز درمانی تفاوت‌های بسیار دارد. متاسفانه شاهد آن بودم که چگونه کادر درمان کنونی بهداری اوین بی‌مبالات کار می‌کنند و حتی در حضور رئیس بهداری، برخوردهایی غیرانسانی با زندانی دارند. بنابر گفته‌های زندانیان قدیمی‌تر می‌دانم که برخورد با چنین نیروهایی که هرکدام به یکی از مسئولان زندان متصل هستند از توان رئیس بهداری که برعکس کادر تحت نظرش مسئولانه پیگیر امور تک تک زندانیان است خارج است ولی نمی‌دانم تناقض بین انسان خوب و با شخصیت بودن با مدیر خوب بودن گاهی چگونه قابل حل است.”

متن کامل این نامه عینا در ادامه می آید:

“امروز یک نفر در زندان اوین جان داد.

فقط ۱۸ ساعت از برگزاری جشن تولد برای یکی از همبندی‌ها می‌گذشت که این خبر نا‌به‌هنگام به سرعت تمام بند ۴ را درنوردید و کام شیرین دیشبمان را تلخ کرد. آن‌قدر تلخ که ناهار را در سکوت خوردیم و خبری از شوخی‌های همیشگی سر سفره نبود.

اینجا اوین است. در اینجا عمر خوشی‌ها به کوتاهی ارتفاع زاغه‌های انفرادیمان است و تعدد ناگواری‌هایش به اندازه آمار هر روزه سالن‌هایی که روز به روز پر و پرتر می‌شوند.

آن‌که امروز از میانمان رفت را نمی‌دانم دیده بودم یا نه. به گفته هم‌اتاقی‌ها مدتی بود احوال خوشی نداشت و در راهروهای طویل سالن سه و محوطه نه چندان وسیع هواخوری دیده نمی‌شد. مرگ تلخ این هم‌بندی شصت و چند ساله مرا به یاد مرگی مشابه انداخت در همین بند در حدود چهار سال پیش. آن مرگ به خاطر سقوط از تخت طبقه سوم اتفاق افتاد و مرگ امروز به علت عوارض خون‌ریزی معده که قربانی از آن رنج می‌کشید. قربانی آن مرگ، جوان سی و چند ساله قد بلندی بود که به‌خاطر ناتوانی در پرداخت مهریه به زندان افتاده بود و درگذشته‌ی امروز مردی که به خاطر اختلاف حسابی کلان با شخصی حکومتی به زندان افتاده بود که تلاشهایش برای آزاد کردن اموال و زمین‌هایی که یکی از ارگان‌های رژیم مصادره کرده بود را بر‌نتافت و بازداشتش کرد.

حالا اما آن‌دو در چیزهایی مشترکند. در لیست بایگانی متوفیان سازمان زندان‌ها و نیز در ستون مربوط به علت مرگ در پرونده که قصور پزشکی درج خواهد شد. البته احتمالا مسئولین زندان علت دیگری را برای مرگش جور خواهند کرد تا مبادا گوشه کت و شلوارهای سورمه‌ایشان لکه‌دار شود.

رئیس چهار سال پیش بهداری اوین، به اصطلاح پزشکی بود که هیچ‌گاه از نزدیک ندیدمش ولی بسیاری از زندانیان خاطرات ناخوشایندی از برخورد با او داشتند.

رئیس کنونی بهداری اوین اما پزشکی متعهد است که اکثر محبوسین از او به نیکی یاد می‌کنند و منی که فقط یکبار دیدمش نیز می‌توانم با اندوه نظرشان را تایید کنم. مقایسه نوع رفتار این دو پزشک نتیجه‌ای دردناک دارد. مرگ هر دو زندانی نتیجه یک سیستم ناهنجار است که تفاوت چندانی ندارد اعضایش چگونه شخصیتی داشته باشند.

تحلیل عملکرد این سیستم پیچیدگی‌های خاصی دارد. باید پای صحبت‌های طرفین ماجرا نشست تا به تحلیلی منصفانه دست یافت ولی تا آنجا که یافته‌ها و داشته‌هایم یاری کنند به تعدادی از آنها خواهم پرداخت:

  • سیستم فاسد و ناکارآمد حتی عملکرد مثبت برخی از ارگان‌هایش را بی‌اثر می‌کند و نیروهایشان را هدر خواهد داد. سیستمی که مبنایش جرم‌انگاری برای افراد باشد، ارزش چندانی برای جان محکومان قائل نخواهد بود. به همین خاطر فریادهای همبندی دیروز و قربانی امروزمان بر روی تخت بهداری که تقاضای پتویی اضافه دارد تا سرمایی که به جانش افتاده را التیام بخشد به گوش این سیستم نخواهد رسید. از اختلاف نظر دو نفر از کادر درمانی که بالای سر او بودند و یکی اصرار به اعزام بیمار به بیمارستان و دیگری بی‌اعتقاد به اعزام بود، می‌گذرم. اعزامی که به علت تجربه‌های قبلی بیمار از بی‌مهری و عدم رسیدگی‌های بیمارستان مورد تایید زندان یعنی طالقانی و شهدای تجریش، به اصرار خودش قرار بود به یک بیمارستان خصوصی صورت پذیرد ولی صد افسوس که نامه دستور اعزامش پانزده دقیقه بعد از فوتش تایید می‌شود.
  • پزشک متعهد و پیگیر بودن با مدیریت یک مرکز درمانی تفاوت‌های بسیار دارد. متاسفانه شاهد آن بودم که چگونه کادر درمان کنونی بهداری اوین بی‌مبالات کار می‌کنند و حتی در حضور رئیس بهداری، برخوردهایی غیرانسانی با زندانی دارند. بنابر گفته‌های زندانیان قدیمی‌تر می‌دانم که برخورد با چنین نیروهایی که هرکدام به یکی از مسئولان زندان متصل هستند از توان رئیس بهداری که برعکس کادر تحت نظرش مسئولانه پیگیر امور تک تک زندانیان است خارج است ولی نمی‌دانم تناقض بین انسان خوب و با شخصیت بودن با مدیر خوب بودن گاهی چگونه قابل حل است.
  • شوربختانه اطلاعاتی دریافت کرده‌ام که بسیاری از پزشکان متخصص و مجرب حاضر به همکاری با بهداری زندان‌ها نیستند. این شاید به‌خاطر هزینه‌هاییست که برخی از مخالفان تندروی رژیم برای هر کسی که با این نظام کار کند و درازای کار مفیدش دستمزدی متعارف دریافت کند، ایجاد کرده‌اند. هرچند میزان همدستی این مخالفان افراطی در قربانی شدن زندانیان به اندازه رژیم بدنامی که با سیستم بلبشویش چنین شرایطی را به‌ وجود آورده نیست ولی بی انصافیست که نقش آن‌ها را به کلی نادیده بگیریم. عزیزان انقلابی تندرو، باور بفرمایید هر کس که مزدی برای کارهایش از جمهوری اسلامی می‌گیرد مزدور و خودفروخته نیست. نگذارید هزینه افراطی‌گری‌هایتان را برخی از هم‌بندی‌های شما با جان خود بپردازند.

احتمالا دلایل متعدد دیگری نیز می‌توان بر این تراژدی مداوم و بی‌پایان برشمرد. متاسفانه صدها و شاید هزاران زندانی در گوشه و کنار ایران در خطر از دست دادن جان خود به خاطر سیستم فشل و فاجعه‌بار مراقبت‌های پزشکی در سازمان زندان‌های جمهوری اسلامی قرار دارند ولی نه فرصت کنکاش بیشتری باقیست و نه حزن و اندوه مرگ یک انسان و صدها تن دیگر که به دلایلی مشابه در زندان‌های جمهوری اسلامی قربانی می‌شوند اجازه تطویل کلام می‌دهد.

قربانی امروز اندرزگاه ۴ اوین، اندرزهای ناگفته فراوانی برای مسئولین قضایی جمهوری اسلامی دارد اما دریغ از گوشی که بشنود و چشمی که ببیند.

نوید (رضا) میهن دوست، مهرماه ۱۴۰۲″

گفتنی است، نوید میهن دوست، نویسنده، کارگردان و تدوینگر سینما پیشتر در دی ماه سال ۱۳۹۹ توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمدرضا عموزاد از بابت اتهام “اقدام علیه امنیت ملی از طریق عضویت و همکاری با گروه‌های مخالف نظام به قصد براندازی” به سه سال حبس تعزیری و از بابت اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق شعارنویسی” به شش ماه حبس تعزیری محکوم شد. این حکم نهایتا در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۹۹ توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد. وی اواخر مردادماه سال جاری راهی زندان اوین شد.

مطالب مرتـبط

    • تداوم بازداشت؛ گزارشی از آخرین وضعیت یاشار تبریزی در زندان اوین
    • تداوم بازداشت محمدمهدی محمدی در زندان اوین
    • تداوم بازداشت و بلاتکلیفی مریم سبزواری در زندان اوین
    • تداوم بازداشت و بلاتکلیفی بهادر هادی زاده در زندان اوین
    • کامیار فکور به زندان اوین بازگردانده شد

برچسب ها: زندان اوین فوت زندانی نوید میهن دوست

بدون نظر

نظر بگذارید

منبع خبر: هرانا

اخبار مرتبط: ناقوس مرگ، آویخته بر فراز اوین/ نامه نوید میهن دوست از زندان اوین