استقلال و دشمنانش: حلقه مفقوده انقلاب ۴۰۱، اصل استقلال بود که قربانی "وحدت" با «رضا پهلوی» شد، محمود دلخواسته - Gooya News

«با حذف اصل استقلال، سلطنت طلبها و دیگر وابستگان، جنبش انقلابی 401/مهسا/سیمرغ ایران، را به تحلیل بردند. حال با وارد کردن اصل استقلال، سلطنت طلبها و دیگر وابسته ها را به تحلیل بریم. اینگونه جنبش انقلابی بعدی را که در بستر آشتی جستن با جنبشهای 130 ساله ایرانیان برای باز پس گیری حق حاکمیت از شاه و شیخ و استقرار جمهوری شهروندان ایران در وطن مستقل و آزاد صورت خواهد گرفت را سراسری و اینگونه پیروزی آن را تضمین کنیم.»

مقدمه

هر جنبشی در زمان انجام و دوران پس از آن، نیاز به نقدی دائم دارد تا از این راه اشتباهات جنبش را از طریق نقد، تبدیل به تجربه کرده، بر توانایی آن افزوده و تجربه را به توشه ای برای ادامه مبارزه در راه رسیدن به هدف بکار گیرد. این نقد، در رابطه با اندیشه راهنمای جنبش انقلابی 401/مهسا/سیمرغ ایران و در این راستاست که انجام می گیرد:

چرا سلطنت طلبان و دیگر وابستگان، موفق شدند که از طریق رسانه های وابسته که استقرار مردمسالاری در وطن مستقل و آزاد را در تضاد با منافع خود می دانند، جنبش انقلابی 401/سیمرغ ایران/مهسا، را دچار رخوت و رکود و اینگونه موج ناامیدی را در میان بخش مهمی از نسل جوان ایجاد کنند. بنحوی که اثرات آن را در موج فزاینده مهاجرت و افزایش خودکشی از سر ناامیدی، بخصوص در میان جوانان شاهد هستیم؟

همانگونه که هیچ کودتایی بدون همکاری خائنان داخلی ممکن نمی شود، هیچ جنبشی نیز بدون ضعفهای داخلی آن شکست نمی خورد و یا به تاخیر نمی افتد. بنابر این برای ادامه جنبش و برخواستن موجی دیگر با ابعادی بس وسیعتر و اینبار کار را تمام کردن، نیاز به کالبد شکافی جنبشهای پیشین، بخصوص جنبش قبلی است و آگاهی از اینکه چرا جنبش انقلابی 401 دچار رکود شد؟

در این رابطه اول سوالی که مطرح می شود این است که چرا جنبش 401 بجای بر وسعت خود افزودن و منبسط شدن دچار انقباض شد؟ بدون یافتن پاسخ این سوال، جامعه ملی محکوم است به انجام جنبشهای ابتر و در ادامه، مواجهه با ناامیدی های ، ترک وطن و افزایش خودکشی عزیز ترین ها.

برای نمونه، علت اصلی شکست جنبش سبز چه بود؟ آیا علت اصلی این نبود که جنبش، محل عمل خود را با شعار «رای من کو؟» در داخل رژیم استبدادی قرار داده بود. بنابر این پدر خوانده های مافیاهای حاکم می دانستند که می توانند بدون ترس از ریزش نیروهای سرکوب رژیم، دست به سرکوب بزنند و همین کار را هم کردند. در حالیکه اگر با شعار «حق من کو» (حق من به عنوان انسان کو؟ حق من به عنوان شهروند کو؟) محل عمل خود را در خارج از رژیمی که بر نقض حقوق ایرانیان بنا شده است قرار می دادند، هم سبب جذب طبقات و اقشار دیگر جامعه می شدند و هم نیروهای سرکوب متوجه می شدند که وقتی استبدادی در برابر اراده مردم قرار بگیرد و از آنجا که همیشه این رژیمها هستند که می روند و همیشه این مردم هستند که می مانند و باید پاسخگوی چنین مردمی باشند، دستانشان در سرکوب مردم سست می شد. در نتیجه، مانند انقلاب بهمن، ریزش در رژیم شروع و گسترش می یافت. به این ترتیب، مستبد تنها شده و یا باید مانند شاه از ایران فرار می کرد و یا مانند پینوشه از طریق استعفا و ضمانت گرفتن به کنار می رفت و یا دچار سرنوشت چائوشسکو می شد.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: استقلال و دشمنانش: حلقه مفقوده انقلاب 401، اصل استقلال بود که قربانی "وحدت" با «رضا پهلوی» شد، محمود دلخواسته - Gooya News