رئالیسم زنده جنایت

در دنیای کتاب و ادبیات همیشه این موضوع به عنوان یک تراژدی بزرگ در دوران معاصر مورد توجه بوده‌است. علاوه بر نویسندگان فلسطینی و عرب که این سوژه را با پوست و گوشت خود لمس کرده‌اند، بسیاری از نویسندگان خارجی هم که وجدان بیداری داشته‌اند، به این موضوع پرداخته‌اند. البته نویسندگان خارجی حتی نویسندگان عربی که در کشورهای غربی زندگی می‌کنند، به اندازه نویسندگانی که در منطقه ساکن هستند، نگاه‌شان به واقعیت‌های موجود در سرزمین‌های اشغالی، انقلابی و ضد صهیونیستی نیست؛ اما آنها هم از جنبه انسانی نمی‌توانند در صف صهیونیست‌هایی بایستند که همه نوع کشتار و تبعیض را روا می‌دانند. در این نوشتار برخی کتاب‌های ایرانی و خارجی که سوژه فلسطین و مرارت‌های مردم این سرزمین را مورد توجه خود قرار داده و با ابزار ادبیات و قصه به ثبت رنج‌های مردم فلسطین پرداخته‌اند، مرور می‌کنیم. 

درد در لحظه لحظه زندگی

یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی که درباره رنج مردم غزه نگارش یافته و در جهان مشهور شده است، «غزه ازبازگشت می‌نویسد» مجموعه‌ای از ۱۵داستان کوتاه از نویسندگان فلسطینی است که این کتاب را نشر آرما با ترجمه میرحسین حیدری منتشر کرده است. این کتاب که یک نویسنده فلسطینی به نام رفعت العرعیر آنها را از میان داستان‌های نویسندگان جوان هموطنش انتخاب کرده  روایتی دقیق و نزدیک از رنج‌های مردمی ‌است که در غزه و در زیر بمباران‌های پیاپی رژیم اشغالگر زندگی می‌کنند. 
سوزان ابوالهوا نویسنده فلسطینی ــ آمریکایی که خود نام مهمی‌ در زمینه ادبیات داستانی فلسطین است، بر این مجموعه یادداشتی نوشته و در آن داستان‌های جوانان فلسطینی را گواه انعطاف‌پذیری، مقاومت و زیبایی مردمی‌ دانسته است که در هر نقطه‌ای از جهان مورد خشونت و ظلم قرار گرفته‌اند. نویسندگان این داستان‌ها در نوشته‌هایشان، گره خوردگی زندگی روزمره در غزه با جنگ، رنج و درد را نشان می‌دهد. روایت‌هایی چنان تلخ و عجیب که در باور انسان نمی‌گنجد و نشان می‌دهد فلسطینی بودن و از آن مهم‌تر زیستن در غزه، به معنای این است که انسان هر لحظه درباره مرگ، چگونه مردن و چگونه زنده ماندن، بیندیشد، حتی اگر کودک باشد. 
در بخشی از یکی از داستان‌های این کتاب می‌خوانیم: «ملاقات با دکتر، ملاقات با کسی است که تصمیم به تریاژ می‌گیرد: آیا پدر تو، جهت نجات از مرگ، نزد متخصص فرستاده می‌شود، یا کودکی که شانس بیشتری برای زندگی دارد، به جای پدرتو، فرستاده خواهدشد؟ دو کشاورز، یکی از غزه و دیگری از اسرائیل، نا آگاه از یکدیگر، در چند قدمی‌یکدیگر، توسط دیواری غیرقابل نفوذ، از هم جدا شده اند. کودک غزه‌ای در حال گوش کردن به قصه شب است، زمانی که موشک اسرائیلی به خانه او برخورد می‌کند. چه کسی زنده خواهدماند؟ و چه کسی آسیب‌های روانی خواهددید؟
تمام شب را با این اندیشه سپری کردم که کدام‌یک زجر‌آورتر است؟ صدای وحشتناک هواپیماهای بدون سرنشین یا صداهای سؤالات ضمیر من؟ به گمانم، سرانجام، بی آن‌که به پاسخی برسم، به خواب رفتم. از هواپیماهای بدون سرنشین، به خاطر فرو ننشاندن بلوای درونم، سپاسگزارم.» 

روایت یک زن فلسطینی

سعاد امیری، نویسنده‌ای فلسطینی است که در کرانه باختری رود اردن به دنیا آمده اما مجبور به ترک وطن و اقامت در دیگر کشورهای عربی شده است. او در کتاب «کاپوچینو در رام‌الله» که با ترجمه لیلا حسینی توسط نشر روایت فتح منتشر شده است، روایت شخصی خود از بازگشتش به سرزمین مادری را روایت می‌کند. در این کتاب خواننده به وضوح ردپای سیاست تبعیض نژادی اسرائیلی را در زندگی روزمره مردم فلسطین و مرارت‌های هر روزه آنان را درک می‌کند. «کاپوچینو در رام‌الله»، «ولخرجی به خاطر موشک‌های اسکاد صدام»، «حماسه هفت ساله هویت من»، «ماسک ضد گاز» و «رام‌ا... در حکومت نظامی» تعدادی از یادداشت‌های این کتاب است و نویسنده سعی کرده مشاهدات خود را به زبانی شفاف و صریح برای مخاطبانش بیان کند و از زندگی یک زن فلسطینی که در سرزمین مادری‌اش عاشق شده و تشکیل خانواده داده است  روایتی ملموس از تبعیض، دشمنی و دیگرسازی سازمان یافته رژیم‌صهیونیستی از مردم فلسطین را به مخاطب ارائه دهد. او خود درباره کتاب می‌نویسد: «یادداشت‌های روزانه‌ام که مربوط به سال ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۴ است با سفری که از مادرم جدا شدم آغاز شد؛ سفر از امان، شهری که در آن بزرگ شدم و بیشتر زندگی‌ام را در آن‌جا گذرانده بودم، به رام‌ا...، شهری که در اشغال اسرائیل بود. این سفر که قرار بود فقط شش ماه طول بکشد، به سفری برای همه عمر تبدیل شد. در رام‌ا... زندگی کردم، کار کردم، عاشق شدم، ازدواج کردم و صاحب یک مادر‌شوهر شدم.»

برآوردن آرزوی مادربزرگ

رانده عبدالفتاح، نویسنده‌ای استرالیایی متولد ۱۹۷۹ است که در آثارش به موضوع هویت اسلامی خود توجه زیادی دارد و بخش عمده‌ای از فعالیت‌های خود را به دفاع از مردم فلسطین اختصاص داده است و سال‌هاست به‌عنوان یکی از فعال‌ترین اعضای کمیته حقوق بشر فلسطین شناخته می‌شود. او که اصالتی فلسطینی و مصری دارد، زاده استرالیاست و در رشته حقوق دکترا گرفته است و در حوزه‌های مختلف دفاع از حقوق بشر و مبارزه با تبعیض، کارنامه‌ای پربار دارد. کتاب «جایی که خیابان نام داشت» که با ترجمه مجتبی ساقینی در انتشارات آرما به چاپ رسیده است، روایت زندگی دختری فلسطینی است که در شهر بیت‌لحم زندگی می‌کند. او به منطقه ممنوعه می‌رود تا آرزوی مادربزرگش را برآورده کند و بخشی از خاک فلسطین را برایش بیاورد. در این کتاب خواننده با مفاهیمی ‌آشنا می‌شود که در زندگی یک انسان عادی در قرن بیست‌و‌یکم نباید مفهومی ‌داشته باشد، این‌که انسانی اجازه نداشته باشد،‌ در ساعاتی طولانی از روز از خانه خارج شود و کودکی با آسیب‌های ناشی از آوارگی و از دست دادن عزیزان آشنا باشد، باعث می‌شود مخاطبان غربی با واقعیت چهره بزک شده اسرائیل بهتر آشنا شوند. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «ساعت ۶ و ۳۰ دقیقه صبح بـود. جستی زدم و از تختخواب پایین آمـدم. به صورتم، که از شدت گرما سر‌خ شده بود، آب سرد زدم. پنکه در طول شب خاموش شده بود. شاید بی‌بی زینبم آن را خاموش کرده بود؛ او حتی در شب‌های خفه و گرم تابستان هم با یک ملحفه کلفت خودش را می‌پوشاند و می‌خوابید. مسواک خواهرم را که در طول چند هفته گذشته با هم در آن شریک بودیم، برداشتم. شب گذشته، وقتی حکومت نظامی ‌لغو شد، ذهن مادر آشفته بود و نتوانستم یک مسواک دیگر دست و پا کنم. چون اجازه داشتیم به مدت دو ساعت خانه‌های‌مان را ترک کنیم به‌سرعت به سمت مغازه ابویوسف رفتیم. با حساب و کتابی که بابا کرده بود فقط یک ساعت و ربع وقت داشتیم تا همه‌چیزمان را بخریم و بعد با ماشین به خانه برگردیم. بی‌بی‌زینبم هم می‌خواست با ما بیاید ولی دیگر ۸۶ سالش بود و به اندازه پخش کامل اخبار شبکه الجزیره طول می‌کشید تا از صندلی‌اش به دستشویی برسد. با وجود این چطور دو ساعت کفایت می‌کرد وسایل مورد نیازش را بخرد؟»

در آرزوی فوتبالیست شدن 

الیزابت لِرد از نویسندگان مشهور ادبیات کودک و نوجوان در سطح جهان است. او به‌دلیل داستان‌هایش که به مناطق مختلف جهان می‌پردازد، بسیار مشهور است. مشهورترین کار این نویسنده انگلیسی، پروژه جمع‌آوری داستان‌های محلی و ادبیات عامه در اتیوپی است که با همکاری وزارت آموزش اتیوپی صورت گرفت و به شهرت جهانی رسید. او که نخستین رمانش را در سال ۱۹۸۸ منتشر کرده است، جوایزی چون جایزه ادبی مدال کارنگی، جایزه داوران جوان اسمارتیز،‌ کتاب سال کودک شورای هنر اسکاتلند و جایزه کتاب همپشایر را از آن خود کرده است. یکی از آثار وی به نام «یک تکه زمین کوچک» به موضوع کودکان فلسطینی و محروم شدن‌شان از اصلی‌ترین حقوق یک کودک در فضای نظامی ‌و اختناق‌آمیز زندگی روزمره‌شان پرداخته است. داستان‌ها به‌شدت تحت تأثیر فضایی است که بعد از حمله رژیم‌صهیونیستی به غزه و جنگ ۳۳ روزه در این سرزمین رایج بوده است.  در این کتاب زندگی کریم، یک کودک فلسطینی که شیفته فوتبال است، روایت می‌شود. او زمینی خالی پیدا می‌کند تا با دوستانش فوتبال بازی کند اما به‌دلیل اعلام حکومت‌نظامی‌ توسط اسرائیلی‌ها، گرفتار می‌شود و به‌دنبال راهی است که به خانه خود بازگردد. در این کتاب درگیری ذهنی این کودک با موضوع اشغالگری، باعث می‌شود او به درک جدیدی از دنیای واقعی پیرامون خود برسد. این کتاب را پروین علیپور ترجمه کرده و نشر افق ناشر آن است. این بخشی از کتاب است که در آن کریم خود را به مخاطبان معرفی می‌کند: «در زندگی‌ام می‌خواهم چی بشوم؟ بهترین فوتبالیست دنیا، پسری خیلی باحال، خوش‌تیپ و قدبلندتر از برادرم جمال، ‌بزرگ‌ترین طراح بازی‌های رایانه‌ای و مخترع اسیدی خیلی قوی که فولاد تانک‌های اسرائیلی را آب کند.»

روایتی شیعی از فلسطین

حسینعلی جعفری از داستان‌نویسان و مدرسان دانشگاه است که تاکنون آثار متعددی از او منتشر شده که از این موارد می‌توان به الو...لیلی!، دقیقا نیمه‌شب، افرا، من سرباز هخامنشی بودم و ساعت‌ها همه خوابند اشاره کرد. رمان «صور» که از مهم‌ترین آثار اوست، درباره شرکت یک پیرمرد فلسطینى در راهپیمایى اربعین است و شرح پیوند میان قدس و کربلا و نیز مروری بر تاریخ دردناک فلسطین. کتاب میان مفهوم شهادت و عاشورا با زندگی روزمره فلسطینیان پیوندی ایجاد کرده است که در نوع خود جذاب است. شاید یکی از دلایل ایجاد این پیوند در ذهن نویسنده، تحصیلات او در رشته علوم‌سیاسی است که به وی علاوه بر توانایی در داستان‌نویسی، ذهنی جست‌وجوگر و دانشی در حوزه درک روابط موجود در عالم سیاست داده است. او دو موضوع مهم در برابر خویش می‌دیده است، موضوع قدیمی ‌و درد کهنه فلسطین و شکوه راهپیمایی اربعین و به قول خودش در صور این عظمت را با عظمت مقاومت مردم فلسطین پیوند زده‌است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «(ابوخالد) چشم‌انداخت سمت باغچه اندازه کف دست زیر درخت انجیر پیر محو (نور) شد که سبزی می‌چید و می‌ریخت توی سبد کوچک بافته‌شده از شاخه‌های نازک زیتون. صدا بلند کرد: باز زانودرد می‌گیری‌ها. نور کمر راست کرد: تمام شد و نشست روی تخت چوبی پایه‌کوتاه کنار باغچه: سفره نباید بی‌زینت باشد و سبزی را زیر و رو کرد: به(عیاض) زنگ زدی؟ ابوخالد نگفت که جواب نداده و نالید: مگر این خط و خطوط راه می‌دهند؟ هی می‌گوید تماس با مشترک مورد نظر امکان‌پذیر نمی‌باشد و از سکو پایین آمد و راه‌افتاد سمت نور. نور دعاکرد به جان عیاض و سراپای شوهرش را برانداز کرد. می‌خوای بروی نماز‌جمعه؟ می‌دانی و می‌پرسی؟ می‌ترسم...می‌ترسم بلایی سرت بیاید. من عمرم را کرده‌ام و ... تا عیاض را داماد نکردی و پسر عیاض را ندیدی حق نداری حالا بغض نکن. مگر دست من است؟»
این کتاب را انتشارات سروش منتشر کرده و در پانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد به‌عنوان رمان‌های شایسته تقدیر معرفی شده است.

مبارزه به سبک نوجوانان

علی‌اکبر والایی از نویسندگان باسابقه ادبیات کودک‌ونوجوان است که در برخی نهادهای فرهنگی مانند آموزش‌وپرورش، صداوسیما و کانون پرورش فکری کودکان‌ونوجوان به تولید محتواهای ادبی و فرهنگی مشغول بوده است. او در دوره‌ای از نویسندگان برنامه قصه ظهر جمعه رادیو بود و در این مدت، داستان‌هایی درباره مبارزات مردم فلسطین نوشت که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. او بعدها سه قصه از این داستان‌ها را در مجموعه‌ای به نام «رسته سنگ‌اندازان» منتشر کرد که دفتر نشر فرهنگ اسلامی‌، ناشر آن بوده است. در این کتاب، زندگی و مبارزات نوجوانان فلسطینی مورد توجه نویسنده قرار گرفته است و او سعی کرده با استفاده از ظرفیت‌های ادبیات داستانی، ‌ضمن ساختن یک جهان داستانی ملموس، داستان‌هایی پرکشش و خواندنی بیافریند که از مجموعه‌های موفق داستانی درباره موضوع فلسطین برای نوجوانان است. در این کتاب با شیوه‌های خلاقانه نوجوانان فلسطینی برای مبارزه با دشمن صهیونیستی و نیز خطراتی که هر روز آنان را تهدید می‌کند، ‌بیشتر آشنا می‌شویم.

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: رئالیسم زنده جنایت