چگونه از ذهن بسته به ذهن رشدیافته برسیم؟

چگونه از ذهن بسته به ذهن رشدیافته برسیم؟
ایسنا

ایسنا/خراسان رضوی معاون پژوهشی دانشگاه فردوسی با تاکید بر اینکه مغز انسان می‌تواند براساس افکار تازه و رفتارهای جدید، مدارهایش را توسعه دهد و خودش را دوباره تنظیم کند، به بیان توصیه‌هایی برای تبدیل ذهن بسته به ذهن رشدیافته پرداخت.

رضا لطفی ۴ آبان در نشستی با عنوان سوغات معنوی از مشهدالرضا(ع) که با حضور جمعی از دانشجویان و استعدادهای برتر زنجان، گیلان، قزوین و همدان در مجتمع شریعتی مشهد برگزار شد، با تاکید بر اینکه باید همواره به فکر آبادانی آخرت باشیم، اظهار کرد:  اکنون این پرسش مطرح می‌شود که چگونه در دانشگاه به دنبال آبادانی آخرتمان باشیم؟ یکی از موضوعات مهم، برآوردن نیازهای مردم است که غربی‌ها در چند سال اخیر با عنوان نوآفرین (Innovation) بر روی آن بسیار صحبت کرده‌اند.  

وی افزود: نوآفرینی این است که یک ایده، استراتژی، فرآیند یا محصول بتواند یک مسئله ارزشمند را به روش جدید و بهتر حل کند. مقام معظم رهبری فرموده‌اند «برای پیشرفت علمی از همه توانایی های غربی‌ها استفاده کنید و از شاگردی کردن و یاد گرفتن هرگز پرهیز نکنید، زیرا ما از شاگردی کردن ننگمان نمی‌آید، بلکه از همیشه شاگرد ماندن ننگمان می‌آید». البته نگاه اسلام به مقوله نوآفرینی بسیار وسیع‌تر و ژرف‌تر از غرب است. 

معاون پژوهشی و فناوری دانشگاه فردوسی ضمن معرفی کتاب «طرز تفکر» اثر کارول دوک، بیان کرد: از نظر دوک اینکه بگویی استعداد و توانایی‌های من همانند نقش حکاکی شده در سنگ تغییرناپذیرند، تفکر "بسته" است، در مقابل، طرز فکر "رشد" می‌گوید استعداد و توانایی من قابل رشد یافتن است. نویسنده در این کتاب با دلایل متعدد درستی تفکر دوم را اثبات می‌کند.  

لطفی ادامه داد: در تفکر بسته گفته می‌شود که من در یک کار یا خوب هستم یا بد، اما طرز فکر رشدیافته می‌گوید من در هر کاری که تلاش کنم، می‌توانم یاد بگیرم. در تفکر بسته دوست ندارم به چالش کشیده شوم، اما در تفکر رشد حتی اگر دیگران مرا به چالش نکشند، خودم این چالش را ایجاد می‌کنم تا رشد کنم. در تفکر بسته زمانی که شکست می‌خورم، یعنی خوب نیستم، اما در طرز فکر رشد زمانی که شکست می‌خورم، یاد می‌گیرم. در تفکر بسته دوست دارم باهوش به نظر برسم، در حالیکه در تفکر رشد، مهم نیست دیگران چه فکر می‌کنند، من می‌خواهم و تمام اولویتم این است که سخت‌کوش باشم. 

وی اضافه کرد: در تفکر بسته هنگام مطالعه، فقط آزمون را در نظر دارم، اما در طرز فکر رشد گفته می‌شود که من هر چه مطالعه می‌کنم برای زندگی بعد از دانشگاه است. به اعتقاد کارول دوک آنچه ما را محدود می‌کند «چیزی است که فکر می‎‌کنیم قادر به انجامش هستیم» چراکه همه اساساً این توانایی را دارند که خلاق و نوآفرین باشند، اما همه به یک اندازه این توانایی خودشان را تغذیه نکرده‌اند. 

معاون پژوهشی دانشگاه فردوسی با بیان توصیه‌هایی برای داشتن ذهن رشدیافته، عنوان کرد: مغز انسان می‌تواند براساس افکار تازه و رفتارهای جدید، مدارهایش را توسعه دهد و خودش را دوباره تنظیم کند. نخست باید روی طرز فکر خودتان کار کنید. هر روز زمانی را به نوشتن افکارتان اختصاص دهید، اینکه به چه می‌اندیشید و چرا؟ دوم آنکه هر گاه خودتان را در طرز فکر بسته یافتید، علتش را جویا شوید. آیا با تغییر راحت نیستید یا از اینکه اشتباه کنید، می‌ترسید؟ سوم این را اولویت خود قرار دهید که هر روز مطلب جدیدی را یاد بگیرید یا چیز جدید را امتحان کنید. توصیه چهارم این است که بیشتر از آنکه پاسخ می‌دهید، سعی کنید سوال بپرسید. نهایتا توصیه آخر اینکه حداقل هفته‌ای یکبار کاری انجام دهید که شما را فراتر از قابلیت‌های فعلی‌تان رشد دهد.  

لطفی با تاکید بر اهمیت مطالعه، گفت: برای فکر کردن زمان بگذارید. نگویید من باهوش هستم، هوش ارتباط زیادی با عمق تفکر ندارد. بیشتر بیاندیشید و عمیق فکر کنید. چنانکه انیشتن می‌گوید ارزش تحصیلات دانشگاهی به این نیست که من حقایق بسیاری بیاموزم، بلکه به یادگیری و تربیت ذهن برای فکر کردن است. 

وی با اشاره به ضرورت تحصیل، تهذیب و ورزش در کنار هم، اظهار کرد: با مهارت‌های نرم ۲۰۲۵ آشنا شوید که مهم‌ترین آن تفکر تحلیلی و کارآفرینی است و  پس از آن یادگیری فعال قرار دارد. چنانکه در استخدام گوگل نخستین ملاک میزان توانایی یادگیری است. مهارت حل مسئله را تمرین کنید، همچنین مهارت تفکر طراحی را در خود تقویت کنید و از تنبلی و سستی به شدت بپرهیزید. ناامیدی و خوش‌خیالی هر دو نفی شده است و چنانکه در آیه ۱۸ و ۱۹ سوره اسرا آمده است ما باید ارزش‌آفرین باشیم، زیرا در قیامت از هر نعمتی که داده شده، سوال خواهد شد.  

معاون پژوهشی دانشگاه فردوسی در خصوص چگونگی ارزش‌آفرین بودن، عنوان کرد: نخست آنکه به آنچه می‌دانیم عمل کنیم، دائم در حال یادگیری باشیم، به مسأله‌های ارزشمند توجه کنیم. باید تقوا، تلاش و توکل را با هم داشته باشیم زیرا هر کدام از این‌ها که کمرنگ شود، خطرناک است. 

نخبگی محصول جامعه است، نه تلاش شخصی

همچنین مجتبی الهی خراسانی، استاد حوزه و دانشگاه نیز در ادامه این نشست بیان کرد: اخلاق نخبگی یک شاخه از اخلاق کاربردی است و مسئله ریشه‌دار در این حوزه، نگرش‌های اخلاقی است. در این انگاره اخلاقیات ما نشأت‌گرفته از تصور و نگرشی است که ما به خودمان، دیگران و جامعه داریم. بنابراین اگر انتظار یک کنش اخلاقی داریم، باید پیش از آن بتوانیم نگاه اخلاقی را بیابیم.   

وی اضافه کرد: بزرگترین آسیبی که نگرش اخلاقی به خود را تحت تأثیر قرار می‌دهد، خودفریبی اخلاقی است. بدین معنا که چون نیازمند یک تصویر جذاب از خودمان هستیم تا در خودمان احساس رضایت کنیم، تصویر واقعی‌مان را ویرایش می‌کنیم. این تصویر ویرایش‌شده محبوب ماست و از آن لذت می‌بریم. نخبگان از این جهت در معرض این آسیب اخلاقی و نگاه غلط هستند که نخبگی را با استعداد اشتباه می‌گیرند.  

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: استعداد یک قابلیت است، در حالیکه نخبگی، قابلیت به جریان درآمده است و نخبه کسی است که توانسته استعداد وجودی خودش را در جامعه محقق کند و اثر وجودی فوق‌العاده‌ای در بیرون از خودش به جا بگذارد، آنقدر فوق العاده که معمولاً از متوسط جامعه چنین اثرگذاری بر نمی‌آید. لذا نخبگی ویژگی‌ای است که در تعامل با دیگران تعریف می‌شود.  

الهی خراسانی افزود: چالش دوم در نگرش اخلاقی به خود، زمانی به وجود می‌آید که نخبگان خود را به شهرت (سلبریتی شدن) فرو بکاهند. این آغاز سقوط اخلاقی است، زیرا کنشگری و مرجعیت واقعی جامعه، جای خود را به جلب توجه داده است. 

وی اظهار کرد: تصور اشتباهی که در استعدادهای برتر شکل می‌گیرد، این است که نخبگی، نوعی مزیت است. مزیتی که اختصاصی و خوداتکا است. در این نگاه یک نخبه خودش را تافته جدا بافته فرض می‌کند و معمولا توجه ندارد که نخبگی محصول جامعه است و نه محصول تلاش شخصی.  

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در این حالت نخبه به جای اینکه از خودش بپرسد که من با توجه سرمایه فوق‌العاده‌ای که در اختیار دارم، چه تأثیر وجودی می‌توانم بگذارم، این پرسش را مطرح می‌کند که دیگران برای من چه می‌کنند؟ چقدر به من توجه دارند و چقدر این مزیت را در من به رسمیت می‌شناسند. آنچه در نگرش اخلاقی به خود اهمیت دارد، این است که نخبه باید بیش از همه هویت انسانی خودش را کشف و به رسمیت بشناسند. 

الهی خراسانی اضافه کرد: نگرش اخلاقی به خود تنها در شرایطی امکان‌پذیر که متکی به یک تعالی خارج از ما باشد، یعنی وجود متعالی برتر از انسان که بتواند از او الهام گیرد. در بالاترین درجه خداوند می‌تواند الهام‌بخش اخلاقی به ما باشد. در لایه‌های بعدی انسان‌های والای اخلاقی قرار دارند که می‌توانند الهام‌بخش باشند.   

وی در خصوص نگرش اخلاقی به دیگر نخبگان، به حسادت به عنوان بزرگترین عارضه اشاره کرد و گفت: چنانکه در روایت آمده حسد آفت علم است، بنابراین چگونگی کنترل این حسدورزی اهمیت دارد و به نظر می‌رسد اگر هویت انسانی اهمیت یابد چنین صفتی کمرنگ خواهد شد. در درجه بعدی اطلاع و به رسمیت شناختن دیگران می‌تواند در کاهش این چالش کمک‌کننده باشد. 

انتهای پیام 

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: چگونه از ذهن بسته به ذهن رشدیافته برسیم؟