انقلاب در آموزش و پرورش و رد صلاحیت دانش آموز دبستانی!!

البته در حوزه برنامه ریزی و ستاد هم فکر می کنند قبلی ها اصلا اهل تفکر نبوده و ایشان خود مدیری فهیم و اندیشمند و صاحب طرح و ..... هستند.
البته در میان وزرا بودند افرادی واقعا توانمند و خوش سابقه و با تجربه هم بودند حالا این که عمر وزارتشان چه قدربود و چه شد ؟ بماند.
متاسفانه در دولت فعلی وزرایی برای آموزش و پرورش انتخاب شده اند که نه تجربه کافی داشته و دارند و نه اطلاعات لازم و نه مقبولیت کافی.
وقتی وزیری نتواند نیروی انسانی مورد نیاز برای اول مهر را تامین کند مشخص است که توانایی وزارت را ندارد.این ابتدایی ترین کار یک وزارتخانه است.
مگر کودک در دوره ابتدایی می تواند مدتی بدون معلم باشد یا معلم بی تجربه به او آموزش دهد؟
کیست که نداند بنای درک و اندیشه اطفال در دوره ابتدایی گذاشته می شود و اگر این بنا کج باشد تا ثریا کج خواهد رفت؟
فرزندان این مرز و بوم در دوران سیاه کرونایی و آموزش مجازی به اندازه غیر قابل تصوری لطمه خورده اند و اینک به جای جبران این عقب ماندگی که در آینده نسل بی سوادی را تحویل جامعه می دهد دارند چوب بی تدبیری و ناتوانی مدیران اجرایی را هم می خورند.
بد نیست به وزیر دستگاه یاد آور شویم در یک نظام آموزشی صحیح بهترین و صبورترین و باتجربه ترین معلمین را باید در دبستان شاغل کرد.و بهتر آن است که خودمعلمین فرزند دبستانی داشته باشند تا نیاز ها و عواطف کودکان دراین سن را درک کنند و دوره های ضمن خدمت کافی را گذرانده باشند تا بتوانند خلاقیت و حافظه کودک را تقویت کنند و فهم و دانش را در آنها نهادینه سازند نه این مسئولین مناطق به صورت گسترده معلم تازه کار و جوان بی تجربه را به دبستانها و سایر مقاطع روانه کنند و درمسیر یادگیری کودکان عوامل ویرانگر قراردهند.
علاوه بر کمبود معلم تغییرات مدیریتی انقلابی آقای وزیر که تا اعماق مدارس نفوذ کرده هم قابل توجه است.
بد نیست به یکی از این تغییرات اشاره کنم.
شنیده ام در پردیسان قم دبستانی با بیش از ۵۰۰ دانش آموز پسر دایر بوده و در هر صورت مشابه سایر مدارس دولتی کشور با نقاط ضعف و قوت اداره می شده. ولی امسال مشمول تغییرات قرار گرفته به نحوی که تقریبا تمام نیروی انسانی مدرسه عوض شده اند. طبعا این تغییرات اشکالی ندارد مخصوصا اگر تبدیل به احسن شده باشد.ولی متاسفانه مدیری مدعی با تجربه اندک یا بی تجربه و کادر در مجموع بی تجربه تر از سال گذشته مدرسه را اداره می کنند.
تکالیف زیاددرسی و ناتوانی آموزشی مدرسه یک طرف و بازی با عواطف کودکانه خود داستان دیگری دارد. مثلا شورای دانش آموزی تشکیل داده اند و در مرحله انتخابات کودک موجه را رد صلاحیت کرده اند.
یعنی این قدر آگاهی ندارند که چنین حرکاتی در ابتدایی چه آثار نامطلوبی بر ذهن و فکر و روحیه ردصلاحیت شدگان می گذارد؟
این یک مثال ساده و کوچک از بی سامانی های ایجاد شده توسط کسانی است که ادعای انقلابی گری و توانمندی در اجرا دارند و خود را صاحب طرح و برنامه می دانند.
خوب است آقای وزیر بداند این گونه رفتارها ویرانگر نسل های آینده است و باعث عصیانگری آن ها خواهد شد.
کاش در کشور مجلس و دستگاههای نظارتی وظایف خود را درست انجام می دادند آن گاه معلوم می شد اصولا این وزیر محترم هرچند مورد نظر بعضی از بانوان اثرگذار بر اموراجرایی مملکت است رای لازم را می آورد یاخیر؟
آیا مدیران آموزش و پرورش استانها و شهرستانها و مدارس تبدیل به احسن شده اند؟ یا مدیران جدید ناتوان تر از گذشته هستند.
و از همه مهم تر این که آموزش و پرورش به کجا می رود ؟