مدیر نشر بازتاب نگار: سانسور در حوزهی کتاب از دیگر عرصهها بیشتر است/ علی کلائی
خانه > slide, اندیشه و بیان > مدیر نشر بازتاب نگار: سانسور در حوزهی کتاب از دیگر عرصهها بیشتر است/ علی کلائی
- خبر اختصاصی
- تاریخ : ۱۴۰۲/۰۸/۱۰
- دسته : slide,اندیشه و بیان
- لینک کوتاه :
- کد خبر : 020810825
مدیر نشر بازتاب نگار: سانسور در حوزهی کتاب از دیگر عرصهها بیشتر است/ علی کلائی
ماهنامه خط صلح _ «ما هم خصوصی هستیم و هم نظارت دولتی را تحمل میکنیم.» این سخن ناشری است که سالهاست در عرصهی نشر مشغول به فعالیت است. به باور او، حوزهی نشر و به طور مشخص حوزهی نشر مستقل در ایران، یارانهی دولتی و کمک مالی ندارد و اما از سوی حاکمیت به شدت کنترل میشود و با سانسور و ممیزی مواجه است.
آنچه گفته شد بخشی از مشکلات حوزهی نشر در ایران است. ماهنامهی خط صلح نیز ناظر به مشکلات این عرصه، گفتگویی با فلامک بردایی، مدیر نشر بازتاب نگار ترتیب داد و از او در خصوص این مشکلات و موانع پرسید. آقای بردایی نیز ضمن پاسخ به پرسشهای خط صلح گفت که به باور او «دست ناشر باید باز باشد. دست ناشر، نویسنده، مترجم و هرکسی که میخواهد حرفش را بزند. این توجیه نیست که چون حکومت یارانه میدهد، پس حق دارد هر برخوردی بکند. خیر. من تحت هیچ شرایطی فکر نمیکنم که حکومت یا نهاد و فردی حق دارد که سانسور را اعمال کند.»
مشروح گفتگوی ماهنامهی خط صلح با فلامک بردایی را در ادامه میخوانید.
آقای بردایی، به نظر شما آیا شرایط نشر در دوران پس از کرونا بهتر شده؟
من متر و معیاری برای اینکه بگویم شرایط بهتر و یا بدتر شده ندارم. ولی با توجه به وضعیت نشر خودم، وضعیت بهتر نشده.
با توجه به آنچه گفتید، شرایط امروز ناشران را چطور ارزیابی میکنید؟
کار نشر همیشه در ایران با مشکلات عدیدهای روبهرو بوده و این مشکلات همچنان ادامه دارد. همین مورد کرونا که شما گفتید، برای بسیاری از مشاغل مشکلاتی را ایجاد کرد. برای نشر هم همینطور.
ولی نشر پیش از این هم همواره مشکل داشته است. اگر بخواهم این مشکلات را نام ببرم، اولین آنها سانسور است. همچنین ما هیچوقت جمعیت کتابخوان قابل توجهی نداشتیم و در این راستا که جامعه کتابخوان شود هم تلاش خاصی نشده؛ پس وضعیت هم تغییری نکرده است. همچنین اضافه شدن یکسری سرگرمیهای مدرنتر، اوقات فراغت کسانی که قبلاً کتاب میخواندند نیز بیشتر پر میکند و نتیجتاً آنها کمتر به کتاب گرایش دارند.
به نظر شما مشکل اصلی نشر در ایران چیست؟ مسائل مالی و یا نظارتهای بیرویهی نهادهای مسئول؟
مسائل مالی از این جهت است که ما جمعیت کتابخوان زیادی نداریم. شما همین الان تیراژ کتاب را ببینید. چندی پیش به دوستی که کتابش را چاپ کردهایم زنگ زدم که میخواهیم کتاب شما را تجدید چاپ کنیم. پرسید چه تیراژی؟ گفتم هزار عدد. تعجب کرد. یک مشکل همین کتابخوان نبودن جمعیت ماست که هیچ وقت هم تلاش نشده که این مشکل برطرف شود و کتابخوانی تبلیغ و ترویج شود. مشکل دیگر مسئلهی سانسور است که بر کار ما موثر است.
مراد شما از سانسور، نظارتهای بیرویهی نهادهای مسئول است؟ قدری بیشتر توضیح میدهید؟
بله. وقتی کتاب را قبل از چاپ، دستگاهی عریض و طویل بخواهد به قول خودش ممیزی کند؛ ممیزی که گاهی کمتر و گاهی بیشتر میشود اما با شدت و ضعف، همیشه وجود داشته. این مسئله از زمان شاه هم بوده و مختص به سالهای اخیر نیست. این معضلی بوده که همچنان هم ادامه دارد.
از سال گذشته، حمایت دولت برای تهیهی مواد اولیه مانند کاغذ و زینک و ملزومات چاپ کمتر شده. آیا هنوز این وضعیت ادامه دارد؟
بله وضعیت همینطور است و ادامه دارد. هم کاغذ و ملزومات اینچنینی را کمتر میدهند و هم بحث خریدن کتاب توسط وزارت ارشاد و کتابخانهی ملی لغو شده. دستکم ظرف یکسال و کمتر از یکسال گذشته، چنین اتفاقی نیفتاده است. قدیم از برخی کتابها پنجاه یا صد نسخه میخریدند که همان هم تا جایی که ما میدانیم، مطلقاً قطع شده است.
به نظر شما در حوزهی چاپ، دولت مداخلهگری و تأمین مواد اولیه داشته باشد بهتر است و یا اینکه ناشران کاملاً خصوصی باشند؟
به نظر من اگر خصوصی بودن به این معنا بود که دستشان همه جا باز بود، بله بهتر بود که خصوصی باشند. ولی ما هم خصوصی هستیم و هم نظارت دولتی را تحمل میکنیم. اگر در جامعهی ما، همه چیز شکل و شمایل درستی داشت، بله نشر هم میشد که خصوصی باشد و همه چیز آزاد باشد. ولی اینطور نیست. میدانید که دولت به خیلی از اقلام مصرفی مردم، یارانه میدهد. نشر هم میتوانست به عنوان یک کالای فرهنگی (اگر بخواهیم این واژه را به کار ببریم)، مشمول این مسئله شود. ولی این یارانهی دولتی در حوزهی مالی را نداریم و به قول شما خصوصی و آزاد هستیم و در عین حال، از سوی حاکمیت شدیداً کنترل میشویم. یعنی در حوزهی نشر، به شدت با سانسور مواجهیم.
ما از نظر اقلام مصرفی خصوصی هستیم و اما از نظر نتیجه که کالای فرهنگی است، زیر نظر دولت هستیم.
یعنی میفرمایید اگر قرار است خصوصی باشد و کمک مالی از سوی دولت نشود، پس باید دست ناشر باز گذاشته شود. درست است؟
من در هر دو حالت میگویم که دست ناشر باید باز باشد. دست ناشر، نویسنده، مترجم و هرکسی که میخواهد حرفش را بزند. این توجیه نیست که چون حکومت یارانه میدهد، پس حق دارد هر برخوردی بکند. خیر. من تحت هیچ شرایطی فکر نمیکنم که حکومت یا نهاد و فردی حق دارد که سانسور را اعمال کند.
از نظر اقتصادی زمانی بحثی بود. حدود بیست سال پیش که یارانه را به کاغذ میدادند، بحثی بین ناشرین بود که این یارانهی کاغذ باعث میشود که ناشران –به قول خودشان— گلخانهای رشد کنند. چیز بدی نبود. حالا فرض کنید چهار تا ناشر هم بیایند و به خاطر این یارانهی دولتی کار کنند. به نظر من اتفاق بدی نیست. آن موقع هم من موافق این بحثها نبودم. ولی خب این بحثها شد و یارانهی کاغذ هم جزو اولین چیزهایی بود که قطع شد. نهایت اتفاق عجیب و غریبی هم نیفتاد. نه آن ناشران خصوصی که قرار بود خیلی پروبال بگیرند، پروبال گرفتند و نه اتفاق دیگری افتاد. همان وضعیت ادامه پیدا کرد و گرهای به گرههای دیگر خورد. آخرش کاغذ گرانتر شد و تعدادی از ناشران از چرخهی صنعت نشر بیرون رفتند و نتوانستند دوام بیاورند.
آیا تیراژ کتابها در ایران بیشتر شده؟
فکر میکنم که عنوان کتاب زیاد شده. ولی تیراژ فکر نمیکنم که زیاد شده باشد. شاید مسئله مجموع عناوین و تیراژ آنها باشد. بله تعداد عناوین ضربدر تیراژ، شاید عدد بیشتری شده باشد. جمعیت ما، تعداد ناشران و تعداد نویسندگان هم بیشتر شده است. ولی در قیاس با مثلاً قبل از انقلاب، تعداد تیراژ کمتر شده. قبل از انقلاب، تیراژهای پنجهزارتایی و سههزارتایی داشتیم. الان چنین عددهایی در یک چاپ، استثنا و رویایی هستند. الان تیراژهای دویست، سیصد و حداکثر پانصد تایی بسیار رایج است. نمیگویم که کتابهایی نیستند که بیشتر چاپ میشوند. ولی خیلی کم هستند.
به افزایش عناوین کتاب اشاره کردید. چه نوع عناوین کتابهایی بیشترین فروش را دارند؟ بحثی مطرح است مبنی بر اینکه کتابهای تألیفی و مرجع، فروش ندارند و ناشران به دنبال کتابهای عامهپسند میروند تا فروش داشته باشند.
مسئلهی کتابهای عامهپسند و ناشرانی که در این عرصه کار میکنند، همیشه وجود داشته. آمار اینکه چه عناوینی بیشتر فروش دارند را وزارت ارشاد باید اعلام کند. اینکه کتابهای تألیفی ما کم هستند، بله این مسئله همیشه بوده است. ما در بسیاری از عرصهها، آدم صاحبنظری که بخواهد کتابی تدوین کند، نداریم. بنابراین به شدت نیازمند ترجمه هستیم و ترجمه هم میکنیم و هیچ اشکالی هم ندارد. هر جامعهای که چیزهایی را ندارد، آنها را وارد میکند. در برخی زمینهها ممکن است خودکفا باشیم، اما در غالب زمینهها از ترجمه استفاده میکنیم. معنای این مسئله این نیست که همهی اینهایی که چاپ میشوند، کتابهای عامهپسند هستند. مثلاً در زمینهی ادبیات ترجمه میشود و در همه جای دنیا هم همینطور است. ادبیات با ترجمه از جامعهای به جامعهی دیگر میرود. اما در خیلی از زمینههای دیگر مانند روانشناسی، فنی و علمی، فلسفه و زمینههای دیگر، واقعیت این است که یا صاحبنظر نداریم و یا بسیار کم داریم. بنابراین از ترجمه استفاده میکنیم و هیچ اشکالی هم ندارد.
نشر اینترنتی و همچنین بازار نشر غیرقانونی چقدر به نشر کتاب در ایران آسیب زده است؟
نشر غیرقانونی در ایران همیشه وجود داشته است. همیشه فرد یا افرادی در ایران بودهاند که کتابها را به قول خودشان زیرمیزی و یا جلدسفید چاپ میکردند و میفروختند. این مسئله هنوز هم ادامه دارد. البته شاید هم بدتر شده است. الان برخی هم کتابها را پیدیاف میکنند و روی اینترنت میگذارند.
اما در مورد نشر اینترنتی. نشر اینترنتی اگر چه در ایران شروع شده، اما هنوز خیلی پا نگرفته است. گرچه در این زمینه تلاشهای زیادی شده و چند موسسهی کمابیش قدرتمند هم پیگیر این مسئله هستند و کتابها را اینترنتی و دیجیتال و یا حتی صوتی میکنند. این اتفاق همه جای دنیا افتاده و فقط مختص ایران نیست. آنهم اگرچه برای کتاب کاغذی مانعی است، اما اشکالی ندارد و شاید در آینده زمانی برسد که کتاب کاغذی از دور خارج شود.
آیا شما فکر میکنید که نشر اینترنتی میتواند به مشکلاتی چون کمبود کتابخوانها کمک کند؟
نه. ربطی ندارد. اینکه کتاب چه شکلی است، مسئله نیست. خیلی از کسانی که کتاب نمیخوانند به این دلیل نیست که کتاب در دسترس ندارند. عادت به کتاب خواندن ندارند. فکر نمیکنم که کاغذی یا اینترنتی بودن کتاب، ربطی به زیاد و یا کم شدن کتابخوانها داشته باشد.
اصولاً فکر میکنید مسئلهی نشر و کتاب برای حاکمیت مهم و مسئله است و برای آن اعتباری قائل است؟
وقتی با دستگاههایی به این عریض و طویلی و به این شدت، کتابها را سانسور و یا به قول خودشان ممیزی میکنند، یعنی برایشان مهم است. ولی این اهمیت دادنشان تأثیر منفی دارد.
در پایان اگر نکتهای وجود دارد که فکر میکنید ناگفته مانده، بفرمایید.
نکتهی آخری که گفتم امیدوارم روشن باشد. درصد سانسوری که در حوزهی کتاب در ایران به کار میرود، در مقایسه با دیگر عرصهها (مانند تئاتر، مطبوعات و سینما) بیشتر است. بر چیزهایی که در متن کتاب نوشته شده، انگشت میگذارند و از شما میخواهند که حذفش کنید. این در حالیست که در هیچکدام از سایر عرصههایی که نام بردم، چنین چیزی از شما نمیخواهند. بنابراین به نظرم این عرصه برای حاکمیت اهمیت بیشتری دارد؛ حالا اینکه دلیلش چیست، نمیدانم.
با سپاس از وقتی که در اختیار ماهنامهی خط صلح قرار دادید.
مطالب مرتـبط
- صدوپنجاهمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
- صدوچهلونهمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
- صد و چهل و هشتمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
- به دلیل عدم رعایت حجاب؛ کتاب فروشی فرهنگان فرشته پلمب شد
- صد و چهل و هفتمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
برچسب ها: آزادی بیان تیراژ کتاب خط صلح خط صلح 150 سانسور سرانه مطالعه علی کلائی فلامک بردایی کتاب کتاب های عامه پسند کتابخوانی گرانی کاغذ ماهنامه خط صلح ناشران نشر بازتاب نگار نشر کتاب وزارت ارشاد
بدون نظر
نظر بگذارید
منبع خبر: هرانا
اخبار مرتبط: مدیر نشر بازتاب نگار: سانسور در حوزهی کتاب از دیگر عرصهها بیشتر است/ علی کلائی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران