نگاهی به قلم در برابر تیغ سانسور/ آرش چاکری

    خانه  > slide, اندیشه و بیان  >  نگاهی به قلم در برابر تیغ سانسور/ آرش چاکرى

  •  خبر اختصاصی
  •  تاریخ : ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
  •  دسته : slide,اندیشه و بیان
  •   لینک کوتاه :
  •  کد خبر : 020814657
چاپ خبر

نگاهی به قلم در برابر تیغ سانسور/ آرش چاکرى

ماهنامه خط صلح – سرکوب گفتار، نظارت سلیقه‌اى در امور فرهنگی، حذف محتوای هنری به اشکال و طرق قانونی و غیرقانونی، اجبار به بازنگری و بازنویسی، اعمال سلیقه‌ى فرهنگی در محتوای اثر، تهدید و ارعاب و هزاران واژه و سطر دیگر را، می‌توان زیر مجموعه‌ى این کلمه دانست: «سانسور»؛ چیزی که نام دیگر تمام سطرهای بالاست.

ادبیات، همیشه تیرخورده‌ترین و مظلوم‌ترین زندانی این زندان، بوده و هست. از ناصرخسرو قبادیانى و مسعود سعد سلمان، تا احمد شاملو و نیما یوشیج و نصرت رحمانی و اخوان ثالث و تا شاعران و نویسندگان در قید حیات زمانه‌ى ما، همه و همه طعم تلخ زهرِ سانسور را چشیده‌اند. عده‌ای از این نویسندگان مثل تقی ارانى و فرخی یزدى، مقتول زندان‌های این سانسور بودند و عده‌اى دیگر زندانی شدند و به عرصه‌ى انقلاب بهمن ۵٧ رسیدند. پس از بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی که ماحصل آن از سال‌های نخست تا به امروز، نه بویى از جمهوریت برده بود و نه از اسلام، نه تنها این سانسور ادامه داشت که بیش از گذشته، دارای شبکه‌بندى‌هاى عریض و طویلى از وزارت‌خانه‌ها و ارگان‌ها و اداراتِ مجموعه‌دار شد؛ وزارت ارشاد اسلامى و شوراى بازبینى نام دیگر قاتل ادبیات بود.

در کنار این مصائب اما، نویسنده‌ی متعهد به جامعه و فرهنگ، درد کشیده و زندان رفته ولی هیچ‌گاه تن به قلم فروشی و سکوت نداده است.

در بخش دوم این نوشتار جا دارد که به نکات مثبت اتفاق افتاده در این ماجرا پرداخت.

کم‌و‌بیش می‌دانیم که بسیاری از خلاقیت‌ها در جهان، از میان محدودیت‌ها، جوانه زده است. این اتفاق در خاورمیانه –و علی‌الخصوص کشورهای اسلامی—، بسیار پررنگ‌تر جلوه می‌کند. گرچه در جهان کنونی، نمی‌توان هیچ جای دنیا را مدینه‌ی فاضله نامید و به هر گوشه‌ی دور افتاده‌ای هم که نگاه کنی، آوای اعتراضی به گوش می‌رسد، اما به جرأت، اعتراض به گرمایش زمین و اثرات گازهای گلخانه‌اى و ساعات کارى در اروپا کجا و اعتراض به نداشتن اولیه‌ترین‌ حقوق شهروندی و آزادی بیان در خاورمیانه کجا؟ از این رو، در جایی مثل ایران، تیزى بُرنده‌ی قلم در برابر سانسور، نمایی پررنگ‌تر و تأثیرگذارتر از خود به اجرا می‌گذارد. شاید قلم زیبای شاعران و نویسندگانی چون بکتاش آبتین، آرش گنجى، رضا خندان، مهدی موسوی، فاطمه اختصاری و هزاران نویسنده‌ی دیگر که می‌توان از نامشان طوماری نوشت، حاصل همین جو امنیتی و خفقان و سانسور باشد.

سانسور، صداها را خفه اما مغزها را آزاد می‌کند. جامعه‌ی تحت سانسور، جامعه‌ای آگاه‌تر از یک جامعه‌ی آزاد، بار می‌آید و هنرمند تحت سانسور، شیواتر و بى‌باک‌تر مى‌نویسد. جریان اندیشه، هیچ‌گاه در طول تاریخ متوقّف نشده و نمی‌شود و دیوار سانسور همیشه کوتاه‌تر از توانِ حرف حق است.

شاید برای گریز از حوصله سر بر بودن مطلب، بازگویی خاطره‌اى شخصی نیز خالی از لطف نباشد.

اوایل سال ١٣٨٩ بود که به همراه دوستى، برای پیگیری دو مورد اصلاحیه در ترانه‌هایى که برای یک آلبوم موسیقی نوشته بودم به شورای صدور مجوز ترانه رفتیم. پرونده را که دیدم، ناخودآگاه از حماقت جماعت سانسورچی خنده‌ام گرفت. در قسمتی از یک ترانه، زیر مصرع «پُر می‌شم از عطرِ تنِت»، خطی قرمز کشیده شده و نوشته بودند: «محتوای جنسی»! خوانده شود: «پُر می‌شم از شنیدنِت» و در ترانه‌ای دیگر، زیر جمله‌ی «شب بود»، خطی قرمز کشیده و نوشته بودند: «کلمه‌ی شب حذف شود» و در پرانتزی نوشته شده بود: «ترویج فضای اختناق»!

-آرام به دوستم گفتم: حتی سانسورچی هم فضا را می‌شناسد.

-با خنده به من گفت: هنوز از سودان جلوتریم.

-پرسیدم: چطور؟

-گفت: در سودان برای بسته‌بندی اجناس، از کشورهای غیر عرب زبان روزنامه‌ی باطله می‌خرند تا مردم نتوانند روزنامه بخوانند.

اولین جرم نویسنده در ایران محتمل بودن وابستگی او به جریانات فکری و حزبی یا از آن بدتر، وابستگی به «اپوزسیون خارج‌نشین» است. چیزی که در دادگاه‌های انقلاب، از روی یک توییت، یک پست، یا حتی یک استوری ساده‌ی اینستاگرامى قابل اثبات است. این اتفاق شاید نتواند جلوی رودخانه‌ی فکر و کوه قلم نویسنده بایستد، اما دست‌کم سال‌هایی از بهترین روزهای عمرش را در زندان تباه می‌کند. بله، سانسورچی می‌داند که باید چه کند و البته نویسنده هم می‌داند.

ایستادن در برابر اندیشه و فکر و در برابر کسی که آن را با قلم خود در اختیار دیگران می‌گذارد، در صلاحیت هیچ فرد و هیچ ارگانی نیست.

اگرچه سانسور در کوتاه مدت نتایج بدی را به بار می‌آورد اما در بلند مدت، همیشه شکست خورده است. این را تاریخ به ما نشان داده؛ همان تاریخی که نتیجه‌ی سانسور زمانه‌ی ما را به نسل‌های بعدی نشان خواهد داد.

زمستان‌ها، می‌آیند و می‌روند اما درختان، همیشه در باغ مى‌مانند.

مطالب مرتـبط

    • صدوپنجاهمین شماره از ماهنامه‌ی خط صلح منتشر شد
    • تهران؛ منزل زهرا شفیعی توسط نیروهای امنیتی تفتیش شد
    • ممنوعیت تماس با خانواده؛ گزارشی از آخرین وضعیت نوید میهن دوست در زندان اوین
    • ارسلان رسولی عمارلویی به حبس محکوم شد
    • صدوچهل‌ونهمین شماره از ماهنامه‌ی خط صلح منتشر شد

برچسب ها: آرش چاكرى آزادی بیان ادبیات خط صلح خط صلح 150 روز کتابخوانی روشنفکر سانسور کتاب ماهنامه خط صلح محتوای جنسی نویسنده وزارت ارشاد

بدون نظر

نظر بگذارید

منبع خبر: هرانا

اخبار مرتبط: نگاهی به قلم در برابر تیغ سانسور/ آرش چاکرى