روزی روزگاری؛ زمانی
کسی از او خبری ندارد
وقتی که التهاب غزه با عملیات طوفانالاقصی شروع شد و با مبارزه آزادیخواهان ادامه یافت، انتظار بر این بود که حامد زمانی از جدیدترین آهنگ حماسیاش رونمایی کند اما هرچه منتظر ماندیم صدایی از او به گوش نرسید؛ ابتدا احساس کردیم که او فرمایش مهم مقام معظم رهبری را که فرمودند «شما هم دلسرد نشوید» فراموش کرده اما دودوتا چهارتایمان نتیجهاش آن نمیشد، لذا بدون پیشداوری پیگیر حال و احوال او شدیم تا از آخرین برنامهها مطلع شویم. در اولین تماس با او فهمیدیم تلفناش را از دسترس خارج کرده است برای همین با تعدادی از روابطعمومیهای سازمانهایی که حدس میزدیم خبری از او دارند تماس گرفتیم اما آنها هم اطلاعی از او نداشتند. برای اطلاع از احوالش حتی با خانواده او نیز تماس گرفتیم. حتی با پسرخالهاش که روزگاری از او بهعنوان مدیر برنامههایش یاد میکردند نیز تماس گرفتیم. او هم اعلام بیخبری کرد و گفت، مدتهاست از او بیخبریم و فقط مادرش در این حد میداند که حالش خوب است. دلیل این بیخبری از او که بهعنوان ضدآمریکاییترین خواننده ایرانی یاد میکنند، چیست. آیا حامد زمانی از جبههگیریها خسته شدهاست؟ یا فشار آهنگهایش برای برخی آنقدر سخت آمد که حذف او را در برنامه قرار دادند بهحدی که دیگر حتی در مهمترین حادثه این روزها هم حاضر نشدند اسمی از این مبارز هنری کشور شنیده شود. برای پاسخ به این سؤال بهتر دیدم مروری کنیم به آثاری که این سالها خواند و حساسیتهای زیادی ایجاد کرد.
از برچسب شعارزدگی تا حذف
حامد زمانی را بسیاری با آهنگ مرگ بر آمریکا شناختند؛ آهنگی که بعد از اثر معروف «آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو» اثر اسفندیار قرهباغی در سالهای آغازین انقلاب اسلامی، مشهورترین اثر یک خواننده بر ضد آمریکاست. حامد زمانی این آهنگ را در سال ۹۲ با شعری از محمدمهدی سیار خواند و از آن در۱۳آبان سال۹۲ رونمایی کرد. فقط یک روز بعد از برپایی مراسم بزرگداشت تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام (ره) یکی از روزنامهها با انتشار گزارشی در مورد انعکاس بینالمللی این ترانه و موضعگیری رسانههای ضدایرانی نوشت: «ترانه مرگ بر آمریکا با صدای حامد زمانی و شعر محمدمهدی سیار بعد از گذشت تنها سه روز از انتشار در فضای مجازی، با استقبال گستردهای ازسوی کاربران مواجه شد، بهطوریکه این ترانه در زمانی اندک در صدها سایت و وبلاگ بازتاب یافت. همچنین بسیاری از جوانان در وبلاگها و صفحات شخصی خود در اینترنت به تحسین این اثر هنری پرداختند اما بازتاب ترانه مرگ بر آمریکا از داخل کشور فراتر رفته و واکنشهایی را ازسوی رسانههای غربی در پی داشت. آسوشیتدپرس و صدای آمریکا ازجمله رسانههایی بودند که اخباری را درباره این ترانه روی خروجی خود قرار دادهاند. این دو رسانه، بهطور تلویحی نسبت به خلق این آثار ابراز نارضایتی و این حرکت را تلاش تندروها برای افزایش خشم عمومی علیه آمریکا معرفی کردند.»
از آن پس نام حامد زمانی بر سر زبانها افتاد و او را به یک هنرمند انقلابی تبدیل کرد؛ هنرمندی که گرچه فرزند نسل بعد از جنگ بود اما با جسارتی مثالزدنی پشت جبهه مقاومت ایستاد. تلاشهای حامد زمانی در سالهای بعد و خوانش آهنگهای دیگری همچون مرگ بر تازیانهها، تحریم، مکر شیطان، قدس و... روزبهروز بر محبوبیت این هنرمند جبهه مقاومت افزود. همین محبوبیت نیز بهنظر برای برخی خوش نیامد و شروع به برچسبزنی کردند. هجوم برچسبهایی همچون هنرمند ارزشی، سفارشیخوان، شعارزده و... اولین تلاشهایی بود که برای حذف او از صحنه موسیقی بهکار میرفت. شوریدهحالان که فکر میکردند یک سرباز مقاومت را بهراحتی میتوانند از میدان بهدر کنند. هرچند او که در قاموسش حمایت از حقوق مردم، فریاد بر سر زورگویان، عدالتخواهی و... همچنان بهعنوان اصلیترین مفاهیم ارزشی و اخلاقی بود بدون کوچکترین اعتنایی به فعالیتش ادامه داد.
موسیقی و ارزشهای ملی
او دریکی ازمصاحبههایش دراین خصوص میگوید: «آنچه من میخوانم موسیقی ارزشهاست و نامش موسیقی ارزشی است؛ موسیقی که میتواند به ارزشهای انقلابی و ملی بپردازد و میتواند به ارزشهای مذهبی بپردازد، هرچیزی که ارزش است؛ اخلاق و ارزشهای اجتماعی و تنها ریشه ملی نمیتواند داشته باشد و دایره گستردهای دارد. بهطور حتم خواندن از این موضوعها، مخالفان بسیاری دارد. اتفاقا این مخالفان کسانی هستند که منافعشان در خطر است یا از اول بدون این که مشکلات ما را بدانند و بدانند که ما چه میکنیم با ما مخالفت کردهاند. همین مسائل کار ما را بسیار دشوار کرده است. در عین حال حمایت از سوژههای ما هم بسیار اندک است. موسیقیهای دیگر، موسیقی خنثی هستند و تنهبهتنه مسائلی نمیزنند که احتمالا عدهای با آنها مشکل داشته باشند و از آن بدشان بیاید. این موسیقیهای خنثی به عشق میپردازند، حال چه عشق زمینی و چه عشق الهی و فضایشان امن است. به همین دلیل حمایت از این نوع موسیقیها هم امن است ولی حمایت از موسیقی من دردسرهای زیادی دارد و حمایت از آن اندک است... .»
حمایت از حامد زمانی دردسر دارد
گذری کوتاه بر زندگی هنری حامد زمانی نشان از آن دارد که او فقط بهدنبال خواندن نبود. او در تدارک تربیت نیروهای ارزشی بود؛ کسانیکه بتوان آینده هنری موسیقی را به آنها سپرد و پذیرفت که میتوانند در مسیر اعتلای ایران تلاش کنند. شاید همین تفکر عاملی است که او را از سایر هنرمندان موسیقی جدا میکند و چهرهای برای او میسازد که باب میل برخی نیست. شاید همین تلاش را بتوان بهعنوان یکی دیگر از دلایلی دانست که به مرور او را گوشهگیر کرد، چون همانطور که خودش بارها در مصاحبهها تاکید داشته، تلاش برای تربیت بوده است.
کادرسازی فرهنگی
زمانی در یکی از مصاحبههایش با تاکید بر این هدف میگوید: «... با توجه به نوع موسیقیام من مجبور بودم طرفدارانم را خودم تربیت کنم، یعنی طرفدارانی که در فضای مجازی با هم همسو شوند؛ از اینور بیایند عکسی بگذارند و مرا حمایت کنند و از آن طرف کاری نکنند که اعتبار من و خودشان خراب شود. باید روی این مورد کار میکردم و تا حدی موفق بودم اما خب تا حدی هم نمیشود. بعضی از این افراد یک گرافیست یا شاعر یا نقاش خوب هستند... من سعی کردم همینها را دور خودم جمع کنم. این افراد نه خواننده داشتند و نه میتوانستند از کسی حمایت کنند و شاید به خاطر تیپشان یا به خاطر نوع اعتقاداتشان اینگونه بودند و شاید حتی در داخل خانه، پدر و مادرشان اجازه گوش دادن به یک آهنگ را نمیدادند. خدا را شکر این اتفاق افتاد و توانستم این افراد را دور خودم جمع کنم. بعد از این سعی کردیم یک حرکتی را شروع کنیم، هر چند دست خالی بودیم اما خدا را شکر این اتفاق افتاد .حالا باید بگویم که جمع کردن اینها دور هم نیاز به شعار دادن، نیاز به انگیزه و نیاز به حرکت دارد. یک جاهایی نوع لباس پوشیدن و نوع حرف زدنم و نوع اجرای من اینقدر به این افراد انگیزه میدهد که خودم تعجب میکنم. این افراد در مدرسه، دانشگاه و جاهای دیگر هستند. این سبک موسیقی شاید به نوعی دلخوشیشان باشد و برای اینکه تنها نباشند نیاز به جوی دارند که به نظرم با این آهنگها بهوجود آمده است.»
باید بپذیریم آنچه حامد زمانی در ذهن میپروراند و برای تحقق آن از هیچ تلاشی فروگذار نبود، تربیت نیروهای متعهد بود. همین تلاش را میتوان یکی دیگر از دلایلی دانست که برخی تاب آن را نداشتند. آنها که با وجود برچسبها و هجمههای متعدد راه به جایی نبرده بودند این بار برنامه حذف او را روی میز گذاشتند و اقدامی که بهنظر میرسد با کمکاری برخی سازمانهای خیلی سریع جامهعمل پوشیده تا زمانی از دایره هنر فاصله بگیرد.
حامد زمانی را دریابیم
روزگاری اسفندیار قرهباغی به خاطر قطعه «آمریکا آمریکا مرگ به نیرنگ تو» به محاق رفت و نام و یادش کمرنگ شد و حالا کمر به حذف حامد زمانی گرفتهاند؛ هنرمندی که با شور و هیجان خاصی از ارزشها دفاع کرد. شعار مرگ بر آمریکا را به خوبی طنین افکند و رویاهای آزادیخواهان را در ترانههایش جامه پوشاند. انتظار بر این بود سازمانهای متولی گام به گام با او جلو بروند و بگذارند تا ایدههای خلاقانهاش به ثمر نشیند اما حالا بهجایی رسیدهایم که صدای مقاومت در روزهایی که در التهاب غزه تن هر آزادیخواهی را به لرزه درمیآورد، خاموش است. ضدآمریکاییترین خواننده ایران، امروز در انزواست و واجب آن است که دست او را بگیریم و بلند کنیم؛ نه به خاطر خودش یا تلاشهایش، به خاطر اینکه پرچم هنر مقاومت زمین نماند و علاقهمندان به این حوزه راغب به تلاش شوند.
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: روزی روزگاری؛ زمانی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران