جمهوری مطلوب‌ترین راه گذار به دمکراسی در ایران، گفت‌وگوی امید اقدمی با مهرداد درویش‌پور - Gooya News

مهرداد درویش پور جامعه شناس و استاد دانشگاه - که همزمان بررسی جنبش های اجتماعی یکی از حوزه های مطالعاتی او است- از نظریه پردازان و هواداران پرو پا قرص جمهوری خواهی در ایران به شمار می رود که همواره از آن همچون صدای سوم و بدیلی مطلوب دربرابر اقتدار دینی و موروثی دفاع کرده است. برآن شدیم در سالگرد جنبش زن، زندِگی، ازادی نظر او را در باره اهمیت جمهوری خواهی و زمینه ها و چالش های پیش روی آن جویا شویم.

پرسش: شما درباره پروژه جمهوری خواهی و زمینه ها و چالش های آن در ایران به کرات نوشته و سخن گفته اید. در جنبش زن، زندگی آزادی اما هیچ نشانه ای از تاکید بر جمهوریت نشد بلکه شعارها عموما یا علیه حجاب اجباری بود یا کل حاکمیت را نشانه رفته بود. با این اوصاف آیا بازهم تاکید بر جمهوری -که از نظر برخی تنها شکلی از حکومت است - را به جای تاکید بر دمکراسی که بر محتوای نظام سیاسی تاکید دارد و شعاری عمومی تر به شمار می رود را دارای موضوعیت می دانید؟

پاسخ: این درست است که در جنبش زن، زندگی آزادی به ندرت مستقیما سخنی از جمهوری به میان آمد، اما مگر شعار "نه سلطنت نه رهبری، دمکراسی، برابری" و شعارهای مشابه در ایران به کرات شنیده نشد؟ مگر فشرده تر از این می توان خواست عبور از اقتدار دینی بدون تمنای بازگشت به گذشته را مطرح کرد؟ وانگهی در این جنبش ، بخش بزرگی از پادشاهی خواهان به شمول یاسمن پهلوی با شعار "مرگ بر سه مفسد" - که از "ملا چپی مجاهد" به "اسی، مسی، مجاهد " فرا روئید- به میدان امدند. یا مکرر علیه کردها و دیگر نیروهای اتنیکی خط ونشان کشیدند و همه آنها را تجزیه طلب خواندند. یا به جبهه ملی و مصدق حمله کردند و از همه بدتر حتی نسبت به موتلفان دیروزی خود در "منشور مهسا" نیز رحم نکردند. گروهی که خود را پشتیبان جنبش مهسا می دانستند با ناسیونالیستی خواندن انقلاب زن زندگی آزادی نشان دادند با روح آن بیگانه اند. همچنین کسانی که مدعی بودند دعوایشان با جمهوری خواهان تنها بر سر شکل حکومت است -که آن را هم باید به رای مردم گذاشت- نشان دادند تمایلی به آرای مردم ندارند. روشن شد منظور آنان از شعار پوپولیستی "همه با هم" و "امروز فقط اتحاد"، ابراز سرسپردگی به رهبری رضا پهلوی است و هر آن کس که به ایشان اقتدا نکرد را شایسته مجازات مرگ می دانند. کسانی که با علم کردن چوبه های دار و نشان دادن تصاویر پرویز ثابتی ها، تصویر روشنی از الگوهای آتی اقتدار خود را معرفی کرده و در گرماگرم گسترده ترین جنبش اجتماعی علیه جمهوری اسلامی، عطش انتقام گیری از "فتنه گران پنجاه و هفت" را به نمایش گذاشتند ، نشان دادند تا چه حد به راستی به مسالمت جویی ودمکراسی و دگر اندیشی و پلورالیسم و رواداری باورمندند. پرسیدنی است که چگونه در حالی که این جریان در برابر اصلی ترین قربانیان نظام جمهوری اسلامی رویکردی یکسره خصمانه دارد، همزمان از ضرورت نزدیکی با سپاه پاسداران - یعنی اصلی ترین نیروی سرکوب جنبش های اعتراضی - سخن می گوید؟ علاوه بر این همه، ایدئولوگ های این جریان به تدریج به بهانه ثبات و امنیت از "انتخابات بی انتخابات" پس از گذار از جمهوری اسلامی و این که دمکراسی و سکولاریسم و لائیسیته ربطی به فرهنگ ایرانی ندارد و کلیشه های غربی است، سخن گفتند. امری که به اندازه کافی نشان دهنده این است که این جریان تاچه حد در جرگه هواداران دمکراسی به شمار می روند. از آن گذشته این همه نشان می دهد تا چه حد بحث سلطنت یا جمهوری در ایران امروز، تنها بحث بر سر "شکل"حکومت است یا ردپای شناسنامه سیاسی جریان های گوناگون سیاسی است که رویکردهای گوناگونی به جامعه دارند. همان طور که پیشتر گفته ام، راست افراطی به باور من عکس بردان جمهوری اسلامی است و گفتمان "امنیت دولت محور" ، نقطه عزیمت هر دو دسته از طرفداران اقتدار موروثی و دینی است. حال آن که جمهوری خواهان خواستار امنیت جامعه محور هستند که در آن دمکراسی ،حقوق بشر، تبعیض زدایی، توسعه، رفاه و جدایی دین و دولت از یکدیگر، بهترین شکل تامین امنیت شهروندان و حفظ یکپارچگی دمکراتیک ایران است. به باور من در پی جنبش خیابانی سبز، پروسه خوش بینی به اصلاح طلبی دینی به پایان خود نزدیک شد و یک دهه بعد، جامعه یکسره از آن عبور کرد. این بار اما در جنبش زن، زندگی آزادی با توجه به نوع برآمد جنبش پهلویسم در خارج از کشور، تردیدهای عمیقی نسبت به جدی بودن ادعاهای "پادشاهی دمکراتیک"، "مشروطه خواهی" و باور این جریان به "میزان رای مردم است" ایجاد شد. امری که زمینه های عبور از توهم بازگشت به گذشته و احیای پهلویسم همچون راه حلی برای گذار به دمکراسی را هموار کرد. البته نزدیکی هرچه بیشتر شخص رضا پهلوی به جریان راست افراطی فرشگردی و دیگر چهره های راست افراطی جهانی، پس از بیرون آمدن از "منشور مهسا" و همچنین همرایی با احزاب راست پوپولیست و افراطی جهانی نیز دل نگرانی های جدی - حتی در میان بخشی از پایگاه لیبرال و جمهوری خواه او - را برانگیخت که پیش تر حتی به مسکوت گذاشتن شکل نظام اینده نیز رضایت داده بودند. بنابراین برآنم هم تجربه جنبش زن،زندگی آزادی در داخل وهم تجربه نمایش سیاسی و سیاست نمایشی پهلویسم در خارج، بحث جمهوری خواهی را به جای امید به اصلاح این نظام یا بازگشت به گذشته بیش از هرزمان دیگر موضوعیت بخشیده است و هم از این رو تمایل به جمهوری گسترش بیشتری یافته است. جمهوری‌خواهی امروز کم دافعه‌ترین و پرجاذبه‌ترین بدیل در جامعه ایران است. چه از آن رو که در میان رویکردهای ساختارشکانه، کم هزینه ترین آن است و چه از آن رو که تاکید بر مسالمت جویی، اعتدال گرایی، تبعیض زدایی و مخالفت با هر نوع امتیاز دینی و موروثی و ایدئولوژیک، ان را از منظر موازین دمکراسی، مطلوب تر ساخته است.

پرسش: اگر جمهوری خواهی بدیلی جذاب است چرا طی این سالها شاهد گسترش تمایل به نظام گذشته هستیم؟

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: جمهوری مطلوب‌ترين راه گذار به دمکراسی در ایران، گفت‌وگوی امید اقدمی با مهرداد درویش‌پور - Gooya News