۹۰ درصد تجارت ایران از طریق دریا انجام میشود، اما آیا بدون وجود امنیت پایدار چنین تجارتی ممکن است؟ / بله! موشک برای ما نان و آب میشود
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، «مگر موشک برای ما نان و آب میشود؟» این پربسامدترین سؤال حداقل یک دهه اخیر است که به انحای مختلف و از سوی افراد متنوع و به بهانههای متفاوت پرسیده میشود، حتی در برههای گزاره تلخ «دنیای فردا، دنیای گفتمانهاست، نه موشکها» از سوی برخی استخوانخردکردههای عالم سیاست مطرح شد. طبعاً با چنین رویکردی شبهاتی راجع به تأثیر دستاوردهای نظامی جمهوری اسلامی ایران بر معیشت مردم در جامعه، به ویژه نسل جدید ایجاد کرده که منجر به خطای تحلیلی در بخشی از مردم شده است. فارغ از اینکه طرح چنین سؤالات و دوگانهسازیها از اساس غلط است و نباید صنعت راهبردی دفاعی سد راه معیشت القا شود، واکاوی چنین مسئلهای نیاز عصر امروز آغشته به «جنگ روایت» هاست، ضمن آنکه ایران در فهرست کشورهایی با کمترین بودجه دفاعی نسبت به وسعت و جمعیت سرزمینی است و مجاهدان صنعت دفاعی ایران با کمترین بودجه، بالاترین بازدهی را داشتهاند. در گزارش پیشرو به بررسی نقش صنایع دفاعی در توسعه اقتصادی و رفاه مردم پرداختهایم.
بنیانریزی یک نظام مستقل و قدرتمند همواره از آرزوهای همه ملتهای جهان بوده است. از شرقیترین تمدنها و اولین رگههای شکلگیری یک نظام سوسیالیستی تا غربیترین سرزمینها و سودای لیبرالیسم، همواره رؤیای ساخت یک نظام مدنی در راستای رفاه مردم در ذهن سیاستگذاران دنبال میشده است.
فراتر از همه پستی وبلندیها و شکستها، دولتهای مختلف به منظور ستیز و برتریطلبی در مقابل هم صفآرایی کردهاند تا با تصرف ولایات بیشتر حوزه نفوذ و قدرت ملی خود را افزایش دهند. در سرتاسر دنیا بالاوپایینهای روزگار دامنگیر ملتها شده و گاهی اشکها از شکستها و گاهی اشک شوق پیروزیها سرازیر گشته است. تاریخ ما هم پر است از این پیروزیها و شکستها.
ملت ایران همواره فراتر از پیروزیها و شکستها عمل کردهاند. چه در دوران خوشخوشان پیروزی و چه در بحرانهای جنگ، همواره اخلاق و انساندوستی اساس رفتار اجتماعی و سیاسی ایرانیان بوده است. شریعت اخلاقمحور اسلام و فرهنگ محبت و انساندوستی ایرانی جلوی بیاخلاقی و کشتار را در جنگها میگرفت و حتی با بیرحمترین دشمنان هم با اخلاق و مردانگی به ستیز پرداختهایم، اما سبک و سیره دشمن همیشه مثل ما نبوده است و هرگاه از اتحاد ملی و شریعت ما ضربه خوردهاند، تلاش کردهاند ضربه انتقام را به مردم بزنند.
شاید بهترین مثال دکتر مصدق و جریان ملیشدن نفت ایران باشد. بعد از ملیشدن نفت ایران از سوی دکتر مصدق و مرحوم کاشانی در ۲۹اسفند۱۳۲۹ روابط دوجانبه ایران و انگلیس به تیرگی گرایید. دولت انگلیس که با تصاحب نفت ایران و استفاده از این منبع خدادادی بر صنعت جهانی فرمان میراند، تاب ملیشدن این سرمایه گرانقدر را نیاورد و انتقام استقلالطلبی و آزادیخواهی ملت ایران را از سفره مردم گرفت و با وضع تحریمهای سنگین سعی در ایجاد اختلال در زندگی مردم و سقوط دولت منتخب مردم داشت. وقاحت روباه پیر تا اندازهای بالا رفت که در سال۱۳۳۱ دولت انگلیس رسماً دستور اخلال در فرایند صدور نفت را صادر و تحریمهای سختی را برای خریداران نفت ایران وضع کرد.
دولت انگلیس ضمن تحریم تمامی خطوط کشتیرانی ایران اقدام به ایجاد اخلال روی تردد این کشتیها در سطح بینالمللی کرد، به طوری که ناوگان دریایی انگلیس تمامی کشتیها را در منطقه شمال اقیانوس هند و خلیجفارس و بابالمندب رصد میکرد. شرکتهای همکار با دولت دکتر مصدق هم از ترس تحریمها و تنبیه اقتصادی- سیاسی از سوی انگلیسیها اقدام به قطع همکاری با ایران کردند.
متأسفانه در آن زمان به دلیل وابستگی شدید کشور به طرفهای خارجی در صنعت حملونقل، تهدیدات و تحریمهای دولت انگلیس مؤثر واقع و کشور دچار ضربه جدی اقتصادی شد، به طوری که بخش قابل توجهی از خریداران نفت کشور اقدام به قطع همکاری کردند و تأمین نفت شرکتها و دولتهای دیگر هم به دلیل نبود ناوگان مناسب حملونقل و نبود امنیت دریایی ناشی از تهدیدات انگلیس عملاً متوقف شده بود.
در آن برهه دولت انگلیس به طور کلی دست به اعمال نفوذ روی واردات و صادرات کالاهای تجاری زد و به واسطه عوامل داخلی و خارجی در این کار موفق بود. راهکار دولت مصدق برای برونرفت از این مشکلات اعطای امتیازات خاص به خریداران و شرکتهای حملونقل دریایی بود تا برای آنها در انتقال نفت ایران بدون توجه به تهدیدات انگلیس صرفه اقتصادی ایجاد کند. سیاست مصدق جواب داد و سرانجام شرکت ایتالیایی «ایپم» مستقر در ایتالیا جابهجایی محمولههای نفتی ایران به ایتالیا را با دو شرط پذیرفت؛ اول تخفیف ۲۵درصدی ایتالیا به عنوان خریدار نفتی و همچنین پرداخت پول بیشتر از حد متعارف به شرکت کشتیرانی ایتالیایی و دوم تهاتر نفت ایران با شکر موجود در انبارهای دولت ایتالیا. با قبول شرایط طرف ایتالیایی از سوی دولت مصدق، دو طرف بنا را بر این گذاشتند که در مرحله اول، مقدار هزارتن نفتخام از ایران به ایتالیا منتقل شود و در صورت موفقیت مرحله اول در مراحل بعدی، به مرور ۲۰میلیون تن از نفتخام ایران خریداری و از سوی شرکت ایپم به ایتالیا منتقل شود. سرانجام نفتکشی با نام رزماری تحت اجاره شرکت ایپم وارد بندر ماهشهر شد و نفت ایران را بارگیری و با پرچم هندوراس به سمت ایتالیا حرکت کرد.
این کشتی توانست با موفقیت آبهای ایران را ترک کند. تا اینجا مشکلی وجود نداشت تا اینکه در میانه راه و در مسیر اروپا و در نزدیکی بابالمندب به مدت چند روز ارتباطات با رزماری قطع شد و در ۲۹خرداد۱۳۳۱ توقیف این نفتکش به دولت ایران اطلاعرسانی شد که با توجه به توضیحات روزنامههای آن زمان به منظور آسیبزدن به شاکله اقتصادی و تجارت دریایی دولت ایران، انگلیس دستور توقیف این نفتکش را صادر میکند و در منطقه خلیج عدن از سوی ناوگان نیروی دریایی انگلیس مستقر در کانال سوئز توقیف و کشتی به یمن جنوبی منتقل و از سوی دولت تحت استعمار یمن دستور به بازداشت خدمه صادر میشود، دولت مصدق هم صرفاً توانست این اقدام متخاصمانه انگلیسیها را محکوم لفظی کند. موضوع اخلال در فروش نفت برای کشوری که بنیان اقتصاد آن بر مبنای فروش نفت چیده شده است، تعریفی جز نابودی ندارد.
اصولاً در بحرانهای اینچنینی، نه زبان سیاست و زبان بدن دیپلماتها راهگشاست و نه تأسیسات پیچیده مهندسی. با توقیف رزماری تمامی مشتریان نفت ایران عقب کشیدند و تسلیم تهدیدات انگلیس شدند. توپ حالا در زمین ایران بود. باید کاری میکردیم. متأسفانه به دلیل ضعف شدید تسلیحاتی ارتش وقت و عدمتناسب قدرت قوای مسلح ایران و انگلیس، عملاً هیچ پاسخ همسطحی ندادیم و پرونده صدور نفت ایران پشت سد تحریمهای انگلیس گیر کرد و به تبع این مسئله بحرانهای جدی اقتصادی و اجتماعی پیش آمد. اما راهحل مصدق برای این بحران بیشتر از اینکه بر اساس مقاومت و تشکیل یک نیروی قدرتمند برای پاسخ به دزدی دریایی انگلیسیها باشد، صرفاً محدود به شکایات حقوقی و درخواست کمک از امریکا به عنوان یک قدرت نوظهور بود. افسوس که باغ سبزی که امریکاییها نشان مصدق دادند، مقتل دولت ملی بود و در نهایت مصدق و نفت ملی ایران را از چاله استعمار انگلیس به چاه اشغالگری و کودتای امریکاییها انداخت.
همانطور که عنوان شد «امنیت» بنیه و اساس حفظ یک نظام اقتصادی است و نقش اساسی در مطلوبیت یک نظام اقتصادی در تجارت جهانی دارد.
بنیانریزی یک نظام مستقل و قدرتمند همواره از آرزوهای همه ملتهای جهان بوده است. از شرقیترین تمدنها و اولین رگههای شکلگیری یک نظام سوسیالیستی تا غربیترین سرزمینها و سودای لیبرالیسم، همواره رؤیای ساخت یک نظام مدنی در راستای رفاه مردم در ذهن سیاستگذاران دنبال میشده است.
فراتر از همه پستی وبلندیها و شکستها، دولتهای مختلف به منظور ستیز و برتریطلبی در مقابل هم صفآرایی کردهاند تا با تصرف ولایات بیشتر حوزه نفوذ و قدرت ملی خود را افزایش دهند. در سرتاسر دنیا بالاوپایینهای روزگار دامنگیر ملتها شده و گاهی اشکها از شکستها و گاهی اشک شوق پیروزیها سرازیر گشته است. تاریخ ما هم پر است از این پیروزیها و شکستها.
ملت ایران همواره فراتر از پیروزیها و شکستها عمل کردهاند. چه در دوران خوشخوشان پیروزی و چه در بحرانهای جنگ، همواره اخلاق و انساندوستی اساس رفتار اجتماعی و سیاسی ایرانیان بوده است. شریعت اخلاقمحور اسلام و فرهنگ محبت و انساندوستی ایرانی جلوی بیاخلاقی و کشتار را در جنگها میگرفت و حتی با بیرحمترین دشمنان هم با اخلاق و مردانگی به ستیز پرداختهایم، اما سبک و سیره دشمن همیشه مثل ما نبوده است و هرگاه از اتحاد ملی و شریعت ما ضربه خوردهاند، تلاش کردهاند ضربه انتقام را به مردم بزنند.
شاید بهترین مثال دکتر مصدق و جریان ملیشدن نفت ایران باشد. بعد از ملیشدن نفت ایران از سوی دکتر مصدق و مرحوم کاشانی در ۲۹اسفند۱۳۲۹ روابط دوجانبه ایران و انگلیس به تیرگی گرایید. دولت انگلیس که با تصاحب نفت ایران و استفاده از این منبع خدادادی بر صنعت جهانی فرمان میراند، تاب ملیشدن این سرمایه گرانقدر را نیاورد و انتقام استقلالطلبی و آزادیخواهی ملت ایران را از سفره مردم گرفت و با وضع تحریمهای سنگین سعی در ایجاد اختلال در زندگی مردم و سقوط دولت منتخب مردم داشت. وقاحت روباه پیر تا اندازهای بالا رفت که در سال۱۳۳۱ دولت انگلیس رسماً دستور اخلال در فرایند صدور نفت را صادر و تحریمهای سختی را برای خریداران نفت ایران وضع کرد.
دولت انگلیس ضمن تحریم تمامی خطوط کشتیرانی ایران اقدام به ایجاد اخلال روی تردد این کشتیها در سطح بینالمللی کرد، به طوری که ناوگان دریایی انگلیس تمامی کشتیها را در منطقه شمال اقیانوس هند و خلیجفارس و بابالمندب رصد میکرد. شرکتهای همکار با دولت دکتر مصدق هم از ترس تحریمها و تنبیه اقتصادی- سیاسی از سوی انگلیسیها اقدام به قطع همکاری با ایران کردند.
متأسفانه در آن زمان به دلیل وابستگی شدید کشور به طرفهای خارجی در صنعت حملونقل، تهدیدات و تحریمهای دولت انگلیس مؤثر واقع و کشور دچار ضربه جدی اقتصادی شد، به طوری که بخش قابل توجهی از خریداران نفت کشور اقدام به قطع همکاری کردند و تأمین نفت شرکتها و دولتهای دیگر هم به دلیل نبود ناوگان مناسب حملونقل و نبود امنیت دریایی ناشی از تهدیدات انگلیس عملاً متوقف شده بود.
در آن برهه دولت انگلیس به طور کلی دست به اعمال نفوذ روی واردات و صادرات کالاهای تجاری زد و به واسطه عوامل داخلی و خارجی در این کار موفق بود. راهکار دولت مصدق برای برونرفت از این مشکلات اعطای امتیازات خاص به خریداران و شرکتهای حملونقل دریایی بود تا برای آنها در انتقال نفت ایران بدون توجه به تهدیدات انگلیس صرفه اقتصادی ایجاد کند. سیاست مصدق جواب داد و سرانجام شرکت ایتالیایی «ایپم» مستقر در ایتالیا جابهجایی محمولههای نفتی ایران به ایتالیا را با دو شرط پذیرفت؛ اول تخفیف ۲۵درصدی ایتالیا به عنوان خریدار نفتی و همچنین پرداخت پول بیشتر از حد متعارف به شرکت کشتیرانی ایتالیایی و دوم تهاتر نفت ایران با شکر موجود در انبارهای دولت ایتالیا. با قبول شرایط طرف ایتالیایی از سوی دولت مصدق، دو طرف بنا را بر این گذاشتند که در مرحله اول، مقدار هزارتن نفتخام از ایران به ایتالیا منتقل شود و در صورت موفقیت مرحله اول در مراحل بعدی، به مرور ۲۰میلیون تن از نفتخام ایران خریداری و از سوی شرکت ایپم به ایتالیا منتقل شود. سرانجام نفتکشی با نام رزماری تحت اجاره شرکت ایپم وارد بندر ماهشهر شد و نفت ایران را بارگیری و با پرچم هندوراس به سمت ایتالیا حرکت کرد.
این کشتی توانست با موفقیت آبهای ایران را ترک کند. تا اینجا مشکلی وجود نداشت تا اینکه در میانه راه و در مسیر اروپا و در نزدیکی بابالمندب به مدت چند روز ارتباطات با رزماری قطع شد و در ۲۹خرداد۱۳۳۱ توقیف این نفتکش به دولت ایران اطلاعرسانی شد که با توجه به توضیحات روزنامههای آن زمان به منظور آسیبزدن به شاکله اقتصادی و تجارت دریایی دولت ایران، انگلیس دستور توقیف این نفتکش را صادر میکند و در منطقه خلیج عدن از سوی ناوگان نیروی دریایی انگلیس مستقر در کانال سوئز توقیف و کشتی به یمن جنوبی منتقل و از سوی دولت تحت استعمار یمن دستور به بازداشت خدمه صادر میشود، دولت مصدق هم صرفاً توانست این اقدام متخاصمانه انگلیسیها را محکوم لفظی کند. موضوع اخلال در فروش نفت برای کشوری که بنیان اقتصاد آن بر مبنای فروش نفت چیده شده است، تعریفی جز نابودی ندارد.
اصولاً در بحرانهای اینچنینی، نه زبان سیاست و زبان بدن دیپلماتها راهگشاست و نه تأسیسات پیچیده مهندسی. با توقیف رزماری تمامی مشتریان نفت ایران عقب کشیدند و تسلیم تهدیدات انگلیس شدند. توپ حالا در زمین ایران بود. باید کاری میکردیم. متأسفانه به دلیل ضعف شدید تسلیحاتی ارتش وقت و عدمتناسب قدرت قوای مسلح ایران و انگلیس، عملاً هیچ پاسخ همسطحی ندادیم و پرونده صدور نفت ایران پشت سد تحریمهای انگلیس گیر کرد و به تبع این مسئله بحرانهای جدی اقتصادی و اجتماعی پیش آمد. اما راهحل مصدق برای این بحران بیشتر از اینکه بر اساس مقاومت و تشکیل یک نیروی قدرتمند برای پاسخ به دزدی دریایی انگلیسیها باشد، صرفاً محدود به شکایات حقوقی و درخواست کمک از امریکا به عنوان یک قدرت نوظهور بود. افسوس که باغ سبزی که امریکاییها نشان مصدق دادند، مقتل دولت ملی بود و در نهایت مصدق و نفت ملی ایران را از چاله استعمار انگلیس به چاه اشغالگری و کودتای امریکاییها انداخت.
همانطور که عنوان شد «امنیت» بنیه و اساس حفظ یک نظام اقتصادی است و نقش اساسی در مطلوبیت یک نظام اقتصادی در تجارت جهانی دارد.
منبع خبر: خبرگزاری دانشجو
موضوعات مرتبط: جمهوری اسلامی ایران روابط دوجانبه ایران ملی شدن نفت ایران استعمار انگلیس موجود در انبار توسعه اقتصادی ناوگان دریایی دولت ایتالیا تجارت دریایی نظام اقتصادی نیروی دریایی پرچم هندوراس دزدی دریایی بندر ماهشهر بهترین مثال آزادی خواهی تجارت جهانی امریکایی ها اقیانوس هند صنایع دفاعی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۵ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران