مگه فسیل چی داشت که این‌همه فروخت؟

آفتاب‌‌نیوز :

۱) از همه آنچه سینمای عامه‌پسند ایران نامیده می‌شود و در طول سالیان فراز و نشیب‌های بسیاری را پشت سر گذاشته، همین چند فیلم کمدی باقی‌مانده که هنوز می‌توانند گیشه را پررونق کنند، کمدی‌هایی که معمولا هم از قواعد مشخصی تبعیت می‌کنند و اغلب تشکیل شده‌اند از خط داستانی‌ای با چند موقعیت کمدی معمولاً محدود و همراه با شوخی‌هایی که به خطوط قرمز نزدیک می‌شوند تا خنده‌ای بستانند. تقریباً کل داستان سینمای تجاری ایران (که در چند کمدی خلاصه شده) همین است، فیلم‌هایی که سازندگان‌شان روی سابقه ذهنی سینمارو‌ها حساب باز کرده‌اند و همه آنچه قبلاً امتحانش را پس داده به کار می‌گیرند تا توفیق در گیشه تکرار شود. خیلی وقت‌ها هم حضور بازیگر محبوب کار را راحت‌تر می‌کند و مثلا با آمدن رضا عطاران هم شوخی‌های نه‌چندان بامزه، در اجرا شیرین می‌شود و هم اینکه به لطف حضور ستاره پول‌ساز تضمینی برای فتح گیشه به دست می‌آید.

اینکه چراغ سالن‌ها هنوز روشن است و ورشکستگی کامل سینما همچنان به تعویق افتاده را باید محصول همین کمدی‌های سردستی دانست که معمولا کار را با چند ستاره بفروش و چند شوخی و موقعیت کمدی و کنایات و اشارات بالای ۱۸ سال درمی‌آورند. فیلم‌هایی که در بازار اکران مصرف می‌شوند و تماشاگر خسته و گریزان این روزگار را متقاعد به خرید بلیت و حضور در سالن سینما می‌کنند. این تقریباً کل ماجرای بیشتر کمدی‌های پرفروش این سال‌هاست.

۲) تصویر رنگارنگ و نوستالژیک از دهه پنجاه و بازآفرینی نسبتاً موفق گذشته، با روایت ماجرای خواننده جوانی که با رفقایش در مسیر شهرت و محبوبیت قرار دارد، در تقابل با دهه شصت قرار می‌گیرد. فاصله‌ای که فیلم آن را با یک جامپ کات طی می‌کند. جوان خواننده دیروز حالا در روزگاری دیگر و جامعه‌ای متفاوت از آنچه در گذشته تجربه‌اش کرده باید خودش را با شرایط جدید منطبق کند. از دل این تلاش برای انطباق، موقعیت‌های کمدی ساخته می‌شود و قصه هم پیش می‌رود. خب البته واضح است که با «اجاره‌نشین‌ها» و حتی «مارمولک» سر و کار نداریم. اما این هم واضح است که با فیلمی مواجهیم که روایت روان و شوخی‌های بامزه‌ای دارد، طبعاً در قامت نه‌چندان رعنای سینمای بدنه ایران.

«فسیل» هم البته ادعایی ندارد و از ابتدا تا انتها بر سر قراری که با تماشاگر گذاشته می‌ماند. اینکه داستان تعریف کند و شوخی بسازد و شخصیت اصلی‌اش را در موقعیت‌های بامزه قرار دهد. این‌که اسی خواننده جویای نام دهه پنجاه، به مرد گیج و گول دهه شصت مبدل می‌شود (با همراهی شخصیت‌ها یا به تعبیر بهتر تیپ‌های نمایشی کنار دستش که برخلاف او گذر زمانه و عبور از یک حکومت و رسیدن به نظم و نظامی تازه را به شکلی طبیعی درک کرده و با آن همراه شده‌اند) دستمایه مناسبی بوده که کریم امینی کارگردان جوان «فسیل» آن را هدر نداده. این را می‌شود در ارتباط پیوسته‌ای که فیلم از همان ابتدا با تماشاگر برقرار می‌کند دید، در نشاط و همراهی‌اش با فصل‌های موزیکال و خنده‌هایی که میزانش بیشتر از همه کمدی‌های این سال‌هاست. ارجاع به گذشته و حال و هوای متمایز و به کل متفاوت دو مقطع تاریخی هم با قراردادی که فیلم با مخاطبش گذاشته منطبق است.

البته خیلی راحت می‌شود گفت «فسیل» هم یک فیلمفارسی دیگر است که در زمان و موقعیت مناسب روی پرده آمده و بلیتش برنده شده. «اجاره‌نشین‌ها» و بیلی وایلدر هم همیشه برای مقایسه کردن و سرکوفت زدن حی و حاضرند.

۳) بهرام افشاری ستاره غافلگیرکننده «فسیل» است. بازیگری که قبلاً در تلویزیون و سینما به محبوبیت رسیده، ولی اغلب در نقش مکمل. در حالی که اینجا نقش اولی است که همه‌چیز با محوریت او رقم می‌خورد. نقش اولی که مهم‌ترین عامل تجاری فیلم است و بهرام افشاری تقریباً همه ویژگی‌های نقش‌های کمدی قبلی‌اش را با رنگ‌آمیزی تازه به میدان آورده است.

افشاری ستاره پول‌ساز و نوظهور سینمای پساکروناست که بعید است امسال کسی از جمع بازیگران کمدی به گردش برسد. مجموع فروش دو فیلم پژمان جمشیدی یعنی «شهر هرت» و «هتل» ۱۷۰ میلیارد تومان است که هنوز تقریبا ۱۰۷ میلیارد تومان کمتر از «فسیل» است.

۴) «فسیل» همه‌چیز برای فروش داشت و جنس‌اش اصطلاحا جور بود، فیلمی که قاعدتا ارزان‌تر از کمدی‌های موفق این سال‌ها درآمده و یک کمدی تجاری سرراست است که تماشاگرش را می‌خنداند.

فیلم پاسخگوی نیازی است که دیگر کمدی‌های این سال‌ها در پاسخ دادن به آن ناکام بوده‌اند. نیازی که بیش از آن‌که جنبه زیبایی‌شناسانه داشته باشد ابعاد جامعه‌شناسانه دارد.

منبع خبر: آفتاب

اخبار مرتبط: مگه فسیل چی داشت که این‌همه فروخت؟