یک شبانه‌روز در عسلویه: تقلا زیر آتش پالایشگاه‌ها

عسلویه بندری است دور افتاده که زیر بار آلودگی و مناسبات ناشی از قرار گرفتن صنایع بزرگ در آن نقطه‌ی گرفتار شده بین دریا و کوه، دست و پا می‌زند. عسلویه بندری قدیمی است که هنوز هم در اطراف آن می‌توان آثاری از گذشته‌ی آرام و بی‌دغدغه‌ی آن را مشاهده کرد، اما از زمان شکل‌گیری منطقه‌ی ویژه‌ی اقتصادی انرژی پارس، نام عسلویه با آلودگی هوا و محیط زیست درآمیخته است.

عسلویه یکی از شهرهای استان بوشهر است که فاصله‌ی آن تا مرکز استان، حدود ۳۸۵ کیلومتر، با شیراز حدود ۳۵۰ کیلومتر و فاصله‌ی آن با بندرعباس ۴۶۰ کیلومتر است و اگرچه در سال‌های اخیر وضعیت حمل و نقل جاده‌ای قدری بهتر شده، اما فاصله‌ی عسلویه از شهرهای بزرگ همچنان یکی از مشکلات مردم منطقه به شمار می‌رود. مهم‌ترین تاثیر چنین فاصله‌ای، افزایش قیمت تمام شده‌ی کالاها برای مردم بومی منطقه است.

 به‌طور کلی ساکنان عسلویه به دو دسته‌ی مردم بومی و کارمندان شرکت‌های بزرگ تقسیم می‌شوند و افزایش قیمت کالاها فقط در زندگی مردم بومی تأثیرگذار است. کارمندان شاغل در شرکت‌های عسلویه، در مقابل چند روزی که در منطقه مشغول کار هستند، چند روزی را به شهرهای خود می‌روند و در مدتی که ساکن عسلویه‌اند، معمولاً شرکتی که در آن کار می‌کنند، غذا و محل استراحت‌شان را تأمین می‌کند. به بیان دیگر گرانی مواد غذایی را تجربه نمی‌کنند.

در نبرد بین سازمان حفاظت محیط زیست و شرکت‌هایی که در منطقه با تمام توان مشغول آلوده کردن زمین و دریا و هوا هستند، ظاهرا برد با شرکت‌ها بوده و سازمان حفاظت محیط زیست عقب‌نشینی کرده است.

شاید به نظر برسد که قرار گرفتن صنایع بزرگ در عسلویه برای مردم بومی مناسب بوده و در کاهش بیکاری نقش داشته باشد، اما چنین نیست. شهرستان عسلویه از سه بخش تشکیل شده است: «بندر عسلویه» به‌عنوان بخش مرکزی، «نخل تقی» که به‌خاطر بازار ته‌لنجی در استان بوشهر شناخته شده است و بخش «بیدخون». آنچه که جالب توجه است، مساحت شهر عسلویه نسبت به مساحت پتروشیمی‌ها، پالایشگاه‌ها و دیگر صنایعی است که در منطقه قرار دارد. مساحت سه بخش عسلویه روی هم حدود سه و نیم کیلومتر مربع را دربر می‌گیرد و مساحت بخش صنعتی نزدیک ۴۰ کیلومتر مربع است. صنایعی که در عسلویه قرار گرفته‌اند، در هیچ دوره‌ای الزامات محیط زیستی را رعایت نکرده‌اند. از این رو آنچه که در نگاه اول به چشم می‌آید، آلودگی هولناک هوای منطقه است. از آخرین کوه‌های زاگرس که عبور می‌کنی، با ابری از دود ناشی از سوختن شعله‌های پالایشگاهی مواجه می‌شوی و همانطور که از ارتفاع پایین می‌آیی، کم‌کم احساس می‌کنی که تنفس کردن دشوار و دشوارتر می‌شود.

Ad placeholder

آب و هوای آلوده

عسلویه در ابتدای سال‌های دهه‌ی ۱۳۹۰ از روستا به شهر تبدیل شد اما در طول بیش از یک دهه که از شهر شدن عسلویه می‌گذرد، همچنان بافت روستایی آن را می‌توان در کوچه‌ها و خیابان‌ها مشاهده کرد. آنچه که از قدم زدن در کوچه‌های باریک و پیچ در پیچ در چشم می‌نشیند، وضعیت اقتصادی مردم بومی است. با قدم زدن در عسلویه به‌سادگی می‌توان مردم محلی و بومی را از غیر بومی‌ها تشخیص داد. عسلویه، از همان زمانی که اولین مجموعه‌های پالایشگاهی و پتروشیمی به بهره‌برداری رسید، پذیرای نیروهای کاری بوده که از دیگر نقاط کشور به این نقطه آمده‌اند. مصدق کشاورزی مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان بوشهر در مصاحبه با خبرگزاری امنیتی فارس گفته بود:

براساس آمار اعلام شده ۱۵ درصد با کد ملی بومی استان بوشهر در عسلویه مشغول به فعالیت هستند.

شرکت‌های بزرگ برای منطقه‌‌ای بی‌نهایت ثروتمند، فقط آلودگی آورده‌اند. این شرکت‌ها می‌توانند به ازای درآمد سرشار، با استفاده از تکنولوژی‌های روز، از آلودگی منطقه جلوگیری کنند اما به نظر می‌رسد نه توان این را دارند و نه علاقه‌ای به این کار دارند.

به بیان دیگر، ۸۵ درصد نیروی کار در عسلویه غیر بومی‌ها هستند. مهدی، مغازه‌داری در حاشیه‌ی بلوار سیراف درباره امکان کار در عسلویه به زمانه می‌گوید:

فقط به‌عنوان نیروی کار ساده ممکن است کاری پیدا کنی، همه‌ی شرکت‌ها نیروهای متخصص‌شان را از شهرهای دیگر می‌آورند. بعضی از شرکت‌ها همان کارگرهای ساده را هم از شهرهای دیگر می‌آورند. بعد از اعتصاب بومی‌ها، دوست ندارند به بومی‌ها کار بدهند.

اشاره‌ی مهدی به اعتصاب در اردیبهشت گذشته است که در آن کارگران پروژه‌ای و پیمانکاری با مطالبات صنفی، از جمله افزایش ۷۹ درصدی دستمزد، سیستم ۲۰ روز کار و ۱۰ روز مرخصی، رفع تبعیض، آزادی تشکل‌یابی و بهبود شرایط بهداشتی اقامتگاه‌ها و غذا اعتصاب کردند. مهدی که در آن زمان در پتروشیمی مشغول به کار بوده می‌گوید:

از بومی‌ها انتظار نداشتند که اعتصاب کنند اما وضع بومی‌ها بدتر از کارگران غیر بومی بوده و هست. تعدادی از بومی‌ها اخراج شدند و بقیه با وعده و عید، اعتصاب را تمام کردند.

با اینکه در فصل پائیز هستیم اما در عسلویه تابستان هنوز تمام نشده و کولرهای گازی کار می‌کنند. برای فرار از گرما به اغذیه‌فروشی در حاشیه‌ی خیابان جمهوری پناه می‌برم. از مرد میانسالی که پشت یخچال نشسته و ماسک به چهره دارد اجازه می‌گیرم که مشتی آب به چهره بزنم. مرد با خوشرویی اجازه می‌دهد اما وقتی شیر آب را باز می‌کنم، از پشت یخچال با صدای بلند می‌گوید: «با آب شیر نشور». می‌دانستم که کیفیت آب در اغلب مناطق جنوبی کشور برای آشامیدن مناسب نیست اما برای شستن دست و صورت… مرد میانسال که خود را اکبر معرفی می‌کند، بطری آب معدنی را باز می‌کند و روی دستم می‌ریزد. می‌پرسم: «این آب برای شستن دست و صورت حیف نیست؟» پاسخ می‌دهد: «اگر انگل رفت تو چشمت چه؟» اکبر می‌گوید:

اینجا معمولا کسی از این آب برای خوردن که هیچ، حتی برای حمام کردن هم استفاده نمی‌کند. هر کس که می‌تواند برای حمام کردن هزار لیتر آب به قیمت یک میلیون تومان می‌خرد. کسی هم که نمی‌تواند بخرد، اول آب را می‌جوشاند و بعد از سرد شدن، حمام می‌کند».

صنایعی که در عسلویه قرار گرفته‌اند، در هیچ دوره‌ای الزامات محیط زیستی را رعایت نکرده‌اند. از این رو آنچه که در نگاه اول به چشم می‌آید، آلودگی هولناک هوای منطقه است.

متوجه‌ی حیرتم می‌شود و می‌گوید:

آبی که توی لوله‌هاست، از سد می‌آید. آب سد آلوده است؛ انگل دارد.

آبی که در لوله‌های عسلویه جریان دارد، از سد اخند می‌آید و مردم محلی معتقدند که به‌خاطر بارش اندک باران، آبی که پشت سد اخند باقی مانده، آب تمیزی نیست و به درستی هم تصفیه نمی‌شود.

فقط کار و خواب

در عسلویه، زندگی کارگری به دو بخش کار و خواب تقسیم شده و این تقسیم‌بندی شامل حال همه‌ی کارگران متخصص و غیر متخصص می‌شود. رضا، یکی از کارگران غیر متخصص شاغل در پتروشیمی عسلویه که از اهواز به عسلویه آمده، به زمانه می‌گوید:

صبح ساعت پنج از خواب بیدار می‌شویم، برای استفاده از سرویس‌های بهداشتی باید صف طولانی انتظار را تحمل کنیم، صبحانه‌ای را که شرکت در اختیارمان گذاشته، با عجله می‌خوریم تا به سرویس برسیم و تا غروب مشغول کاریم.

رضا تاکید می‌کند:

زندگی در کمپ آنقدر سخت است که بعضی از کارگرها حاضرند در خانه‌ای اجاره، با چند نفر دیگر زندگی کنند.

می‌پرسم: «زندگی در کمپ چه مشکلی دارد؟» رضا کوتاه پاسخ می‌دهد: «شپش و بیماری پوستی». در عسلویه، بعضی شرکت‌ها توانسته‌اند محل‌هایی را به عنوان خوابگاه تهیه کنند و در اختیار پرسنل بگذارند. نیروهای متخصص در خوابگاه‌های کم‌جمعیت زندگی می‌کنند و خوابگاه مهندس‌ها و دیگر نیروهای متخصص تمیز و منظم است و سرایدار حتی لباس‌هایشان را می‌شوید و اتو می‌زند. رضا می‌گوید:

اوضاع خوابگاه‌های مهندس‌ها خیلی بهتر از خوابگاه‌های کارگری است اما از نظر ساعت کاری فرقی بین ما و مهندس‌ها نیست. آنها هم از ساعت ۵ صبح بیدار می‌شوند و تا غروب مشغول کارند. وقتی هم به خوابگاه برمی‌گردند، فقط می‌توانند شام شرکت را بخورند و بخوابند. توی خوابگاه مهندس‌ها هم مثل خوابگاه کارگری تلویزیون نیست. اصلا فرصتی برای تلویزیون نگاه کردن وجود ندارد.

از مردم نخل‌تقی و عسلويه خون نمی‌گيرند، آنقدر سرب و روی و مس در خون‌شان رسوب كرده كه اگر هم كسی بخواهد اهداي خون كند، از همان خون فقط در منطقه استفاده می‌شود.

روزنامه اعتماد ۱۳۹۹

ساعت کاری زیاد و دوری از مرکز در کنار آلودگی، باعث تفاوت دستمزد کارگران و نیروهای متخصص با دیگر نقاط کشور شده، اما حقوق بالا در عسلویه به ضرر مردم محلی تمام شده است. مشاور املاک در خیابان دولت با تاکید بر اینکه اسمی از او برده نشود، به زمانه می‌گوید:

در عسلویه اجاره خانه بالاتر از شهرهای دیگر استان است و اگر کسی خانه‌ی خالی دارد و می‌خواهد اجاره بدهد، منتظر می‌ماند تا یکی از این شرکت‌ها بیاید و محل را اجاره کند. دستِ باز شرکت‌ها در پرداخت اجاره، باعث غیر واقعی شدن قیمت اجاره‌خانه در همین دو سه خیابان عسلویه شده است.

او اضافه می‌کند که در بیدخون و نخل تقی هم وضع همین است. می‌پرسم: «مردم بومی چه می‌کنند؟» پاسخ می‌دهد:

کاری نمی‌توانند بکنند. باید بروند توی خانه‌های خیلی کوچکی که به درد اجاره‌ی شرکت‌ها نمی‌خورد.

او توضیح می‌دهد که خانه‌های با متراژ متوسط هم توسط آنهایی که نمی‌خواهند توی کمپ زندگی کنند، اجاره می‌شود. می‌پرسم چرا وقتی کمپ در اختیارشان گذاشته می‌شود، می‌آیند و خانه اجاره می‌کنند؟ مشاور املاک می‌گوید:

اوضاع در کمپ‌های کارگری خیلی خراب است. شلوغی و کثیفی بیداد می‌کند.

سال‌ها قبل از اینکه عسلویه چنین جمعیتی از کارگران غیربومی را به خود دیده باشد و اساساً سال‌ها قبل از اینکه قیمت‌ها چنین سر به فلک کشیده باشد، یکی از کار‌شناسان ایمنی و بهداشت کار منطقه پارس جنوبی به «ایلنا» گفته بود:

پیمانکاران منطقه در تهیه و تدارک استراحتگاه‌های کارگری کوتاهی می‌کنند. کارفرمایان اصلی اتاقک‌هایی را به عنوان استراحتگاه (کمپ) در اختیار پیمانکار قرار می‌دهند و پیمانکاران باید با مجهز کردن آنها به امکانات رفاهی استاندارد و کافی  فضای سالمی برای زندگی کارگران فراهم کنند.

وی با تاکید بر اینکه هر استراحتگاه باید به ۵ یا ۶ نفر اختصاص یابد، گفته بود:

متاسفانه در این اتاقک‌ها بیش از ۹ نفر جای داده می‌شوند که با توجه به فضای کم اتاقک‌ها امکان استراحت بعد از کار سخت و طولانی کارگران بسیار نامناسب تلقی می‌شود.

جای خالی پژوهشی همه‌جانبه

در عسلویه مردمی زندگی می‌کنند که قبل از تأسیس صنایع بزرگ، پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها در این بندر دور افتاده زندگی می‌کرده‌اند. اما حالا به شدت تحت تاثیر مناسباتی قرار دارند که به واسطه‌ی شرکت‌ها و صنایع بزرگ منطقه ایجاد شده و توان تغییر وضعیت را ندارند. آنها در معرض آلودگی آب و هوا قرار دارند و اگر کارگران و متخصصان شرکت‌های بزرگ بعد از دو سه سال از عسلویه می‌روند، مردم بومی در این منطقه ماندگارند و باید در خانه‌های خود باقی بمانند.

یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که گریبان مردم منطقه‌ی عسلویه را می‌فشارد، تن‌فروشی کارگران جنسی است.

یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که گریبان مردم منطقه‌ی عسلویه را می‌فشارد، تن‌فروشی کارگران جنسی است. جوان معلولی که در حاشیه‌ی خیابان ساحلی دکه‌ی کوچک سیگار فروشی دارد و خود را مسعود معرفی می‌کند، به زمانه می‌گوید:

 ده بیست هزار غیر بومی اینجا کار می‌کنند که هفته‌ها از خانواده دور هستند. به نظر خودت این موضوع نقشی در فحشا ندارد؟

 مسعود با صدایی بم و گرفته می‌گوید: این شرکت‌ها فقط بدبختی برای عسلویه آورده‌اند.

Ad placeholder

سرب در خون

خورشید غروب کرده و کم‌کم از حرارت هوا کاسته می‌شود. چشم‌انداز شبانه‌ی عسلویه، دیواره‌ی کوه‌های مشرف به شهر است که با شعله‌ی فِلِرها روشن می‌شود. تعداد شعله‌ها زیاد است و با اینکه منظره‌ی زیبایی پدید آورده اما به محض اینکه جریان باد کند یا قطع شود، بوی دود حاصل از سوختن شعله‌ها، در شهر می‌پیچد. بویی که برای مردم منطقه دیگر عادی شده و انگار مردم منطقه در سکوت تسلیم شده‌اند که دود سمی، فلزهای سنگین را وارد خون‌شان کند. تقریبا همه‌ی شرکت‌ها در برابر اعمال استانداردهای محیط زیست، مقاومت می‌کنند و حاضر به تامین دستگاه‌های پالاینده نیستند. برای همین است که متوسط عمر در عسلویه به سرعت پایین آمده و حالا دیگر دارد خود را نشان می‌دهد. عسلویه به شکل دردناکی با آلودگی دست و پنجه نرم می‌کند. «کانال خبری ندای عسلویه» در تلگرام به نقل از «ایران» نوشته است:

آزمایش‌ها وجود فلزات سنگین را در ادرار دانش‌آموزان ابتدایی عسلویه ثابت کرد. آزمایش‌ها از افزایش سرطان حنجره، سقط جنین، تولد نوزادان نارس و کم وزن در مادران منطقه عسلویه خبر می‌دهد اما محیط زیست بوشهر و محیط زیست عسلویه از خسارت جانی به اهالی این بندر اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند.

روزنامه‌ی «اعتماد» در سال ۹۹ در گزارشی هولناک از وضعیت عسلویه و نخل تقی نوشته بود:

از مردم نخل‌تقی و عسلويه خون نمی‌گيرند، آنقدر سرب و روی و مس در خون‌شان رسوب كرده كه اگر هم كسی بخواهد اهداي خون كند، از همان خون فقط در منطقه استفاده می‌شود.

در نبرد بین سازمان حفاظت محیط زیست و شرکت‌هایی که در منطقه با تمام توان مشغول آلوده کردن زمین و دریا و هوا هستند، ظاهرا برد با شرکت‌ها بوده و سازمان حفاظت محیط زیست عقب‌نشینی کرده است. سایت نفتی‌ها که خبرهای حوزه‌ی نفت و پتروشیمی را گزارش می‌کند، نوشته است:

صحبت کردن در خصوص آلودگی خونی مردم عسلویه و شیوع جدی سرطان در این منطقه آنقدر تکراری شده که کار به جایی رسیده که مسئولان دولتی از یک راهکار برای مردم این منطقه می‌گویند: ‌مرگ یا مهاجرت.

جانت را بردار و فرار کن!

رفتن به عسلویه و مشاهده‌ی زندگی مردم منطقه آسان نیست. مردمی که زیر بار سنگین آلودگی آب و هوا و دریا، کم‌کم توان خود را از دست می‌دهند. شرکت‌های بزرگ برای منطقه‌‌ای بی‌نهایت ثروتمند، فقط آلودگی آورده‌اند. این شرکت‌ها می‌توانند به ازای درآمد سرشار، با استفاده از تکنولوژی‌های روز، از آلودگی منطقه جلوگیری کنند اما به نظر می‌رسد نه توان این را دارند و نه علاقه‌ای به این کار دارند. هرچه باشد، استفاده از تکنولوژی روزآمد، نیاز به سیاست‌هایی است که در حیطه‌ی دیگری اتخاذ می‌شود. در حالی که تصمیم‌گیران و سیاست‌گذاران مشکلی با انزوای کشور ندارند، با استفاده از تکنولوژی قدیمی و منسوخ شده نشان می‌دهند که جان مردم منطقه هم برایشان ارزش چندانی ندارد و ظاهرا از نظر آنها هم مهاجرت مردم منطقه بهتر و کم‌هزینه‌تر باشد.

Ad placeholder

منبع خبر: رادیو زمانه

اخبار مرتبط: یک شبانه‌روز در عسلویه: تقلا زیر آتش پالایشگاه‌ها