عضو فعال ارکستر روحیه در خط مقدم
صدابردار موسیقی انقلاب
محمدرضا جعفریبهنام، متولد خرداد ۱۳۲۶ در تهران است. وی پس از اخذ مدرک ششم ابتدایی وارد هنرستان فنی شد و در رشته برق فشارقوی ادامه تحصیل داد. او سال ۱۳۴۱ درحالیکه ۱۵ سال بیشتر نداشت بهعنوان تایپیست ماشینهای لاینو در روزنامه اطلاعات مشغول به کار شد. فعالیتش در آنجا معطوف به کار حروفچینی با ماشینهای سربی بود؛ کاری که نه ارتباطی به رشته تحصیلیاش داشت و نه باب میلش بود، برای همین هم بعد از مدتی بهدنبال یک موقعیت بهتر، از آن کنارهگیری کرد. سال ۱۳۵۳ برای جعفریبهنام شروعی دوباره بود. او که علاقه زیادی به هنر داشت با آگهی استخدام وزارت فرهنگوهنر روبهرو شد و این آگهی راهی برای برای رسیدن به موفقیت برای او باز کرد. خودش در این ارتباط میگوید: «۱۶ خرداد ۱۳۴۱ بهعنوان تایپیست ماشینهای لاینو به روزنامه اطلاعات رفتم و آغاز کارم با همان ماشینهای سربی بود و کار حروفچینی؛ اما بعد از مدتی از این حرفه کنارهگیری کردم و به سمت هنر رفتم؛ رشته تحصیلیام فنی بود و سال ۵۳ به وزارت فرهنگ و هنر راه یافتم. میخواستم در بخش فنی این وزارتخانه مشغول شوم، چراکه علاقه بسیاری به هنر داشتم. سرانجام به بخش صدابرداری راه پیدا کردم و بهعنوان صدابردار موسیقی اداره کل فرهنگوهنر انتخاب شدم ...».
همگام با انقلابیون برای پیروزی
بیشک نمیتوان کارکرد سرود را در پیروزی انقلاب نادیده گرفت. هنری که بهواسطه آن شور حماسه و همدلی همچنان که در جمعخوانی سرود وجود دارد، در اتحاد مردمی تجلی یافت و برگی زرین از تاریخ این سرزمین را رقم زد و همین اهمیت است که نامهایی مثل جعفریبهنام را خاص میکند. جعفریبهنام که پس از حضور در وزارت فرهنگوهنر، همگام با کسب تجربه در وزارت فرهنگ و ارشاد کنار استادانی همچون دکتر حسین حامی، گشتاسب آریانا، محمد جهانفر، رحیم بقایی و ... تحصیلاتش را نیز ادامه داده و موفق به دریافت مدرک فوقدیپلم الکترونیک شده بود با بهرهگیری از این زنجیره به هم متصل تجربه و دانش، خیلی زود یک صدابردار حرفهای شد تا آنجا که پس از چهار سال، توان ضبط باکیفیت آهنگهای حماسی انقلاب را آن هم در استودیوهای زیرزمینی و با امکانات بسیار اندک پیدا کرد. او در آن برهه خفقان سیاسی که هر صدایی در لحظه خاموش میشد خود را به انقلابیون رساند و در ضبط و صدابرداری مخفیانه آهنگهای انقلابی همراه و همیار آنها شد. با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، او که به تاثیر سرودهای انقلابی در تهییج مردم و ایجاد حس اتحاد و همدلی در آنها واقف بود، به همراه تعدادی از دوستانش در طبقه پنجم تالار وحدت استودیویی ساختند و شروع به ضبط سرودهای انقلابی کردند. او درباره این حرکت انقلابی چنین میگوید: «انقلاب اسلامی رخ داد و ما نیز بهنوعی همدوش مردم ایران سعی میکردیم آثار موسیقایی انقلابی را بهصورت کاملا مخفیانه ضبط کنیم که البته گاهی هم لو میرفت و گاهی هم بهخیر میگذشت و از شبکههای مختلف صداوسیما پخش میشد. سال۱۳۵۸ بود و بعد از مدتی کار در یک ساختمان استیجاری به تالار وحدت رفتیم و در آنجا استودیوی کوچکی راهاندازی کردیم. کمکم توانستیم در طبقه پنجم تالار استودیوی بزرگی درست کنیم؛ استودیویی که سرودهای انقلابی ماندگاری چون «خمینی ای امام» یا قطعه «شهید» ساخته زندهیاد امیرراسختین ضبط و به یادگار ثبت شده است.»
گروه روحیه در جبهههای جنگ
جنگ که شروع شد هرشخص با هرتخصصی که داشت به حمایت رزمندگان شتافت. موسیقی نیز از این قاعده مستثنا نبود و سرودها و مداحیهاو نوحههای حماسی آن دوره زمانی هنوز از گوشه و کنار این مرزوبوم به گوش میرسند، اما یکی از اقدامات ویژه هنرمندان موسیقی در آن سالها را ارکسترسمفونیک تهران رقم زد. گروهی که از سال۶۵ تصمیم گرفت به خط مقدم جنگ برود و برای روحیهدادن بهصورت زنده برای رزمندگان کار هنری کنند. درآن زمان اداره کل موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این فکر افتاد که گروهی را برای اجرای موسیقی به جبهه بفرستد. ازجمله اولین هنرمندانی که از این ایده استقبال کرد رضا جعفریبهنام بود. گروهی که گرچه با ۱۸۰هنرمند موسیقی کار خود را آغاز کرد اما بهمرور بهدلیل مشکلات بهوجودآمده به ۲۶ نفر تقلیل یافت. گروهی که بعدها نماینده ولیفقیه در جبههها، از آن بهعنوان گروه روحیه یاد کرد. مهرداد کاظمی، محمد گلریز، رضا جعفریبهنام، سیاوش ظهیرالدینی، ارسلان کامکار، علیرضا خورشیدفر، پرویز بیات، جاوید مجلسی، مسعود غریبنواز، علیرضا قوامی، منوچهر پناهی، مصطفی منفردمنش، اکبر محمدی، کیومرث میردادیان، امیر بهشتی، رضا دبیری، محمدرضا احمدیان، رضا خدامی و... از اعضای گروهی بودند که با خود در جبههها حماسه آفریدند.
جعفریبهنام در خصوص نحوه تشکیل این گروه و چگونگی اعزام به جبههها چنین میگوید: «به اتفاق دوست عزیزم مهرداد کاظمی و در دیدار با معاون امور هنری وقت دکتر سیدجوادی برای اجرای برنامههای هنری راهی جبهههای جنگ شدیم. مـتأسفانه در ابتدای کار، آگاهی و تجربه چندانی نداشتیم و با چهار اتوبوس شامل نوازنده، خواننده و گروه کر که حدودا ۱۸۰نفر بودیم و البته منهای خانمها همسفر شدیم. ابتدا به اهواز رفتیم و بعد از آن سوسنگرد اما ناگفته نماند بازدهی خیلی خوبی نداشت و آنچه که انتظار ما بود عایدمان نشد. بنابراین طی مدت ۴ ــ ۳روز از سفر بازگشتیم و تصمیم گرفتیم بهجای این تعداد سازهای فرنگی و ایرانی از سازهایی استفاده کنیم که همراه خود داشتیم که کارایی بیشتری دارند مانند سازهای بادی چون ترومپت، فلوت، ساکسیفون اعم از چوبی و مسی و سازهای ضربی. خوانندهها هم تنها مهرداد کاظمی، جهانگیر زمانی، محمدعلی گلپایگانی(گلریز) به همراه گروه کر بودند و نام آن را «گروه ۲۶نفر» انتخاب کردیم. من این پیشنهاد را دادم و از اولین تا آخرین اجرا که در حلبچه برگزار شد صدابردار قصههایی بودم که به قول خودمان برای رزمندهها بسیار زیبا و جالب بود. بار دوم با یک اتوبوس حرکت کردیم و یک سفر ۴۵روزه بود و در مناطق مختلف جنوب ایران از سوسنگرد تا خرمشهر و پشت جبهههای امیدیه، اهواز و آبادان و... بیش از۳۰ اجرا داشتیم که البته از سوی فرماندهان و رزمندهها بسیار مورد حمایت قرار گرفتیم و بیشتر دلگرم شدیم. بعد از حدود ۴۵ روز به تهران برگشتیم و یک تعداد سرود ساختیم که هم در جبههها و در تهران اجرا شد و هم در صداوسیما قابل پخش بود و مردم از طریق رسانهملی با این آثار آشنا شدند مانند «هرکه دارد هوس کرببلا بسما...» یا نوای چاووشی «جنگ جنگ تا پیروزی» و...»
او دیگر پیش ما نیست
جعفریبهنام ۱۳ بار به همراه ارکسترسمفونیک تهران به جبهههای نبرد اعزام شد و در این اعزامها هم مجروح و هم شیمیایی شد. با پایان هشتسال دفاعمقدس، جعفریبهنام همچنان به تلاشهایش ادامه داد و در کارنامه خود همکاری با بزرگانی چون محمدرضا شجریان و شهرام ناظری را به یادگار گذاشت. ماحصل این تلاشها دریافت گواهینامه درجه یک(دکتری) صدابرداری موسیقی از سوی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی وتقدیر دربیستودومین جشنواره بینالمللی موسیقیفجر ودومین جشنوارهموسیقیمقاومت بود.
ارکستری خاص با اجراهای متفاوت
وقتی رزمندگان ایرانی در جبهههای جنگ تحمیلی مشغول دفاع از ایران بودند ارکسترسمفونیک تهران برای روحیهدادن به آنها به مناطق جنگی رفته بود.اعضای این گروه در سفرهایشان به مناطق مختلف ازجمله حاجعمران، فاو، شلمچه و چند منطقه دیگر رفتند و کار هنری میکردند و به رزمندگان روحیه میدادند.تفاوت اجراهای این گروه با گروههای موسیقی دیگر این بود که اعضای آن جای کتوشلوار مشکی و پیراهن سفید، لباسهای خاکیرنگ میپوشیدند و ارکستری که تا پیش از آن تجربهاش به اجرا در سالنهای مجهز و البته با دیسیپلین خاص موسیقی کلاسیک محدود بود، در دشتهای باز، پادگانهای نظامی، سنگرها، چادر رزمندگان و حتی مساجد بهاجرا میپرداخت. نکته جالبتر آنکه نوازندگان در مواردی نیز با نشستن روی جعبه خالی مهمات و آذوقه به اجرا میپرداختند. نکته قابل توجه، جانبازی تعدادی از اعضای ارکستر طی این سفرهاست که در برخی موارد، جانبازان تا سالها بعد از پایان جنگ هم از آن مطلع نشدند. سفر ارکستر به حلبچه، اگرچه مدتی پس از بمباران شیمیایی این شهر انجام شد، اما از آن بهعنوان یکی از دلایل این جانبازیها یاد میشود. آنگونه که سجاد پورقناد، پژوهشگر موسیقی مطرح میکند سفربه جزیره مجنون یا یکی از جزایر همسایهاش نیز بهدلیل اجساد شهدایی که در آنجا قرار داشت و نیش پشههای عفونی، ازدیگر دلایل بعضی جانبازیها بود. ابراهیم نظری و مهرداد کاظمی ومحمدرضاجعفری ازجمله جانبازان این ارکستر موسیقی درآن زمان بودند.
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: عضو فعال ارکستر روحیه در خط مقدم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران