مردی که حال یک شهر تاریخی را خوب کرد
اگر «سیدمنصور سیدسجادی» نبود شهر سوخته، «شهرسو خته» نمیشد. او از باستانشناسانِ مؤلف ایرانی است که چراغ شهر سوخته را روشن نگه داشت و باعث شد حال شهر سوخته از سایر محوطههای باستانی ایران بهتر باشد.
به گزارش ایسنا، اینها بخشی از جملاتی است که باستانشناسان دیگر در نکوداشت «سیدمنصور سیدسجادی ـ باستانشناس سرشناس و سرپرست کاوشهای شهر سوخته» گفتند و به این مناسبت، کتاب «رایت منصور: جشننامۀ دکتر سیدمنصور سیدسجادی» را رونمایی کردند.
مصطفی دهپهلوان ـ رییس پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری ـ در این مراسم گفت: به شاهین آریامنش گردآورنده کتاب «رایت منصور: جشننامۀ دکتر سیدمنصور سیدسجادی» که ید طولایی در تکریم مفاخر ایران بهویژه در حوزه باستانشناسی، میراثفرهنگی و ادب این سرزمین دارد دستمریزاد میگویم و معتقدم که شما فرزند راستین این سرزمین هستید.
او با بیان اینکه «سیدمنصور سیدسجادی» نیازی به معرفی ندارد، خود را جزء دانشجویانِ این مرد بزرگ دانست و اظهار کرد: آذرماه ۱۳۷۹ دانشجوی ترم یک باستانشناسی دانشگاه زاهدان بودم که در بازدید از کاوشهای شهر سوخته استاد سیدسجادی را در چاه نیمه سیستان ملاقات کردم. آن زمان اینکه یک استاد برجسته باستانشناسی درباره کاوشهای شهر سوخته سخن میگفت برایم بسیار جذاب بود و خدا را شاکرم که زمینهای فراهم شد تا دوره کارشناسی را در دانشگاه زاهدان گذرانده و با منطقه غنی سیستان و بلوچستان و بویژه کاوشهای سیدسجادی در محوطههای مهمی همچون کوه خواجه آشنا شوم و جا دارد که درود بفرستم به استاد مهدی رهبر که کاوش آموزشی آن دوره را نیز در محوطه شماره ۱۴ سیدآباد بمپور خدمت ایشان بودیم.
رییس پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری با بیان اینکه از دور در جریان کاوشهای شهر سوخته بودم، با یادی از روحالله شیرازی گفت: در برنامهای به مدیریت ایشان در دانشگاه تمام گزارشهای خبری جراید با موضوع شهر سوخته توسط دانشجویان جمعآوری، صحافی و برای استاد سیدسجادی ارسال شد.
رییس پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری بیان کرد: معتقدم اگر سیدمنصور سیدسجادی نبود شهر سوخته، شهر سوخته نمیشد و ما از او یاد گرفتیم زمانی که باستانشناس به کاوش میرود باید به شناخت جامعه و مردم آن محل نیز اهمیت دهد.
دهپهلوان خطاب به سیدسجادی گفت: کارهایی که شما برای جامعه و کشور در معرفی شهر سوخته انجام دادهاید حتما تأثیر زیادی در ارتقاء سواد و آگاهی میراثی داشته است و بیشک نامتان در صحنه تاریخی این کشور ماندگار خواهد بود و ما برای شما آرزوی سلامتی داریم و امیدواریم سایهتان بر سر باستانشناسی کشور مستدام باشد.
سجاد علیبیگی ـ رییس پژوهشکده باستانشناسی ـ نیز گفت: در میان نسلهای پیشین باستانشناسان ایرانی، دانشآموختگان دهه ۵۰ خورشیدی که شاگردان مستقیم اساتید برجسته باستانشناسی ایران آن روزگار بودند، خوش درخشیدند، در حال و هوای آن روزها و تب و تاب مطالعه تاریخ و باستانشناسی ایران در کنار عشق و علاقه و پشتکار شماری از دانشجویان آن روزگار و استادان و پیشکسوتان ما، فرصتی طلایی پیش روی پژوهشگران و علاقهمندان به فرهنگ ایران زمین قرار داد که از میان آنها چهرههای سرشناس چندی سر بر آوردند.
این باستانشناس ادامه داد: در آن روزها دانشگاه تهران و مرکز باستانشناسی ایران دوشادوش یکدیگر در آموزش و پرورش کوشیدند تا علاوه بر تربیت نسل تازهای از پژوهشگران ایرانی، باستانشناسی ایران را از رویکردهای قدیمی و تاریخی گذشته پیشین برهانند. این مهم در دانشگاه تهران به واسطه حضور زندهیاد «عزتالله نگهبان» و دو نفر از شاگردان برجسته ایشان زندهیاد «صادق ملک شهمیرزادی» و «یوسف مجیدزاده» رقم خورد و در مرکز باستانشناسی ایران زندهیاد «فیروز باقرزاده» منشاء تحولات بسیار ارزندهای شد. در چنین فضایی بود که استاد سیدمنصور سیدسجادی درس خواند و پیشرفت کرد و طولی نکشید که تجربههای کاری ارزشمندی به دست آورد و از ماهیدشت و کرمان گرفته تا بلوچستان و ترکمنستان را درنوردید و از این رهگذر، باستانشناسی کارآزموده شد.
او اضافه کرد: بررسی در کرمان و کاوش در لرستان با اینکه تجربههای تازهای برای ایشان بود، اما ظاهرا شکوفایی فرهنگهای عصر مفرغ جنوب شرق ایران بیش از هر چیز سجادی را محو خود کرد.
رییس پژوهشکده باستانشناسی افزود: چندین فصل کاوش در شهر سوخته به همراه هیأت ایتالیایی آینده حرفهای او را رقم زد بهطوری که بعدها سیدسجادی بیش از ۲۰ فصل بهطور مستقل در یکی از مهمترین شهرهای عصر مفرغ نیمه شرقی ایران به کاوش و پژوهش پرداخت و ما را به خوبی با دنیای پیش از تاریخ جنوب شرق ایران آشنا کرد.
او اظهارکرد: سجادی تنها مرد کار میدانی صرف نبود، او از پیشگامان توجه به مطالعات میانرشتهای در ایران است و مقاله باستانشناسی و علوم دیگرِ او، که حدود ۴۰ سال پیش نوشته شده است نشان میدهد که سیدسجادی برخلاف بسیاری از باستانشناسان نسلهای پیشین به اهمیت بالای چنین موضوعاتی واقف بوده و در عمل نیز به بهرهگیری از متخصصان علوم میانرشتهای در کاوشهای شهر سوخته به این مهم جامه عمل پوشانده است.
علیبیگی گفت: تمرکز سجادی بر شهر سوخته و جنوب شرق ایران تحسینبرانگیز است، به طوریکه میتوان اذعان کرد ایشان تمام عمر خود را صرف شناخت این محوطه مهم کرد و از همین رهگذر است که کوچک و بزرگ، متخصص و غیرمتخصص با شهر سوخته و کشفیات آن آشناست.
او سپس از صادق ملک شهمیرزادی درباره اهمیت کار سجادی نقل کرد «با همت منصور است که تمامی ایرانیان شهر سوخته را میشناسند» و در ادامه بیان کرد: این موضوع مرهون انتشارات پرشمار تخصصی سیدسجادی نیست، بلکه حاصل انتشار دهها کاتالوگ، بروشور و پوستر عمومی و برگزاری دهها نمایشگاه و نشست غیرتخصصی است که سجادی برای مردم و علاقهمندان برگزار کرده است تا همگان را با باستانشناسی ایران آشنا کند.
رییس پژوهشکده باستانشناسی اظهار کرد: استاد سیدسجادی گذشته از انتشارات ارزشمند و پرشمار شهر سوخته توانسته است با کوشش فراوان یافتههای کاوشهای زندهیاد «علی حاکمی» در شهداد را نیز سامان دهد و به عنوان منبعی مهم در اختیار پژوهشگران قرار دهد. بیتردید اگر تلاشهای سیدسجادی برای انتشار و آمادهسازی کتاب شهداد نبود امروز چیز زیادی از هشت فصل کاوش این محوطه نمیدانستیم. استاد سیدسجادی یکی از سرآمدان نسل خویش است و تلاشهای خستگیناپذیر ایشان، او را در میان همکاران خود برجسته کرده است.
جبرئیل نوکنده ـ رییس موزه ملی ایران ـ نیز در این مراسم گفت: امروز با افتخار در مراسم نکوداشت شخصیتی حضور داریم که جزء نسلی بود که از سوی «فیروز باقرزاده» ـ رئیس وقت مرکز باستانشناسی ایران در دهه ۱۳۵۰ ـ دانشمندان جوان خوانده میشدند و در همان ابتدای امر، امیدهای باستانشناسی ایران بودند. نهالی که «عزتالله نگهبان» و «باقرزاده» کاشتند، امروزه درختی تناور شده و این جوانان کارهای ارزشمندی انجام دادند و امروزه استاد و راهبر و راهنمای باستانشناسی ایران هستند.
او افزود: استاد سیدمنصور سیدسجادی بانی اتفاقات ارزشمندی در بسیاری از محوطههای کلیدی کشور از جمله شهر سوخته است، او پس از رفتن گروههای بینالمللی و تعطیلی کاوشها پس از انقلاب اسلامی، چراغ شهر سوخته را روشن نگه داشت و کاوشهای این محوطه ارزشمند را ادامه داد و از پتانسیلهای مشارکت ملی و بینالمللی بهره برد، شاگردان زیادی تربیت کرد و به لطف همین تلاشهای او در چهار دهه گذشته، امروز حال محوطه شهر سوخته از سایر محوطههای کشور بهتر است.
نوکنده اظهار کرد: سیدسجادی در شهرسوخته تنها کار باستانشناسی انجام نداد، بلکه مدیر پروژۀ موفقی بود که محوطه را مرمت کرد، در فهرست میراث جهانی به ثبت رساند، سخنرانیهای متعدد در مورد شهر سوخته انجام داد، از یافتههای آن در فرمهای مختلف نمایشگاه برگزار کرد، در موزه ملی بارها با موضوع شهر سوخته تور برگزار کرد، در کنار کتابها و مقالات تخصصی کتابچههای به زبان ساده برای عموم مردم منتشر کرد، قصه نوشت و قصه شهر سوخته را به همگان فهماند.
او گفت: استاد سیدسجادی شهر سوخته را از مفهومی پیچیده و مبهم در گذشته، به واقعیتی قابل لمس در امروز تبدیل کرد که این در کارنامه باستانشناسی ایران خواهد ماند و امیدوارم این امر رویکردی باشد که بقیه باستانشناسان بهویژه جوانان ما آن را سرلوحه کاریشان قرار دهند.
رییس موزه ملی ایران بیان کرد: اگر از دید تخصصی یک باستانشناس به موضوع شهر سوخته نگاه کنم، با توجه به بستر باستانشناسی این محوطه و ارتباطات مهم آن با حوزه رود سند و تمدنهای موهنجودارو و پنجاب، من انتظار دارم از دریچه شهر سوخته حوزه تمدنهای شرق را بشناسم. سیدسجادی این کار را کرد و علاوهبر انتشار گزارشهای شهر سوخته چند جلد کتاب هم درباره حوزه تمدنی شرق نوشت و دریچه آشنایی ما به جهان شرق شد و کتابخانه باستانشناسی ایران را در این موضوع غنی و آرشیو ارزشمندی برای ما درست کرد.
بنابر گزارش روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، شاهین آریامنش ـ مؤلف کتاب «رایت منصور: جشننامۀ دکتر سیدمنصور سیدسجادی» ، در این مراسم گفت: «فرانسوا تروفو» کارگردان و یکی از نظریهپردازان موج نو سینمای فرانسه در دهۀ ۱۹۴۰ میلادی مفهوم یا نظریهای را با عنوان نظریه سیاست مؤلفان (La politique des auteurs) شکل داد و بر این باور بود که سینماگرانی همچون آلفرد هیچکاک، هوارد هاکس و اورسنولز کسانی بودند که در ساخت فیلمهای سینمایی یک شیوه شخصی را دنبال میکردند و سبک و خلاقیت ویژهای داشتند و همچون یک مؤلف، اثر سینمایی خویش را میآفریدند. سپستر «اندرو ساریس» این نظریه را به زبان انگلیسی وارد کرد و اصطلاح نظریه مؤلف (Auteur theory) آفریده شد. در ایران نیز شماری از کارگردانان همچون «سهراب شهیدثالث» با فیلمهایی همچون طبیعت بیجان و نیز «عباس کیارستمی» و «بهرام بیضایی» و شماری دیگر با اندیشهای که در ساخت فیلم داشتند بهعنوان فیلمساز مؤلف شناخته میشوند.
او افزود: همهساله بررسی و کاوشهای باستانشناسی بسیاری در سراسر جهان انجام میشود تا بلکه نوری بر تاریکیهای جهان باستان بیفکنند، با اینحال شمار اندکی از این بررسی و کاوشهای باستانشناسی بهراستی پرتوی را بر این تاریکیها افکندهاند و شمار بسیاری از آنها بیهیچ دستاورد پژوهشیِ ملموسی به پایان خود رسیدهاند. باستانشناسیِ ایران نیز چنین است و از پس این همه بررسی و کاوشهای باستانشناسیِ هر ساله در گوشه گوشۀ ایران، انگشتشمار بررسی و کاوشی است که دستاورد آن برای ایران و ایرانیان ارزنده و چشمگیر بوده باشد، چرا چنین است و از این همه بررسی و بهویژه کاوش باستانشناختی فقط معدودی از آنها، سرزمین کهنسالمان را خوش جلوه دادهاند؟ بر این باورم که هر محوطۀ باستانشناختی پیوند تنگاتنگی با آن باستانشناسی دارد که در آن محوطه میکاود.
آریامنش گفت: شنیدهایم و دیدهایم که چگونه برخی از محوطههای ارزندۀ باستانشناختی که آکنده از مواد باستانشناختی و فرهنگی چشمگیری بودهاند، نهتنها بهدرستی بهدست باستانشناسِ آن محوطه معرفی نشدهاند، بلکه هر آنچه از گورآوند و پیکرک و تندیس و سردیس و چیزهایی از این دست داشته است بهدلیل روشن نبودن بافتِ باستانشناختیاش، در چنبرهای از تیرگی و سیاهی غوطهور شده است و فقط آذینکنندۀ موزهای بیهیچ توصیف دقیق و تحلیل و تفسیری است.
مؤلف کتاب «رایت منصور: جشننامۀ دکتر سیدمنصور سیدسجادی»، افزود: در سوی دیگر، محوطههای باستانشناختی دیگری هستند که باستانشناسِ آن، محوطه را بسیار برکشیده است و نهتنها آن محوطه در ایران زبانزد شده است و همگان آن را میشناسند، بلکه آوازۀ آن جهان را درنوریده است و آهنگ دلپذیر آن جهانیان را خوش آمده است. باستانشناسی که چنین میکند و محوطهای را که در آن میکاود به آسمانها میبرد بیگمان سبک و شیوۀ ویژهای در بررسی و کاوش باستانشناختی و فعالیتهایی از این دست دارد و در پسِ این فعالیتهایش اندیشهای نهفته دارد که چنین سبکِ ویژه و اندیشه، این باستانشناسان را از دیگر باستانشناسانی که چنین نیستند، جدا میکند که ما میتوانیم باستانشناسانی را که سبک و شیوۀ ویژه و اندیشهای در بررسی و کاوش باستانشناسی دارند، باستانشناسِ مؤلف ایرانی بنامیم و آنان را در این جرگه قرار دهیم.
او گفت: باستانشناسان مؤلفِ ایرانی هنگامی که مقاله و کتاب مینویسند از بحثهای سطحی فراتر میروند و پرسشهای پژوهشی مهمتر و ارزندهتری درباره ایران و ایرانیان مطرح میکنند، هر بررسی و کاوش باستانشناسِ مؤلفِ ایرانی با هدفی ویژه که همانا انداختن پرتوی درخشان بر ایرانِ جان است انجام میگیرد و از سویی کاوش باستانشناختی او، هستی و هویت میهنیمان را بیش از پیش مستحکمتر میکند.
مؤلف کتاب «رایت منصور: جشننامۀ دکتر سیدمنصور سیدسجادی» اظهار کرد: یکی از آن باستانشناسانِ مؤلف ایرانی دکتر سیدمنصور سیدسجادی است که همۀ توان خود را به کار برده است و میبَرَد تا بلکه پرتوی رخشان و درخشان بر ایرانمان با محوطهای کهنسال یعنی شهر سوخته که در آن کاویده است و سالیانی دربارۀ آن به پژوهش پرداخته است، بیفکند. او بهراستی نمونهای است از باستانشناسانِ مؤلف ایرانی با ویژگیهایی که چنین است؛ باستانشناسِ مؤلفِ ایرانی هدفِ فرجامینش بررسی و کاوش باستانشناسی نیست، بلکه بررسی و کاوش باستانشناختی ابزاری از برای شناسایی ایران و فرهنگ و تمدن ایرانیان است؛ باستانشناسِ مؤلف ایرانی در پس هر مقاله و کتابش اندیشهای نهفته دارد؛ باستانشناسِ مؤلف ایرانی قلمش برای تحکیم وحدت میهنی و هستی و هویت ملی ایرانیان است؛ باستانشناسِ مؤلف ایرانی همواره برای بهتر شناختن فرهنگ ایران و ایرانیان از مرزهای سیاسی امروزی فراتر میرود و جهان ایرانی نقش پررنگی در آثارش دارد. باستانشناس مؤلفِ ایرانی در چهارچوب ذهنی شماری از ایرانشناسانِ ناایرانی که با اهداف ویژهای میکاوند و مینویسند و در پی آن هستند که تاریخ ایرانِ کهن و ایرانی را بد جلوه دهند، فرو نمیغلتد.
او گفت: سیدسجادی برخلاف شماری که باستانشناسی را فقط کاویدن خاک میپنداشتند و میپندارند، آن را فقط کاویدن خاک ندید و ندانست، بلکه او کاوشِ باستانشناسی را بخشی از پژوهش باستانشناختی میدید از همین رو است که برخی از آثار و گورآوندهایی که از کاوشهای باستانشناختی گروه باستانشناسی ایتالیایی در شهرسوخته بهدست آمده بود و گویی برای آن بیگانگان فقط کاویدنِ خاک مهم بوده است و چندان توجهی به آن گورآوندها نکرده بودند، با دید تیزبینانه و اندیشۀ باستانشناسانه سیدسجادی، به جهانیان شناسانده شد و جهانیان دانستند که ایرانِ مألوف ما از دیرباز به گوهر هنر و فرهنگ آراسته بوده است چنانکه مردمانش یکی از نخستین پویانماییها را در شهر سوختهاش پدید آوردند و تختهنرد شهر سوختهاش یکی از نخستینهاست و افزون بر گوهر هنر، با عمل جراحی جمجمۀ انسان در شهر سوخته نشان دادند که ایرانیان از دیرباز به گوهر انسانیت نیز آراسته بودهاند.
آریامنش ادامه داد: سالها پیش زندهیاد پرویز ورجاوند، نخستین گام باستانشناختی را در راه شناخت فرهنگ و تمدن ایرانیان در جهان ایرانی برداشت و تلاش کرد تا از چشم یک باستانشناس از فرهنگ و تمدن ایرانی در آن گستره بنویسد. سپستر این راه را زندهیاد شهریار عدل پیمود و پس از آن، سیدسجادی با کتاب یادمانیِ مرو، بازسازی جغرافیای تاریخی یک شهر بر پایه نوشتههای تاریخی و شواهد باستانشناسی به آن راهِ سخت دلانگیز رفت. گزاف نیست اگر بگوییم چراغی که ورجاوند برافروخت و عدل در آن دمید و میرفت که با رفتن آن دو باستانشناس، سرد و خاموش شود، سیدسجادی با بررسی پیوندهای فرهنگی و تمدنی مردمانِ ایرانی در محوطۀ شهر سوخته با فرارودان و با شرق و غرب، آن را روشن و برافروخته نگه داشت.
سیدمنصور سیدسجادی/ شهر سوختهمنبع خبر: ایسنا
اخبار مرتبط: مردی که حال یک شهر تاریخی را خوب کرد
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران