محمود احمدی‌نژاد از زبان مهدی کلهر - Gooya News

محمود احمدی‌نژاد از زبان مهدی کلهر - Gooya News
گویا

مناظرۀ مشهور 88 بد بود ولی نزدیکان او دست‌و‌پایش را بوسیدند! اگر هاشمی رفسنجانی نمی‌آمد یا انصراف می‌داد نمی‌آمد و نمی‌ماند‌، هر دو نابغه بودند / خود را شاگرد مهندس موسوی می‌دانست

عصر ایران؛ سید مهدی حسینی دورود - نام محمود احمدی‌نژاد در تاریخ معاصر ایران ثبت شده و پاک‌شدنی نیست. منتقدان او را آغازگر بی‌اخلاقی در عرصۀ سیاست و حفظ نکردن احترام دیگران می‌دانند و به خاطر بحث‌های هسته‌ای و تحریک غربی‌ها در موضوع هولوکاست متهم می‌کنند مسیر ایران را تغییر و در سیبل منازعات جهانی قرار داد و در سال 88 هم به دوپاره کردن جامعه و در مقابل حامیان و هواداران از دوران او به نیکی یاد می‌کنند و می‌گویند حلقۀ بسته مدیران را شکست و به برخی اقدامات تاثیر گذار اقتصادی و معیشتی در دوران او اشاره می‌کنند.

در گفت‌و‌گو با مهدی کلهر مشاور محمود احمدی‌نژاد در ایام انتخابات 84 و در دولت اول و سال نخست دولت دوم به موارد مختلف پرداخته‌ایم. در حالی که رییس جمهور وقت یک سال بعد از حوادث 88 او و 13 مشاور دیگر خود را کنار گذاشت (تصمیمی که به افزایش نفوذ رییس دفتر نسبت داده شد) اما در سخنان مشاور سابق نشانی از کینه نمی بینیم و بیشتر او را ستایش می‌کند تا سرزنش و نکات و نقاط منفی را به اطرافیان نسبت می‌دهد.

* آقای دکتر کلهر! آیا شما به آقای احمدی‌نژاد احساس دِین می‌کنید؟

-نه. اما،مثل همه به شهدا و معلمان خودم مدیون‌ام.

*پس می‌توانیم در باره آقای احمدی نژاد صریح و روشن صحبت کنیم؟

-اگر بحثی دوطرفه باشد، باید خود ایشان هم باشد. اما می‌توانم در بارۀ وقایع تاریخ کشورم که حداقل خودم درآ‌نها حاضر و ناظر بوده‌ام صحبت کنم.

*از کجا آمد؟

-این جور سوالات پیش از آن‌که سوال باشد خود یک دیدگاه و جواب است و اعتراض به مستضعفینی که آن آیۀ شریفه را باور کرده‌اند که خداوند به مستضعفین منت نهاده و اراده فرموده تا مستضعفین را وارثین زمین قرار دهد. بله، به نظرم سوال‌ شما متکی بر یک پیش‌فرض مستکبرانه است. یعنی چرا یک نفر آدم معمولی غیر‌آقازاده و غیر اشراف‌زاده و غیر از کانون‌های قدرت و غیر از کانون‌های سیاست و غیر از کانون‌های ثروت به خودش اجازه می‌دهد بدون تکیه بر آن پشتوانه‌های مهم قدرت و ثروت، و... وارد میدان سیاست بشود؟

اما جواب ساده و روشن این است: او فرزند 15 خردادِ آقای خمینی‌ است. مانند هزاران کودک و نوجوان دیگر، تا انقلاب اسلامی که دانشجو است، اهل نماز، روزه، قرآن و عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت و نه دانشگاه ملی.

جوانی متدین، متعهد، از خانوادهای معمولی، کارگری و متدین، خوش‌نام، کوشا، با استعداد و مبارز، علیه طاغوت و مثل اکثریت آحاد مردم به شعارهای محوری انقلاب اسلامی ایران معتقد و به تمام وجود به آن شعاره باورمند: به استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. به همین جهت، در برابر گروه‌های چپ و مارکسیست می‌ایستد و با استدلال و برهان با تکیه بر قرآن، بحث می‌کند: جدال احسن..! با هوش است، و خوش بیان، پرکوش است و مودب.

لذا موفق هم می‌شود و در جمع دانشجویی متمایز. حتی مخالفان عقیدتی او نیز برای او احترام قائل می‌شوند. او اهل فحش و دشنام نیست، اهل مباحثه و استدلال است.

از طریق دانشجویان انجمن اسلامی ، به‌عنوان نمایندۀ ایشان، در اجلاس انجمن‌های اسلامی دانشگاها، انتخاب می‌شود. بدون پشتوانۀ آقا زادگی و حزبی و گروهی، این ظرفیت‌ها را حتی دشمنان قسم خورده او نیز معترف بودند.

درهمین دوره‌ دانشجویی با نخست‌وزیر -مهندس موسوی- آشنا می‌شود و او را به‌عنوان معلم خودش انتخاب می‌کند و ایشان هم، با او، ارتباط بر قرار می‌کنند تا جایی‌که حتی ایشان با او رفت‌و‌آمد خانوادگی بر‌قرار می‌کند. حتی در همان مناظرۀ نا‌خوب ۸۸ -و بلکه [بد] از نظر من - هم به اینکه خودش را شاگرد ایشان می‌دانسته اشاره می‌کند.

پس سال‌ها پیش از آن‌که برای ریاست جمهوری ثبت‌نام کند حداقل برای بزرگان سیاست و مدیریت شناخته شده بود. او موجودی بی‌شناسنامه نبود. البته شاید شناسنامۀ او، هم‌رنگ شناسنامه‌ دیپلمات‌ها، و حاجی زادگان و آقازادگان نبوده باشد. چنانچه شناسنامۀ شهید رجایی هم دچار همین نقیصۀ ناهمرنگی بود.

* ایشان از کجا آمد و چگونه در معادلات سیاسی ایران قرار گرفت؟

-این سوال از دو جنبه باید مورد بررسی قرار گیرد: اول، به‌ لحاظ قانون اساسی که کاندیدای ریاست جمهوری باید از رجال سیاسی، مذهبی و... باشد و تشخیص این ویژگی‌ها با شورای محترم نگهبان قانون اساسی کشور است که ایشان را در آن‌زمان واجد شرایط لازم تشخیص داد.

اما، این سوال هم باز متکی بر یک پیش‌فرض است که انگار نباید کسانی خارج از دایرۀ منتخبین کانون‌های ثروت و قدرت وارد این میدان شوند. حال آن‌که طبق قانون اساسی ما - که یکی از مترقی‌ترین قانون اساسی‌ها در جهان است- انتخاب رییس جمهوری از طرف احزاب و گروه‌های قدرت و ثروت انتخاب نیست. بلکه مستقیما از مردم انتخاب می‌‌کنند و فقط باید شرایط لازم را برای ورود به این عرصه داشته باشد. همین.

اما باز هم برای اینکه بدانید در میان تمام رقبای ایشان درسال ۱۳۸۴ آقای احمدی‌نژاد، حداقل برای بزرگان سیاست آن‌زمان کاملا شناخته شده بود یادآور می‌شوم:

او در اوایل دهه ۶۰ در زمان دفاع مقدس‌، در آذربایجان‌غربی در یکی از مناطق جنگی در جهاد سازندگی مشغول کار بود و کارنامۀ موفقی داشت. فرماندار شهر خوی شد، و بسیار پرتلاش و بدون سر و صدا کار می‌کرد. همین زمینه‌ها باعث شد تا به‌ عنوان استاندار استان تازه تأسیس اردبیل انتخاب شود و به خاطر تلاش و خدمات خالصانه در خدمت به مردم به‌ عنوان استاندار نمونه در کشور مورد تقدیر ریاست جمهوری وقت- آقای هاشمی رفسنجانی- قرار گیرد.

بعد هم حضور او به‌عنوان مشاور در وزارت فرهنگ و آموزش عالی و تکمیل تحصیلاتش و دریافت دکترا و همین‌طور یک فعال اجرایی و سیاسی در امور سازندگی و دانشگاهی. البته همان طور که طرفداران پر و پا قرصی داشت، مخالفان سرسختی هم داشت. او‌ و بسیاری از دانشجویان مسلمان انقلابی دیروز، بر دو محور اصولی انقلاب که در حال محو شدن بودند حساس بودند:

۱. دفاع از مستضعفین. یعنی کسانی که به زور استکبار ضعیف نگاه داشته شده‌اند. نه، ضعیف‌ها، نحیف‌ها و ذلیل‌ها، علیل‌ها که ذاتا ناتوان‌اند. اما مستضعفین، به اقشار آسیب‌پذیر ترجمه، تفسیر و تغییر عنوان داده بودند: یک استحالۀ شیطانی، زیر پوستی و آرام بینشی، ایدئولوژیک‌، عقیدتی، فرهنگی، سیاسی و در نهایت اقتصادی.

۲. مخالفت با جریان استکبار داخلی و خارجی که بر عکس به‌عنوان تنها راه توسعه و ترقی کشور را در تسلیم، تعظیم، تکریم، شیطان بزرگ و استکبار جهانی و هماهنگ شدن با رهبر ارکستر جهانی یعنی آمریکای مکار و خون‌خوار معرفی می‌کردند. البته در دورۀ آقای هاشمی به این صراحت مطرح نشد. بلکه گام‌های اولیه برداشته شد اما در دورۀ آقای خاتمی با سرعت بسیار بیشتری ادامه پیدا کرد و البته بدون نتیجه مورد خواست‌شان و بلکه برعکس.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: محمود احمدی‌نژاد از زبان مهدی کلهر - Gooya News