مقاومت عکاسان دربرابر سانسور غرب
«عکاسان» چشمان تیزبین جوامع در وقایع و حوادث هستند. عکس بدون اینکه نیاز به توضیح خاصی داشته باشد بهراحتی هر مخاطبی با هر زبان و در هر کشوری را با خود همراه میکند. میخواهم بدانم در اتفاقاتی مثل فاجعه غزه که رسانههای حامی صهیونیست جای ظالم و مظلوم را عوض میکنند، عکس چه تاثیری در تغییر وزنه ترازو به سمت مظلوم میتواند داشته باشد؟
ما وقتی درباره چیزی به نام عکس صحبت میکنیم اول ازهمه باید بدانیم که یک رسانه است. رسانهای که تاثیرآن هم در کوتاهمدت و هم درازمدت قابل بررسی است. برای درک بهتر موضوع یک مثال ساده میزنم. شما دریک سفر یا دریک جمع خانوادگی به یادگار عکسی را میگیرید. عکسی که تا مدتها برای شما خاطرهانگیز است و شما را به یاد آن لحظهها میاندازد. جالب است بدانید همان عکس، ۵۰ سال دیگر به یکی از مستندات تاریخی کشور تبدیل میشود که برای پژوهشگران همه چیزش قابلیت بررسی دارد. یعنی پژوهشگر نوع پوشش، نوع آرایش، نوع محیط زیست و همه چیز را از روی آن عکس میتواند مستندسازی کند. حالا وقتی گستره نگاهمان را بالاتر میبریم و درباره یک عکس خبری، مستند، تاریخی و... صحبت کنیم، میبینیم خیلی ابعاد وسیعتری را به خود اختصاص میدهد، یعنی شما یک عکس ثبت میکنید که امروز به نوعی فقط در حد واکنش به یک حادثه یا موقعیت است اما همان عکس ۱۰ سال، ۵۰ سال، یک قرن دیگر جایگاه تحلیلی عمیقتر و قابل تاملتری دارد. شما برای تحلیل درخصوص یکی از موقعیتهای جبهه مثل بمباران شیمیایی سردشت که خیلی از دوستان مثل آقای مهدی منعم و دوستان دیگرشان کارهای بزرگی کردند که در انعکاس این حادثه وحشتناک در جهان تاثیر بسیار زیادی داشتند اما حالا علاوه بر این وظیفه آگاهسازی و اطلاعرسانی در مجامع حقوقی و قضایی بینالمللی به عنوان یک سند معتبر مدنظر قرار گرفته شدهاند. لذا باید چنین عنوان کرد که عکس رسانهای است که در هر برهه زمانی و بر مبنای هر نوع کنکاش و پژوهشی، میتواند عمیقتر و گستردهتر ابعاد یک حادثه را نشان دهد. لذا برای پاسخ به این سؤال که آیا در برابر هجمه تبلیغات دروغین رسانههای غربی عکسهای
منتشر شده از غزه، میتوانند وزنه ترازو را به سمت مظلوم حرکت دهند، باید بگویم شاید الان نتوانند به هرحال باید بپذیریم که قدرت رسانهای غرب مانع پوشش گسترده آنها خواهند شد. مثلا من در بین عکسهای متعددی که بهطور پراکنده از رسانههای مختلف چه حرفهای و چه غیرحرفهای در رابطه با غزه منتشر شدند، عکسی را دیدم که پدری از زیر آوارها کودک شهیدش را بیرون آورده و در حال حمل او برای خاکسپاری است. نمونه همین تصویر را ما در زلزله بم داشتیم. تصویر بسیار ماندگاری هم شد. پدری که دو فرزندش را بغل کرده بود تا پیکرشان را تشییع کند. آن عکس در سال ۸۳ به عنوان عکس برتر در مسابقات ورلد پرس فوتو انتخاب شد. حالا آیا میتوان انتظار داشت تصویر مشابه گرفته شده از غزه نیز به مسابقات ورلدپرس راه یابد. آیا صهیونیسم خبری که در لایههای مختلف زندگی مردم دنیا نقشآفرینی میکند، اجازه میدهد حتی این عکس در ورد پرس فوتو مطرح شود، چه برسد به اینکه جایزه هم به آن تعلق بگیرد. مطمئنا خیر. این را همگان میدانند اما چه باید کرد، حالا ما باید دستها را بالا ببریم و در برابر این امپریالیسم خبری تسلیم شویم؟ من با تجربهای که از عکس خبری دارم، پاسخم منفی است چون قدرت عکس را میشناسم. پیشنهاد من به تمام عکاسان مقاومت، حتی کسانی که با گوشی موبایل یا دوربینهای غیرحرفهای در غزه عکاسی میکنند، این است که با قدرت کار خود را ادامه دهند، چون این عکسها مطمئنا در آینده باعث اتفاقات مهمی خواهند شد. ما باید وظیفه خود را انجام دهیم. نشر حداکثری تصاویر ماجرای ظلم به غیرنظامیان بهخصوص کودکان را به جامعه بشری برسانیم. بیشک در آینده روی اینها میتوان مانور تبلیغاتی و رسانهای کرد. همواره عکاسان و خبرنگاران رسانهها با گزارشهای خبری و تصویری خود کمک کردهاند فجایعی که در جهان در حال شکلگیری است دیده شوند و زمینهای را فراهم کردهاند که دولتها در صدد پایان جنگ برآیند.
شما جزو نسل اول عکاسان انقلاب و دفاعمقدس هستید تجربه زیادی در رقابت با ابزار رسانهای غرب داشتهاید. همانطور که میدانید قدرت رسانهای غرب همیشه اسرار و واقعیات جنگ را براساس واقعیت شرح نمیدهد و همواره شاهد دروغپردازی هستیم. به عقیده شما عکاس مقاومت چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا بتواند در رقابت با این رسانههای غربی موفق عمل کند؟
به عقیده من یک عکاس باید خودش را به جای مردم غزه بگذارد. آن لحظه که یک پدر، پاره تنش را میبیند که جلوی چشمانش پرپر میزند و کاری نمیتواند بکند، فرزندی که مادرش زیر آوارها خاک است و نمیتواند کاری کند، مادری که بهدنبال فرزند شهیدش میگردد و ... وقتی عکاس خودش را جای آنها بگذارد یقینا عکسی میگیرد که میتواند این حس را به جهان القا کند ولو اینکه رسانههای خبری اجازه انتشار آن را ندهند. به عقیده من عکاسان نباید مقطع فعلی را در نظر بگیرند، باید به دراز مدت فکر کنند. باید بدانند که یک عکاس صاحب یک رسانه است. ممکن است در یک مقطع با تعداد محدودی منتشر شود اما هرگز از بین نمیرود و در حافظه تاریخ میماند و وقتی درآتی منتشر میشود ولو اینکه رسانههای غربی دروغپردازی کرده باشند، اثرگذار خواهد بود. مگر ما در زمان جنگ توقع انتشار عکس داشتیم. عکسهای ما بسیار محدود در رسانهها منتشر میشد اما بعدها از این دوره زمانی، از عکسها مجموعه کتابهایی چاپ شد که همچون یک سند معتبر در سابقه تاریخ این کشور ماندگار شدند. هرکس در هر زمانی میخواهد تصاویری از دفاعمقدس ببیند یا پژوهشی از این مقطع انجام دهد، کافی است این کتابها را ورق بزند. خیلی از اسناد تاریخی در دل این عکسها نهفتهاند. در ماجرای غزه هم همینطور است ما الان عکسها را باید ثبت و در زمان معین منتشر کنیم، همان کاری که در جنگ ۳۳ روزه کردیم. من در آن زمان رئیس خانه عکاسان ایران بودم، تسهیلاتی را فراهم کردم تا چند نفر از بچههای عکاس به لبنان اعزام شدند. در برگشت نمایشگاهی از این آثار برگزار کردیم که با واکنشهای زیادی روبهرو شد.
آیا شما به عنوان یک استاد مجرب حوزه عکس، درغزه نیاز به عکاسان تخصصی داریم که مجموعه عکس بگیرند مثلا با موضوعات کودکان آواره، فداکاری، ایثارگری و... یا هر عکسی بگیرند، مفید است؟
من در کلاسهای درس همیشه میگویم عکاس قاضی نیست، گزارشگر است، وظیفه عکاس ثبت موقعیت است. باید یک حادثه را از نگاه سوم ثبت و ضبط کند. قضاوت کار جامعه بشری است. مردم هستند که عکسها را میبینند و قضاوت میکنند و به ظلم ظالم پی میبرند. تظاهراتی که در اکثر شهرهای دنیا اتفاق میافتد، ماحصل همین کارهای هنری است.
عکسهایی که تاکنون از دل غزه بیرون آمدهاند را مطمئنا مشاهده کردهاید. به نظر شما آیا عکاسان حاضر در غزه توانستهاند عمق فاجعه را به مخاطب نشان دهند و در نقش آگاهسازی مفیده بودهاند؟
من نمیدانم چقدر عکاس حرفهای در غزه حضور دارد ولی همینهایی که هستند، توانستهاند خیلی از ماجراها و اتفاقات و جنایاتی که اتفاق میافتد را به تصویر بکشند و در مقابل آن سانسوری که انجام میگیرد، حیرتآور و تکاندهنده هستند.
یکی از اتفاقات مهم امروز غزه، شهادت تعدادی از عکاسان خبری بود برای ماندگاری نام و یاد این عکاسان چه باید کرد؟ این یک جنایت به جامعه هنری است و برای اینکه اتفاقات تکرار نشود چه پیشنهادی دارید؟
خوب مطمئنا تعریف پوشیدن جلیقه مطبوعاتی یعنی مصونیت اما ما با قشری سروکار داریم که به کودکان رحم نمیکند، آمبولانسها را میزنند، بیمارستان را بمباران میکنند و... دیگر عکاس جای خود دارد. مطمئنا قوانین زیادی وجود دارد ولی هیچکس به آن عمل نمیکند. این نشان میدهد آنها قانون را به نفع خودشان تعریف و تحلیل میکنند و در برابر این ددمنشی نمیتوان هیچ کاری کرد اما همینکه برای این عکاسان برنامههای مختلفی برگزار میشود و توسط رسانه انعکاس پیدا میکند، خود به خوبی به جهان میگوید که با چه رژیم جنایتکاری روبهرو هستیم. رژیمی که حتی به قوانین بینالمللی در مورد خبرنگاران وعکاسان نیز پایبند نیست.
جشنواره عکس رضوی
یکی از جشنوارههای مهم و پرطرفدار هنری کشو که به کوشش بنیاد بینالمللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) با مشارکت معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خراسان رضوی برگزار میشود ،جشنواره بینالمللی عکس رضوی است. این جشنواره که همه ساله و همزمان با دهه کرامت و با هدف اشاعه فرهنگ منور رضوی در سطح جامعه برگزار میشود، امسال در رأس خود رسول اولیازاده را درکسوت دبیری قرارداده است. اولیازاده که در کارنامه هنری خود دبیر جشنوارههای مختلفی ازجمله شمس، ما میتوانیم، آیات و... را بهعهده داشته است مهمترین رویکرد این جشنواره را تمرکز بر کیفیت عنوان کرد و گفت: کارگاههای در صحن حضرت معصومه(س)، امام رضا(ع) و حضرت شاهچراغ(ع) برگزار میشود تا علاقهمندان عکسهای دلخواه خودرا ازاین اماکن باحضوراساتید فن بگیرند. ایناتفاق مطمئنا به بالا رفتن کیفیت آثار خواهد انجامید.
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: مقاومت عکاسان دربرابر سانسور غرب
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران