پرویز ثابتی؛ اژدهایی در حال بیدار شدن /آیت‌الله طالقانی و هاشمی رفسنجانی را بازداشت کردم

پرویز ثابتی؛ اژدهایی در حال بیدار شدن /آیت‌الله طالقانی و هاشمی رفسنجانی را بازداشت کردم
خبر آنلاین

روزنامه سازندگی نوشت؛

شبکه ماهواره‌ای "من و تو" که با وجود پشتیبانی‌های مالی سیاسی به پایان فعالیت خود نزدیک شده در آخرین روزهای فعالیتش در ادامه پروژه تطهیر کارنامه سیاه رژیم پهلوی و عوض کردن جای شهید و جلاد برنامه‌ای پنج قسمتی درباره پرویز ثابتی، رئیس اداره سوم ساواک و رئیس ساواک تهران از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷ پخش کرد که از آن می‌توان به عنوان اخرین تیر ترکش این شبکه یاد کرد. پرویز ثابتی که از بدنام‌ترین مهره‌های رژیم پهلوی بود و بعد از خروج از ایران چند دهه در انزوا و اختفازندگی کرد تا این که سال ۹۱ کتاب خاطراتش با عنوان "در دامگه حادثه" در خارج از کشور منتشر شد. ثابتی در خاطراتش و برای تبرئه خودش نه تنها علیه روشن‌فکران و مخالفان رژیم پهلوی دست به آسمان و ریسمان زده بود بلکه علیه همکارانش هم دست به افشاگری زد. با وجود انتشار این خاطرات ثابتی اما هم چنان از اینکه در مجامع عمومی ظاهر شود هراسناک بود تا این که در بهمن سال گذشته برای نخستین بار پس از ۴۴ سال تصاویری از حضور او به همراه خانواده‌اش در یک تجمع سیاسی ایرانیان خارج از کشور در لس‌آنجلس‌ منتشر شد که سروصدای زیادی به پا کرد و اکنون با گذشت حدود یک سال از آن رونمایی ثابتی جلوی دوربین من و تو قرار گرفت و ۷ ساعت از خودش دفاع کرد و بار دیگر ادعاهایش علیه روشن‌فکران و مخالفان رژیم پهلوی را تکرار کرد. او در تطهیر خودش ابایی نداشت حتی علیه روسای خودش چون حسن پاکروان و حسین فردوست هم حرف بزند و بگوید اگر محمدرضا شاه به توصیه‌هایش توجه بیشتری می‌کرد، حکومتش وضعیت دیگری پیدا می‌کرد.

لیست اموال مصادره ای رئیس اداره سوم ساواک/ پرویز ثابتی هنگام فرار از ایران چه چیزهایی با خود برد

این ساواکی معروف را بیشتر بشناسید/ پایان زندگی مخفیانه و حضور در تجمع معارضان آمریکانشین

مهم‌ترین نکته در مورد ظهور پرویز ثابتی در جلوی دوربین این است که چه تغییراتی در فضای سیاسی و افکار عمومی باعث شده او دیگر نه تنها ترسی از افشای چهره‌اش نداشته باشد بلکه بیاید و از عملکردش با افتخار دفاع کند. این تغییر رویه ثابتی یادآور حکایت مارگیر و اژدهای یخ زده است که مولوی در دفتر سوم مثنوی آن را بیان می‌کند و می‌سراید:

مارگیر اندر زمستان شدید / مار می جست

اژدهایی مرده دید مارگیر آن اژدها را بر گرفت / سوی بغداد آمد از بهر شگفت کاژدهای مرده‌ای آورده‌ام / در شکارش من جگرها خورده‌ام او همی مرده گمان بردش ولیک / زنده بود و او ندیدش پیک‌نیک او ز سرماها و برف افسرده بود / زنده بود و شکل مرده می‌نمود

آفتاب گرم سیرش گرم کرد/ رفت از اعضای او اخلاط سرد مرده بود و زنده گشت او از شگفت / اژدها بر خویش جنبیدن گرفت

بندها بگسست و بیرون شد ز زیر / اژدهایی زشت غران همچو شیر
مارگیر از ترس بر جا خشک گشت / که چه آوردم من از کهسار و دشت
نیست از درهاست او کی مرده است/ از غم و بی‌آنتی افسرده است.

حکایت پرویز ثابتی هم حکایت همین اژدهایی است که در خواب زمستانی بوده و تابش آفتاب زنده‌اش کرده، کسانی که این روزها برای ثابتی و دیگر اطرافیان او سوت و کف می‌زنند خیلی زود خواهند فهمیدند که این افراد همان اژدهای ساق هستند و فقط آفتابی باید تا بخشان باز شود و اما اگر یخ شان باز شد دیگر نمی‌توان آن‌ها را به راحتی مهار کرد. برای اینکه بدانیم، ثابتی کیست و چه سابقه‌ای داشته، بد نیست نگاهی به کارنامه او داشته باشیم تا روشن شود چه اژدهایی در حال بیدار شدن است.

پرویز ثابتی کیست و چه گفت؟

پرویز ثابتی ۴ فروردین ۱۳۱۵ در خانواده‌ای متوسط و مشهور به دیانت بهایی در سنگسر سمنان متولد شد. وابستگی مذهبی خانواده او حتی در طول دوران خدمتش به یک چالش تبدیل شده بود و این چالش درباره او همچنان باقی است ثابتی در گفت‌وگوی اخیرش درباره بهایی بودن خودش توضیح داده و و گفته از زمانی که به سن بلوغ رسیده به هیچ دینی علاقه نداشته و یک فرد غیر دینی و غیر مذهبی بوده اما در خانواده‌شان هم مسلمان داشتند هم بهایی؛ خانواده مادری او و خاله‌هایش بهایی بوده‌اند و مادر بزرگ پدری و عمه‌هایش مسلمان.

نام پرویز ثابتی از اواخر دهه ۴۰ شمسی به عنوان "مقام امنیتی" بر سر زبان‌ها افتاد، آن زمان هنوز نه گروهی چریکی تشکیل شده بود و نه کسی عملیاتی مسلحانه علیه رژیم سابق انجام داده بود. عده‌ای از ثابتی به عنوان بانک اسرار رژیم پهلوی یاد می‌کنند و مخالفان او را به عنوان چهره‌ای خشن و سفاک می‌شناسند. داریوش همایون معتقد بود در ساواک بعد از حسن پاکروان هیچ کس به دانش و فهم و هوش ثابتی نبود اما حسین فردوست، ثابتی را شخصیتی جاه‌طلب و بلند پرواز می‌دانست.

ناصر مقدم، آخرین رئیس ساواک هم درباره ثابتی گفته است: " او شخصیت خشنی بود و اساساً من آمدم تا پرویز ثابتی را کنار بزنم و خشونت از بین برود تابتی می‌گوید: "زمانی که در سوم آبان ۱۳۵۷ نزد هویدا رفتم که بگویم مرا برداشته‌اند و می‌خواهند. سفیر شوم، هویدا پنیک کرد و گفت که با برداشتن تو از ساواک معلوم است که شاه دیگر اراده ماندن ندارد. کار ما تمام است. امیدی بود که روزی شاه برگردد و مخالفین را سر جایشان بنشاند. ولی الان با برداشتن شما دیگر تمام است.

در نیمه‌های دهه ۴۰ برخی جوانان دور هم جمع می‌شوند و تصمیم می‌گیرند به خارج کشور رفته و به جبنش فلسطینی‌ها بپیوندند به همین دلیل عده بعد از دستگیری به گروه فلسطین مشهور شدند. این گروه در سال ۱۳۴۸ توسط عباسعلی شهریاری، مسئول کمیتۀ ایالتی حزب توده لو رفت و حدود ۵۰ تن از اعضای آن دستگیر شدند. ثابتی در گفت‌وگوی اخیر با من و تو رسماً عنوان می.کند که شهریاری نفوذی ساواک بوده است. از همان زمان تیمی از بازجویان و شکنجه‌گران تحت امر ثابتی که همه نام مستعار دکتر و مهندس داشتند؛ زندانیان را به وحشیانه‌ترین شکل مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند، از آن‌ها اعترافات ساختگی می‌گرفتند و سرانجام اگر بخت یارشان بود و اعدام نمی‌شدند به حبس‌های طویل‌المدت محکوم می‌شدند. ثابتی در گفت‌وگویش اما مسئولیت هیچ شکنجه‌ای را نمی‌پذیرد و می‌گوید در طول سال‌های فعالیتش در ساواک تنها افراد معدودی از بازداشت‌شدگان را دیده و از جمله اسم رضا براهنی، بهزاد نبوی و کورش لاشایی را می‌آورد و می‌گوید دیدار آنها هم برای متقاعد کردنشان به همکاری و تلاش برای تخفیف مجازاتشان بوده اما به این اشاره نمی‌کند که شکنجه‌گران ساواک تحت فرمان او بودند. همه می‌دانند کلیه زندان‌های سیاسی رژیم پهلوی از جمله اوین، قصر، قزل‌قلعه و بازداشتگاه مخوف کمیته مشترک ضد خرابکاری زیر نظر اداره کل امنیت داخلی که در دورۀ اوج قدرت توسط ثابتی مدیریت می‌شد؛ قرار داشت پس مسئولیت قتل‌ها و شکنجه‌ها و توهین و تحقیرهایی که در این زندان‌ها صورت می‌گرفت، همه به عهده ثابتی بود. او در این گفت‌وگو اعدام ۳۱۲ نفر از نفر از مخالفان را می‌پذیرد اما می‌گوید این‌ها به مجازات اعمال خرابکارانه‌شان رسیده‌اند. در همین گفت‌وگو از ثابتی پرسیده می‌شود، او به انتقاد منتقدانی که می‌گویند ثابتی بیشتر درگیر سرکوب جریان‌های چپ و چریکی بوده، چه پاسخی دارد و ثابتی می‌گوید اگر این طور بود همه روحانیون شاخص امروز به پرونده بازداشتشان توسط ساواک افتخار نمی‌کردند. او می‌گوید همه روحانیون شاخص از جمله آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را بازداشت کرده بود و این گفته او اذعان ناخواسته به نقشش در سرکوب مخالفان است.

ثابتی در خاطراتش برای توجیه خود می‌گوید: "از همان ابتدا خواستم به رده های بالاتر در ساواک، کشور و شخص شاه این نکته را توجه دهم که تأمین امنیت کشور تنها از طریق سرکوب و مبارزه با سازمان‌ها و گروه‌های مخالف و برانداز امکان‌پذیر نیست. در یکی از گزارش‌های اساسی نوشته بودم فقر، فساد و بی عدالتی موجب عدم رضایت و روی‌گردانی و توسل به اقدام‌های ضدامنیتی می‌شود. سرکوب این اقدامات نیز آثار و عوارضی به جای‌ گذارده و عکس‌العمل‌های جدیدی را سبب می‌شود." این ادعا در حالی مطرح می‌شود که او سید حسین نصر، رضا قطبی، ناصر مقدم و ... را به خاطر این که در سال ۵۷ طرفدار فضایی باز و آزادی مخالفان بودند مورد سرزنش قرار می‌دهد و معتقد است اگر حداقل ۴ هزار نفر مخالفان دستگیر می‌شدند همه اعتراض‌ها و مخالفت‌ها پایان می‌گرفت.

او در گفت‌وگو با "من و تو" مدعی است که در طول خدمتش از هر فرصتی برای مبارزه با عوامل فساد استفاده کرده و گزارش‌هایی مستند ارائه داده که به خاطر تهیه آنها بارها مورد مواخذه و بازخواست قرار گرفته و به خاطر شکایت‌هایی که اسدالله اعلم و امیر هوشنگ دولو از او نزد شاه کرده بودند از طرف شاه تهدید به محاکمه نظامی می‌شود.

یکی از نکات جالب گفته‌های ثابتی در گفت‌وگوی اخیرش این است که می‌گوید در دورۀ دانشجویی سمپات مظفر بقایی بوده و بخش دیگری که از شکنجه می‌گوید ادعا می‌کند مقامات دولت دکتر مصدق از جمله دکتر غلامحسین صدیقی از شکنجه علیه مخالفان مصدق استفاده می‌کردند. پرویز ثابتی برای تبرئه خودش از اتهامات وارده نه تنها علیه مخالفان حکومت و روشن‌فکران بلکه علیه دیگر همکاران و روسایش تا جایی که توانسته افشاگری و بدگویی کرده همان‌طور که امثال پرویز راجی و اردشیر زاهدی و فریدون هویدا و ارتشبد قره باغی هم چنین کاری کرده‌اند. گویی ثابتی در آن زمان گوشه‌ای نشسته و تماشاگر صحنه بوده و نه بازیگر پرده‌های مهمی از نمایش تاریخ سیاسی ایران در دهه‌های چهل و پنجاه.

27218

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: پرویز ثابتی؛ اژدهایی در حال بیدار شدن /آیت‌الله طالقانی و هاشمی رفسنجانی را بازداشت کردم