ذهن‌ها در کوردستان و واژگان در تبعید

در اکثر کشورها برای بررسی ادبیات در تبعید یک بازه زمانی را در نظر می‌گیرند که در آن محدوده فصلی از ادبیات آن کشور در سرزمین دیگری رقم خورده است. برای مثال در آلمان در فاصله بین سال‌های ١٩٣٣ تا سال ١٩٤٥، زمانی که نازی‌ها در راس قدرت بودند، بسیاری از نویسندگان آلمانی مجبور به ترک وطن شدند. بعد از شکست نازی‌ها و بازگشت نویسندگان تبعیدی مانند توماس مان و برتولت برشت به آلمان، ادبیات تبعید در آن کشور هم به پایان رسید. آیا «ادبیات در تبعید» در کوردستان هم مختص به یک دوره‌ی تاریخی خاص است؟ برای بررسی این موضوع نگاهی گذرا به تاریخ این شاخه از ادبیات کوردی خواهیم داشت.

کوردها بیش از هر ملت دیگری در خاورمیانه با واژه‌هایی همچون تبعید، زندان، ناعدالتی، عدم آزادی، شهروند درجه دوم و سوم، تجزیه‌طلب، تروریست و… آشنایی دارند. این‌ها کلیدواژه‌هایی هستند که به زندگی این مردمان گره خورده‌‌ یا گره زده شده‌اند.

ادبیات تبعید بخش جدایی‌ناپذیر ادبیات کوردی است. شکل‌گیری و روند ادبیات مدرن کوردی در این صد سال با تبعید و تبعیض گره خورده است.

بعد از تقسیم کوردستان در بین دو امپراتوری عثمانی و صفوی، کوردها به بهانه‌های مختلف از سرزمین مادریشان کوچانده‌ شدند. در صد سال اخیر همین مردمان به دلایل مختلف همانند آزادی‌خواهی و مبارزه برای حق تعیین سرنوشت سر از زندان‌ها درآورده‌ یا تبعید شده‌اند آن هم به سرزمین‌های خیلی دور. به خاطر اینکه بحث مورد نظر ما درباره‌ خود “تبعید” است، موضوعات مذکور را به زمانی دیگر موکول می‌کنیم و به خود “تبعید” بسنده می‌کنیم.  

تعریف کلاسیک تبعید و مهاجرت

اولین سوالی که در ذهن ما شکل می‌گیرد، تفاوت تبعید با مهاجرت است که معنای کاملا متفاوتی دارند.

در تعریف کلاسیک، تبعید به معنای کوچ اجباری از سرزمینی است که در آن به‌ دنیا آمده‌ای، خاطرات و احساساتت در آنجا شکل گرفته‌؛ شخص تبعیدی به خاطر مسائل سیاسی و امنیتی دیگر نمی‌تواند به سرزمین‌اش برگردد. اما مهاجرت نوعی از کوچ است که شخص برای منافع خود انتخاب می‌کند و اگر در سرزمین خودش در حال حاضر زندگی نمی‌کند، اما می‌تواند به کشورش رفت و آمد داشته‌ باشد و مانعی برایش وجود ندارد.

Ad placeholder

تبعید در دنیای مدرن

لازم به ذکر است که تبعید را با تعریفی امروزی نه کلاسیک بشناسیم که با جهان معاصر انطباق دارد.

شخص تبعیدی فقط آن کسی نیست که از زدگاه و سرزمین خویش مجبور به کوچ اجباری شده‌ باشد. تبعید با شروع قرن بیستم در خاورمیانه تعریف نویی به خود گرفته است:  تبعیدی کسی است که از زبان، فرهنگ و هویتِ خویش نیز تبعید گردد. آن‌کسی که  امکان این را نداشته باشد که در زادگاه خود هنر، ادبیات و اندیشه و… تولید کند یا امکان نوشتن به زبان مادری خویش نداشته باشد، نیز تبعیدی است، تبعیدی از فرهنگ خویش.

خاورمیانه امروز به جز ملت‌ها و مذاهب حاکم، گروها، اجتماع و ملت‌هایی به اسم «اقلیت» را نیز در خود جای داده‌ که از زبان و دین خویش نیز تبعید شده‌اند. همین واژه‌ «اقلیت» که توسط اکثریت حاکم بر گروه‌های کوچک‌تر نهاده‌ می‌شود این خود یک نوع تبعید است. برای نمونه در کشور ایران سیستم حاکم، کوردها، بلوچ‌ها، ترک‌ها، عرب‌ها و دین و مذهب‌هایی همچون یارسانی، سنی و بهایی، لائیک‌ها، تنوعات جنسی جنسیتی را از حقوق شهروندی خویش تبعید کرده ‌است.

زبان کوردی نوشتاری در ایران در دوره پهلوی ممنوع بود. نویسندگانی مانند حسن قزلچی، هیمن موکریانی، هژار و… کارهایشان را در بغداد به چاپ می‌رساندند. یدالله رضایی بیشتر مطالبش را در نشریه گلاوێژ در بغداد به زبان کوردی(گویش کوردی کلهری و سورانی) نوشته است.

در طول صد سالی که از عمر کشور ترکیه‌ی امروزی می‌گذرد، ما شاهد نسل‌کشی‌هایی بوده‌ و هستیم که توسط دولت مرکزی اتفاق افتاده و تا به امروز دولتمردان ترک نپذیرفته‌اند که به غیر از خلق ترک، خلق‌های دیگری در این سرزمین زندگی می‌کنند. با قدرت گرفتن آتاتورک ما شاهد کشتار کردها به شکل دسته‌جمعی در این کشور بودیم. قتل عام ٧٠ هزار کورد در شهر درسیم در طول یک سال، قتل عام دره زیلان، تخریب و به آتش کشیده شدن شهر و روستاهای شمال کوردستان و …

ادبیات در تبعید

برای بررسی ادبیات در تبعید نیاز به هر دو تعریف کلاسیک و مدرن داریم. نویسنده و روشنفکرانی که با احساسات سر و کار دارند را نمی‌توان به راحتی و بی‌ آنکه آسیبی نبینند از زادبومشان جدایشان کرد و توقع داشت به راحتی در سرزمین دیگری دست به نوشتن و تولید محتوای فرهنگی بزنند. بی‌تردید این موقعیت تازه بر هنر به شکل عام و ادبیات به شکل خاص تأثیرگذار است. در چنین شرایطی است که روح و فکر نویسنده در سرزمین‌اش و واژه‌های زبان مادری‌اش در تبعید، سرگردان هستند.

البته در کنار این کوچ اجباری، بسیاری از هنرمندان و نویسندگان معروف جهان برای این که موقعیت‌های جدیدی را تجربه کنند، به شکل داوطلبانه به سرزمین دیگری رفته‌اند و در آنجا به شکلی تازه به آثارشان پرداخته‌اند. دو نقاش هلندی و اسپانیایی ون گوگ و پیکاسو به فرانسه رفتند. جیمز جویس و ساموئل بکت بسیاری از آثارشان را خارج از ایرلند نوشتند. ارنست همینگوی چند سالی از زندگی نویسندگی‌اش را در فاصله دو جنگ جهانی اول و دوم در پاریس و در اسپانیا گذراند. صادق هدایت، شاهکارش یعنی بوف کور را در هند نوشت و چاپ کرد. بنیانگذاران ادبیات معاصر کوردی اکثرا خارج از کوردستان شروع به فعالیت کرد‌‌ه‌اند. این سوال ماست که شکل‌گیری ادبیات کوردی در خارج از کوردستان به چه شیوه‌ای بوده است؟

برای پاسخ به ناگفته‌های کوچ اجباری در کوردستان، لازم است که نگاهی گذرا به روند تاریخی کوچ اجباری در این سرزمین داشته باشیم. اولین سندی که ما در طول هفت صد سال گذشته در دست داریم و تا حدی بی‌ربط با کوچ اجباری در حوزه ادبیات نیست، به دوره پردیور برمی‌گردد. زمانی که سلطان سهاک و یارانش مجبور می‌شوند که شهره‌زور را ترک کنند و به کوه‌های هورامان، شاهو و دالاهو پناه ببرند. هرچند به جایی خارج از کوردستان کوچ نکرد‌ه‌اند، ولی در هر حال وقتی انسانی مجبور به ترک زادگاهش می‌شود، خود نوعی از تبعید محسوب می‌شود. در این دوره تاریخی شعرهایی از خاتون دایراک، سلطان سهاک و… به جا مانده که علاوه بر ارزش مذهبی، ارزش فلسفی – ادبی زیادی دارند.

روزنامه‌‌نگاری کوردی از سال ١٨٩٨ به بعد در خارج از سرزمین کوردستان شکل گرفت. در سال ١٨٩٨ اولین روزنامه کوردی به اسم کوردستان توسط مقداد بدرخان در قاهره پایتخت مصر چاپ ‌شد

شرفخان بدلیسی در یکی از روستاهای اراک در مرکز ایران و در تبعید به دنیا آمد. به همین خاطر هم زندگی در غربت چنان تاثیر بر او گذاشت که بعداً منجر به نوشتن تاریخ کوردستان بە نام شرفنامه شد.

با شروع مدرنیته در خاورمیانه، زمینه شکل‌گیری ادبیات کوردی هم در خارج از کوردستان فراهم شد.

عرب شمو یا عرب شامیلوف اولین رمان کوردی را در ارمنستان در اتحادیه‌ شوروی سابق نوشت.

قنات کوردو همراه خانواده‌اش مجبور به ترک روستایش در سرحد کوردستان ترکیه شد و به یکی از روستاهای ارمنستان پناه ‌برد و بیشتر آثارش را در تبعید نوشت.

جگەرخوین از شمال کوردستان مجبور به کوچ اجباری به غرب و جنوب کوردستان و نهایتا به سوئد ‌شد و همه آثارش را دور از زادگاهش نوشت.

عثمان صبری مجبور به کوچ از زادگاهش یعنی سمسور شد و سال‌های زیادی در روژاوا و باشور و سوریه در تبعید به سر برد.

بنیاد روزنامه و روزنامه‌‌نگاری کوردی از سال ١٨٩٨ به بعد در خارج از سرزمین کوردستان شکل گرفت. در سال ١٨٩٨ اولین روزنامه کوردی به اسم کوردستان توسط مقداد بدرخان در قاهره پایتخت مصر چاپ ‌شد و این روند بعدها همچنان ادامه یافت. روزنامه‌ هاوار، روناهی، روژی کورد و… که بانی زبان و ادبیات معاصر کوردی بوده‌اند همگی در خارج از وطن چاپ شده‌اند.

با چاپ کتاب و نشریات در خارج از کوردستان، دو گویش کوردی کرمانجی و سورانی تا حد زیادی توانستند پا به عرصه ادبیات مدرن بگذارند.

وضعیت در شرق کوردستان نسبت به بخش‌هایی دیگر به ویژه شمال و غرب کوردستان چندان بهتر نبوده است. زبان کوردی نوشتاری در ایران برای مردم شرق کوردستان در دوره پهلوی ممنوع بوده است. در رژیم سابق می‌بینیم که کسانی همچون حسن قزلچی، هیمن موکریانی، هژار و… کارهایشان را در بغداد به چاپ رسانده‌اند. یدالله رضایی کلهر که یکی از کسانی بوده که در جمهوری کوردستان در مهاباد نقش بسزایی داشته‌، پانزده سال را در حبس و در تیمارستانی در همدان گذراند. یدالله رضایی بیشتر مطالبش را در نشریه گلاوێژ در بغداد به زبان کوردی (گویش کوردی کلهری و سورانی) نوشته است.

Ad placeholder

وضعیت ادبیات کوردی در چهل سال اخیر

در سال‌های دهه ۱۹۸۰، کوردهای هر چهار بخش کوردستان این بار به شیوه فراگیری مجبور به کوچ اجباری به سرزمین‌های غربی شدند. با کوچ این نسل از کوردها در کشورهایی اروپایی مرحله نوینی از ادبیات و هنر کوردی شکل گرفت.

با چاپ کتاب و نشریات در خارج از کوردستان، دو گویش کوردی کرمانجی و سورانی تا حد زیادی توانستند پا به عرصه ادبیات مدرن بگذارند. کتابخانه‌ کوردی استکهلم، اتحادیه‌ی دانشجویان کورد در اروپا، انستیتو کوردی در پاریس، انستیتو کوردی وین از کانون‌ها و مراکز خارج از کوردستان‌اند که یقیناً در روند ادبیات معاصر کوردی نقش بسزایی ایفا کرده‌اند.

فشار روشنفکران در تبعید و همچان احزاب کوردی، دو رژیم ترکیه و ایران را واداشت که در مورد انکار زبان و ادبیات کوردی تا حدی عقب‌نشینی کنند، اما این شرایط تازه شامل کرماشان و ایلام نشد. هرچند با دست به کار شدن دو نشریه آوینه و سروه و بعدا هفته‌نامه‌هایی همچون سیروان، آسو، آشتی و… تا حدی کوردی کلهری در کنار کوردی سورانی در روژهلات پا به عرصه نوشتار گذاشت، اما کوردی در خود کرماشان همچنان جدی گرفته نمی‌شد و فراتر از کوچه و خیابان رسمیتی نیافته بود.

سیستم حاکم در ایران چاپ نشریه “ژ” به کوردی کلهری در آلمان را تاب نیاورد و بعد از سه شماره از چاپ این نشریه چند نفر از نویسندگان این مجله را که در ایران و شرق کوردستان زندگی می‌کردند دستگیر کرد. اما همین نشریه نشان از حرکت تازه‌ای در حوزه نقد ادبی، ادبیات مدرن و زبانشناسی بود. بنا به دلایلی که مطرح شد، جمهوری اسلامی کوشش بسیار کرد تا از شکل‌گیری و گسترش ادبیات مستقل کوردی کلهری در خارج از کشور جلوگیری کند.

در پایان می‌توان گفت هرگاه سخن از ادبیات کوردی به میان می‌آید بحث از ادبیات در تبعید بخش جدایی‌ناپذیری از آن است، زیرا شکل‌گیری و روند ادبیات مدرن کوردی در این صد سال با تبعید و تبعیض گره خورده است. همچنین کوردها در شرق و شمال کوردستان نیز امکان استفاده آزاد و زندگی به زبان خود را ندارند و از زبان و فرهنگ خود محروم هستند و تبعید نیز با هدف محرومیت انجام می‌شود. یعنی کوردهایی که در شرق و شمال کوردستان زندگی می‌کنند، انگار در تبعید به سر می‌برند.

Ad placeholder

.

منبع خبر: رادیو زمانه

اخبار مرتبط: ذهن‌ها در کوردستان و واژگان در تبعید