کیسینجر : معمار "رئال‌پُلیتیک" و ثبات در سیاست خارجی

تبلیغ بازرگانی

کیسینجر (با نام هاینس آلفرد کیسینجر) در ۲٧ مه ١٩۲٣ در شهر "فورت" در نزدیکی نورنبرگ به دنیا آمد. پدرش لودویگ، آموزگاری مؤمن بود و مادرش "پولا" پس از روی کار آمدن فاشیسم هیتلری مهاجرت خانواده به آمریکا را فراهم ساخت. به این ترتیب، خانواده کیسینجر در سال ١٩٣۸ در محلۀ یهودی‌نشین نیویورک ساکن شد.

صعود کسینجر به عالیترین مقام‌های حکومتی به تنهایی گویای پویش درونی و منحصربفرد جامعۀ آمریکا است که در آن یک مهاجر یهودی آلمانی‌تبار بدون کمترین منابع مالی فردی توانست به رأس هرم قدرت راه یابد و به مهمترین دیپلمات جهان بدل شود.

با دخالت آمریکا در جنگ دوم جهانی، کیسینجر وارد ارتش این کشور شد. در پایان جنگ دولت آمریکا مدیریت شهرهای ایالت باواریای آلمان و "نازی زدایی" در این کشور را به او محول کرد. در بازگشت به آمریکا در سال ١٩٤٧ دانشگاه هاروارد نظر به خدمات کیسینجر، درهای خود را به روی او گشود. با این حال، کیسنجر صعود سیاسی خود را به دو شخصیت مهم حزب جمهوری‌خواه آمریکا، نلسون راکفلر و ریچارد نیکسون، مدیون بود. در این دوره تا اواخر دهۀ ۱٩۵۰ کیسینجر مقالات و کتاب های متعدد و پرفروشی منتشر کرد و به یکی از چهره‌های مطرح "منهتن" بدل شد.

در سال ١٩٦۸ کیسینجر، نیکسون را نامزدی نامناسب و خطرناک برای مقام ریاست جمهوری آمریکا توصیف کرد و صریحاً گفت که او قادر است جنگ هسته‌ای راه بیندازد. با این حال، نیکسون پس از انتخاب شدن، کیسینجر را به عنوان مشاور رئیس جمهوری و وزیر امور خارجۀ آمریکا برگزید. در واکنش به این انتخاب کیسینجر با چشمانی تر خطاب به خبرنگاران گفت : "در هیچ کشور دیگری فردی با تبار من نمی‌توانست به چنین مقامی دست یابد."

کیسینجر در طول فعالیت خود به عنوان وزیر امور خارجۀ قدرتمند آمریکا همواره کوشید از دیپلماسی سلاح دستیابی به سازش را بسازد. او با استناد به گوته می‌گفت : "بی‌عدالتی بهتر از آشوب است."

کیسینجر که در آغاز و در انتقاد از کندی و جانسون مخالف جنگ ویتنام بود، در زمان ریاست خود بر وزارت امور خارجۀ آمریکا از دخالت نظامی این کشور در ویتنام قویاً دفاع ‌کرد و آن را – بی آنکه البته به پیروزی آمریکا در این جنگ معتقد باشد – برای حفظ قدرت آمریکا در آسیا ضروری دانست. عاقبت سه سال پس از مذاکرات مخفیانه، کیسینجر موفق شد در ژانویه ١٩٧۳ با حکومت هانوی به توافق برسد، در حالی که بمباران‌های شدید آمریکا ادامه داشت و دامنه‌اش حتا به کامبوج کشید. همین بمباران‌ها قدرت‌گیری فاجعه‌بار "خمرهای سرخ" را تسهیل ساختند.

کیسینجر کوشید شکست آمریکا در ویتنام را با دو سفر پی‌درپی ریچارد نیکسون به چین و اتحاد شوروی سابق در فوریه و مه ١٩٧٢ جبران کند. این دو سفر به دو دهه خصومت میان واشنگتن و پکن خاتمه داد و نزدیکی آمریکا و شوروی سابق را باعث شد.

در جنجال معروف به "واترگیت" کیسینجر هر گونه دخالت در شنود شماری از همکاران خود  را رد کرد و با این اقدام از نیکسون فاصله گرفت، هر چند او را در مقابل ناملایمات تنها نگذاشت. به این ترتیب، کیسینجر مقام خود را در دورۀ جرالد فورد و تا زمان روی کار آمدن جیمی کارتر در کاخ سفید حفظ کرد. با این حال، تا آخرین سال‌های عمر، کیسینجر شخصیتی بانفوذ در دستگاه سیاسی آمریکا باقی ماند. رونالد ریگان کمیسیون تحقیق دربارۀ آمریکای مرکزی را به او محول کرد. بیل کلینتون پیش از گسترش همکاری های اقتصادی با چین با وی مشورت کرد و جورج بوش پسر، کیسینجر را به ریاست کمیسیون تحقیق دربارۀ عملیات تروریستی یازدهم سپتامبر گمارد.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

آبونه شوید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

منبع خبر: آر اف آی

اخبار مرتبط: کیسینجر : معمار "رئال‌پُلیتیک" و ثبات در سیاست خارجی