نمایشگاه مریم امیرواقفی: یادآوری خاطرات عضلات

https://www.instagram.com/p/CsVTjXdOaQc/?hl=en

مریم امیرواقفی، هنرمند چندرسانه‌ای، متولد سال ۱۳۶۸ در شهر تهران است. او در سال ۱۳۹۳ از ایران مهاجرت کرد و اکنون ساکن ایالت آرکانزاس آمریکاست. مریم تاکنون در چندین نمایشگاه گروهی در ایران و آمریکا شرکت کرده و نمایش‌گردانی چندین نمایشگاه را نیز برعهده داشته است. او تابستان سال جاری اولین نمایشگاه انفرادی خود با عنوان «یادآوری خاطرات عضلات» را در گالری باوان در تهران برگزار کرد. مریم با رسانه‌های گوناگون در زمینه‌های هنر نقاشی، طراحی و مجسمه‌سازی همکاری می‌کند و درحال حاضر، بر رسانه‌ی «کلاژ» تمرکز دارد.

Ad placeholder

انعکاس ملیت

هنرمندان ایرانی مهاجر اغلب از سوی جامعه و بازارِ هنرِ غرب تحت فشار هستند تا در آثارشان با به‌کارگیری نشانه‌هایی مشخص و گویا، ملیت خود را منعکس کنند. این توقع در برخی مواقع از مرز سنجش حقیقت و صداقت خارج شده، و تبدیل می‌شود به اعمال فشار بر هنرمند خارجی برای محبوس نگه داشتن او در چارچوبِ «دیگری»، که بدیهی‌ترین تجربیات و علایق فراملیتی را نیز مورد پرسش قرار می‌دهد، درحالی‌که هویت و فردیت هنرمند همان‌قدر که نشأت گرفته از وقایع سیاسی و اجتماعی‌ست، از تجربه‌های شخصی و روزمره‌ی او نیز تأثیر می‌پذیرد. بنابراین، تقلیل هنرِ هنرمند به کُدهای جاافتاده و مرسوم، نتیجه‌ای نخواهد داشت جز مخدوش کردن هویت او و تنزل سطح کیفیت آثار او.

در آثار مریم امیرواقفی، معضلات سیاسی، اجتماعی و جنسیتی نه به‌طور مستقیم، بلکه در قالب بیانی شخصی، طنزگونه و چندلایه مطرح می‌شوند.

مریم امیرواقفی، با انتخاب تم ورزش در آثار خود، نه‌تنها  به تبعیض جنسیتی و مشکلات زنان در این حیطه می‌پردازد، بلکه به‌شکل استعاری، کلیت نظام پدرسالار را نیز به‌پرسش می‌کشد. او در جامعه‌ی هنری غرب، گاه با این پرسش مواجه می‌شود که چرا بازنمایی کُشتی را، که ورزش ملی کشور اوست، انتخاب نکرده، یا چرا نوشته‌های به‌کاررفته در آثار او همه به زبان فارسی نیستند؟ تکرار عناصری همچون چادر و فونت فارسی، به‌کارگیری نشانه‌هایی تکراری از فرهنگ عامه و تاریخ ایران، یا اشاره‌ی مستقیم و سطحی به نگارگری ایرانی همان چیزی‌ست که بر تقویت نگاه غریب‌نما (اگزوتیک) به هنرمند جنوب جهانی می‌انجامد. اما در آثار مریم امیرواقفی، معضلات سیاسی، اجتماعی و جنسیتی نه به‌طور مستقیم، بلکه در قالب بیانی شخصی، طنزگونه و چندلایه مطرح می‌شوند. در اثری به‌نام «لاله‌های وحشی» می‌بینیم که او مسئله‌ی حجاب اجباری برای زنان بسکتبالیست را دستمایه‌ی بازی‌گوشی قرار داده و ضمن ستایش مقاومت زنان ورزشکار، مسئله‌ی حجاب اجباری را به نقد کشیده است. در اثر دو-لتیِ «نمی‌توانید ما را حذف کنید»،در لت سمت چپ، عکسی از تماشاچیان مرد را می‌بینیم که کلاژ شده است بر نقاشی از بدن‌های عضلانی و پرموی مردانه در حالت تهاجمی؛ در لت سمت راست، دسته‌گل رنگارنگ و لطیفی از بالای قاب به‌شکل واژگون ترسیم شده است که می‌توان آن را استعاره‌ای از حضور زنان تماشاچی در ورزشگاه، یا امید به حضور آنان خواند.

https://www.instagram.com/p/CuxohlUR7Yw/?hl=en

https://www.instagram.com/p/CuY830DtZxw/?hl=en

«این‌بار پیروز می‌شویم» نیز اثری متشکل از دو لت است که بیم و امید هنرمند را روبه‌روی یکدیگر قرار می‌دهد. در لت سمت چپ، قو و شمع‌ها در پس‌زمینه‌ی مشکی، نماد سوگواری و اندوه‌اند، حال‌آنکه در لت سمت راست، بازیکنی با مشت‌ گره‌کرده و بالابرده به‌نشانه‌ی پیروزی، درمیان یک دسته‌ گلایل‌ سرخ‌رنگ ترسیم شده است.

https://www.instagram.com/p/CuKPqtctnxK/?hl=en

هرچند ممکن است که در نگاه اول، حال‌وهوای شرقی و مشخصاً ایرانی در فضای کاری این هنرمند دیده نشود، اما با نزدیک‌تر شدن به کارهای او، هویت ایرانی هنرمند قابل‌ردیابی ا‌ست. گل‌های گلایل (که در ایران به گل‌های ترحیم معروف‌اند) و تصاویر پرینت‌شده از ورزشکاران زن و مرد ایرانی، حجاب ویژه‌‌ی زنان ورزشکار و حتی چگونگی بازنمایی پیکر برهنه‌ی مردانه در آثار مریم همگی به خاطرات و تجربه‌ی زیسته‌ی او به‌عنوان یک زن ایرانی متصل‌اند. هنرمند با کلاژ کردن تصاویر پرینت‌شده‌ی قدیمی و سیاه‌وسفید، که گاه بریده‌ای از عکس‌های دسته‌جمعی ورزشکاران‌اند، گویی به پرسه‌زنی در تاریخ  پرداخته، و گذشته را در آثار خود احضار می‌کند.

برای هنرمند مهاجر، نه تنها جغرافیا، که زمان نیز دو پاره می‌شود. در یکی از آثار هنرمند، جمله‌ای بر بریده‌ای از کاغذ  کلاژشده خواناست: «این بدن وحشتناک است.» تقابل گل‌ها و برگ‌های سیاه‌و‌سفید کلاژ شده با گل‌های رنگارنگ نقاشی‌شده بر سطح اثر به گسست تاریخی و جغرافیایی اشاره دارد.

برای هنرمند مهاجر، نه تنها جغرافیا، که زمان نیز دو پاره می‌شود. در یکی از آثار هنرمند، جمله‌ای بر بریده‌ای از کاغذ  کلاژشده خواناست: «این بدن وحشتناک است.» تقابل گل‌ها و برگ‌های سیاه‌و‌سفید کلاژ شده با گل‌های رنگارنگ نقاشی‌شده بر سطح اثر شاید بر گسست تاریخی و جغرافیایی اشاره داشته باشد که هنرمند به‌دنبال مهاجرت تجربه کرده است. برچم ایران در میان این گل‌ها پیچ‌وتاب خورده است، همین‌طور جمله‌ای با فونت فارسی که انگار هنرمند کوشیده است آن را مستتر نگاه دارد: «لاله‌ی واژگون اشک مریم»

https://www.instagram.com/p/CuRUQACNtr0/?hl=en

عنصر تضاد

اگرچه مضامین به‌کاررفته در آثار مریم امیرواقفی، دردناک هستند، اما او با به‌کارگیری رنگ‌های متنوع و درخشان، زبانی بازی‌گوشانه را برای پرداختن به این مضامین انتخاب کرده است. عنصر تضاد در اندازه‌ی عناصر موجود در تصاویر نیز مشهود است و کیفیت خیال‌انگیزی در آنها ایجاد کرده است: شمع‌ها و گل‌ها و قطره‌های اشک گاه در قیاس با پیکرهای انسانی غول‌آسا به‌نظر می‌رسند و بدین ترتیب، با توجه به مناسبات موجود در هر قاب، هویت جدید و دلالت معنایی جدیدی پیدا می‌کنند. به‌علاوه به‌کارگیری تضاد در ترکیب‌بندی نیز ویژگی تصویری خاصی به آثار هنرمند بخشیده است؛ برای مثال، تجمع و تفرق عناصر موجود در قاب، گاه تصویری دراماتیک رقم زده است.

نهایتاً می‌توان این‌طور تفسیر کرد که تجمع قطرات اشک، تجمع گل‌ها و تجمع پیکرها  یادآور ملت است. هرچند که به‌گفته‌ی هنرمند، منبع الهام او زندگی و احساسات شخصی او هستند، اما گویی تصاویری که او خلق می‌کند هم به خاطرات جمعی ما گره خورده‌اند، و هم به خاطره‌ی هنرمند از جمع: عضلاتی که حضور فعالانه داشتند، عضلاتی که حذف شدند و عضلاتی که با زحمت و تقلا برای بقای حضورشان -در عرصه‌ی ورزش- جنگیدند و ناامید نشدند.

https://www.instagram.com/p/Cu0bnAQxP08/?hl=en

https://www.instagram.com/p/CumqjQZujgp/?hl=en

Ad placeholder

منبع خبر: رادیو زمانه

اخبار مرتبط: نمایشگاه مریم امیرواقفی: یادآوری خاطرات عضلات