شهیدی که همراه با سردار دل‌ها به دیدار حق شتافت

شهیدی که همراه با سردار دل‌ها به دیدار حق شتافت
ایسنا

ایسنا/قم همسر شهید مظفری‌نیا گفت: زمانی که قضیه ازدواج ما مطرح شده بود در اتاق نشسته بودم صدای صوت قرآن می‌آمد و چراغ اتاق شهید مظفری نیا هم روشن بود. مادرم پرسید فاطمه جان نظرت چیست؟ گفتم گوش کن صدای صوت قرآن است کسی که اهل قرآن باشد اهل هیچ چیز دیگر نیست و همین برای ازدواج کافی است.

شهروز مظفری‌نیا از اعضای تیم حفاظت سردار قاسم سلیمانی و از مدافعان حرم حضرت زینب(س) بود که روز ۱۳ دی ماه سال ۹۸ در فرودگاه بغداد همراه حاج قاسم، ابومهدی و چند تن دیگر از همرزمانش توسط آمریکا مورد حمله تروریستی قرار گرفت و به شهادت رسید.

شهید شهروز مظفری نیا در یکم تیرماه ۱۳۵۷ در شهر قم به دنیا آمد اما سال‌های حیات پر برکت‌اش را در استان تهران گذراند. در سال ۱۳۸۱ به خدمت نیروی قدس سپاه پاسداران درآمد و بعد از آن در دانشکده افسری مشغول تحصیل شد و در همان سال ازدواج کرد.

در ادامه متن گفت‌وگوی خبرگزاری ایسنا با فاطمه زینلی همسر شهید مظفری‌نیا را می‌خوانید.

- ایسنا: از آشنایی‌تان با شهید ایمانی و معیارهایی که سبب شد ایشان را به‌عنوان همسر انتخاب کنید، بفرمایید.

بنده دختردایی شهید والامقام بودم. همین هم باعث آشنایی و در نهایت ازدواج ما شد.

خواهرم با برادر شهید مظفری‌نیا ازدواج کرده بود، شناخت خوبی از خانواده‌های همدیگر داشتیم. ۲۱ سال داشتم و در رشته مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه قم مشغول به تحصیل بودم که بحث خواستگاری از طرف برادر شهید مظفری‌نیا با خانواده ما مطرح شد. چون در دوران امتحانات دانشگاه بودم مسئله به بعد از اتمام امتحانات موکول شد و پس از پایان امتحانات پایان ترم من بود که بحث خواستگاری بطور رسمی از جانب مادر شهید مطرح شد.

شهید مظفری‌نیا متولد ۱۳۵۷، حدود دو سال از من بزرگتر بودند و همین فاصله سنی کم و نسبت فامیلی ما را به دوستان و هم‌بازیان دوران کودکی تبدیل کرد. اما به جهت جو مذهبی که در خانواده ما حاکم بود، بعد از رسیدن به سن تکلیف عملا ارتباط ما بسیار محدود و رسمی شد، اما با این وجود جاذبه‌ای که از همان کودکی نسبت به شهید مظفری‌نیا در وجود من شکل گرفته بود تا بزرگسالی نیز ادامه یافت و ویژگی‌های شخصیتی او نظیر مهربانی و خانواده دوستی و اهل کار و تلاش بودن و اهل حلال و حرام و محرم و نامحرم بودن بر این جاذبه افزود. به طوری‌که با وجود این‌که هیچ‌وقت از نگاه من، داشتن یک همسر نظامی به جهت سختی‌ها و محدودیت‌های شغلش برای زندگی مشترک ایده‌آل نبود، اما از همان ابتدای مطرح شدن بحث ازدواج، احساسم به این خواستگاری مثبت بود.

ازدواج ما در ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۸۱ سر گرفت. خاطرم هست که عید قربان هم بود و همه چیز آنقدر سریع انجام شد که به جهت تعطیلی به مناسبت راهپیمایی ۲۲ بهمن فرصت خرید حلقه را هم پیدا نکردیم. من خیلی دوست داشتم که مراسم عقد در حرم حضرت معصومه (س) برگزار شود اما بخاطر راهپیمایی ۲۲ بهمن و نماز عید قربان میسر نشد و با یک مراسم عقد بسیار ساده که در خانه پدری من برگزار شد، رسما ازدواج کردیم.

خدمت به اسلام و به ویژه ائمه اطهار افتخاری بود که به واسطه همسری ایشان نصیب من شد در واقع از مهم‌ترین ملاک‌های من برای ازدواج ایمان به خدا بود.

- ایسنا: از اخلاق و رفتار شهید در برخورد با شما و خانواده‌اش سخن بگویید.

اخلاق و رفتار ایشان به گونه‌ای بود که تمام کارهای بیرون از خانه را خودشان انجام می‌دادند. حتی اگر من هم بیرون از منزل بودم، اجازه نمی‌دادند کارهای بیرون را انجام دهم. نسبت به همسر و فرزندان شان مهربان بودند و همواره از من و دختران شان دلجویی می‌کردند.

به پدر و مادرشان احترام می‌گذاشتند و نیکی به آنها در رأس امورشان قرار داشت به طوری که در این سال‌ها کوچکترین بی‌احترامی از جانب شهید شهروز نسبت به آن‌ها ندیدم؛ بسیار به خانواده شان اهمیت می‌دادند و رسیدگی به امور خانواده را مهم‌تر از هر کاری می‌دانستند.

- ایسنا: نحوه برخورد شهید با فرزندان چگونه بود؟

ما سه فرزند داریم؛ زندگی ما خیلی معمولی بود و درآمد بالایی هم نداشتیم؛ دخترمان نرگس آبان ۸۷ به دنیا آمد که نخستین فرزندمان است؛ فرزند آخرمان، علیرضا ۳ ماه و ۱۷ روز بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد؛ علیرضا بدون اینکه پدرش را در این دنیای زمینی ملاقات کند، متولد شد.

در مورد حس شیرین پدر و دختری می‌توانم بگویم که اگر آقا شهروز در منزل حضور داشت، موهای دختر کوچکمان را بعد از حمام یا صبح‌ها شانه می‌زد؛ همینطور هر وقت که من در بازی، همفکری، همکاری و یا مراوده با بچه‌ها، خسته می‌شدم یا حوصله نداشتم، آقا شهروز حتماً کم کاری‌های من را جبران می‌کرد؛ امیدوارم از نظر تربیتی بچه‌ها در مسیر اسلام و مکتب علی (ع) پرورش پیدا کنند، پیگیر بحث ولایت و سرباز و رهرو آقا امام زمان (ع) باشند.

- ایسنا: مهم‌ترین وصیت شهید به شما و شیرین‌ترین خاطره‌تان چه بود؟   

همسرم همیشه آرزوی شهادت داشت، به طوری که هرگاه مرا مشغول دعا و توسل می‌دید از من می‌خواست که برای شهادتش دعا کنم. ایشان قبلا جانباز شده بودند و من برای اینکه به آرزوی دیرینه شان برسد در دعاهایم همسرم را به حضرت زینب (س) بخشیدم.

دعای عهد و زیارت ال یاسین را در اکثر مواقعی که در منزل بودند می‌خواندند، چون بیشتر روزها بلافاصله بعد از نماز صبح به محل کار می‌رفتند و گاهی قبل از اذان صبح در فرصت‌هایی که به قم می‌آمدیم نماز امام زمان و حضور در مسجد جمکران قسمت‌مان می‌شد. در حد توان حتما به نیازمندان کمک می‌کردند. شهید مظفری‌نیا سال خمسی داشتند و حتی اگر هدیه‌ای هم دریافت می‌کردند، خمس آن را می‌پرداختند، مقید به پرداخت روزانه صدقه بعد از نماز صبح بودند.

شهید به خواندن نماز اول وقت حفظ حجاب و رعایت حریم‌ها و حیا بسیار تاکید داشتند و بر این مساله فوق‌العاده غیرتمند بودند. اطاعت از رهبر عزیزمان و لزوم پایبندی به اصول انقلابی و اخلاقی تاکید بر لقمه حلال و انتخاب از مال شبه ناک از مسائلی بود که شهید مظفری نیا همواره بر آن تاکید داشتند.

زمانی که قضیه ازدواج ما مطرح شده بود در اتاق نشسته بودم صدای صوت قرآن می‌آمد و چراغ اتاق شهید مظفری‌نیا هم روشن بود. مادرم پرسید فاطمه جان نظرت چیست؟ گفتم گوش کن صدای صوت قرآن است، کسی که اهل قرآن باشد اهل هیچ چیز دیگر نیست.

- ایسنا: آیا از آخرین ساعات قبل از شهادت ایشان اطلاعی دارید؟ چگونه از شهادت ایشان باخبر شدید؟

آخرین بار که با هم صحبت کردیم ساعت ۹ صبح روز پنجشنبه ۱۲ دی ماه بود.

از طریق فضای مجازی از شهادت سردار عزیزمان حاج قاسم سلیمانی مطلع شدم و برایم مسجل شد که آقا شهروز هم به آرزوی دیرینه‌اش رسیده و طولی نکشید که از طریق سپاه هم خبر تایید شد.

یادآوری می‌شود؛ جهاد دانشگاهی واحد قم در نظر دارد یادواره ۳۲ شهید مدافع حرم این استان را با هدف معرفی و نهادینه‌سازی فرهنگ جهاد در میان جوانان امروزی در روز ۲۳ آذرماه جاری برگزار کند.

انتهای پیام

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: شهیدی که همراه با سردار دل‌ها به دیدار حق شتافت