آیا ایران و ترکیه در جنگ غزه در یک جای مشترک ایستادهاند؟
حتی محمدرضا شاه پهلوی نیز علیرغم روایت رسمی جمهوری اسلامی متحد استراتژیک اسرائیل نبود و در قبال مساله فلسطین موضع عمدتا بیطرفانه و حتی همچون سالهای آخر حکومتش (پس از جنگ یومکیپور ۱۹۷۳) موضع دفاع از فلسطینیان داشت. با این حال این انقلاب سال ۱۳۵۷ بود که حمایت از فلسطین را به نقطه مرکزی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تبدیل کرد و سیاست نابودی اسرائیل را به راهبرد غالب ایران در خاورمیانه بدل ساخت.
حال اما به نظر میرسد در شرایطی که پس از حمله هفت اکتبر مفروضات امنیتی اسرائیل با چالش و تردیدهای جدی مواجه شده است. برخی از شهروندان اسرائیل هم ترجیح دادهاند لااقل تا پایان جنگ به کشورهای همسایه نظیر قبرس نقل مکان کنند. در این میان ایران از زبان رهبر عالی نظام سیاسی مستقر دست به یک تجدیدنظر قابل توجه در سیاست خود در قبال اسرائیل زده است. علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی میگوید ایران بگوید هرگز به دنبال به دریا ریختن یهودیان نبوده است.
این در حالی است که تنش لفظی بین اسرائیل و ترکیه تحت رهبری رییس جمهوری اسلامگرای آن رجب طیب اردوغان بطور روزافزون در حال افزایش است.
تنشی که پس از حمایت صریح رجب طیب اردوغان از گروه حماس و بر زبان راندن این جملات که «حماس نه تروریست که یک جنبش رهایی بخش است» وارد مرحله جدیدی شد. اما کار زمانی بالا گرفت که از یک سو الی کوهن، وزیرخارجه اسرائیل خواستار انتقال شبهنظامیان حماس به ترکیه شد و از سوی دیگر روزنامه والاستریت ژورنال به نقل از منابع آگاه خود در سرویس جاسوسی اسرائیل خبر داد که موساد آماده انجام عملیات ترور علیه رهبران و فرماندهان حماس در خاک ترکیه ، قطر و لبنان است.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
امری که روز چهارشنبه چنان خشم رجب طیب اردوغان را برانگیخت که واکنش او مبنی بر اینکه «اگر در خاک ترکیه دست به ترور بزنید کاری میکنیم که نتوانید کمر راست کنید» به تیتر رسانههای ترکیه تبدیل شد.
حال برخی ناظران مسائل منطقه از نزدیکی کمسابقه ایران و ترکیه در کنار قطر در مساله جنگ غزه سخن میگویند و معتقدند حتی بیرون ماندن این دو کشور از مذاکرات آتشبس دوحه نیز ناشی از موضع قاطعشان در حمایت از حماس است. این البته در حالی است که هاکان فیدان، وزیرخارجه ترکیه روز جمعه راهی واشنگتن خواهد شد تا همراه با وزرای خارجه عربستان و احتمالا قطر و امارات با آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا دیدار کند.
امری که دست جمهوری اسلامی ایران به دلیل دههها رابطه خصمانه بین ایران و آمریکا به کل از آن کوتاه است. این خواسته جمهوری اسلامی بوده است که وزیرخارجهاش به جای دیدار در وزارت خارجه آمریکا در بهترین حالت از طریق جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پیامهایش را به آمریکاییها منتقل کند.
اما همگرایی ایران و ترکیه در جنگ غزه تا چه اندازه واقعی است؟
ولایت و ریاست در یک اقلیم
از زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در پاییز ۱۳۸۱ و نخست وزیر شدن رجب طیب اردوغان که چند ماه بعد اتفاق افتاد رویکرد بازگشت به جهان اسلام جزو ستونهای سیاست خارجی ترکیه بوده است.
برای ارتقاء منزلت در جهان اسلام نیز چه راهی بهتر از موضعگیری در مورد مساله فلسطین میتوان متصور شد؟
اینچنین بود که رجب طیب اردوغان در روز ۹ بهمن ۱۳۸۷ با رخداد معروف به «یک دقیقه» در اجلاس اقتصادی داووس سوئیس یک شبه به یکی از مدعیان رهبری جهان اسلام تبدیل شد. جایگاهی که علی خامنهای دههها بود که مدعی آن بود و خود را «ولی امر مسلمین جهان» میدانست.
وقوع بهار عربی و قدرت گرفتن اخوان المسلمین در جهان عرب به گفتمان خلافت در این منطقه پایان داد چرا که اساسا جنبش اخوان به یک معنا پاسخی به بحران خلافت پس از انحلال آن در سال ۱۹۲۴ توسط مصطفی کمال آتاتورک بود. رخدادی که طبعا نگاهها را به سوی واپسین جایگاه خلافت در استانبول دوخت و موجب برآمدن رجب طیب اردوغان در قامت رهبر جهان اسلام در سطح فراملی شد.
امری که اگرچه با تثبیت قدرت اردوغان در سیاست داخلی ترکیه در قامت «رئیس» مقتدر ترکیه همراه شد اما باب میل «خادم حرمین شریفین» و «ولی امر مسلمین» نبود. چرا که دیگر خالد مشعل و حماس دل در گرو تهران و دمشق نداشتند و به سوی قاهره و آنکارا نگاه میکردند.
دور شدن حماس از تهران اعطای اجازه آمریکا به قطر برای استقرار و اسکان رهبران حماس در آن کشور و نیز اعطای کمکهای مالی به غزه تحت حاکمیت حماس با هدف «قابل مذاکره کردن و نرمال ساختن آن» را به دنبال داشت. کار تا آنجا پیش رفت که یک کشتی ترکیه تلاش کرد محاصره دریایی غزه را بشکند و با حمله کماندوهای اسرائیلی چند تن از اتباع ترکیه کشته شدند. به این ترتیب رابطه دیپلماتیک دو کشور به مدت شش سال قطع شد.
اما با تغییر موازنه سیاسی در مصر و کودتای ژنرال عبدالفتاح سیسی علیه دولت محمد مرسی و نیز تغییر موازنه نظامی در سوریه علیه مخالفان بشار اسد، اردوغان نیز ترجیح داد رابطهاش را با اسراییل ترمیم کند. همین امر به آرامی جناحی از حماس را به ایران نزدیک کرد که عمدتا به گردانهای نظامی آن معروف به عزالدین اقسام نزدیک بودند و از دفتر سیاسی تحت رهبری خالد مشعل فاصله داشتند.
همچنین محاصره دریایی، هوایی ، زمینی قطر توسط عربستان و سعودی و شرکایش در بهار سال ۱۳۹۶ و ناجی شدن تهران برای دوحه این امکان را برای تهران فراهم کرد که با دست بازتری به مراوده و بازسازی رابطه خود با حماس بپردازد.
حال دیگر در شرایط ضعف، پیری و خستگی جنبش فتح و محمود عباس و تعیین کننده شدن روزافزون حماس در جنبش مقاومت فلسطینیها ، به نظر میرسید که این جنبش دو حامی قدرتمند دارد:
آگهی«ولایت» در تهران که هرچند خود تحت تحریم است اما میتوان روی حمایتش حساب کرد و دیگری «ریاست» در آنکارا که با اسرائیل رابطه دیپلماتیک دارد و میکوشد تا از طریق فشار و انتقاد روی اسرائیل تاثیرگذار باشد. آنکارا اما برخلاف تهران دستش تنگ نیست اما حمایتش نیز همیشگی و بدون فراز و فرود نیست.
آنکارا-تهران و اشتراکات و افتراقها در مساله فلسطین
ابوالفضل بازرگان ، تحلیلگر امور امنیت بینالملل در تهرانیورونیوزابوالفضل بازرگان ، تحلیلگر روابط بینالملل در تهران که با تعلق خاطرش به مکتب رئالیسم در محافل آکادمیک تهران شناخته میشود میگوید: «من ترکیه را یک دولت آونگی و در حال تاب خوردن میدانم که نوع رفتارش در قبال اسرائیل را در قالب دولت آونگی و نظم شبکهای بهتر میتوان درک کرد. چیزی که در افکار عمومی داخلی ایران از اردوغان تحت عنوان بازیگر وسط باز یا شارلاتان یاد میشود در چارچوب همین نظریه دولت در حال تاب خوردن که نظریهای نسبتا جدید نیز هست قابل تبیین است. نظریهای که رفتار دولتهای عربستان و هند نیز با آن قابل توضیح است.»
او میافزاید: «یکی از خاصیتهای بازیگری ترکیه در زمان اردوغان این است که از گسستهای موجود استفاده میکند تا فرصت به دست بیاورد و فشار وارد کند و ابزار بازی و کارتهایش را افزایش داد. این کار را در قبال ناتو و روسیه انجام داده، در قبال عربستان و ایران انجام داده است و اسرائیل هم از این قاعده مستثنی نیست.»
بازرگان تاکید میکند: «من باور ندارم نوع نگاه ایران و ترکیه نسبت به مساله جنگ غزه یکی باشد. حمایت ما از فلسطین به شکل دیگری است و مبتنی بر الگوی رقابت خصمانه با اسرائیل است در حالیکه ترکیه رابطه خصمانه با اسرائیل ندارد. البته رقیب منطقهای هم هستند. سالها است که بوده و در واقع الگوی رقابت-همکاری را با هم داشتهاند.»
این تحلیلگر روابط بینالملل میگوید: «در جاهایی که میتوانیم اشتراک پیدا کنیم آنجایی است که ترکیه از آنجا که اسرائیل هم همین رفتار را با خودش داشته سر حماس خط قرمز دارد و قاطعانه از حماس حمایت میکند و این همان جایی است که با ایران به اشتراک میرسد.»
آگهیبازرگان تاکید میکند: «ترکیه در قطع کردن رابطه با اسرائیل و یا الگوی خصمانه با اسراییل با ایران اشتراک ندارد. ترکیه دوست ندارد رابطهاش را با اسرائیل قطع کند و یا با آن وارد جنگ شود و یا حتی ضربهای به اسرائیل بزند. اینجا با ما اشتراک ندارد. اما در اینکه ترکیه هم نمیخواهد که حماس حذف شود اینجا با ما اشتراک منافع دارد.»
او میافزاید: «ترکیه و قطر بزرگترین حامیان مالی حماس بودهاند و تا همین سالهای اخیر حماس در استانبول دفتر داشت و منابع تامین مالیشان نیز در استانبول است. پس ترکیه نمیخواهد که کارت حماس از بین برود چرا که میداند در آنسوی نیز اسرائیل کارت کردها را در اختیار دارد و بارها نیز از آن علیه ترکیه استفاده کرده است. پس در این نظم شبکهای و بازی آونگی ما میتوانیم نقطه اشتراک با ترکیه در قبال جنگ غزه پیدا کنیم اما نه از یک جنس.»
اما نوشین منگو ، روزنامهنگار و تحلیلگر ساکن استانبول که سابقه چند سال کار در تهران به عنوان خبرنگار تلویزیون دولتی ترکیه را دارد معتقد است: «آنچه که برای حزب عدالت و توسعه و اردوغان مهم است سیاست داخلی و پیروزی در انتخاباتها از طریق انسجام بخشیدن به پایگاه رای خود است.»
او میافزاید: «در ابتدای جنگ غزه اردوغان سعی میکرد از یک رهیافت بیطرفانهتر و محتاطانهتر نسبت به این موضوع پیروی کند اما این موضعی نبود که پایگاه رایاش آن را بپذیرد چرا که [در جبهه اسلامگرایی] نیز احزاب رقیبی چون حزب رفاه از نو و خداپار دارند و از همین روی و با توجه به اینکه مسئله فلسطین برای اسلامگرایان در ترکیه یکی از حساسترین موضوعات ممکن و همردیف مساله ایاصوفیه است اردوغان با مطالبه و طلب از سوی پایگاه رای خودش هم مواجه است و مجبور است یک رویکرد حمایتگرانه از حماس را به نمایش بگذارد.»
خانم منگو تاکید میکند: «همچنین وقتی به تبار سیاسی اردوغان نگاه میکنیم اساسا خاستگاه او و جایی که او در آن سیاسی شده اخوان المسلمین است. لذا اگر وابستگی حماس به اخوان را هم در نظر بگیریم اینجا یک پیوند سیاسی هم بین اردوغان و حماس وجود دارد.»
آگهیبلوک حامی حماس
نوشین منگو ، خبرنگار سابق تلویزیون دولتی ترکیه در تهرانیورونیوزاما آیا در دو ماهی که از حمله هفت اکتبر حماس به اسرائیل و آغاز جنگ غزه میگذرد میتوانیم از یک بلوک حامیان حماس در جهان اسلام سخن بگوییم؟
نوشین منگو میگوید: «پس از حمله هفت اکتبر نگاهها به سوی ایران دوخته شد و این نگرانی فراگیر شد که آیا این جنگ به کل منطقه توسعه خواهد یافت؟ ایران چه میزان در این مساله وارد خواهد شد؟ اینجا تا جایی که من میتوانم ببینم یک درک ضمنی وجود دارد که ایران از سویی حمایتش را از حماس بیان میکند و از سوی دیگر هم میگوید که نه ما بخاطر حماس وارد جنگ نمیشویم و نمیخواهیم که جنگ را به سوی خودمان بچرخانیم. لذا از نیروهای نیابتیاش مانند نیروهایی که در عراق از حشد الشعبی جدا شدهاند استفاده میکند ویا برخی گروههای نیابتیاش در سوریه، همچنین حزبالله لبنان که اینها به پایگاههای امریکا در عراق و سوریه حمله میکنند و حزبالله هم در لبنان به اسرائیل راکت پرتاب میکند.»
این روزنامهنگار میافزاید: «اما خارج از این ایران با اینکه از حماس حمایت مادی میکند اما مایل به ورود مستقیم به جنگ نیست و تا جایی که من میبینم دولت عدالت و توسعه نیز در ترکیه این امر را به عنوان یک فرصت میبیند و میکوشد تا از موقعیتی که در آن ایران به شکلی موجب ناامیدی در منطقه شده به عنوان فرصت استفاده کند و گمان میکند که میتواند جای خالی به جای مانده از ایران را پر کند. بنابراین حمایت بی قید و شرطش از حماس را اعلام میکند و امیدوار است در میان مدت حماس از ایران دور شده و مجددا به آک پارتی (حزب حاکم عدالت و توسعه) نزدیک شود و در سایه اردوغان قرار گیرد.»
خانم منگو تاکید میکند: «پس سوگیری اردوغان تابعی از این سیاست است و نه همگرایی و بلوک مشترک.»
ابوالفضل بازرگان نیز در تهران میگوید: «خیر به چنین محوری باور ندارم اما دو کشور قطعا میتوانند با هم همکاری کنند چرا که نگاهشان نسبت به مسئله فلسطین متفاوت است. حمایت اردوغان از فلسطین بخش عمدهاش با افکار عمومی خود او در ترکیه مرتبط است. او تلاش میکند رای دهندگان خودش را اقناع کند و بخش دیگر آن بخاطر اثرگذاری بر جهان اسلام است که گفتمان فلسطین ابزاری قدرتمند در راستای اثرگذاری بر جهان اسلام است اما در نهایت بخاطر تفاوتی که ما در درک مساله فلسطین با اردوغان داریم سخن گفتن از یک محور مشترک با ترکیه درباره جنگ حماس را درست نمیدانم اما قطعا میتوانیم همکاریهای موضوعی داشته باشیم. کما اینکه پیشتر هم در موضوعات مختلف بین ایران و ترکیه همکاریهای موضوعی وجود داشته است.»
آگهیبازرگان تاکید میکند: «البته لازمه این همکاری موضوعی نیز هوشمندی در مقامات جمهوری اسلامی است که امیدوارم از آن برخوردار باشند.»
کدام سیاست موفقتر بوده است؟
اما در تحلیل نهایی کدام رویکرد موفقتر بوده و متضمن منافع بیشتری برای فلسطینیها است؟
ابوالفضل بازرگان میگوید: «من قبول ندارم که سیاست جمهوری اسلامی در قبال اسرائیل سیاست نابودسازی بوده است. در یک نگاه رئالیستی نابودسازی اسرائیل یک شعار سیاسی از سوی جمهوری اسلامی بوده که شاید میخواسته است خوراک یا بازخورد افکار عمومی داشته باشد. شاید هم خوراک افکار عمومی منطقهای برای یارگیری در منطقه را دنبال میکرده اما در عمل، در میدان جمهوری اسلامی به دنبال نابودی نبوده بلکه به دنبال مهار استراتژیک اسرائیل در خاورمیانه بوده که از یک منطق رئالیستی محکم و قابل دفاعی هم برخوردار است.»
آقای بازرگان میافزاید: «آنچه بوده در واقع سیاست موازنهسازی علیه یک رقیب خصمانه هستهای از طریق بازدارندگی غیرمستقیم، بازدارندگی مثلثی، ایجاد عمق استراتژیک و مفاهیم اینچنین بوده نه نابودی اسرائیل.»
این تحلیلگر تاکید میکند: «شما در طول چهار دهه گذشته اقدامی از طرف ایران علیه اسرائیل نمیبینید که از آن بتوانید تعبیر به نابودی اسراییل بکنید اما عکسش را میتوانید بگویید. مثلا میتوانید بگویید اسرائیل تماما با اپوزیسیون ایران دیدار و یارگیری میکند، طرح تجزیه ایران را دنبال میکند و به دنبال آذربایجان جنوبی است و در داخل خاک ایران دست به ترور میزند و غیره. اما کاری که ایران میکند سیاست عمق استراتژیک و مهار اسرائیل در منطقه است.»
آگهیبازرگان میافزاید: « ایران به حماس به عنوان یک حلقه امنیتی بازدارنده در مرزهای اسراییل با هدف ایجاد بازدارندگی مینگرد و از این حیث همان کاری را با اسرائیل میکند که آمریکا از طریق اوکراین برای مهار روسیه و یا از طریق تایوان برای مهار چین انجام میدهد.»
این تحلیلگر تاکید میکند: «اگر در قالب این منطق موازنه قوا و مهار به موضوع نگاه کنیم و این پرسش را مطرح کنیم که سیاست ایران موفق بوده یا نه؟ تاکید میکنم در این منطق پاسخ بله است به باور من. بسیاری از کارشناسان نظامی و امنیتی نیز باور دارند که بله همین بازدارندگی شبکهای ایران علیه اسراییل در منطقه موفق بوده و توانسته بازدارندگی ایران را در منطقه نسبت به اسرائیل و حتی تا حدودی آمریکا به میزان قابل توجهی افزایش دهد.»
او میافزاید: « حال اگر بخواهم این را مقایسه کنم با سیاست ترکیه این کار نیاز به یک پژوهش تطبیقی گسترده دارد اما موضوع این است که رفتار سیاست خارجی ترکیه کلا متفاوت از ایران است. ترکیه پیشفرضهایی در سیاست خارجیاش دارد که جمهوری اسلامی اساسا آنها را قبول ندارد. مبنای رفتار سیاست خارجی ترکیه رفتار آونگی است در حالیکه ایران اساسا این چیزها را زشت و مغایر ارزشهای خود میداند.»
به هر حال باید منتظر ماند و دید که آیا کلید حل بحران غزه در دستان سیاست خارجی به تعبیر آقای بازرگان «آونگی» ترکیه خواهد بود و یا در اختیار سیاست موسوم به «محور مقاومت» ایران. تهران هرچند در میدان یک طرف اصلی در جنگ غزه است اما وزن متناسب با میدان را در عرصه دیپلماسی ندارد.
شاید هم بازی «آونگی» ترکیه در روزگار برآمدن راست افراطی در اروپا و در زمانهای که امید دیرین ترکها برای اینکه بخشی از اتحادیه اروپا باشند هر روز بیشتر رنگ میبازد بتواند یک اهرم جدی در هرگونه چانهزنی با اروپا را در اختیار رهبران آنکارا قرار دهد.
آگهیمنبع خبر: یورو نیوز
اخبار مرتبط: آیا ایران و ترکیه در جنگ غزه در یک جای مشترک ایستادهاند؟
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران