در «بچه زرنگ» به سود اقتصادی رسیدیم/ فیلمنامه ابتدایی با آنچه که تولید شد، تفاوت ماهوی دارد

در «بچه زرنگ» به سود اقتصادی رسیدیم/ فیلمنامه ابتدایی با آنچه که تولید شد، تفاوت ماهوی دارد
خبرگزاری دانشجو

 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در صدر اخبار گیشه سینما خبر پرمخاطب‌ترین انیمیشن تاریخ سینمای ایران همه را به وجد می‌آورد. «بچه زرنگ» کاری از استودیو «هنرپویا» طی 2 ماه اکران با یک میلیون و 309 هزار نفر تماشاگر و 43 میلیارد و 646 هزار تومان فروش این روزها توانست عنوان پرفروش‌ترین و پرمخاطب‌ترین انیمیشن تاریخ سینمای ایران را کسب کند. این آمار در بحبوحه‌ی بازار نه‌چندان خوب دیگر فیلم‌های سینما مخاطب را کنجکاو می‌کند تا بداند در انیمشین «بچه زرنگ» چه گذشته که توانسته چنین عدد و ارقامی را در تاریخ ثبت کند. هنرآنلاین از حامد جعفری تهیه‌کننده، بهنود نکویی کارگردان و علی رمضان نویسنده این انیمیشن پرمخاطب دعوت کرد تا از این انیمیشن رکوردشکن روی پرده سینما صحبت کنند.

هنرآنلاین: «بچه زرنگ» طبق اخبار با همکاری 250 نفر و در طی 3 سال ساخته شد. از گیشه راضی هستید؟

حامد جعفری: بله! «هنرپویا» در پروژه‌های «شاهزاده روم» «فیلشاه» و البته در «بچه زرنگ» به سود اقتصادی رسید. نکته قابل توجه این است که در هر سه پروژه ما با بیش از یک میلیون مخاطب رو‌به‌رو بودیم و جذب این میزان مخاطب در گیشه سینما کار سختی است. تعداد فیلم‌هایی که در تاریخ سینمای ایران بیش از یک میلیون مخاطب داشته محدودند. طبق اعلام آمار در سال 97 تعداد فیلم‌های با بیش از یک میلیون مخاطب از بدو پیدایش سینما تا به آن روز 30 فیلم بوده است. در بین آن لیست فیلشاه بیست‌ودومین یا بیست‌وسومین فیلم بوده. الان شرایط تغییر کرده و باید آمار جدید گرفت؛ اما به خودی خود این اتفاق، اتفاق پیچیده‌ای است و قابل تامل.

هنرآنلاین: در «بچه زرنگ» المان‌های فرهنگی‌مذهبی در کلام، تصویر و خط داستانی به کار رفته، تا چه میزان مخاطبِ این المان‌ها کودکان بودند؟ و آیا متناسب با فهم کودک طراحی شده؟

بهنود نکویی: فهم همه‌ی المان‌ها توسط کودکان الزامی ندارد. در فیلشاه این المان‌ها زیاد، هدفمند و البته خارج از فهم کودک‌ند. مثلا آن ماه‌ی که پشت سر شخصیت منفی می‌آید نشان از رفتارهای قومیت‌ستیزانه دارد ولی کاملا در بطن داستان است و کودک درکی از این موضوع ندارد. در تولید فیلم حتما دغدغه‌های فرهنگی‌اجتماعی وجود دارد و قطعا خودشان را در بطن تولید نشان می‌دهند. دغدغه‌های فرهنگی و بومی در همه کارهای کودک وجود دارد. محتوای «بچه زرنگ» براساس یکسری داستان‌های بومی و فولکلور ماست که برای ما ریشه هویتی دارد. در رفتار و عملکرد قشرهای مختلف محتوای داستان «بچه زرنگ» جاری است. الزاما گروه مخاطب هم گروه مذهبی نیستند ولی کاملا به داستان و محتوا اشراف دارند، انجام می‌دهند و به آن معتقدند و این در شرایطی است که الزاما در سکنات این افراد ممکن است المان‌های مذهبی را هم شاهد نباشیم. این نشان می‌دهد این داستان در بطن جامعه ریشه دارد و سنتی است.

علی رمضان: اگر تصور این باشد که استفاده از المان‌ها سفارشی بوده که باید بگویم این نبوده و شکل درستش همین طراحی است که در بچه زرنگ انجام شده است. هیچ سفارش‌دهنده‌‌ای وجود نداشته که بگوید شما باید این معنا را حول مطالب خاصی کار کنید. در اصول طراحی المان‌ها باید درون‌زا انجام شوند. وقتی تولیدکننده اخلاق‌گرا باشد کار ناخوداگاه اخلاقی می‌شود. این باور افراد است که در لایه‌های زیرین کار می‌نشیند. البته میزان پیاده‌سازی آن به بضاعت و توانمندی افراد مرتبط است. تفکیک اینکه طراحی المان‌ها در «بچه زرنگ» تا چه میزان درون‌زا، شخصی یا باور خود عوامل تولید است یا هم گفته شود سفارشی پیاده شده در اثر مشخص است.

هنرآنلاین: ایده «بچه زرنگ» به شکلی نفی ابرقهرمان غربی است. اما در تبلیغات پیش از اکران و پوسترهای تبلیغاتی و سردر سینماها ما «بچه زرنگ» را در لباس ابرقهرمان غربی می‌بینیم. این با ایده و محتوای فیلم در تضاد نیست؟

حامد جعفری: در درام برای معرفی فیلم به مخاطب الزاما مضمون در پوستر نمی‌آید. برای معرفی سعی می‌شود از خرده پیرنگ‌هایی که قلاب اتصال مخاطب به فیلم است استفاده شود. مثلا در صورتی که قهرمان در پایان فیلم کشته می‌شود، این واقعه را در پوستر نمی‌آورند. اگر پایان داستان در تبلیغات آورده شود، انگیزه مخاطب برای دیدن فیلم از بین می‌رود. طبیعتا آن بخشی از اثر برای تبلیغ انتخاب می‌شود که قدرت مانور تبلیغی داشته باشد. آنچه شما به عنوان ایده اسم بردید بخشی از پیام بچه زرنگ بوده. بچه زرنگ چندین پیام‌ داشت. ما از بین مضامین انیمیشن تصاویری را برای مانور تبلیغاتی انتخاب کردیم که بخشی از مقدمه‌ی هدف محوریِ «خود خوب خودت باش» بوده.

هدف یک خطی عوامل تولید در «بچه زرنگ» این بود که بگویند بچه‌ها برای اینکه قهرمان باشند قرار نیست کار ویژه یا اتفاق خارق‌العاده‌ای را رقم بزنند. چرا؟ فیلم‌های قهرمان‌محور، مخاطبان زیادی دارند. روانشناسان می‌گویند مردم پر از قهرمان‌هایی هستند که زندگی‌شان نکرده‌اند و علاقه‌مندند که آنها را روی پرده ببینند. این ضعف است. ما علاقه‌مندیم ذهن کودکانمان پر از قهرمانانی باشد که زندگی کردند. سعی کردیم در «بچه زرنگ» بگوییم تو می‌توانی قهرمان باشی، نیاز نیست که ویژگی، امکان یا ابزار خاص داشته باشی. می‌توانی «خود خوب خودت باشی». بچه زرنگ با این پیام محوری ساخته شده. طبیعی است که برای تبلیغات روی بخش‌هایی دست می‌گذاریم که قلاب اتصال ما با مخاطب خواهد شد. بخشی از تیزر یا پوسترها مبتنی بر کارکترهاست. در یکی محسن آمده، در دیگری ببری، و در بعدی چنگیز منقرض. نمی‌شود گفت چون از چنگیز منقرض در پوستر استفاده شده کار در نیامده. در آن پوستر هدف‌مان این بوده که چنگیز منقرض را به عنوان مرد بد معرفی کنیم تا د صورت جذب مخاطب، بیاید سینما و آنجا با داستان مواجه شود. استفاده از محسن با لباس ابرقهرمان غربی سیاست تبلیغاتی بوده است.

بهنود نکویی: هدف ما صرفا گفتن این جمله "ابرقهرمان غربی بد است" نبوده. خط داستانی ما این بود که بگوییم قهرمان نیاز نیست یک الگوی خیلی عجیب و غریب داشته باشد یا کارهای خارق‌العاده انجام دهد. در «بچه زرنگ» تلاشمان این بود که بگوییم، همین قدر که رفتار درست برگرفته از موضوعات اخلاقی، بر اساس صلاح جمعی و با کمک از داشته‌ها انجام دهی تو موفقی. پیام اصلی این بود. دیگر اتفاقات روی پوستر و تبلیغات جنبه معرفی اثر و جذب مخاطب داشته.

حامد جعفری: ما در بخش تعامل با مخاطب برای پیش‌برد کار، نظرات را بررس کردیم تا بهترین انتخاب‌ها را برای تبلیغ داشته باشیم. طبق نظرات آوردن یکسری تصاویر در تبلیغات داستان را لو می‌داد و از غافلگیری مخاطب و آمدنش به سینما کم می‌کرد. در سینما غافلگیری اصل موضوع است و نمی‌شد ‍‌از تصاویر دیگری استفاده کرد.

علی رمضان: بله همین طور است. مثلا وقتی اولین تیزر رسمی «شگفت‌انگیزان 1» آمد می‌دیدیم که یک آدم چاق و بی‌عرضه نمی‌تواند کمربند خود را ببندد. این بخش اصلا در فیلم وجود ندارد و صرفا جنبه تبلیغی و جذب مخاطب دارد.

حامد جعفری: تیزرهای تبلیغاتی که اصلا بخشی از فیلم اصلی نیستند در جهان مرسوم است. در «فیلشاه» ما هم از این تکنیک تبلیغی استفاده کردیم. نمی‌توان گفت چون در تبلیغات روی پیام فیلم کار نشده کار در نیامده.

علی رمضان: ما مطابق با داستان ناگزیر به استفاده از شخصیت‌ها مثلا با لباس ابرقهرمان غربی بودیم. مثلا برای شکارچی ناگزیر به استفاده از صحنه شکار و تفنگ و دیگر الزامات بودیم. با حذف این الزامات نمی‌توان گفت چنگیز منقرض در جنگل چه می‌کند. برای محسن هم همین طور است و ناگزیر به استفاده از لباس ابرقهرمان غربی بودیم. قواعدی برای پیشرفت داستان می‌بایست رعایت شود و «بچه زرنگ» براساس این قواعد طراحی شده. در غیر اینصورت داستان بی‌معنی می‌شد.

هنرآنلاین: با توجه به اینکه بچه زرنگ در جغرافیای ایران روایت می‌شود و در فرهنگ ایرانی خانواده از ارکان اصلی و موثر تربیت فرزند است، چرا شخصیت والدین در «بچه زرنگ» تیپ تعریف شده و در تغییر شخصیت محسن و خط داستانی نقش موثری نداشته‌اند؟

حامد جعفری: اتفاقا بزرگان این حوزه که نمی‌توانم از آنها نام ببرم به ما گفته‌اند که چرا اصلا والدین را وارد داستان کرده‌اید. حرف اساتید این بود که تاثیرگذاری داستان به وارد نکردن والدین در داستان است. در انیمیشن‌های جهانی هم همین است. در هاچ زنبور عسل که انیمیشنی خانواده محور است اصلا نشانی از مادر هاچ نیست، ولی کار کاملا خانواده محور است. وقتی قرار است محتوایی از طریق انیمیشن در بین مخاطبین جابیفتد باید توجه کرد زمان خروج از سینما چقدر با محتوا ارتباط گرفته‌اند. ما برای «بچه زرنگ» در حال پیمایش علمی هستیم. اعداد و ارقامش هم موجود است. دقیق می‌توانیم بگوییم چند درصد از مردم توانستند از طریق این فیلم با مفهوم خانواده ارتباط بگیرند. اتفاقا این فیلم مبتنی بر خانواده شکل گرفته است. هاچ را برای این مثال زدم که بگویم یک فیلم می‎‌تواند خانواده را به تصویر نکشد ولیکن محورش خانواده باشد. چگونگی نوع پرداخت به محور خانواده سلیقه‌ای است. در کلِ قصه‌ی ما خانواده وجود دارد. پیگیری خانواده هم وجود دارد. اتفاقا از نقاط طلایی فیلم برای تاکید بر مفهوم خانواده آنجاست که محسن روی چوب نشسته و ببری کنار دستش می‌نشیند. از او می‌پرسد «این‌جور جاهایی که قهرمان‌ها کم میارن چیکار می‌کنن؟» بعد می‌گوید «خانواده» و ببری می‌گوید «خانواده چه رویای شیرینی» این جز تاثیرگذارترین پلان‌هایی است که در مورد خانواده صحبت می‌شود.

علی رمضان: وجود تیپ الزاما بد نیست. در همه آثار درجه یک دنیا تعداد زیادی تیپ داریم و تعداد کمی شخصیت. به خاطر اینکه تیپ در سینما و انیمیشن کودک کمک می‌کند تا کودک با اثر اراتباط بگیرد و قصه را بفهمد. چون بچه می‌تواند در کمترین زمان با فیلم ارتباط بگیرد. انیمیشن‌های پیکسار هم همین است. مثلا در داستان «اسباب‌بازی‌ها» مادر، پسر و پسر همسایه تیپ‌ند. نمی‌شود همه کارکترها شخصیت باشند. در این صورت فهم کار برای بچه پیچیده می‌شود. وجود تیپ را ضعف نمی‌دانم.

هنرآنلاین: در پایان بفرمایید آیا آقای محمدیان در نیمه‌ پروژه‌ی «بچه زرنگ» گروه را ترک کردند؟ و ایشان نویسنده و کارگردان این اثر بودند؟

حامد جعفری: مصاحبه‌ی آقای محمدیان با ایسنا موجود است از انجام پروژه انصراف دادند. ایشان در تیم نویسندگان هم بودند. فیلمنامه‌ای که در ابتدا نگارش شده بود با آنچه که تولید شد تفاوت ماهوی دارد.

علی رمضان: فیلم‌نامه‌نویسی «بچه زرنگ» پروسه‌ی طولانی‌ای داشت. همه‌ی پروسه از ایده‌پردازی اولیه (ایده‌ی یک خطی) تا تبدیلش به فیلم‌نامه در هنر پویا انجام شده. هنرپویا شورایی محتوایی دارد که پیش از اینکه فیلم‌نامه‌نویسی انجام شود تا پس از تولید بر محتوا و سیر انجام پروژه نظارت دارد و در صورت صلاحدید ممکن است تغییراتی انجام دهد. به دلیل تفاوت فیلم‌نامه‌نویسی در انیمیشن‌سازی با سایر قالب‌ها و طولانی بودن این پروسه ممکن است نویسنده نتواند در تمام طول مسیر در کنار پروژه باشد. برای پلان به پلان انیمیشن هزینه دلاری کار می‌شود. نمی‌توان به سادگی هزینه کرد و در صورت اشتباه، کار را دور ریخت. حساسیت در انیمیشن‌سازی زیاد است.

حامد جعفری: در تله‌فیلم می‌گویند حدودا 6 راش می‌گیریم و یکی را استفاده می‌کنیم. در سینما 2 راش می‌گیرند و یکی استفاده می‌شود. اما این نسبت در انیمیشن‌سازی به دلیل بالا بودن هزینه‌ها یک به یک است. باید همان که می‌خواهیم را بسازیم. یک اصطلاحی در سینمای رئال داریم به نام استوری ریل. در ابتدا ماکتی از فیلم ساخته می‌شود و مبتنی بر آن ماکت کل فیلم ساخته می‌شود. وقتی فیلم‌نامه به اتمام رسید و ماکتش پیاده شد، نظرات مخاطبین به دستمان رسید. آقای رمضان آن زمان پروژه دیگری در دست انجام داشتند و نشد از نظر ایشان استفاده کنیم. اما به کمک آقایان نکویی و جنتی نظرات موجود را جمع‌بندی کردیم و راه‌کار پیدا کردیم. کارکترها و دیالوگ‌هایی در نسخه‌ی اولیه داشتیم که در نسخه نهایی وجود ندارد. قصه از جایی شروع می‌شد که در نسخه نهایی این شروع تغییر کرد. این‌ها تغیراتی است که بخشی از آن برای تامین نظر مخاطب در نسخه ابتدایی صورت گرفت. این حاصل تولید انیمیشن کمپانی‌محور است. در این تولید، بازخورد نظرات مخاطبین برای کمپانی مهم و اثرگذار است. برای ما مهم است که هر اتفاق در هر بخش درست انجام شود و اعتماد مخاطب را همراه خود داشته باشیم.

حامد جعفری: گاهی پیش می‌آید که فیلم بعد از جشنواره به دلیل نکاتی که گفته شد باز هم کوتاه‌تر و قابل فهم‌تر می‌شود تا اشکالات رفع شوند. دلیل هم دارد ما سال‌ها در بحث کیفیت تصویر انیمیشن، عقب‌ماندگی داشتیم. تلاش برای رفع کمبودهای تصویری و رسیدن به آنچه که مخاطب از تولیدات خارجی می‌بیند، تمرکز ما را از روایت و قصه کم کرد. در «بچه زرنگ» وقتی متوجه این موضوع شدیم از دوستان خبره مثل آقای نکویی دعوت کردیم تا بتوانیم اشکالات را کمتر کنیم. اسم آقای محمدیان در تیتراژ وجود دارد. اما خب بعد از تولید ماکت و دریافت بازخوردها ما 37 تا 40 ایراد از نمونه انجام شده داشتیم و باید رفع می‌شد و الحمدالله با کمک دوستانی که به کار دعوت شدند رفع شد.

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: در «بچه زرنگ» به سود اقتصادی رسیدیم/ فیلمنامه ابتدایی با آنچه که تولید شد، تفاوت ماهوی دارد