لیلی عاج؛ مجرم بزرگ!

هنرمند آزادیخواه، بایکوت می‌شوند
لیلی عاج گلایه‌های بسیار دارد از بس که دوستان روشنفکرش از این چهره حقیقت‌خواهش خشمگین‌اند و آنفالوش، یعنی در فضای مجازی تحریمش کرده‌اند که بازتاب و گویای کلا بایکوت اوست، نه تنها در واقعیت مجازی بلکه اصلا و واقعا در جهان واقعی! معلوم است فشار بر او تابش ربوده که بازتابش گله از امر بدیهی و سنت تحریم و بایکوت و روش خشن و ضد ‌گفت‌وگو و ضد آزادی بیان و خصمانه روشنفکران است. حقیقت این است که خود این افراد و آنفالو و نفی و منع همراه کردن عاج با خودشان اهمیت چندانی ندارد. مشتی آدم متوهم و فاقد تربیت آزادگی نیافته و ناروادار و مستبدک‌های محقر، نمایش زشت و نامعقولی از حسد یا خشم ناحق بر‌پا داشته‌اند. اما اهمیت این ماجرا در جای دیگر نهفته است. این‌که این یاران و دوستانش ابزارهای یک جدال بزرگ شیطانی یا حق‌پرستی‌اند‌. سنت امروز از دو سرچشمه می‌نوشد؛ از سرشت تاریخی بیرحمی روشنفکری ایران که خودپرست، دگم، مطلق‌اندیش و دارای تعصب کور و بی‌برهان در‌باره باورهای خود و پرستش نفس سرکش خویش و دور از محاسبه و مراقبه جان خود است و عرصه روحش بدون این تزکیه و تهذیب جایگاه وحوش و فقدان تحمل «دیگری است و به درجات مختلف تا فتل دیگری» مستقل و ناموافق مشی خشن طرد ادامه می‌یابد و نمونه‌هایش بسیار است. از بایکوت و قتل شیخ فضل‌ا... به‌وسیله روشنفکران انگلیسی بگیر تا توطئه علیه میرزا کوچک‌خان به‌وسیله روشنفکران رادیکال تحت نفوذ شوروی، نظیر حیدر عمو‌اوغلی و احسان‌ا...‌خان کمونیست و قتل روزنامه‌نگار افشاگر راست و چپ به دست روزبه و بایکوت هر منتقد شوروی و حزب توده در زندان و خارج از زندان و افتضاح بایکوت و تهمت به آل‌احمد و نیروی سوم وقتی از آنان جدا شدند و بی‌آزرمی وحشیانه ایدئولوژیک، سیاسی و عنلی تا سرحد قتل‌های فجیع درون‌ سازمان مجاهدین خلق در مقطع تغییر ایدئولوژی و خونریزی تقی شهرام و بهرام آرام و وحید افراخته و همدستی مارکسیست‌شده‌های سازمان و حتی نزدیکان مجید شریف‌واقفی که بعد‌ها تبدیل به ساختار فکری و اخلاقی و عملی سازمان منافقین و ترورها، وطن‌فروشی‌ها و سقوط در اعماق رسوایی و خود‌فروشی و ترور شریف‌ترین مردم و دانشمندان ما شد. 
     
ظهور روح ابلیسی غرب و روشنفکران غربزده
در جنگ آمریکا و انگلیس و اروپای قاره‌ای و اسرائیل و گاوهای شیرده و اسرائیل‌های عربی اشغال شده به‌وسیله اسرائیل با ایران، تبدیل شد به سیاست تحریم هار و جنون بارهمه ملت ایران و حتی بیماران پروانه‌ای و... و ظهور روح ابلیسی غرب و روشنفکران غربزده در سیاست بایکوت و تحریم جمعی مردم ـ یعنی تبدیل شدن رو‌ش سرکوب مخالف، بدتر از دیکتاتوری شاه در گروه‌های چریکی و محافل روشنفکری سیاسی و حتی ادبی چپ تصادفی نبود و از یک نگاه به رابطه مشحون از خودپرستی و کبر و تفرعن فرعونک‌های عروسک خیمه‌شب‌بازی نشأت می‌گرفت که گسترش یافت و با تشویق اربابان به تحریم انقلاب و مردم انقلابی و مومنان ستم‌ستیز تبدیل گشت. شکل کال این روحیه همچنین کشتار مرد غزه و در واقع نتیجه همه‌کشی و نسل‌کشی مسلمانان طی نیم قرن اخیر در آسیای غربی و راه انداختن جنگ با آنان و جهاد نیابتی در فلسطین، ایران، افغانستان، لبنان‌، عراق، سوریه، یمن، پاکستان، هندوستان‌، بحرین و حتی میانمار، فیلیپین، سودان‌، نیجریه، سومالی و... است. جهان مدرن و ظالم و کافر غرب تحمل تفکر رهایی‌بخش اسلام و میلیون‌ها مسلمان حق‌خواه و حقیقت‌گو را ندارد. جدا از سنت تحریم و دیکتاتوری در روشنفکران مدرن ایران، در جنگ ۴۰ ساله شیاطین سرمایه و کفر با ایران، باز‌پروری روشنفکران مدرن را دستورالعمل اصلی قرار داده و با همه ابزارهای واقعی و مجازی و رسانه‌ای قشر مدرن و روشنفکران، آنان را با روح خشونت طلب، کور و گریزان از عقل و برهان و واقعیت پرورده‌اند و مصداق وهم و استبداد و افترا و پلشتی و کذب بوده‌اند. تحریم صدای حق فقط تحریم صداوسیمای جمهوری اسلامی نیست تا جوانان روشنفکر بی‌سواد حتی نسیمی از صدای دیگری نشنوند بلکه تحریم هر نمایش و فیلم و فیلمسازی است که به بی‌شرافتی همدستی با جنایتکاران بین‌المللی و غرب درنده رو به مرگ و نوکری دشمنان مردم گردن نمی‌نهد.تفاوت کاربرد زور از سوی نظام سیاسی و روشنفکران و از این نمد نوکری غرب،کلاه گشاد دنباله روی از عمل خونخوارانه و روش اربابان مدرن و نظر و عمل آنها نصیب روشنفکری آبرو باخته بوده و هرچه هنر حق است که خدا و هستی و تاریخ و آینده گواه راستی آن خواهد بود آنان را عصبانی کرده و به واکنش واداشته و موجب نفی و بایکوت شده است. این گواهی حقیقت درندی جرم تو است خانم لیلی عاج، و مجازات سخت دارد. پس: یامکن با فیلبانان دوستی/یا بنا کن خانه ای در خورد فیل. واین خانه همان صبر زینبی در افشای ظلم درندگان جهان است بی چشمداشت. و چه چیز پست از سوی کسانی است که بنام روشنفکر از این دفاع از حقیقت درایران وفلسطین و هر جای جهان عصبانی می‌شوندو بایکوت و آنفالو می‌کنند؟! 
     
دیکتاتوری اقلیت
اشکال کاربرد زور از سوی حکومت و نظام سیاسی با کاربرد خشونت و زور از سوی روشنفکران بسیار متفاوت است. از پیش حکومت متهم به کاربرد زور است. این که الزام و اعمال قانون ابزارهای خود را دارد که مبین کاربرد قدرت و زور است، اغلب امر منفی دانسته می‌شود. اما قانون و اعمال زور برای اجرای قانون که موجب حفظ حیات جامعه و امنیت است همه جا یک وضع ندارد. ماهیت حکومت‌ها و قدرت حکومت‌ها فرق می‌کند. وجهه اجتماعی، طبقاتی، فرهنگی، ساختار ایدئولوژیک و سیاسی، معنای عقب ماندگی و پیشرفت و ظلم و عدل و آزادی و استبداد همه جا یکسان نیست. با این همه زور یک قشر اجتماعی همسان حکومت نیست. روشنفکران هم در جوامع گوناگون زور واحدی ندارند و زورشان را در مسیر واحدی به‌کار نمی‌گیرند و از ابزار و اهداف واحد پیروی نمی‌کنند. زور چامسکی و همراهانش در جامعه آمریکا و زور مرحوم گارودی در فرانسه با زور هابرماس و طرفدارانش یا گیدنز و روشنفکران طرفدار سلطنت و اسرائیل و کومله و منافقین همسان نیست. استفاده از زور و الزام روشنفکرانه و بایکوت در وادار کردن یک سینماگر برای دست شستن از افشای یک جنایت یا دفاع از مردم مظلوم یا دفاع از یک حکومت مظلوم دینی که با دنیای ظلمانی و فرعونی وسلطه جو می‌ستیزد، به سود دشمنان داخلی و خارجی، به سود عدم افشای منافقین که ضمنا ابزار دشمن غدار و شیطان بزرگند و خود آمریکا و اسرائیل محسوب می‌شود. این ممانعت از هنر انقلابی، ابزار شیاطین و اسرائیل است. موضوعیت فرهنگ برابر این زور، نسبت الزام و خشونت با فرهنگ است. در رایج‌ترین شکل این الزام از بالا و قاعدتا از سوی حکومت‌ها بر نیروی اجتماعی و طبقات مردم وارد می‌شود. 

پدیده بایکوت سینماگران ضد غرب
اما امروز قدرت‌های بزرگ با رسانه و فضای مجازی و مناسبات جهانی و سازمان‌های حامی و قدرت پشت پرده، امکان آن را فراهم کرده‌اند که نیروی غربگرا و روشنفکر، انواع زور به سود آنان و در آسیب به حقیقت و ترویج خشونت علیه حکومت مستقل و ممانعت از افشای درندگی اپوزیسیون جنایتکار و توجیه آن و فشار بر هنرمند برای همراهی با نظام جهانی جور به‌کار گیرد. پدیده بایکوت سینماگران ضد سلطه از ده نمکی تا عاج پرونده روشن افشای پدیده روشنفکری در خدمت نطام قدرت وحشی مدرن است. این روشنفکری همان نیروی بی‌تقوایی است که در خودسری و زور کرداری و خشونت و تجاوز به حقوق دیگرانی که با آنان همسو نیستند، حد نمی‌شناسند و حتی حرمت مردگان نگه نمی‌دارند. انتشار عکس‌های بی‌حجاب قبل از تحول روحی پروانه معصومی در پیش از انقلاب بعد از فوتش چیست جز عذاب دادن روحش و عدم احترام به آنچه که او شد. این گونه‌های خشونت علیه زندگان و مردگان علیه عاج و معصومی و.... و علیه حقیقت، مبین سرنوشت شوم روشنفکری در خدمت نظام قدرت وحشی غرب است و بی‌اعتباری‌اش در محضر حق متعال و داوری تاریخ.

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: لیلی عاج؛ مجرم بزرگ!