سلاخی «نیل‌ سایمون» روی صحنه تماشاخانه ایرانشهر

سلاخی «نیل‌ سایمون» روی صحنه تماشاخانه ایرانشهر
رادیو زمانه

نمایشِ «اتاقی در هتل» که به کارگردانی مونا فرجاد در سالن سمندریانِ تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته است بر اساسِ ترجمه‌ای‌ست از شهرام زرگر و مجید مصطفوی از دو‌ نمایشنامه‌ی «اتاقی در هتل کالیفرنیا» و «اتاقی در هتل لندن».

این دو نمایشنامه به همراهِ «اتاقی در هتل پلازا» سه‌گانه‌ای‌ست از نیل سایمون، نمایشنامه‌نویسِ آمریکایی که نمایشنامه‌هایش از اوایلِ سال‌های دهه‌ ۱۳۸۰ در ایران مدام ترجمه و منتشر می‌شوند. به یک معنا نیل سایمون نمایشی با عنوان «اتاقی در هتل» ندارد و نمایشی که با نام «اتاقی در هتل» در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته، تلفیقی‌ست از صحنه‌ی یکم و دومِ پرده‌ی دومِ نمایشنامه‌ی «اتاقی در هتل کالیفرنیا» که شخصیت‌هایش دایانا و سیدنی هستند و صحنه‌ی یکمِ پرده‌ی دومِ نمایشنامه‌ی «اتاقی در هتل لندن» که همان دایانا و سیدنی حالا پس از هشت سال دوباره یکدیگر را می‌بینند و یک شخصیت هم به متن اضافه شده با نام گریس که منشی دایاناست.

نمایشنامهِ «اتاقی در هتل لندن» نمایشی در دو پرده است که پرده اولش سه صحنه‌ی مجزا و پرده دومش دو صحنه‌ی مجزا دارد. هر کدام از صحنه‌ها بازیگرانش متفاوت‌اند و نقطه‌ی اشتراک‌شان همان محلِ هتل است. «اتاقی در هتل کالیفرینا» نیز به همین ترتیب دو پرده و پنج صحنه دارد. اما در اطلاعاتِ مربوط به نمایشِ «اتاقی در هتل» قید نشده چه کسی بر اساسِ این چند صحنه از این دو نمایشنامه، نمایشنامه‌ی «اتاقی در هتل» را آماده کرده. به هر ترتیب حاصل اقتباس از سه نمایشنامه یاد شده، یک نمایش ناشیانه و پر از تناقض از کار درآمده است.

نه ایرانی نه خارجی

سایمون که در سال ۱۹۲۷ در نیویورک به دنیا آمد و در سال ۲۰۱۸هم در همان شهر از دنیا رفت، در کمدی‌های خود، زندگی واقعی انسان آمریکایی با همه ضعف‌ها، اشتباهات و ترس‌هایش را با طنزی که بیشتر در زبان نمود دارد نشان می‌دهد. هوش و ژرف‌اندیشی سایمون سبب شد که به زودی او به یکی از محبوب‌ترین نمایشنامه‌نویسان آمریکا بدل شود. او که به «مردی با عینک بزرگ» شهرت داشت جوایز گلدن گلوب، امی، تونی و حتی جایزه پولیتزر را دریافت کرد. با این حال، منتقدان اغلب کمدی‌های او را سبک و پیش‌پاافتاده می‌دانستند. در اقتباس تحریف شده و سانسور شده از دو اثر مهم او از ژرف‌اندیشی و ذکاوت در متن اصلی کمتر نشانی باقی نمانده است.

پوستر نمایش اتاقی در هتل

نخستین مشکلِ نمایش این است که فضا، دیالوگ‌ها و آدم‌های نمایش کاملا معلق‌اند: نه ایرانی‌اند، نه خارجی! نه امروزی، نه متعلقِ به سال‌های دهه‌ی ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ که نمایش در آن زمان‌ها اتفاق می‌افتد. مکان نمایش سوئیتِ هتلی‌ست؛ در صحنه‌ی اول، تهرانِ دهه‌ی ۱۳۵۰ و در صحنه‌ای دیگر ۱۰ سالِ بعد یعنی اوایلِ دهه‌ی ۱۳۶۰. در ابتدای نمایش در دیالوگی اشاره می‌شود که «مارلون براندو» برای اسکارِ سالِ پیش از آن یک سرخپوست را برای دریافت جایزه اسکار به نمایندگی از طرف خودش به مراسم فرستاد که این موضوع برمی‌گردد به سال ۱۹۷۳. یعنی طبقِ این اشاره، زمانِ نمایش در صحنه‌ی نخست باید سال ۱۹۷۴/ ۱۳۵۳باشد‌. در دیالوگی دیگر نیز اشاره می‌شود به آذر شیوا، بازیگری که سالِ ۱۳۵۰ در اوجِ شهرت به دلیل اعتراض به وضع سینمای آن روزِ ایران با بازیگری در سینما خداحافظی کرد و برای اعتراض به در سایه قرار گرفتنش در چنین شرایطی، مدتی مقابل دانشگاهِ تهران به فروختن آدامس پرداخت. همچنین چند جا به جایزه‌ی سپاس (به جای جایزه‌ی اسکار در نمایشنامه‌ی سایمون) اشاره می‌شود. به جز چنین اشاراتی، فضاسازی نمایش، آدم‌ها و دیالوگ‌ها هیچ‌کدام نشانی از ایرانِ آن‌ سال‌ها ندارند. سه شخصیت نمایش در نمایشنامه‌های «نیل سایمون» نام‌هایشان به ترتیب دایانا، سورن و نوراست! در نمایشِ «اتاقی در هتل» دایانا همان دایانا در متن اصلی‌ست اما نام سیدنی را تغییر داده‌اند به سورن و گریس را به نورا.

تیپ‌های مورد پسند طبقه متوسط ایران

متاسفانه ارجاعاتِ پرمحتوایی که سایمون در نمایشنامه‌هایش می‌دهد مثلِ زمانی که دایانا درباره‌ی قوزش می‌گوید: «تازه شدم عین ریچارد سوم»، اشاره به «هدا گابلر» در دیالوگِ «اگه مث هدا گابلر می‌رفتم اونجا»، شخصیتِ گوژپشت در رمانِ «گوژپشت نتردام» در دیالوگِ «کازیمودو رو هم یه امتحانی بکن.» یا اشاره‌هایی به «لارنس عربستان»، ترانه‌ی «باران در اسپاین می‌بارد فراوان» در نمایشنامه‌ی «پیگمالیون»، اشاره به نمایشنامه‌ی «مدآه»، یا «آپولون» مظهرِ زیبایی اندامِ مردانه در اسطوره‌های یونان و روم باستان و بسیاری از اشارات و ارجاعات دیگر  نمایشنامه حذف شده‌اند و فقط به اشاراتی مانند «شیوا آذر»، «مارلون برنادو» و «بیسکویت مادر» و… بسنده کرده‌اند. درحالی که نیل سایمون با هدف عمق بخشیدن به شخصیت‌ها، در بیشتر دیالوگ‌ها چنین اشارات و ارجاعاتی می‌دهد، در اقتباس فارسی، شخصیت‌ها از عمق به سطح می‌آیند و به یک معنا فاقد تشخص می‌شوند و به تیپ‌های مسطح متوسط ایرانی فرو می‌‌کاهند.    

سیدنی که پس از سال‌ها با یک مرد ارتباط دارد و در تظاهرات خیابانی تراجنسیتی شرکت می‌کند شده سورنی که عارف شده و مرادِ جدیدی پیدا کرده! گلایه‌های دیانا از سیدنی که در مراسم با پسری آشنا شده و قرارِ ملاقات گذاشته‌اند و دیانا با حسادت از او می‌پرسد چه کاری با او دارد؟ و به نوعی باز اشاره دارد به همجنسگرایی سیدنی، در نمایش حذف شده است‌.

این معضل فقط معضلِ این نمایش نیست. متاسفانه به دلیل سانسورِ شدید حکومتی در ایران و گاهی هم به دلیل مسائل اقتصادی، گروه‌ها سراغِ نمایشنامه‌های غیرایرانی می‌روند که به دلیل نبود قانون کپی‌رایت به هر شکلی می‌‌توان آن‌ها را تحریف کرد. در این میان ظاهراً آثار نیل سایمون بیشتر مورد توجه گروه‌های تئاتر قرار دارد.  

طبقِ آمارِ ثبت شده در سایتِ فروش بلیطِ تیوال از اوایل سال‌های دهه ۱۳۹۰ در ایران بیش از ۱۵۰ اجرای صحنه‌ای و نمایشنامه‌خوانی از آثار «نیل سایمون» ثبت شده که بیشترشان یا اقتباسی از نمایشنامه‌های سایمون بوده‌اند یا در اجرا سانسور شده‌اند.

تحریف زبان مردم، سانسور گرایش‌های جنسی

در اقتباس و تلفیق سه نمایشنامه نیل سایمون کارگردان یا گروه اجرایی سعی کرده ماجرا را ایرانی کند در دو مقطع، در سالِ ۱۳۵۳ و سال ۱۳۶۳ روایت کند اما اصطلاحاتی که به کار برده می‌شود و زبانی که انتخاب شده امروزی‌ست غافل از آنکه در ۴۰ سال گذشته زبان کوچه و بازار تغییر کرده‌.

از سوی دیگر باید به سانسور آثار نیل سایمون هم توجه کرد. برای مثال در نمایشنامه «اتاقی در هتل» که سال ۱۴۰۱ به چاپ سوم رسیده و توسط نشرِ نیلا منتشر شده اشاره می‌شود که سیدنی یک همجنسگراست. در دیالوگی به این موضوع به این شکل با صراحت اشاره شده: «ستاره‌ی تلویزیونی، همسر سابق “همجنس‌بازش” [کذا] که در حال مرگ است، معشوق مذکر او ماریا و منشی وفادارش که می‌خواهد کابوی شود را در خانه‌اش اسکان داد.» در جایی هم سیدنی خودش را به کنایه «شوهر نصفه‌نیمه» خطاب می‌کند که از همین اصطلاح در اجرا وقتی دایانا درباره‌ی سورن می‌گوید «اون نصفه‌نیمه‌مرده‌» استفاده شده به جای دیالوگِ اصلی در نمایشنامه‌ی ترجمه‌شده که دایانا می‌گوید: «اون دوجنس‌گراس!» و در ادامه در متنِ اصلی دایانا دوباره درباره‌ی سیدنی می‌گوید: «اونم دیگه بیش‌تر از دوجنسگرا، همجنسگراس…» و سه نقطه گذاشته شده که نشان می‌دهد ادامه‌اش سانسور شده است. اما در اجرا همین هم حذف شده و دایانا به جایش فقط می‌گوید: «نصفه‌نیمه بودنش به کنار حالا زده توی خط عرفان و واویلا.»!

تغییراتی که به دلیلِ سانسور انجام شده بسیار ناشیانه و مضحک‌اند. سیدنی که پس از سال‌ها با یک مرد ارتباط دارد و در تظاهرات خیابانی تراجنسیتی شرکت می‌کند شده سورنی که عارف شده و مرادِ جدیدی پیدا کرده! گلایه‌های دایانا از سیدنی که در مراسم با پسری آشنا شده و قرارِ ملاقات گذاشته‌اند و دایانا با حسادت از او می‌پرسد چه کاری با او دارد؟ و به نوعی باز اشاره دارد به همجنسگرایی سیدنی، در نمایش حذف شده است‌.

این نشان می‌دهد که مرکز هنرهای نمایشی بعد از قیام ژینا سانسورهای بیشتری را بر اجراهای تئاتر اعمال می‌کند.  اما سوال اینجاست چه لزومی دارد که نمایشی را انتخاب کنیم که از سد سانسور عبور نمی‌کند که بعد ناگزیر به تحریف ‌شویم؟ نیاز به یک متن نمایشی شناخته شده و در دسترس؟ تکیه به نام یک نمایشنامه‌نویس شناخته شده و تحسین شده که بدون واهمه از کپی‌رایت می‌توان آثارش را به هر شکل که مایل هستیم تحریف کنیم؟

بازی‌های مسطح و کسالت‌آور

متاسفانه در اجرای این نمایش کارگران که خودش ایفای نقش اصلی (دایانا) را به عهده دارد با وجود اینکه بازیگرِ خوبی‌ست اما با تمام تلاشی که می‌کند، نه خودش می‌تواند بازی خوب حتی متوسطی را ارائه دهد نه توانسته بازیگرِ مقابلش را در مقامِ کارگردان هدایت کند. ضرباهنگِ یکنواختِ نمایش بدونِ اینکه به اوج و فرودی مناسب برسد تماشاگر را منفعل می‌کند. بازیگران نه می‌توانند ارتباطِ درستی با یکدیگر داشته باشند نه با تماشاگر. تماشاگر شاهدِ دیالوگ‌هایی‌ست که به شکلی ناپخته و یکنواخت از دهانِ بازیگران بیرون می‌آیند. نمایشنامه‌ی کمدی «نیل سایمون» در این اجرا به یک‌ ملودرامِ سطحی مبدل می‌شود که با وجودِ شیرین‌کاری‌ها و اداهایی که در صحنه‌ی نخست، بازیگرِ نقشِ دایانا درمی‌آورد تا خنده بر لبِ تماشاگر بیاورد اما فقط مضحک به نظر می‌رسد. در صحنه‌ی دوم هم که می‌خواهد به سمت تراژدی برود با مرگِ سورن (سیدنی نمایش اصلی که اینجا می‌میرد) به‌هیچ‌عنوان نمی‌تواند با تماشاگر ارتباط برقرار کند و همچنان همان ملودرامی که از ابتدا بوده باقی می‌ماند.‌ مونولوگِ پایانی دایانا که اضافه شده و در متنِ سایمون اصلاً وجود ندارد یک مونولوگِ شعاری، تلویریونی و زرد است که کاملاً و از هر نظر با قلم نیل سایمون، طنز هوشمندانه و باریک‌بینی‌های او تفاوت دارد.

ارجاعات هوشمندانه سایمون در متن اصلی در اقتباس فارسی حذف شده و مطابق ذائقه تماشاگر ساده‌پسند به نشانه‌هایی مانند بیسکویت مادر و مارلون براندو فروکاسته است. شخصیت‌ها در متن اصلی هم به تیپ‌های آشنا از طبقه متوسط تقلیل یافته و آدم‌های نمایش در مجموع فاقد تشخص شده‌اند.

محتوای تحریف شده نمایش هم با موضوعات روز ناهمخوان است. مردم غم نان دارند و در همان حال این نمایش مشکلات زناشویی یک طبقه متوسط مرفه در جامعه‌ای مانند جامعه نیویورک را مطرح می‌کنند، چنانکه این گمان مطرح می‌شود که ممکن است گروه‌هایی به هر قیمت حاضر باشند با تحریف و با تکیه بر سانسور روی صحنه بروند، غافل از آنکه بسیاری از هنرمندان تئاتر به خاطر مشارکتشان در خیزش «زن، زندگی، آزادی» یا مدتی را پشت میله‌های زندان گذراندند و یا اینکه همچنان با پیامدهای قضایی آن درگیرند.

نمایش «اتاقی در هتل»
مجری طرح: رها جهانشاهی‌
بازیگر: مونا فرجاد، مسعود میرزاد، روژانو ارجمند
طراح لباس: آذر نجیبی
طراح نور: حمید جلالی
طراح گرافیک: سینا افشار
عکاس: حسین خدارتی
تبلیغات: نوید آغاز
طراح صحنه: مسعود رنجبر شیرازی
دستیار کارگردان: شکوفه آزادگان، حامد مبردی
ساخت تیزر: جاوید علیپور، کیانوش سلطانی متین
ساخت دکور: مسعود رنجبر شیرازی
مدیر صحنه: حامد مظفری، عباس بیات

منبع خبر: رادیو زمانه

اخبار مرتبط: سلاخی «نیل‌ سایمون» روی صحنه تماشاخانه ایرانشهر