شب شعر آئینی «زخم بهشت» در مشهد برگزار شد

شب شعر آئینی «زخم بهشت» در مشهد برگزار شد
ایسنا

ایسنا/خراسان رضوی همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) شب شعری آیینی فاطمی با همکاری و مشارکت سازمان جهاددانشگاهی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی و بنیاد بین‌المللی امام رضا (ع) شامگاه چهارشنبه ۲۲ آذرماه با حضور محمد حسین‌زاده، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی، مرتضی سعیدی‌زاده، مدیرعامل بنیاد بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع)، شاعران آیینی مشهدی و جمعی از جهادگران خراسان رضوی در تالار فردوسی فرهنگسرای جهاددانشگاهی خراسان رضوی برگزار شد.

امیر الهامی، مجری برنامه در این مراسم اظهار کرد: شعر آیینی، یکی از جریان‌های شعری قابل تأمل است، کسایی، پرچمدار ادبیات شیعه و پس از آن تا دوره معاصر با جلوه‌های گوناگون از جمله جریان‌های شناخته شده است. چنین نشست‌هایی در سیر تاریخ ادبیات برای تکریم و نگاهی به تطور این جریان برای همه آنان که در فردا ناقد این حوزه‌ها هستند، حائز اهمیت خواهد بود.

وی ابراز امیدواری کرد: آنچه در نگاه ائمه ما متناسب با نیاز زندگی امروز است، بتواند برای ما راهگشا باشد. همیشه با خود می‌گویم خاص بودن این است که در گذشته رفتاری با همه جلوه‌های مدرن امروز داشته باشیم و چقدر می‌توانیم به عنوان مسلمانان خوش فکر به خودمان ببالیم که پیشروانی داشتیم که در روزگار جاهلی همسر را با جان خطاب می‌کردند. امروز اگر همین یک درس در جهان معاصر را به یادگار گیریم که به مهر و محبت همدیگر را بنامیم و این الگوی فاخر را از ائمه اطهار و سلاله پاک آن‌ها داشته باشیم برای‌مان کفایت خواهد کرد.

الهامی به لزوم ارتباط وزن با مفهوم در شعر شاعران آیینی تأکید کرد و گفت: آنقدر در زندگی ائمه ما اتفاقات مستند وجود دارد که در شعر می‌توان از آن مستندات بهره گرفت.

در ادامه مراسم شاعران آیینی مشهدی سعیده کرمانی، سیدابوالفضل مبارز، زهرا رسولی، سیدحسین سیدی، عاطفه سادات موسوی، سیدمحسن علوی، احمد حیدری، ابوالفضل عصمت پرست به شعر خوانی پرداختند.

سید ابوالفضل مبارز چنین شعر خوانی کرد:

«خدای عشقی و چندی پیمبری کردی             تو قبل خلقت از این خلق، دل بری کردی

از استکان به سلامت گذشت و در جان ریخت       اشارتی که به انگور عسگری کردی

تو خواستی که عبادت شود خدا                       آنگاه شکوه نام علی را سراسری کردی

غرض شنیدن اوصاف مرتضی بوده                   که در مفاخره اظهار برتری کردی

به دوش بردن بار غم ولایت را                       به زخم شانه خود یادآوری کردی

به گیسوان گره خورده یقین بشر         دوباره دست کشیدی و مادری کردی

تو با علی و نود زخم یادگار احد           نود غروب شکستی، برابری کردی

تو با دو دستت ضعیفت برای بستن سر       چه کار با گره سخت روسری کردی

همین که جمع شد از خانه بسترت             یعنی مدینه را همه عمر بستری کردی

دوباره آمده‌ام تا دوباره جان بدهم                     دوباره آمده‌ام پرچمی تکان بدهم

دوباره آمده‌ام تا میان روضه تو                سری به سنگ بکوبم، خودی نشان بدهم

تو می‌روی به سلامت مسافر، اما بغض            امان نداد که پشت سرت اذان بدهم

تو می‌روی به سلامت که نه، پر از زخمی        بگو کدام غمت را به روضه خوان بدهم

به روضه نیست نیازی، همین قدر کافی است       اشارتی به غم واژه جوان بدهم

حسن چه دیده که گفتی برای خوب شدن         به او، به گریه، به بی‌خوابی‌اش زمان بدهند

تمام راه که تابوت روی دوشم بود                   قدم قدم به خودم خواستم توان بدهم

تمام راه سوال من از خودم این بود              چه پاسخی به دل خون بانوانان بدهم

شکسته شانه‌ات و مانده‌ام چگونه، چه‌طور       زمان خواندن تلقین تو را تکان بدهم»

سیدحسین سیدی با شعری از غزه بدین مضمون آغاز کرد:

«آه ای لشکر زبون ضعیف                    قاتلان مقلد قابیل         

ای پسامانده‌های جهل مدرن          رهروان تفکر چرچیل

ای که از وسعت جنایت‌ها              کرده ابلیس از شما تجلیل    

مانده در ماجرای سنگ و تفنگ      خسته از کشتن بدون دلیل

در مروت همیشه پا در گل                  در جنایات فارغ التحصیل

مانده در تن چو غده‌ای بدخیم           سرطانی که می‌شود تحمیل

این شکوه و تفوق کوتاه                  باز هم غرق می‌شود در نیل  

آخر کارتان که ابرهه است                 به درک می‌روید با سجیل

در زمان اراده ازلی            مرغکی چیره می‌شود بر فیل

با صدای بلند می‌گوییم      مرگ بر هر چه مثل اسرائیل

به جوانان پاک غزه قسم     به گلوی بریده هابیل

به دل داغدار مادرها      به علی اکبر و به اسماعیل

به تمام مقدسات قسم      به شکوه جناب عزرائیل

طبق فرموده خداوندی   طبق قرآن و وعده انجیل

آخرین روزهای ظلم شماست   به درک میروید با سجیل

ما برای شما که غرق غمید          می‌کنیم آرزوی صبر جمیل

این خرابی درست خواهد شد       غزه یک روز می‌شود تکمیل

در فلسطین و مسجد الاقصی      دولت عشق می‌شود تشکیل

انقلابی بزرگ در راه است     مثل آغاز صور اسرافیل

شده وقت شمارش معکوس      وقت پایان عمر اسرائیل»  

استاد محمدجواد غفورزاده (شفق) نیز با شعری به قرار ذیل پایان بخش مراسم شعر خوانی شدند.

«ای یاس که رنگ و بوی طاها داری     فخر و شرف از ام ابیها داری

مریم که مقدس است، یک عیسی داشت   احسنت به تو، یازده مسیحا داری

ای خاک ره تو، تاج سرها زهرا    ای قبر تو مخفی از نظرها زهرا

تا باب شفاعت تو باز است چه غم   گر بسته شود تمام درها زهرا

هستی همه سر در قدم فاطمه است    آفتاب رهیل کرم فاطمه است

دنبال مزار او چرا می‌گردی    دل‌های شکسته حرم فاطمه است

چون فاطمه را سنگدلان آزردند   گل‌های مدینه خون دل می‌خوردند

هرگز به کسی شکوه نکرد از حالش     پرسید علی را به چه حالی بردند »

در پایان مداحی نوید اطاعتی زینت بخش این مراسم شد.

انتهای پیام

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: شب شعر آئینی «زخم بهشت» در مشهد برگزار شد