تکرار ماتریس تحرکات مقاومت و صبر استراتژیک آمریکا
ایسنا/خراسان رضوی بر خلاف سایر تشکلهای مقاومت که عمدتا سعی کردهاند در جنگ غزه، از درگیری مستقیم با اسرائیل بپرهیزند، انصارالله یمن تا کنون تحرکاتی نظامی علیه رژیم صهیونیستی داشته است.
چندی پیش نیروهای انصارالله یمن اعلام کردند که توانستهاند از عبور چند کشتی که به سمت اسرائیل در حال حرکت بود، جلوگیری کنند و قصد دارند تا زمانی که مواد غذایی و دارویی به غزه نرسد، هم چنان از دریانوردی هر گونه کشتی تجاری با مقصد رژیم صهیونیستی در دریای سرخ ممانعت کنند.
در واکنش به این موضوع فرماندهی مرکزی نیروهای تروریست آمریکا در منطقه (سنتکام) با کوچک نشان دادن تحرکات انصارالله یمن و بزرگنمایی کار خود ادعا کرده است که در روز ۱۳ دسامبر ناو موشکانداز آمریکایی در جنوب دریای سرخ از سوی یک نفتکش با پرچم جزایر مارشال درخواست کمک داشته و به آن پاسخ مثبت داده و پهپادی که از یمن به پرواز درآمده بود را سرنگون کرده است.
این پایگاه هم چنین مدعی شده است که نیروهای ارتش ملی یمن در ابتدای امر قصد داشتهاند به عرشه نفتکش نفوذ کنند، اما موفق به این اقدام نشده و در نهایت ۲ موشک را به سوی آن شلیک کردند. بعد از عملیات نیروهای مسلح یمن رئیس هیات مذاکرهکننده این کشور اظهار کرد که کشورهایی تاثیرگذار، حمایت خود را از این کشور اعلام کردهاند. در این میان کشورهای عربی همانند عربستان در خصوص تحرکاتی که یمن از همان ابتدا در دریای سرخ داشته، همواره از آمریکا خواستهاند که خویشتنداری کند. این در حالی است که آمریکا در پی ایجاد ائتلافی از کشورها در دریای سرخ است تا با چنین تحرکاتی مقابله کند.
مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با ایسنا با اشاره به تاثیر تحرکات انصارالله یمن بر معادلات غزه، اظهار کرد: تحرکاتی که اکنون در منطقه شاهد هستیم در سطوح تحلیل گوناگون و منطق نگرشهای مختلف قابل بررسی است. از زاویه دید و دریچه نگرش انقلابی، حرکت انصارالله در خاورمیانه و تحرکات دریایی این گروه که در چارچوب مقاومت اکنون پیوستاری به تحرکات محور مقاومت پیدا کرده است و بالتبع به واسطه همین موضوع پشتیبان اساسی خود را به محور مقاومت نسبت میدهد. این طبیعتا میتواند حرکتی در جهت حمایت از حماس و جنبش فلسطین محسوب شود و هرچه این ضربات با هجمه بیشتری در منطقه به عناصر موثرتر به ویژه آمریکاییها وارد شود، شور انقلابی و احساسات عناصر منطقهای که موافق تحرکات جنبش مقاومت هستند را پشتیبانی میکند و از منظر روانی و پایگاه سیاسی موجبات بهتر شدن وضعیت را پدید میآورد.
وی اضافه کرد: اما از دریچه نگرش و زاویهای دیگر این گونه ضربات به ایالات متحده آمریکا و کشورهای همسو با آمریکا در منطقه و فرامنطقه دستاویزی برای حضور بیشتر ایالات متحده آمریکا در منطقه و مشروعیتبخشی به حرکت این کشور در جهت عبور از اروپا به آسیا از طریق کانال بحرانهای موجود منطقهای در هارتلند نو است. لذا همواره میتوان از دریچههای نگرش گوناگون به موضوع نگاه کرد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل ادامه داد: به هرحال گرفتن یک، دو یا چندین کشتی از کشتیهای ایالات متحده آمریکا و همپیمانانش میتواند ضربههایی بر آنان وارد کند اما آنها را از بین نمیبرد، بلکه قویتر میسازد. اکنون سالیوان در منطقه حاضر میشود و اعلام میکند که میخواهد ائتلافی با کشورهای منطقه و فرامنطقه در جهت تضمین کشتیرانی در دریای سرخ داشته باشد و این تا حد زیادی نمایانگر استفاده از این تحرکات موجود منطقه به نفع آینده حضور ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه است. در پارادایم جنگهای مدرن، عناصر ضدآمریکایی به ویژه در روسیه و تئوریسینهای نظامی که در حوزه جنگهای هیبریدی کار میکنند، معتقد هستند شورش و انقلاب به همراه جنگ در منطقه و درگیر کردن آمریکا در آن میتواند ضربههای متعددی به آن وارد و این کشور را تضعیف کند.
مطهرنیا با بیان اینکه آمریکاییها هم در پی سناریو بدیل و طراحی آن برمیآیند، افزود: ایالات متحده در منطقه حضور پیدا میکند، هزینههای جنگها را به کشورهای منطقه تحمیل و از ایجاد هیجانات بیشتر جلوگیری میکند، بر دولتهای همپیمان خود کنترل بیشتری میکند و ضعف فزونتری را به واسطه تحمیل جنگ بر رقبا وارد میکند. فلذا باید گفت تحرکاتی که اکنون در منطقه انجام میشود در نهایت به نفع کدام سناریو تمام میشود؟ این را تاریخ نشان داده است.
وی گفت: ایالات متحده آمریکا در منطقه قبل از وقوع چنین اتفاقاتی پایگاههای محدودی داشت، اما اکنون بیشترین پایگاههای نظامی را در منطقه مستقر ساخته، بیشترین وضعیت حضور را در ظهور عینی نیروهای خودش رقم زده و با وجود اینکه همواره شعارهایی مبتنی بر خارج کردن آنها از منطقه یا سپردن امنیت از سوی کشورهای خود منطقه از جمله ایران داده شده، آمریکا حضورش را هم گستردهتر و هم مستحکمتر کرده است، به گونهای که حتی اکنون اسرائیل وامدار ایالات متحده آمریکا در جنگ حماس است و با وجود آنچه بارها گفته شده این اسرائیل است که آمریکا را اداره میکند، اکنون این آمریکاییها هستند که با پشتیبانی خود اسرائیل را در وضعیت برتر جنگ غزه قرار دادهاند و از سوی دیگر محافظهکاری از سوی نیروهای جهادی و محور مقاومت را عیان ساختهاند؛ چراکه با وجود ایالات متحده و اولتیماتومهای این کشور حرکتها در منطقه بسیار محتاطانهتر صورت میپذیرد.
آمریکا و استراتژی تبدیل تهدید به فرصت
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به نشانه رفتن کشتیهای تجاری آمریکا در دریای سرخ توسط حوثیهای یمن، عنوان کرد: آمریکاییها سعی میکنند در برخورد با چنین رویدادهایی از فرصتهای موجود بهره ببرند و با صبر استراتژیک در برابر تهدیدات و هجومهای موجود این ضربههای حاصل آمده بر پیکره ورود آمریکا به منطقه را از تهدید به فرصت تبدیل کنند.
مطهرنیا در خصوص واکنش احتمالی عربستان و آمریکا به این تحرکات، بیان کرد: در پی اقدامات ایالات متحده آمریکا، متحدان منطقهای آن هم عمل میکنند. عربستان به خوبی میداند که هر آنچه قدرت داشته باشد و محمد بنسلمان هرگونه مانوری در جهت ایجاد فضایی مبنی بر مستقل بودن ریاض از آمریکا بدهد و تلاش کند با نگاه به شرق نوعی تعادل در سیاست خارجی عربستان به وجود بیاورد، در نهایت پیوسته به ایالات متحده آمریکا عمل میکند. لذا ارزیابی بنده در ارتباط با نوع رفتار و کنش آمریکاییها این است که آنها تلاش دارند با نوعی صبر استراتژیک و بهرهبرداری از این وضعیت و بافت موقعیتی از یک سو اسرائیل را کنترل کنند و از سوی دیگر با شکل دادن دولت ضعیف ولی متمرکز فلسطینی خود را از زیر بار سنگین افکار عمومی برای حمایت اسرائیل خارج کند. بارها تکرار کردم اسرائیلیها دیگر شریک حیاتی یا استراتژیک آمریکا در منطقه نیستند، اما همواره شریک کلیدی برای ایالات متحده آمریکا باقی میمانند.
وی ادامه داد: از این جهت آمریکاییها تثبیت قدرت در تلآویو و شناسایی و مشروعیت بخشیدن جامع به تحرکات اسرائیل در منطقه را به عنوان یک دولت-کشور در دستور کار دارند، اما اسرائیلی را میپسندند که بتواند در قرن بیست و یکم میلادی کاملا آن را کنترل کنند. از طرفی دیگر به عنوان کشوری که معتقد به لیبرالیسم سیاسی است، نمیخواهند حقوق فلسطینیان را نزد افکار عمومی نادیده بگیرد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل اضافه کرد: از این رو تشکیل یک دولت فلسطینی میتواند زمینهساز رهایی ایالات متحده از فشارهای عمده نظام بینالملل باشد و بعد از آنکه در دهههای گذشته بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر یا ضدواقعه ۱۱ سپتامبر توانستند ناامنی را در منطقه تزریق و پس از آن نوعی توازن ضعف میان کشورهای منطقه به وجود آورند، به مدیریت امنیت نسبی در خاورمیانه دست یابند. اکنون آمریکاییها با بهرهبرداری از جنگ غزه به دنبال کلید زدن مدیریت امنیت نسبی هستند. بالتبع چنین حرکتهایی اگرچه ضرباتی را به ایالات متحده آمریکا وارد میکند و میتواند تا حدودی نشاندهنده قدرت گروهی مانند حوثیها و حامیان آنها بر ضربه زدن به یکی از بزرگترین قدرتهای تاریخ در حوزه نظامی و امنیتی باشد، ولی در نهایت آمریکا از آن بهره میبرد.
مطهرنیا خاطرنشان کرد: پس چه حوثیها و چه دیگران وقتی حرکتی را بر ضد آمریکا، اسرائیل یا حتی دولتهای عربی در منطقه که پیوسته به آمریکا هستند انجام میدهند، نشاندهنده نوعی فعالیت و اثرگذاری بر حرکت ایالات متحده آمریکا از جانب طرفداران این گفتمان محسوب میشود و در تبلیغات سیاسی خود بر آن پای میفشارند. این امر درست است، اما اینکه نتایجش چیست دارای اهمیت است.
وی با بیان اینکه تاکنون هزینههای بسیاری بر منطقه تحمیل شده، عنوان کرد: تحمیل این هزینهها تا حد زیادی درآمدهای نفتی منطقه را به جای عطف به توسعه منطقه، به جنگهای گوناگون نیابتی تبدیل کرده و به حضور آمریکا در منطقه مشروعیت بیشتری داده است. در نهایت وقتی تمام اینها را کنار هم میگذاریم، روشن میشود چرا آمریکاییها با رویکرد صبر استراتژیک با این حملات روبهرو میشوند. همین گونه که اکنون دولت بایدن عمل میکند، در دولت ترامپ هم با اینکه شاهد بسیاری از رجزخوانیهای او بودیم، هیچگاه حملهای از سوی آمریکا در منطقه روی نداد. اینها نه ناشی از ضعف استراتژیک بلکه صبر استراتژیک است و باید مراقب بود که در یک بزنگاه تاریخی احتمال وقوع هر حادثهای در منطقه میرود.
مطهرنیا درخصوص تاثیر تحرکات یمنیها بر کریدور هند-خاورمیانه-اروپا که آمریکا سودای ساختنش را دارد، اظهار کرد: با این نکته موافقم که این چالشی برای ایالات متحده آمریکاست اما چالش در ادبیات سیاسی-امنیتی معنایی خاص دارد. وقتی از چالش(Challenge) نام میبریم مجموعهای از رویدادها را دربرمیگیرد که هم حاوی تهدید و هم حاوی فرصت است.
این تحلیلگر مسائل خاورمیانه اضافه کرد: کشورهای پیشرو دارای استراتژی معین، در مناطق جغرافیایی مشخص از استراتژیهایی بهره میبرند که بتوانند تهدیدها را به فرصت و فرصتها را فربهتر سازند تا بتوانند استراتژیهای کلان خود را پیادهسازی کنند. بیتردید همه اینها برای آمریکا چالش است اما روش آمریکاییها این است که چالشهای موجود را بهگونهای مینگرند که در آن تهدید و فرصت توام است و تلاش دارند تهدیدها را به فرصت و فرصتها را در جهت اهداف منطقهای و جهانی خود افزایش دهند. لذا افرادی که میگویند این تحرکات چالشی در برابر آمریکا و کریدور منطقهای است، درست میگویند، اما تبدیل این چالشها به فرصت نیز بسیار دارای اهمیت است.
مطهرنیا در پاسخ به اینکه چرا تحرکات انصارالله در قبال غزه نسبت به سایر گروههای مقاومت پررنگتر جلوه میکند، عنوان کرد: همان طور که در مطلب تئوری هارتلند-ریملند بزرگ از پایان دهه هفتاد یعنی سال ۱۳۷۹ شمسی به بعد به آن اشاره کردم، استراتژی بزرگی که آمریکا طراحی کرده و به دنبال آن است، این است که بتواند هلال هارتلند-ریملند بزرگ را کاملا در اختیار بگیرد. این هلال از تنگه هرمز شروع میشود، از خلیج عدن گذر میکند و به بابالمندب میرسد. این ستون فقرات قدرت ایالات متحده آمریکا برای کنترل جهانی است.
تغییر شرکای استراتژیک آمریکا
وی افزود: هارتلند بزرگ در خشکی شامل سه بخش (هارتلندنو، نوهارتلند و هارتلند علیا) و ریملند در آیندهای نزدیک شرکای استراتژیک آمریکا در قرن بیست و یکم را میسازند. در سالهای گذشته بارها گفتهام شرکای استراتژیک آمریکا دیگر انگلیس، فرانسه، آلمان و حتی اسرائیل نیستند، شرکای جهانی آمریکا در قرن بیست و یکم عبارت خواهند بود از کانادا، ژاپن، کره و استرالیا. بالتبع برای شکل دادن به ادامه ابرقدرتی آمریکا در قرن بیست و یکم تا پایان این قرن، آمریکا نیازمند یک استراتژی بزرگ است، لذا صحنه هارتلند بزرگ و اتصال آن به ریملند بزرگ در ستون فقراتی شکل میگیرد که از تنگه هرمز و خلیج عدن به بابالمندب میرود و آمریکاییها سنتکام را اساسا برای کنترل این منطقه شکل دادهاند و فرماندهی مرکزی آمریکا بر آن استیلا پیدا میکند؛ لذا با بزرگنمایی آن حرکت میکنند.
این تحلیلگر مسائل خاورمیانه ادامه داد: اگر فراموش نکرده باشیم زمانی که کیم جونگ اون رهبر کره شمالی شد، اعلام کرد جزیره گوام(منطقه جغرافیایی کوچک تحت حمایت آمریکا) را با بمب اتم خواهد زد. آمریکا با بزرگنمایی این گفته، بزرگترین مانورهای نظامی را با همکاری کره جنوبی در منطقه انجام داد و ارتش خود را بیشتر از گذشته در این منطقه مستقر ساخت.
مطهرنیا اضافه کرد: اکنون هم آمریکا برای استقرار نیروهای نظامی خود و مجاب کردن افکار عمومی جهان در دو بعد نخبگان و تودهها نیازمند بزرگنمایی چنین تحرکاتی از سوی گروههای موجود است. این گروهها اگرچه با ایالات متحده آمریکا کاملا در درگیری قرار میگیرند، اما آمریکاییها سعی میکنند از وجود آنها به نفع خود و فرصتسازی آینده بهره ببرند.
انتهای پیام
منبع خبر: ایسنا
اخبار مرتبط: تکرار ماتریس تحرکات مقاومت و صبر استراتژیک آمریکا
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران