آرامش ابدی طوفان

چه خوب که عادل تبریزی سال۹۹ برای روایتی نوستالژیک از دهه‌های ۶۰ و ۷۰ سراغ یکی از مهم‌ترین شمایل‌های سینمای ایران در آن دوران رفت و حاصلش ثبت قاب‌هایی ماندگار از رضا صفایی‌پور، جمشید هاشم‌پور و حسن رضایی شد؛ فیلمی که به‌عنوان آخرین حضور سینمایی صفایی‌پور این روزها بر پرده سینماست و به وداعش جنبه‌ای نمادین و سینمایی هم می‌بخشد. و چه خوب که ۹ اردیبهشت ۹۸ و به مناسبت تولد رضا صفایی‌پور ملقب به طوفان، یادی از او در روزنامه جام‌جم کردیم و مصاحبه دلپذیری با این بازیگر داشتیم. گفت‌وگویی که دربرخی لحظات اورا به وجد وسرذوق می‌آورد و باعث خنده صفایی‌پور می‌شد. در مقدمه آن مصاحبه روی شمایل او به‌عنوان یکی از بهترین نقش منفی‌های سینمای ایران اشاره کردیم و نوشتیم، دهه‌های ۶۰و۷۰هروقت که برای تماشای فیلم‌های اکشن و حادثه‌ای و جنگی به سینما می‌رفتیم، چهره خشنش با آن نگاه نافذ، لرزه بر اندام‌مان می‌انداخت. اومعمولا در نقش افسران بی‌رحم رژیم بعث عراق و مردانی که بویی از شفقت نبرده بودند، ظاهر می‌شد و تقریبا تا لحظات پایانی فیلم‌ها، پا به پای قهرمان‌های قصه می‌آمد و آنها و ما تماشاگران را جان به لب می‌کرد.

چرا پسرم را کشتید؟!

دوشنبه ۹ اردیبهشت سال۹۸ و به مناسبت ۷۰سالگی زنده‌یاد رضا صفایی‌پور گفت‌وگویی با او در روزنامه جام‌جم انجام دادیم که بخش‌هایی از آن را به مناسبت درگذشت این هنرمند پیشکسوت مرور می‌کنیم. 
 
خودتان دوست ندارید به جز نقش‌ منفی، نقش‌های دیگری را بازی کنید؟
چرا که نه، من فیلم‌های درام و اجتماعی هم کار کرده‌ام، منتها دوست دارم نقش‌ها و فیلم‌هایی که به من پیشنهاد می‌شود، از آثار قبلی‌ام بهتر باشد.
 
شما که معمولا در نقش‌هایی سخت و پرتحرک بازی می‌کردید، احتمالا در این سال‌ها دچار حادثه هم شدید؟
بسیار، از لگد خوردن و ضربات متعددی که به جراحت و بخیه منجر شد تا شکستن دندان‌ها اما به‌دلیل علاقه به سینما، همه اینها را تحمل می‌کردم.
 
ظاهرا همه صحنه‌های خطرناک را هم خودتان بازی می‌کردیدوحتی وقتی به‌عنوان بازیگر مشهورشده بودید هم بدلکار نداشتید.
بله، همه صحنه‌های خطرناک را خودم بازی می‌کردم. چون آن موقع متداول بود افرادی که وارد سینما می‌شوند، بدن‌های ورزیده داشته باشند. شما وقتی به کارنامه بازیگرانی مثل فردین، بیک‌ایمانوردی و ناصر ملک‌مطیعی نگاه کنید، می‌بینید همه ورزشکار و جویای نام بودند.

احتمالا یکی از دلایلی که در این سال‌های اخیر، به‌ندرت فیلم اکشن، جنگی و حادثه‌ای در سینمای ایران ساخته می‌شود، این است که عموم بازیگران جوان ما کمتر ورزشکار و صاحب بدن‌های ورزیده هستند.
بله، همین‌طور است؛ ضمن این‌که آن زمان بازیگران نقش‌های اصلی قبول نمی‌کردند یک بازیگر مبتدی جلوی آنها بازی کند و تاکید داشتند بازیگران مقابل آنها هم حرفه‌ای باشند. بازیگری و سینما حساب و کتابی داشت و مثل حالا نبود. رسم این بود که پله‌پله در سینما بالا بیایید و پیشرفت کنید.
 
حساب کردید که چقدر نقش منفی بازی کردید؟ فکر کنم جزو رکوردداران ایفای نقش منفی در گینس باشید!
(می‌خندد) دقیق نمی‌دانم اما نقش منفی زیاد بازی کردم. خودتان می‌دانید که نقش منفی بازی کردن خیلی سخت است؛ چون شما باید نقش آدمی را بازی کنید که نیستید. آنتونی هاپکینز برای بازی در نقش منفی فیلم «سکوت بره‌ها» اسکار می‌گیرد که نشان‌دهنده بهایی است که به بازیگر نقش منفی می‌دهند اما متاسفانه در سینمای ایران، هیچ‌وقت پیش نیامده به بازیگر نقش منفی جایزه دهند یا از او تجلیل کنند.
 
در بیشتر فیلم‌ها هم کشته می‌شدید و صحنه‌هایی که حضور داشتید، پر از خون و خونریزی بود.
دقیقا. در بیشتر فیلم‌ها هم اسلحه دستم بود و در فینال فیلم هم به‌خاطر این‌که نقش منفی باید نابود می‌شد، کشته می‌شدم؛ مثل صلیب طلایی، ضربه آخر، خط آتش، مرضیه، آنها هیچ‌کس را دوست ندارند و... همه اینها نقش‌های پرتحرکی بود که جای کار داشت و من دوست‌شان داشتم.
 
موارد معدودی نقش مثبت هم بازی کردید.
بله، در خانه در آتش نقش یک سرهنگ نیروی انتظامی را بازی کردم. همچنین در فیلم‌هایی چون پاتک و پلاک نقش مثبت بودم. در حادثه کندوان هم نقشی را بازی کردم که در پایان متحول و مثبت می‌شود. در پرچم‌های قلعه کاوه که در نقش کاوه آهنگر حضور داشتم، نقش منفی و مثبت برایم فرقی نداشت، مهم این بود که نقش خوب و پرباری باشد که توانایی‌هایم بیشتر دیده شود؛ ضمن این‌که برای هر نقشم، چه منفی و چه مثبت کلی وقت می‌گذاشتم و تحقیق و تمرین می‌کردم. مثلا با این‌که نقش کوتاهی در کانی‌مانگا داشتم اما برای بازی درهمین نقش چند روز به یک پادگان رفتم و ایست و راه رفتن افسران کماندو را از نزدیک دیدم.
 
ظاهرا پدر و مادرتان به‌شدت مخالف حضورتان در سینما بودند. بعدها که بازیگر مشهور و موفقی شدید، چطور؟ نظرشان تغییر نکرد؟
پدرم که در ۴۸سالگی فوت کرد و دوران اوج فعالیت سینمایی مرا ندید اما مادر فیلم‌های مرا می‌دید و جالب است وقتی می‌دید پسرش در فیلم‌ها کشته می‌شود، به طرف مقابل و آنهایی که مرا کشته بودند، ناسزا می‌گفت که چرا پسر مرا کشتید! (می‌خندد)
 
بهترین بازیگری که مقابل او بازی کردید و دوستش داشتید، کیست؟
آقای جمشید هاشم‌پور که تقریبا همزمان با فعالیت من، وارد کار سینما شد. او در بازیگری خیلی مسلط و اکتیو بود؛ ضمن این‌که به‌جز همکاری، ما رفاقتی بیش از ۴۰ سال داریم.
 
خودتان جزو خوب‌های نقش منفی هستید اما اگر بخواهید به یک بدمن خوب سینمای ایران اشاره کنید، ازچه کسی نام می‌برید؟
زنده‌یاد کامران باختر.البته ما بدمن خوب زیاد داشتیم؛ آقای جلال، آقای عنایت بخشی که اساتید بازی درنقش‌های منفی بودند و مردم هم دوست‌شان داشته و دارند. بالطبع من هم برای این عزیزان پیشکسوت احترام قائلم، چون دیرتر ازاینها واردسینما شدم.

تاریخچه طوفانی
زنده‌یاد رضا صفایی‌پور در دوران نوجوانی به ورزش کشتی آزاد رو آورد. او که الگویش جهان‌پهلوان تختی بود در دوران ورزش عناوین خوبی هم کسب کرد. سپس با علاقه به سینما به ورزش کشتی‌کچ پرداخت که افرادی چون یدی، حسین شهاب و... هم در این رشته فعالیت می‌کردند. او همیشه دنبال موقعیتی بود که در سینما حضور پیدا کند. صفایی‌پور جوان یک روز یک آگهی در مجله فیلم و هنر می‌بیند که در آن نوشته بود به عده‌ای جوان برای بازی در صحنه‌های خطرناک یک فیلم خارجی نیازمندیم؛ فیلمی به نام قهرمانان به کارگردانی ژان نگولسکو که سینماگرانی چون مسعود کیمیایی، محمد زرین‌دست، بهرام ری‌پور و جلال مقدم دستیاران او بودند. وقتی صفایی‌پور برای بازی در این فیلم مراجعه کرد با صف طویلی روبه‌رو شد اما بخت با او یار بود و به‌دلیل شباهتی که با استوارت ویتمن داشت برای بازی در صحنه‌های سخت و خطرناک فیلم انتخاب شد. پس از این فیلم صفایی‌پور یک دوره چهارماهه بدلکاری و بازی در صحنه‌های زدوخورد، سوارکاری، ماشین‌سواری و.... را زیر نظر یک مربی ایتالیایی به نام بنیتو استفانلی، بازیگر و کارگردان صحنه‌های خطرناک و اکشن آموزش دید. صفایی‌پور پس از آن نامی برای خود در سینما دست و پا کرد و در طول نیم قرن فعالیت بازیگری به ایفای نقش‌هایی پرتحرک پرداخت. روحش شاد و یادش گرامی.

۳۴ 

تولد۹ اردیبهشت ۱۳۲۸
درگذشت۲۶ آذر ۱۴۰۲
لقب طوفان
ورود به سینما ترس و تاریکی (۱۳۴۲)
اولین کارگردان محمد متوسلانی
اولین تهیه‌کننده محمد متوسلانی
تعداد فیلم ۳۴
آخرین نقش‌آفرینی گیجگاه (۱۳۹۹)
آخرین کارگردان عادل تبریزی
آخرین تهیه‌کننده ولی‌ا... مدنی

۵   شخصیت‌های ماندگار
کاوه آهنگر (پرچم‌های قلعه کاوه)
گروهبان عراقی (پوتین)
فرماتده عراقی (صلیب طلایی)
تورچی (ضربه آخر)
سرگرد عراقی/ گرگ صحرا (خط آتش)

۴  بیشترین همکاری با بازیگران: 
حسین گیل          ۴
چنگیز وثوقی      ۳
فتحعلی اویسی     ۳
کاظم افرندنیا       ۳
جعفر دهقان        ۳
ولی‌ا... مؤمنی     ۳
جمشید هاشم‌پور   ۲
عنایت بخشی      ۲
عباس مختاری    ۲
منوچهر حامدی   ۲
فرامرز قریبیان   ۲
عبدالرضا اکبری ۲
حسین شهاب      ۲
محمد ابهری      ۲
شهلا ریاحی      ۲
داوود رشیدی    ۲
میرمحمد تجدد   ۲

۲  بیشترین همکاری با کارگردانان:
عبدا... باکیده    ۲
منوچهر قاسمی  ۲

۱  جایزه:
جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد 
از جشنواره نور لس‌آنجلس برای بازی در پرچم‌های قلعه کاوه

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: آرامش ابدی طوفان