آینده کودکان غزه
اسرائیل پس از هفت روز آتشبس موقت با گروه حماس جمعه یکم دسامبر حملات خود به غزه را بار دیگر آغاز کرد. این بار و پس از شخم زدن کامل شمال غزه، جنوب این باریکه تحت محاصره بهویژه شهر «خان یونس» و اطراف آن مورد هدف بمباران ها و گلوله باران های ماشین جنگی اسرائیل قرار گرفته است. تماشای کودکان زخمی بر تختهای بیمارستان خان یونس، دیدن چهرههای پر از وحشت آنان و اشکهای ماسیده بر چهرههایشان یا دیدن اجساد کودکان بیگناه بر روی دستان پدرها و مادرها دل هر آدمی را به درد میآورد و این پرسش را به ذهن متبادر می کند که گناه این کودکان چیست؟ کودکان در کجای این جنگ لعنتی هستند؟ آنها در جنایت های حماس چه نقشی داشته اند؟
چند روز پس از ۱۳ اکتبر که اسرائیل به ۱,۲ میلیون نفر ساکنان شمال غزه دستور داد شهر را تخلیه کنند، بمباران و گلوله باران غزه آغاز شد. روزانه بیش از سه هزار تن بمب و گلوله بر غزه ریخته شد. اینها فقط عدد نیستند. کافی است تامل کنیم که شلیک هر بمب یا راکت چه موجی از وحشت و آتش و خون و فریاد میآفریند. تنها هنگامی میتوان درکی از این فاجعه و جنایت هولناک داشت که بدانیم میزان بمبها و راکتهایی که نیروهای آمریکایی بر سر نیروهای داعش در سوریه فرو میریختند، ۲۰۰۰ تن در یک ماه بود؛ یعنی ۴۵ برابر بیشتر. آن هم نه بر سر اردوگاهها و پادگانها و تجمع نیروهای نظامی داعش که سنگر و پناهگاه داشتند، بلکه بر سر خانه و زندگی مردم عادی؛ بر سر کودکانی که نه سنگر و پناهگاهی دارند و نه درک و دریافتی از جنگ احمقانه آدم بزرگها.
نیروی زمینی اسرائیل ۲۳ اکتبر وارد خاک غزه شد. در طی این نزدیک به دو ماه که البته در هفت روز آن جنگ متوقف شده بود، بیش از ۱۹ هزار و ۵۰۰ نفر غیر نظامی در غزه کشته شده اند که با توجه به جمعیت جوان غزه، بیش از هفت هزار و ۷۰۰ آنان کودک بودند. هفت هزار و ۷۰۰ کودک.
وقتی از قربانی شدن این همه کودک بی گناه حرف می زنیم باید توجه داشت که هشت هزار و ۶۰۰ کودک نیز مجروح، قطع عضو و معلول شده اند و برای ابد از امکان داشتن یک زندگی معمولی محروم اند. در میان این کودکان زخمی بچههایی هستند که نه تنها پدر و مادر بلکه همه اعضای خانواده خود را از دست داده اند و معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار آنهاست. قربانی کردن کودکان و افراد غیر نظامی برای دستیابی به کدام هدف نظامی یا استقرار کدام نظم نوین یا آرمانی قابل توجیه است؟
برای خواندن آخرین رویدادهای مهم جنگ اسرائیل ــ فلسطین و تحلیلها و نظرها دربارهی آن، به صفحهی ویژهی زمانه رجوع کنید:
جنگ اسرائیل ــ غزه: گذشته، حال، آینده
دولت اسرائیل پس ازحمله نیروهای حماس در روز هفتم اکتبر که به کشته شدن ۱۱۳۹ نفر از شهروندان اسرائیل و گروگان گیری حدود ۲۵۰ نفر دیگر انجامید، به طور رسمی اعلام کرده که قصد نابودی حماس را دارد. متاسفانه اغلب دولتهای غربی و در راس آنها دولت آمریکا قصد دولت اسرائیل را تحت عنوان حق دفاع از خود به رسمیت شناختند و کمکهای خود را به اسرائیل روانه کردند. حتی ناوهای آمریکایی رهسپار مدیترانه شدند اما در مورد کشته شدن کودکان و افراد غیرنظامی در غزه فقط به چند تذکر اکتفاء کردند.
دولت اسرائیل در همان روز اول ۳۰۰ هزار نیروی احتیاط را به خدمت فراخواند. برخی از این نیروهای احتیاط از کشورهای دیگر مثل آمریکا فراخوانده شدند. دولت اسرائیل به سرعت آنان را مسلح کرد و در پشت مرزهای غزه به حالت آمادهباش درآورد. علاوه بر آن برای ۱۵۰۰۰۰ نفر دیگر نیز پیام آمادهباش فرستاد. این افراد غیر از حدود ۳۰۰۰۰ نفر نظامی بود که در آن زمان مشغول خدمت بودند. این لشکر کشی عظیم بر علیه سرزمینی که فقط ۳۶۵ کیلومتر مربع وسعت دارد و پر تراکمترین منطقه در جهان است، آیا میتوانست عواقبی غیر از آنچه پیش آمد، داشته باشد؟
جالب است که علیرغم رفت و آمدهای مکرر مقامات آمریکایی به اسرائیل برای ممانعت از ادامه جنگ و هشدارهای دبیرکل سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری و بخصوص یونیسف، در مورد حقوق غیرنظامیان و کودکان، اسرائیل کماکان بر هدف خود پافشاری کرده و حتی دبیرکل سازمان ملل را به حمایت از تروریست ها متهم کرده است. ظاهراً به هشدارها و تقاضاهای غیر رسمی دولتهای غربی در خصوص پرهیز از کشتار کودکان و افراد غیر نظامی نیز اعتنایی نشده است.
امانوئل مکرون، رییس جمهوری فرانسه، در سخنان خود در اجلاس اقلیمی سازمان ملل در امارت متحده عربی تاکید کرد که اعلام هدفی به نام «نابودی حماس» بیمعناست و شروع جنگی با چنین هدفی ممکن است بیش از ده سال طول بکشد. اساساً تعیین چنین هدفی از طرف نخست وزیر اسرائیل آن هم با استناد به جملهای از تورات مبین درکی پیشامدرن از مفهوم جنگ و دشمن است. این نوع هدفگذاری یادآور شعار«جنگ، جنگ، تا رفع فتنه در عالم» است که زمانی در حکومت اسلامی شعار روز بود. جنگی بیمعنا با هدفی که میتواند زاده ذهنی متوهم و ایدهئالیست باشد. آیا تحقق چنین هدفی امکانپذیر است؟
طی هفتههای گذشته اسرائیل تنها موفق به کشتن فقط دو نفر از فرمانده هان ۱۰ تیپ رزمی حماس شده است. فرمانده کل وفرماندهان هشت تیپ دیگر هنوز زنده هستند واگر آمار دولت اسرائیل دقیق باشد تا امروز حدود ۱۰۰۰ نفر از سربازان و نظامیان حماس کشته شده اند. در حالی که در همین مدت هفت هزار و ۷۰۰ کودک قربانی شده اند. اگر همین روال ادامه پیدا کند نه تنها جنگ تا شش سال آینده ادامه خواهد یافت بلکه برای نابودی کل حماس که بالغ بر ۵۰۰۰۰ نیروی نظامی دارد باید منتظر قتل حداقل ۳۰۰۰۰۰ کودک دیگر باشیم. و به همین تعداد نیز مجروح و معلول.
بدیهی است همین حالا هم ادامه یافتن این وضعیت و راندن ساکنان غزه به سمت جنوب و فشردگی بیشتر جمعیت در «رفح» موجب خواهد شد که تعداد کودکان قربانی بیشتر و بیشتر شود. معلوم نیست اعضای دولت اسرائیل بر مبنای چه تفکر یا چه هدفی چنین فاجعهای را برنامهریزی کرده اند؟
علاوه بر این چگونه میتوان از نابودی حماس حرف زد وقتی اساسا یکی از دلایل پیدایی حماس سیاستهای دولت اسرائیل در مقابل فلسطینی ها بوده است؟ افراد و گروههایی که در تحلیل این شرایط پیشآمده، به اصطلاح به تصویر بزرگتر این ماجرا نظر دارند، حمله حماس را نه یک اتفاق غیر منتظره بلکه نتیجه روندی میدانند که از سالها قبل آغاز شده است. زیرا دولت اسرائیل وقتی نتوانست با «فتح» به توافق برسد، با رقیب تراشیدن برای آن سعی کرد جلوی اتحاد در فلسطین برای تشکیل دولت فلسطینی را بگیرد. این کار همچنین وانمود میکرد که این حماس است که مردم فلسطین را نمایندگی میکند. اسرائیل با بهرسمیتشناختن انتخابات غزه رسماً موجودیت حماس را تأیید کرد. حتی سعی کرد با دادن برخی امکانات مثل آب و برق و تلفن و حتی دادن مجوز کار روزانه به کارگران غزه در اسرائیل، حاکمیت حماس بر غزه را تقویت کند. هرچند دادن این امکانات بسیار کنترل شده بود و غزه به مدت طولانی تحت محاصره بود. وقتی اسرائیل از حضور حماس علیرغم موشکپرانیها و تمردهای هرازگاهی، به عنوان برگ برنده در جیب خود مطمئن شد شرایط توافق با تشکیلات خودگردان را سختتر کرد. شروط اسرائیل برای ایجاد کشور فلسطینی خشم نه تنها فلسطینیها بلکه تمام عربها را برانگیخت.
وزیر دفاع آمریکا چهرهی دیگری بود که پس از سفر اخیرش به اسرائیل تاکید کرد اخلاق ایجاب میکند که در این جنگ به غیرنظامیان و کودکان آسیبی وارد نشود. گرچه توصیههای اخلاقی از طرف دولت آمریکا که بزرگترین حامی اسرائیل است چیزی جز فریب افکار عمومی نیست، اما توجه دادن دولت اسرائیل به رعایت اصول اخلاقی آن هم در جنگی چنین نابرابر مبین آن است که دولت آمریکا هم از اعمال ارتش اسرائیل در غزه و بیتوجهی به قربانیان بیگناه علی الخصوص کودکان شرمزده است.
وزیر دفاع آمریکا همچنین تاکید کرد که ادامه این جنگ به این شکل و با این همه قربانی غیرنظامی خود مقوم رشد بنیادگرایی خواهد بود. لوید آستین گفت: اسرائیل شاید به این شیوه به لحاظ تاکتیکی برنده شود، اما به لحاظ استراتژیک شکست خواهد خورد.
شاید وزیر دفاع ایالات متحده بنا به تجربهی عراق و افغانستان میداند که قتل کودکانی که هیچ تصوری از دنیای احمقانه آدمبزرگها ندارند چه فاجعهای به دنبال خواهد داشت ــ کودکانی که پردههای خوابشان با صدای راکت و فروریختن آوار دریده میشود و گوشهایشان انباشته از صدای انفجار و چشمانشان مالامال از تصویر اشکهای مادران و ضجههای پدران است؛ کودکانی که اگر شانس بیاورند و قربانی نشوند باید نظارهگر اجساد کودکان همبازی خود باشند؛ کودکانی که درکی از حماس و اسرائیل ندارند، اما باید دست در دست والدین یا دیگر کسانشان به این طرف و آن طرف کوچ داده شوند یا به جای مدرسه رفتن باید در میان تل آوارها دنبال لنگهکفشی گمشده یا پتویی برای بر تن کشیدن باشند؛ کودکانی که باید با سطل یا قابلمهای در دست، ساعتها در صف توزیع آب بایستند؛ کودکانی که هیچ درک و تصوری از خطای پدر و مادرشان در هنگام رأی دادن به حماس و یا اطلاعی از زدوبندهای سیاسی خالد مشعل و اسماعیل هنیه و به اصطلاح «محور مقاومت» ندارند، اما اولین قربانیان این شناعتها و بیرحمیها هستند. آن بغضهای فروخورده کودکان و آن اشکهای خشکشده و تصویر تلی از کشتهها و مجروحان و معلولان، هرگز دچار مرور زمان نخواهد شد. تمام اینها تبدیل به بغض و خشمی میشود که بعدها از لوله تفنگها شلیک خواهند شد.
کودکان و نوجوانانی که در روزهای آتشبس و در برابر آزادی گروگانهای حماس از زندانهای اسرائیل آزاد شدند، نیز گواهی هستند بر گفتههای وزیر دفاع آمریکا. آنها خیلی زودتر از سن قانونی وارد میدان شده بودند؛ یا سنگ پرتاب کرده بودند یا به سربازان و شهروندان اسرائیلی حمله کرده بودند. آیا در بین سردمداران دولت اسرائیل کسی نیست که به دلایل بروز این خشم و عصیان در میان کودکان و نوجوانان فلسطینی فکر کند؟
در یکی از فایلهای صوتی پخششده در فضای مجازی ــ که نمیتوان اصالت آن را مستقلاً تأیید کرد ــ صدای گفتگوی پسری جوان از عضوهای حماس با پدر و مادرش شنیده میشود. این مرد جوان به آنها خبر میدهد که ده اسرائیلی را کشته است. میگوید من قهرمان فلسطینام و پدر و مادرم باید به من افتخار کنند. صرف نظر از حقیقت داشتن یا ساختگی بودن این فایل صوتی، احتمالاً چنین گفتگوهایی در روز هفتم اکتبر انجام شده است. این جوان و جوانان همسنوسال او از همان بچههایی هستند که وقتی طی سالهای گذشته غزه بمباران میشده، یا در خواب بودند یا در کوچه مشغول بازی، و به چشم خود فروریختن ساختمانهای چندطبقه و دود شدن زندگیهای همسایگانشان را در چند ثانیه به چشم دیده اند و اکنون فرصت بیرون ریختن آن خشم و آن بغض انباشته را به دست آورده اند.
نه غزه ازبینرفتنی است و نه حماس. اسرائیل با بمبارانهای امروز غزه دارد سازمان حماس را در ۱۵ سال آینده تقویت میکند، و برایش سرباز و فدایی جمع میکند. اسرائیل دارد برای آینده خود دشمن تربیت میکند. چنانچه اسرائیل حتی موفق به دستگیری و کشتن تمام اعضای حماس شود سازمان دیگری به جای آن سر برخواهد آورد بسی سهمناکتر و بیرحمتر از حماس. چون نیروهای رزمی حماس بعدی اکنون در میان کودکان سرگردان در کوچههای تاریک غزه میپلکند و در ذهن خویش طناب دار قاتلان دوستان و والدین خود را میبافند. آنچه امروز رهبران راستگرای اسرائیل با کودکان غزه میکنند در واقع بذر کین کاشتن در دل کودکان است. اسرائیل با کشتار کودکان دارد امکان صلح و همزیستی بین فلسطینان و اسرائیلیان را نابود میکند.
منبع خبر: رادیو زمانه
اخبار مرتبط: آینده کودکان غزه
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران